تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,768 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
خطر لجام گسیختگی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 86، بهمن 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
خطر لجام گسیختگی خداوند از لطف و کرمش، بندگان خویش را به نعمتهای مادی و معنوی بهره مند می سازد تا نمودا رشود که چه کسانی شکرگزار و سپاسگوی منعم اند و چه کسانی کفر پیشه و منکر. و لذا همه نعمتهای الهی، آزمایش و امتحان انسان است چه تمدن خیره کننده امروز و چه نعمتهای طبیعی مادی و چه رهنموهای اخلاقی و معنوی آسمانی از کتب الهی و پیامبران و اولیاء و علمای متعهد و دلسوز و چه عقل و فطرتی که در نهاد انسان او را خوبیها دعوت می کند و از بدیها برحذر می دارد. خطر کفران نعمت ها یکی از نعمتهای بزرگ الهی در جامعه کنونی ما، وجود رهبری آگاه و قاطع و خیرخواه است که آگاهی او چراغی فراراه جامعه انقلابی و در حال تحول ما است و قاطعیت او موانع را از جلوی تصمیمات بلندش برمی دارد و خیرخواهی او همواره، او را مترصّد فرصت قرار داده تا تغییر و تحول لازم را در جامعه از بعد معنوی و مادی پدید آورد. ولی اگر ما قدر این نعمت بزرگ را ندانیم، باید منتظر خشم الهی باشیم که خود فرموده است:«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید»- اگر نعمتهای مرا سپاس گوئید، بر شما می افزایم و اگر کفران بورزید، بدانید که عذاب من سخت و دردناک است. شکر و کفران تنها به زبان و قلب نیست بلکه باید در رفتار و روش، نعمتهای خدا را ارج نهیم و اگر از آنها سوء استفاده شود آن بدترین نوع کفران است. اعضا و جوارح انسان، نعمتهای الهی است، پس اگر با دست و پا و گوش و چشم و عقل و هوش و سایر نعمتهای خدادادی، وظایف فردی و اجتماعی خود را انجام دهیم، این بهترین شکر و سپاس الهی است حتی اگر متوجه نعمت هم نباشیم که به زبان شکرش بگوئیم و اگر آنها را در معصیت و نافرمانی خداوند بکار بندیم و سوء استفاده کنیم، این بدترین نوع کفران و ناسپاسی است. خطر برداشتهای غلط و سوء استفاده ها رهنمودها و ارشادات حضرت امام از بهترین نعمتهای این زمان است ولی افراد منحرف و فرصت طلب از آن سوء استفاده می کنند و این یک مصیبت دردآور است که بشر از آیات الهی و احادیث و گفتارهای پیامبران و ائمه و سخنان و ارشادات علما و بزرگان دین و رهبران جامعه، به مجرای غلط استفاده می کند. خدای متعال در کتاب آسمانی گوشزد فرموده است که چنین برداشتهای غلط از آیات الهی چه خطری در پیش دارد: «فأمّا الذین فی قلوبهم زیغٌ فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله»- آنان که در دلهاشان انحراف و کژی است، از آیات متشابه (که قابل تأویل است) پیروی می کنند، این انگیزه که فتنه ای برپا نمایند و آیات را از معنای اصلی خود منحرف سازند. در دوجای قرآن، آیه 59 سوره بقره و 162 سوره اعراف، یهود را سرزنش کرده است که به آنها دستور داده شد و آنان، آن دستور را به چیز دیگر تبدیل کردند. «فبدّل الذین ظلموا منهم قولا غیر الذی قیل لهم، فارسلنا علیهم رجزا من السماء» و چون چنین کردند، خداوند بر آنها عذابی از آسمان فرستاد. بشر تا این اندازه کِبر و عُجب دارد که با اعتراف و اقرار به الوهیت ذات احدیّت، سخن او را تغییر می دهد، پس سزاوار عذاب است. و در چهار جای قرآن، یهود را به خاطر تحریف کلام خداوند، مورد مذمّت و نکوهش قرار داده است. «یحرّفون الکلم عن مواضعه»، «یحرّفون الکلم من بعد مواضعه» و در آیه 75 سوره بقره «و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه...»