تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,280 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,189 |
باب الله چیست؟ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 83، آبان 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شرح دعای ابوحمزه ثمالی قسمت هفدهم باب الله چیست؟ آیت الله ایزدی نجف آبادی «سیدی لعلک عن بابک طدتنی و عن خدمتک نحیتنی...». در خاتمه قسمت قبل گوشزد شد مطالبی در رابطه به چند جمله قبل(که از آنها تقریبا مسئله کسالت در عبادت و تأثیر گناه بر قلب و علل آن گفته شد) هست که اینک به بعضی از آنها میپردازیم: اولا ـ باب الله چیست و کجا است؟ چنانچه ملاحظه میشود در این جمله ازدعا که اکنون مورد نظر است، یکی از اسباب کسالت در عبادت و رمیدگی دل از خدمت معبود رانده شدن از درگاه او به حساب آمده است. با در نظر گرفتن اینکه خداوند مانند انسان یا غیر آن نیست که خانه یا جایگاهی بنام کاخ یا قصر که در داشته باشد دارا باشد، باید دید مقصود از در خانه خدا چیست؟ از قضا در جاهای دیگر از دعاها و سخنان پیشوایان دینی «باب الله» ذکر شده که از آن جمله در بند 75 از دعای جوشن کبیر چنین آمده است: «یا من بابه مفتوح للطالبین، یا من سبیله واضح للمنیبین» ـ ای کسی که در او به روی طالبین باز و راهش برای توبه کنندگان روشن است. توجهات قلبی در شرح این جمله از دعای جوشن کبیر، فیلسوف اسلامی مرحوم حاج ملاهادی سبزواری در شرح اسماء صفحه 245 سخنی دارند که ترجمهاش این است: چون بین خداوند و بندگان، سد و مانعی وجودی نیست و تنها مانع، طلب نکردن و عزم صحیحی که انسان را آماده و چالاک بر پیمودن راه عبودیت نداشتن است و این هر دو(یعنی طلب نکردن و عازم سلوک راه حق نبودن) امر عدمی هستند، پس آنچه لازم است طلب و انابه است و این است«در» و این است«راه» که بعد از حق در و راهی نزدیکتر از این دو نیست که این درف در دل و قلب و این راه، نفس ناطقه انسانیت است. چنانچه از این قسمت از کلام حاجی سبزواری بدست میآید، دری که از آن در یتوان به حریم قدس الهی راه پیدا کرد، قلب و توجهات قلبی و در سر ضمیر کدرک نیاز خود و بدنبال آن روی دل بسوی بینیاز کردن و در اثر آن انابه و بازگشت بسوی او نمودن و با عرض حاجت بدرگاه او و با اطاعت و سلوک راه عبودیت، استعداد و لیاقت نیل به فیوضات و الطاف بیشتر خداوندی تحصیل کردن است. بنابراین باید گفت: که: باب الله همان قلب و توجهات قلبی است که حاجی سبزواری فرموده : «فان الباب باب القلب» و نیز باید گفت که: اولا خود همین توجهات قلبی نیز از عنایات خداوند است که بقول ملای رومی: هم دعا از او اجابت هم ز تو ایمنی از تو نهایت هم ز تو ثانیاً ـ میتوان گفت که هر توجهی به خداوند و هر میل و گرایشی بسوی خیرات چه در رابطه با عبادت خدا و چه در رابطه با دوستی و خیر رساندن به خلق خدا به هر صورتی دری است که از ناحیه خداوند به روی بندهاش باز شده که شاید این معنا را تأیید کند فرمایش امیرالمؤمنین(ع) که میفرماید: «ان للجة بابا یقال له باب المجاهدین» ـ به تحقیق که برای بهشت دری است که نامش در مجاهدین است. ثالثا ـ میتوان گفت که هر قلب و هر دلی که از ناحیهای به خیر یا خیراتی توجه کند از همان ناحیه به خدا راه دارد و ازهمان سو در خداوند به روی او باز است. رابعاً ـ باید دانست که در خانه خدا به روی کسی بسته است که در غفلت به سر میبرد و به معبود توجه ندارد چنانچه در همین دعا در قسمتهای قبلی هست: «و انک لا تحجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک» ـ و تو از نظر بصیرت خلق در پرده نیستی جز آنکه اعمال یا آمال، آنها را محجوب کند. ذکر یک نکته چون رشته صحبت به ذکر«باب الله» کشیده شد، از اینکه نکته نباید غفلت کرد که بر حسب روایات، باب الله الاعظم، امام مفترض الطاعه است چنانچه در اصول کافی«کتاب الحجة» در باب«ان الائمه علیهم السلام هم خلفاء الله فی ارضه و ابوابه التی منها یؤتی» ـ روایت از ابی بصیر نقل شده که گفت: «قال ابوعبدالله(ع): الاوصیاء هم ابواب الله عزوجل التی یؤتی منها...» ـ اوصیاء پیامبر آنها هستند درهای الهی که از ناحیه آنها بسوی خدا باید رفت. حال تحقیق این که باب الله بودن امام یعنی چه؟ فعلا مجال بحث آن نیست. درهای آسمان و درهای بهشت به مناسبت باب الله بد نیست که سری به درهای آسمان زده و روئی به درهای بهشت آورده چند جمله به رشته تحریر درآوریم با اینکه توجه این بنده هست که بضاعت علمی که بتوانیم این مطلب را تام و تمام ادا کنم ندارم و تقریبا وارد شدن در بحث را بریا خود نوعی جسارت یا به تعبیر دیگر خود بلند پروازی بسوی آسمان میبینم ولی آنچه در حال حضار به ذهن خطور میکند بطور اشاره ذکر میکنم، باشد که انشاءالله از سرمایههای علمی ارباب معرفت در آینده استفاده بیشتری ببریم. جای تردید نیست که در قرآن شریف کلمه سماء(آسمان دنیا) به جهت فوق سرما در عالم جسمانی اطلاق شده است مثلا در سوره قمر، آیه 11- در رابطه با طوفان نوح ـ می،رماید: «ففتحنا ابواب السماء بماءٍ منهمر» که برای بیان شدت باران تشبیهی شده میفرماید: ما باز کردیم درهای آسمان را به آب ریزان. و در آیه، سوره«ق» میفرماید: «افلم ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زیناها» ـ آیا به آسمان بالای سر نظاره نمیکنند که چگونه آن را ساخته و زیبا قرار دادهایم. و ازآیه 5، سوره ملک که میفرماید: «و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح» ـ ما زینت دادیم آسمان پائین و نزدیک را به چراغهائی و همچنین آیه 6 سوره و الصافات که میفرماید: «انّا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب» ـ به تحقیق که ما آسمان پائین و نزدیک را به زینت ستارگان مزین نمودیم. از این آیات چنین بر میآید که: اولا ـ مصباحها و چراغها که زینت بخش آسمانها است، همین ستارهها هستند و ثانیا ـ تمامعالم بالا که ستارگان و کهکشانها و اجرام سماوی را در بردارد سماء و آسمان دنیا و پائین است و روی این حساب سماء علیا و آسمان بالا(چنین بنظر میرسد) از عالم معنویات و غیر جسم و جسمانیات است. این آیات گوشزد میکند که آسمان علیا و بالاتری نیز هست. سماء علیا و عالم بالا در سوره ذاریات آیه 22 میفرماید: «و فی السماء رزقکم و ما توعدون» ـ روزی شما و آنچه وعده داده میشوید(بهشت یا بهشت و دوزخ) در آسمان است. با رد نظر گرفتن آیه 133 سوره آل عمران که میفرماید: «و سارعوا الی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السموات و الأرض...» ـ بشتابید به بهشتی که پهنای آن باندازه زمینو تمام آسمانها است؛ چنین بر میآید آسمانی که ـ بر طبق آیه ذاریات ـ بهشت در آن است همین عالم جسمانی است، محل ستارگان و سایر اجرام علوی ـ چنانچه گذشت ـ آسمان دنیا است بلکه عالم برتر از عالم جسم و جسمانیات است و نتیجه بگیریم که: آسمان هم که رزق درآنجا است آن هم عالم بالای جسم نیست چنانچه بعضی از مفسرین بنظرشان آمد که چون باران و ابر و خورشید و سایر اجرام سماوی که اسباب رزق هستند در عالم جسمانی بالا قرار دارند پس رزق شما در آسمان است. و از بیان گذشته و نیز با در نظر گرفتن آیه 40 از سوره اعراف که میفرماید: «انّ الذین کذبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط» ـ آنها که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آنها تکبر ورزیدند، آنها برایشان درهای آسمان گشوده نمیشود و هیچ گاه وارد بهشت نمیشوند مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد(یعنی به هیچ وجه امکان ندارد)؛ ممکن است گفته شود که آسمان علیا و بالا، مراتب قرب معنوی به خداوند باشد و این معنی تایید میشود به آیه 9 از سوره فاطر که میفرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» ـ سخنان پاکیزه بسوی او بالا میروند و عمل صالح را ترفیع میدهند(یا عمل صالح، کلام طیب را بالا میبرد). و همچنین این نتیجه گرفته میشود که درهای بهشت که در آسمان است ـ که بنا به آیه سوره اعراف بسوی تکذیب کنندگان باز نمیشود ـ همان ابواب الله که توجهات و گرایشهای به خیرات و عبادات و در حقیقت راهها و درهائی است که حضرت معبود به دلها گشوده است. در خاتمه چون در این قسمت که ابواب الله و درهای بهشت و نیز درهای آسمان صحبت شد بیمتناسب نیست که سبیل الله و سبل الله نیز بیان شود که بمقاله دیگر واگذار میگردد. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 775 |