تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,818 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,980 |
آزمایش فلسفه آفرینش | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 86، بهمن 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
درسهایی از نهج البلاغه خطبه 234 قسمت سوم آزمایش فلسفه آفرینش آیت الله العظمی منتظری و لو اراد الله ان یخلق ادم من نور یخطف الابصار ضیاؤه، و یبهر العقول رواؤه، و طیب یأخذ الانفاس عرفه، لفعل، و لو فعل لظلّت له الاعناق خاضعة، و لخفت البلوی فیه علی الملائکة، و لکنّ الله- سبحانه- ابتلی خلقه ببعض ما یجهلون اصله تمییزاً بالاختبار لهم، و نفیا للاستکبار عنهم، وابعاداً للخیلاء منهم. موضوع بحث، بررسی خطبه 192 نهج البلاغه با تفسیر محمد عبده و یا خطبه 234 با ترجمه فیض الاسلام بود که این خطبه را «قاصعه» می نامند و بزرگترین خطبه های نهج البلاغه است. در قسمت گذشته، داستان شیطان و امتناع کردنش از سجده برای حضرت آدم مطرح بود که در اثر این روحیه استکباری و خود بزرگ بینی، برای همیشه مطرود درگاه احدیّت شد. آنگاه به اینجا رسیدیم که حضرت می خواهند بفرمایند: محال است چنین روحیه ای در کسی وجود داشته باشد و با این حال رستگار شود. اکنون به ادامه خطبه می پردازیم: «و لو اراد الله أن یخلق ادم من نور یخطف الابصار ضیاؤه، و یبهر العقول رواؤه، و طیب یأخذ الانفاس عرفه، لفعل». و اگر خداوند می خواست، آدم را از نوری بیافریند که روشنایی آن چشمها را برباید و منظره و زیبایی آن بر عقلها چیره شود و از چیزی خوشبو که بوی خوش آن نفسها را بگیرد، به تحقیق چنین می کرد. خلقت آدم خداوند آدم را از خاک آفرید برای اینکه فرشتگان را مورد آزمایش و امتحان قرار دهد، وگرنه، اگر آدم را از نوری درخشان آفریده بود که دیده ها را خیره می کرد و با زیبائی و ظرافتی که خِردها را به اعجاب وا می داشت و یا از چیز خوشبو و معطّری می ساخت که بوی دلاویزش نَفَس ها را می گرفت، بی گمان ملائکه و شیطا زیر بارش می رفتند و فوراً برای او خاضع می شدند، چون خلقتش را از خلقت خودشان، جالب تر و ظریف تر می دیدند و دیگر جایی برای آزمایش و امتحان باقی نمی ماند و شیطان هم که از آتش خلق شده بود، در برابر او تواضع و کرنش می کرد ولی اصلا هدف خداوند از اینکه آدم را از جنس پستی چون خاک آفرید، همین بود که دیگر مخلوقاتش را مورد آزمایش قرار دهد. خلاصه اگر به ما هم گفته شود که زیر بار شخصیت برتر و بالاتری برویم که مثلاً قدرت و شوکت و ثروت زیادتری داشته باشد، برایمان آسانتر است از اینکه بخواهیم زیر بار کسی برویم که از نظر شخصیت و مکانت اجتماعی در درجه پائین تر و نازلتری از ما باشد، و مگر فرعون را با آن همه قدرت و مکنت دستور نداد که پیروی و تبعیت از یک چوپان فقیری بکند که سرمایه اش از دنیا یک عصا بیش نبود. خَطِفَ یَخطَف: از باب فَعِل یفعَل مانند علم یعلم است و به معنای ربودن با سرعت است. یخطف الابصار یعنی دیده ها را برباید. ضیاء: روشنائی است. یبهر العقول: بهر به معنای غلبه است و یبهر العقول یعنی بر عقلها غالب می شود. رواء: به معنای منظره یک شیء است که این کلمه از رؤیت گرفته شده است. طیب: عطر و بوی خوش است. یأخذ الانفاس: نَفَسها را بگیرد و جذب کند. عرفه: عَرْف بوی خوشی است که در هوا پخش می شود. « و لو فعل لظلّت له الاعناق خاضعة، و لخفت البلوی فیه علی الملائکة». و اگر چنان می گرد بتحقیق