- برخی از آنان، سخن خدا را می شنیدند و پس از تعقل و ادراک، آن را تحریف می کردند. بهرحال این یک شیوه بشر بدکردار است که سخن خداوند را نیز به نفع خود تغییر می دهد یا آن را به غلط تفسیر می کند، چه رسد به احادیث و گفتار انبیاء و ائمه و تا چه رسد به رهنمودهای علما و رهبران مذهبی جامعه. ترویج لهو و لعب اخیراً مشاهده می شود که جریان منحرف و خطرناک و فرصت طلبی با سوء استفاده از فتواهای اخیر امام امّت، سعی در گمراهی جامعه و کشاندن آنان به مراکز فساد و لهو و لعب و برپا داشتن همان محافل و مجامع مفسده انگیز گذشته دارند با اندکی تغییر نام که تدریجاً حتی نام و عنوان آن زمان را هم بدنبال خواهد داشت. و در این راستا، گروهی جنبه فکری این خطّ خطرناک و منحرف را به عهده گرفته و گروهی نیز با جسارت و به سرعت، مراحل عملی آن را می پیمایند و گروهی نیز با سکوت مرگبار، سیر این حوادث را تایید می کنند و باید ترسید از آن روزی که فتنه ای برپا شود که «لا تصیبینّ الذین ظلموا منکم خاصّة». اما گروهی که از نظر فکری، جریان را تغذیه می کنند مشغول نوشتن مقالاتی سریالوار در روزنامه ها و مجلات اند که شاید ما حتی فرصت خواندن اکثر آنها را نداشته باشیم و هیچ ارگانی هم مسئولیت نظارت بر نشر اینگونه نوشتجات گمراه کننده را به خود اختصاص نداده یا شاید آنها را موجب هدایت و سرافرازی جامعه و رسیدن به همان دروازه تمدن موعود! می دانند. در یکی از آن مقالات سریالی که متأسفانه در یک روزنامه کثیر الانتشار، مندرج شده است، نویسنده تمدن زده آن که خود را فرزند سلمان زمان می داند با رسوباتی از اندیشه های نیاکان خویش با کمال صراحت، ترویج و تشویق به گوش دادن به ترانه های دلکش می نماید که او را در زندان به یاد کوه بلند و جام طلا و هوای صحرا انداخته و اشک از دیدگانش فرو ریخته و این خود قویترین دلیل بر حلال بودن ترانه و موسیقی و غنا است و آنچه فقها گفته اند و می گویند ناشی از این است که این واقعیت را لمس نکرده اند و در گوشه حجره خزیده اند و از این سعادت محروم گشته و از قافله تمدن عقب مانده اند!! و چون اعتراض و انتقاد به او زیاد شده در چند شماره بعد، تنها به این دلیل که نام یک زن خواننده دوران طاغوت بوده، عذرخواهی کرده و آن را با دیدی شاعرانه لکه ای بر آن مقاله های زرین! دانسته است. آیا براستی چنین است و گناه آن زن فقط همین بوده که در دروان طاغوت خوانندگی می کرده؟! و آیا آن شعری که خوانده چون در آن نام خدا آمده است، پس باید مورد ستایش قرار گیرد؟! آیا تمدنی که چشم شما را خیره کرده و حوزه های عقب مانده مانع رسیدن به آن شده است، خوانندگی و نوازندگی و رقّاصی و فیلمهای مبتذل است؟! اگر این تمدن است که برای آن، این همه فریاد برآورده اید، همان به که هرگز دروازه اش بر روی این کشور و این ملت گشوده نشود. باید حصارهای جهل و خرافه را شکست البته بعضی از مطالبی که در آن نوشتجات آمده و انتقادی که از وضع حوزه علمیه شده تا حدودی صحیح و بجا است و ما از گفتن و علنی کردنش هم هیچ ابائی نداریم که اگر درد را نشناسیم، به فکر درمان نخواهیم بود شک نیست که باید حوزه ها در برنامه های درسی خویش تجدید نظر کنند و نیازهای جامعه کنونی بلکه آینده را مدّ نظر داشته باشند و از تقلید و جمود بر افکار گذشته- اگر بر اصول مذهب تکیه ندارد- بپرهیزند و به فرموده حضرت امام: «ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله برسیم». اما این هرگز بدان معنی نیست که عنصر جدیدی در استنباط حکم خداوند دخالت دارد بلکه اطلاعات از واقعیتهای جهان که هر روز گوشه تازه ای از آن کشف می شود، انسان را به موضوعات احکام آگاهتر می سازد و البته آن دوران گذشته است که فقیه فقط حکم کلّی را بگوید و چاره ای برای تشخیص موضوعاتی که جامعه به آن گرفتار است نیاندیشد. و این جمله که تشخیص موضوع، وظیفه فقیه نیست، باید اختصاص به موضوعات فردی داشته باشد نه مسائلی که در جامعه بطور عموم مورد ابتلا است و شبهه موضوعیه آنچنان فراگیر شده که همه موارد را دربر گرفته است. و اما اصل استنباط حکم، راهی بجز نظر در گذشته یعنی کتاب و سنّت ندارد. مثلا در آن مقاله آمده است که: «الکل میکربها را از بین می برد، پس پاک کننده است»! و این بحث که در رساله ها آمده «الکل اگر مسکر است نجس و اگر مسکر نیست پاک است» مورد تمسخر و استهزا قرار گرفته! این امر ناشی از جهل به احکام و حدود الهی است؛ طهارت و نجاست، ربطی به میکرب زدائی ندارد. مثلا در روایات متعدد و معتبر آمده است که روغن مایع اگر عین نجس در آن افتاد، همه آن نجس می شود و فقط باید در سوخت مصرف گردد و خوردن آن حرام است، درحالی که بدون شک میکرب زدائی آن در هر زمان، امکان پذیر است. امام معصوم می توانست بمردم بگوید: این گونه روغن مایع را پس از جوشانیدن می توانید مصرف کنید! اصولاً بعضی از نجاسات فقط برای ایجاد تنفّر، حکم به نجاست آنها داده شده است مانند خمر و سایر مسکرات و گرنه مسکرات الزاماً محتوی میکرب نیستند بلکه گاهی خاصیّت میکرب زدائی هم دارند. البته بعضی از مسائل بکله اکثر آنها نیاز به بازنگری دارد و انسان تا در یقینیات گذشته خود شک نکند و پیرو دلیل قطعی زنده و متکامل نباشد، هرگز پیشرفت نخواهد کرد و این مطلب که در همه زمینه های علمی صادق است، در فقه نیز صادق است، تنها اکتفا به شهرت مسئله و گفتار بزرگان موجب رکود علمی است. تقیه از پیروان در اینجا لازم است این نکته نیز تذکر داده شود که تقیه از عوام مقدس که به عنوان یک نقص در جامعه روحانیت و برخورد مراجع تقلید به شمار آمده، یک سیاست اجتماعی مهمّی است که باید همیشه مورد توجه رهبران جامعه باشد و این را نباید به عنوان عوام زدگی محکوم کرد. این همان تقیه ای است که ائمه علیهم السلام به آن اهمیت فوق العاده می دادند؛ تقیه همیشه از دستگاه حاکم و مفتیان درباری نیست. تقیه موارد مختلفی دارد که برای توضیح آن نیاز به بحث مفصلی است و این مختصر را گنجایش نیست و یکی از آن موارد رعایت مصالح اجتماعی و ظرفیت جامعه در بیان احکام است و این همان «مدارات» است که با عاقه مردم باید مورد توجه رهبران و علما باشد. و نه تنها ائمه و پیامبران این ملاحظات را داشته اند بلکه خداوند متعال نیز احکام شرعیه را به تدریج بر مردم فرو فرستاده است. مصلحت تدرج در احکام اقتضا می کند که خداوند تدریجاً مردم تازه مسلمان را دعوت به فعل خیر و ترک شرور و مفاسد نماید و لذا در آغاز اسلام، هیچ تکلیفی بجز گفتن «لا اله الا الله» نبود و تدریجاً احکام عبادات و معاملات و حدود و دیات تشریع شد. باید در هر زمانی با فساد مقابله کرد بهرحال در رابطه با نیاز به تحول و تکامل در حوزه ها هیچ جای تردیدی نیست و این سخن نه امروز که همیشه در میان اصلاح طلبان حوزه مطرح بوده است ولی متأسفانه عملاً هنوز کار مهمی صورت نگرفته. ولی این هرگز موجب این نمی شود که پیشرفت و تمدن را به رخ روحانیت بکشید و حوزه را مخالف تمدن بدانید؛ این همان سخن طاغوت است که حضرت امام در پاسخ آن، همان زمان فرمودند «ما کی با تمدن مخالفیم؟ ما با فساد و فحشاء مخالفیم» اکنون نیز همین است و فرقی میان فسادی که در زمان طاغوت باشد و ترویج شود و فسادی که در دوران جمهوری اسلامی باشد از این نظر که باید با آن مقابله کرد، نیست بلکه بدون شک، کمترین فساد امروز از بدترین فساد آن روز بدتر است زیرا لکه ننگی بر دامن اسلام و حوزه و روحانیت است. آن روز هرچه واقع می شد، مستند به طاغوت بود و دیگر اسلام متهم نبود؛ امروز هرچه واقع شود به نام اسلام و امام تمام می شود و این درد آور است که در تالارها به همان گونه دوران فسق و فجور، خواننده های زن یا مرد همان ترانه ها با تغییری در محتوی یا بدون آن بخوانند و هیچ فرقی بجز نام و عنوان با غنا و ترانه سابق نداشته باشد و همه آن را تشویق و تایید کنند و فتوای مقدس حضرت امام را مستند قرار دهند!! این یک جنایت نابخشودنی نسبت به اسلام و خیانت به امام است. حضرت امام در آن فتوی که مستند مطربان و یارانشان شده است، اشاره فرمودند که بعضی از سرودهای رادیو مورد اشکال است و سرپرستی صدا و سیما از دست اندرکاران خواست که آنها را از برنامه ها حذف کنند. انصافاً از آن روز تا کنون سرودهای رادیو و تلویزیون به چه سوئی تغییر جهت داده است؟! آیا مرتّب به ترانه ها نزدیکتر نشده است؟! این سرپرستی هیچ مراجعه ای به اعلامیه خویش کرده است تا ببیند چه تغییری داده با آن اعلامیه هم مانند سایر برخوردهای مسئولین با پیامهای حضرت امام است که فقط از آنها تجلیل و احترام می شود و پس از بوسیدن و قاب گرفتن و با آب طلا نوشتن، کناری گذاشته و به مرور ایام فراموش می شود. کجا رفت پیام هشت ماده ای، پیام حج (منشور انقلاب)، رهنمودهای بازسازی، دستور در مورد تعزیرات حکومتی و بالاخره منشوری که به نام منشور برادری خوانده شد و امثال آن؟ آن فتوا هم مانند سایر فتواها و پیام ها فقط مورد استفاده فرصت طلبان قرار گرفت. و فقط آن بخش که اکثراً سرودهای رادیو را بی اشکال دانستند، مورد توجه واقع شد و از آن هم پا را فراتر نهادند و انواع و اقسام ترانه ها و موسیقی ها را حلال کردند و حتی اخیراً در رادیو با نام ترانه نیز پخش شده است و اما آن بخش که بعضی مورد اشکال است، فراموش شد. با قرآن نیز چنین می کنند: کلوا و اشربوا را دُرِ گوش کن و لا تسرفوا را فراموش کن! «افتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض»؟ این فتوی مربوط به سرودهای رادیو بود که بسیار ساده تر از سرودهای منتشر در نوارهای مجاز از سوی ارشاد اسلامی است. معلوم نیست آن آقایان دیگر چه ملاک و معیاری برای تشخیص حرام و حلال دارند؟ ظاهرا نظر آنها فقط، معیار هنر است! و ظاهراً از تمدن شگفت انگیز امروز فقط غنا و موسیقی مورد توجه قرار گرفته است. جلوی پیشروی این روند خطرناک را بگیرید اگر این روند خطرناک را از نظر سیاسی هم بررسی کنیم، مسئله وحشتناک است. البته بعید نیست بعضی از مسئولین که با این وضع موافقند و روی خوش نشان می دهند از سیاست آزادیهای مطلوب بی بند و باران برای سرپوش نهادن بر ضعفهای اداری و کمبودها و نابسامانیها بخواهند استفاده کنند، همانگونه که در نظام های طاغوتی رایج است که فساد و فحشاء را به تمام معنا ترویج می کنند تا مردم را سرگرم نموده و زبان اعتراض را ببندند، ولی اگر چنین فکری در سر بعضی از افراد باشد، سخت در اشتباهند، برای اینکه تنها پشتوانه این انقلاب- از نظر ظاهری- متدینین و حزب اللهیان و خانواده های شهدا و جانبازانند که آنها از این وضع بشدت عصبانی و ناراحت و ناامید و سرخورده اند. اگر باور ندارید از خانواده های شهدا و مسجدیان و بسیجیان و طلاب حوزه ها نظرخواهی کنید. و اما مطربان و رقصان و خوانندگان و نوازندگان و یاران و یاوران آنها هرگز از این نظام، راضی و خشنود نخواهد شد و شما هرچه آزادی به آنها بدهید بیشتر فیلشان یاد هندوستان خواهد کرد و منتظر آزادی بیشتر و لجام گسیختگی افزونتر خواهند بود. آنها هرگز راضی نخواهند شدکه عمامه بسری، رئیس جمهور یا رئیس مجلس یا نخست وزیر باشد. از اظهار ارادت آنها فریب نخورید. جلوی پیشروی آنها را بگیرید تا دیر نشده است. اگر سیاستمدارید بدانید که پشتوانه سیاست شما تجمعات نماز جمعه است که باید سعی کنید بسردی نگراید نه تجمعات تالارهای خوانندگی و نوازندگی! و اگر متدینید و پشتوانه خود را خدا و مردم مسلمان می دانید، بدون شک این روند به سود تقوای جامعه نیست. بررسی اغوائات منحرفین گفته می شود این روند، عکس العمل سختگیری مقدسینی است که حلال را حرام کرده اند؛ البته صحیح است، حلال را حرام کردن مانند حرام را حلال کردن گناه است و عکس العمل آن در جامعه خطرناک، ولی حرام و حلال معیار دارد و معیار در غنا و موسیقی که حرام است به فتوای فقها مختلف می باشد و از نظر حضرت امام دام ظله- طبق رساله و فتواهای منتشره- این است که مطرب و مناسب مجلس لهو و عیاشی باشد، اما از نظر محتوی هیچ فرقی ندارد چه شعرهای باطل و دعوت به فسق و فجور باشد و چه گفتارهای صحیح و شعرهای انقلابی یا اخلاقی. می گویند موارد مشکوک نیز جایز است زیرا شبهه موضوعیه است ولی با این روندی که مشهود است آیا به مرز محرمات وارد نشده ایم؟ و بالاخره آیا غنا و ترانه و موسیقی حرام مصداقی دارد یا نه؟ بدین ترتیب که مطربان پیشروی کرده اند، همه انواع ترانه ها و موسیقی ها تدریجاً رایج خواهد شد با فرض اینکه نوع شعر و محتوای آن تأثیری از نظر حرمت آواز ندارد گرچه در صورت بطلان محتوی و مفسده انگیز بودن آن حرمت مضاعف می شود و اخیراً پا را فراتر نهاده و محتوی را نیز طبق دلخواه خود انتخاب کرده اند. کافی است که فقط شعر، شعر سعدی یا حافظ یا مولوی باشد یا اگر در تلویزیون پخش شود با آن فیلمی از رزمندگان اسلام ارائه شود همین، محتوی را و همه چیز را عوض می کند. مگر شعر «ای ساربان آهسته ران...» شعری است انقلابی یا اخلاقی یا دعوت به جنگ و جهاد است؟! این شعر چه ربطی به رزمندگان اسلام دارد؟! بدون شک این دغلبازیها فقط برای سوء استفاده از سادگی متدینین و روحانیون بمنظور پیشروی بیشتر مفسدین و مطربین است. گفته اند: فیض کاشانی (ره) غنا را حرام نمی دانسته! آنچه از سخن ایشان- در وافی- ج3 ص35- استفاده می شود این است که ایشان غنا را بمعنای صدای خوب با ترجیع می دانسته و فرموده است که غنا یعنی صدای خوب، فی حد ذاته حرام نیست ولی آنچه همراه آن است از خواندن زن در محضر مردان و بازی با آلات لهو از قبیل عود و نای و امثال آنها موجب حرمت است و در آخر گفته است که اهل نظر می توانند حق و باطل غنا را از هم تمیز دهند و اکثر غناهای صوفیان از قبیل باطل و حرام است. بنابراین، ایشان نوعی از غنا را که ظاهراً فقط صدای خوب و با ترجیع منظور او است، بدون اینکه هرگونه آلات لهو با آن همراه باشد یا شعر باطل باشد یا زن برای مردان بخواند، حلال دانسته است و این هرگز مقصود عاشقان ترانه دلکش را تأمین نمی نماید. گفته اند: چیزی تحت عنوان موسیقی در روایات، حرام نشده است! و این واقعاً عجیب است. آیا انتظار دارید در روایات، پیانو و امثال آن از وسایل موسیقی جدید تحریم شده باشد؟! آنچه در آن روز به عنوان آلات موسیقی شمرده می شده است، صریحاً در روایات بسیار زیادی که در وسائل، بخشی از آن آمده، تحریم شده است. مراجعه شود به وسائل، ج2، از صفحه 230 تا 236 که البته بخش کوچکی از روایات فراوانی است که در ابواب متعدد ذکر شده است. در این روایات از عود و نای و بربط و طنبور و طبل و دف و مزمار و معازف نام برده شده و همه آنها به شدت نکوهش و تحریم شده است. البته می توان گفت: همه اینها به عنوان آلات لهو، حرام شده است و اگر هر کدام از اینها در غیر لهو استعمال شود حرام نیست. ولی باید مرزها را نگه داشت تا همچنان به عنوان شبهه موضوعیه پیشروی نشود و به محرمات قطعیه تجاوز نشود. توهین به ساحت قدس معصومین علیهم السلام مسئله دیگری که در آن از فتوای حضرت امام سوء استفاده شده مسئله شطرنج است حضرت امام فرمودند که اگر از آلات قمار شمرده نشود، بازی با آن اشکال ندارد و در پاسخ آقای قدیری ایده الله فرمودند: «اگر چنین چیزی ثابت نباشد بازی نکنند». از این فتوای واضح و روشن، بعضی سوء استفاده کرده اند و هرگونه قماری را بدون برد و باخت حلال دانسته و انجام می دهند و بعضی شطرنج را- که قطعاً در زمان گذشته به عنوان قمار مطرح بوده و روایات فراوان در نکوهش آن وارد شده است- به عنوان هدیه ایرانیان به دنیای اسلام معرفی کرده اند و از آن بدتر و قبیحتر این است که نویسنده- به اصطلاح پژوهشگری- در مجله ای که منتسب به یک ارگان انقلابی و فرهنگی است و از پول بیت المال مسلمین اداره می شود، با کمال وقاحت و بیشرمی و جسارت و بی ادبی، بازی شطرنج را به ائمه اهل بیت علیهم السلام و بخصوص حضرت امام حسین (ع) و خانواده او و حضرت امام زین العابدین (ع) نسبت داده و نوشته است که آن حضرت در بازی شطرنج مهارت داشته اند! و حضرت امام حسین (ع) هنگام نظاره شطرنج اگر اشتباهی در پوزسیون بازی شطرنج ملاحظه می فرموده اند، متذکر می گردیده اند!!! و این مطلب قبیح و زشت را که ما با تردید و دودلی آن را نقل کردیم زیرا حتی از بازگو کردن چنین جملات انسان متنفر و منزجر می شود، آن جمله با کمال بیشرمی نقل کرده و سپس در شماره بعد، در مقدمه بخش دوم آن مقاله زشت و ناهنجار که به عنوان یک پژوهش مطرح شده، اظهار داشته است که مجله مسئول مطالب مندرج در مقاله های پژوهشی نیست!! آیا این عذر بدتر از گناه، می تواند توجیه کننده نشر اکاذیب و اراجیف و تهمت زدن به ساحت پاک و مقدس اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد؟! آیا سکوت در مقابل چنین جسارتی به مقام ائمه علیهم السلام جایز است؟! چرا علما و مراجع ائمه جمعه و مبلغین و نویسندگان و گویندگان و نمایندگان و هرکس که به نحوی می تواند فریاد خود را برآورد و در برابر چنین گستاخی و بی شرمی که بدون شک مقدمه ای برای پژوهشهای رسوای آینده است، فریادی برنمی آورند و دهان چنین افراد منحرف و منافقی را نمی کوبند؟ و چرا مسئولین ارشاد اسلامی که بای از توهین و جسارت به مقام مراجع و علما جلوگیری کنند، در برابر چنین توهین فاحش و آشکار نسبت به مقام عصمت و طهارت هیچ اعتراضی نمی کنند؟ چه شده است؟ چرا تدریجا همه مقدسات زیر سؤال می رود و بلکه بکلی نفی می گردد و هیچ عکس العملی از حامیان دین و مدافعان حق صورت نمی گیرد؟! نویسنده گستاخ آن مقاله، مطلب سرتا پا دروغ و تهمت خویش را از کتاب «تاریخ شطرنج» تألیف «هانس مواری» نقل کرده که او این مطلب تاریخی که در هیچ یک از کتب تاریخ مسلمین اعم از سنی و شیعه نیامده است، در کتب خطّی قدیم دیده!! چگونه ممکن است چنین مطلبی در تاریخ اسلام باشد و هیچ مورخ مسلمان آن را نشنیده و ندیده و پس از قرنها یک مستشرق کافر- که دشمنی مستشرقان با اسلام و فرهنگ اسلامی واضح و روشن است- از لابلای کتابهای پوسیده خطی که نویسنده ای ندارد، آن را یافته و پژوهشگر بی فرهنگ آن را به عنوان یک سند تاریخی معتبر، مدرک قرار داده است و به ساحت مقدس آن انسانهای والا و وارسته که اگر فرضاً شطرنج در آن زمان، حلال بود هم از آن مبرّا و منزه بودند، چنین جسارت و توهیم می کند؟! نکوهش بازی با شطرنج در روایات و اما هدیه ای که به گفته این پژوهشگر، ایرانیان به اسلام داده اند، امام صادق (ع) آن را رد کرده است. در روایتی که راویان آن در کتب رجال توثیق شده اند، آمده است که از آن حضرت درباره شطرنج پرسیدند، فرمود: «دعوا المجوسیة لأهلها لعنها الله»- یعنی این بازی مجوسی را برای اهلش واگذارید، خداوند آن را لعنت کند روایاتی که در مذمّت و نکوهش بازی با شطرنج وارد شده بسیار زیاد است و بیش از آن است که نیاز به تحقیق از سند داشته باشد، گذشته از اینکه بعضی از آنها از نظر سند هم معتبر است. البته از نظر فقهی می توان گفت که روایات، دلالت بر حرمت آن به عنوان آلت قمار دارد و اگر این عنوان منتفی شود و به صورتی درآید که فقط وسیله آزمایش هوش باشد، اشکالی ندارد ولی مادامی که آلت قمار است، بازی با آن حرام است. و اما خدشه ای که مرحوم آیة الله خوانساری در ادلّه کرده اند، نه از جهت سند است بلکه از جهت دلالت است و ایشان در خصوص شطرنج نفرموده اند، بلکه بطور کلی، بازی با آلات قمار را بدون برد و باخت حرام ندانسته اند؛ البته اعتراف دارند که لغو و باطل است ولی هر باطلی را حرام نمی دانند. بنابراین، بر فرض که امروز به دلیل تبدل عنوان شطرنج حلال باشد، در ان زمان قطعاً حرام بوده و بر فرض که در آن زمان هم حلال باشد، بدون شک لغو و باطل است و معصوم از هر باطلی، منزه و مبرّا است. در روایتی از امام صادق (ع) درباره شطرنج و بعضی بازیهای دیگر سؤال شد، حضرت فرموده اند: اگر خداوند حق و باطل را از هم جدا کند، این بازیها جزء چه گروهی است؟ سؤال کننده جواب می گوید: از گروه باطل است. امام می فرماید: «پس در آن خیری نیست». در پاسخ دیگری، امام می فرمایند: مؤمن آنقدر مشغول است که به بازی نمی رسد «ان المؤمن لمشغول عن اللعب». کاری که امام، مؤمن را از آن منزّه می داند، چگونه به امام معصوم نسبت داده می شود؟! این یک توهین آشکار است که برای سرپوش گذاشتن بر رسوائیهای خود به آن متوسل می شوند، درست مانند کاری که جاعلان حدیث در دوران بنی امیه و بنی عباس برای توجیه کار خلفا که همیشه مجالس و محافل غنا و شب نشینی های کثیف را دایر می کردند، روایاتی را ساختند و در آن، رسول خدا (ص) را متهم کردند که مجالس لهو و لعب و غنا و موسیقی را می دید و اعتراض نمی کرد بلکه خودش هم گوش می داد بلکه... در اینجا چیزی در احادیث دروغ آن یاوه گویان آمده است که غیرت مسلمانی اجازه بازگویی آن را هم نمی دهد! بهرحال، این روند خطرناک که برای ترویج عیاشی و گرم کردن بازار و هنرهای مفسده انگیز و ضد دین و مذهب و اخلاق به نام تمدن، نه تنها فتوای حضرت امام را به بازیچه گرفته اند بلکه مقام منیع عصمت و طهارت را نیز مورد توهین قرار داده اند باید متوقّف شود و گرنه این لجام گسیختگی بجائی خواهد رسید که دیگر کنترل آن مشکل است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 381 |