گردنها برای او خاض می شدند و آزمایش بر فرشتگان آسانتر می گشت. « و لکنّ الله- سبحانه- ابتلی خلقه ببعض ما یجهلون اصله تمییزاً بالاختبار لهم، و نفیا للاستکبار عنهم، وابعاداً للخیلاء منهم». ولی خداوند سبحان، آزمایش کرده است بندگان خود را به بعضی از اموری که نسبت به اصل آن جهل دارند برای اینکه اطاعت کنندگان از گنهکاران تمیز داده شوند و حالت بزرگمنشی از آنها برطرف و تکبّر و خودپسندی را از آنان دور سازد. علت آزمایش خداوند همواره می خواهد که با ایجاد حوادث و صحنه های بلا، مردم را آزمایش و امتحان نماید تا معلوم شود در ناملایمات بنده مطیع و فرمانبردار کیست و بنده لجباز و خیره سر چه کسی می باشد؟ این آزمایش ها برای این است که بندگان خوب از بد، مطیع از عاصی مخلص از خائن مشخص و تمیز داده شوند، و ضمناً خدای سبحان که منزّه از هر عیب و نقصی است، می خواهد مخلوقاتش را آزمایش کند به برخی از امور که به اصل و فلسفه و ریشه اش نادان و جاهلند و نکته و حکمتش را نمی دانند تا اینکه در این آزمایش ها حالت استکباری و فخر فروشی و خود بزرگ بینی را در افراد بزداید و حالت انقیاد و رام بودن امری است بسیار مطلوب بلکه بزرگترین فلسفه عبادات و دستوراتی که خدا می دهد این استک ه روحیه اطاعت کردن و زیر بار رفتن و خضوع در بشر پیدا شود و از حالت خود محوری و تبختر بیرون آید. آزمایش در زمان طالوت و این مطلب در تمام اعصار و قرون بوده است. هنگامی که طالوت از سوی خداوند معیّن شد که فرمانروای بنی اسرائیل باشد، قرآن در اینجا می فرماید: «ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی و من لم یشربه فانه منی» طالوت به آنان گفت: همانا خداوند شما را به نهر آب آزمایش می کند، پس هریک از ارتشیان و سربازان من اگر از این آب گوارا بیاشامد از من نیست و هرکس از این آب نیاشامد، او جزء ارتش من است، جز اینکه کسی با دست یک جرعه آب بردارد- که این مستثنی شده است- حال ما کار نداریم که فلسفه این آب نخوردن چیست؟ شاید یک مسئله بهداشتی در اینجا نهفته باشد و شاید مسئله دیگری باشد ولی آنچه مهم است این است که خداوند با همین نیاشامیدن آب گوارا در کنار رود روان، می خواهد بندگان خود را بیازماید، هرچند در فلسفه و ریشه این کار جهل دارند، اما آنچه در این بین مشخص است، همان تمیز دادن خوب از بد و تشخیص دادن مطیع از عامی و گنهکار است. نمونه ای دیگر: در قرآن می خوانیم که خداوند به قوم بنی اسرائیل دستور داده بود که روز شنبه حق ندارند صید کنند و ماهی بگیرند مگر روز شنبه با روزهای دیگر چه فرقی دارد که خداوند این دستو را تنها برای روز شنبه می دهد؟ اینجا دیگر کمیت فکر بشر لنگ است و کار نمی کند. در هر صورت روز شنبه دستور اکید داده شده بود که بنی اسرائیل حق ندارند صید کنند. ماهی ها هم گویا مطلع شده بودند که روز شنبه، آزاد و راحت اند، لذا، بیشتر کنار ساحل می آمدند و با خیال آسوده جمع می شدند. بنی اسرائیل دست به حیله ای زدند و یک کلاه شرعی برای گرفتن ماهی ها درست کردند به این معنی که روز شنبه صید نمی کردند اما حوضچه هایی درست می کردند که ماهی ها وارد حوضچه ها شوند و نتوانند بیرون بیایند و روز بعد آنها را می گرفتند. و بدینسان معلوم شد که تا چه اندازه روحیه عصیان و نافرمانی در این اشخاص وجود دارد و چقدر نسبت به اوامر و دستورات الهی بی تفاوت بلکه بی اعتنا هستند. اطاعت بی چون و چرا از خداوند گاهی بعضی از جوانان از ما می پرسند: چرا حمد و سوره نماز مغرب و عشاء را باید بلند بخوانیم و چرا حمد و سوره ظهر و عصر را آهسته؟ اینجا لزومی ندارد که ما فلسفه و ریشه این حکم را بدانیم بلکه باید حکم خدا را بی چون و چرا- همانگونه که دستور داده است- با دل و جان پذیرا شویم و اطاعت و پیروی نمائیم. حکم خداوند چرا و چرا را نمی پذیرد بزرگترین فلسفه چنین دستوراتی همین است که حالت انقیاد و رام بودن در بنده پیدا شود و درمقابل فرمان خداوند روحیه اطاعت وخضوع داشته باشد. آن چیزی که انسان را بالا می برد و به خدا نزدیک می کند، همین حالت مطیع و منقاد بودن است و خداوند می خواهد با این اوامر و دستورها ما را آزمایش و امتحان کند تا مطیع از گنهکار شناخته و تمیز داده شود و سیه روی شود هرکه در او غش باشد. اصلاً فلسفه خلقت انسانها جز آزمایش و امتحان چیزی نیست. قرآن در سوره ملک می فرماید: «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایّکم احسن عملاً» خدائی که مرگ و زندگی را خلق کرده است تا آزمایش کند شما را که کدامتان بهتر کار را انجام می دهید. خداوند انسانها را با استعدادها و امیال و غرائز مختلف خلق کرده؛ در هریک از ما روحیه خداپرستی و اطاعت هست، ضمن اینکه روحیه خودخواهی و شهوت و غضب نیز وجود دارد ولی همزمان با بودن این غرائز در وجودمان، عقلی به ما عنایت کرده است که با استفاده از آن، می توانیم غرائز خود را به نحو احسن کنترل نمائیم. و سپس ما را در صحنه زندگی رها کرده و با حوادث مختلف از جنگ ها و کمبودها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و درگیریها، مواجه نموده است تا اینکه در صحنه زندگی، استعدادهای اشخاص شکوفا شود و باطن ها بروز بکند و با اینه خداوند سبحان از تمام ضمیرها و نهان های ما با خبر است، مشکلات و حوادث را پیش پای ما گذاشته است تا برای خودمان و برای دیگر بندگان روشن شود که ما چه کاره ایم؟ پس اگر مشکلات و حوادث پیش نیاید، همه ما چنین می پنداریم که انسان های فرمانبردار و مطیعی می باشیم و تنها با وجود مشکلات و رویدارهای سخت و دشوار است که جوهر و حقیقت مردان روزگار، پیدا و آشکار می شود. و چنانچه ما گرفتار سختی ها، گرسنگی ها، جنگ و ستیزها و نقص اموال و اولاد بشویم و مع ذلک صابر و بردبار باشیم، آن وقت است که ارزش ما معلوم می شود. اطاعت از اولی الامر بنابراین، فلسفه خلقت جز آزمایش و امتحان نمی تواند چیز دیگری باشد. اینجا است که حضرت می فرماید: خداوند آزمایش کرده است بندگان خود را به بعضی از دستوراتی که فلسفه اش برایشان مجهول است تا اینکه روحیه انقیاد و اطاعت برای بشر نسبت به خدا پیدا شود. و نه تنها نسبت به خداوند که نسبت به پیامبر و اولی الامر نیز باید روحیه اطاعت و زیر بار رفتن در انسان ها پدید آید «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»- خدای را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر را اطاعت نمائید. و نه تنها اطاعت نسبت به ائمه اطهار بر ما لازم است که اگر فقیه عادلی از طرف خداوند- طی شرایطی- لازم الاطاعه باشد؛ بایست از او اطاعت و پیروی نمائیم. اصلاً زندگی بشر در این عالم بدون این حالت محقق نمی شود. فرض بگیرید اگر در جنگها و نبردها، روحیه اطاعت و انقیاد در ارتش نباشد، هیچ وقت پیروزی برایشان محقق نمی شود، هرچند در مقام تصمیم گیری لازم است که فرمانده با کارشناسان و اهل تشخیص، مشورت کند ولی پس از مشورت و پخته شدن طرح، دیگر همگان باید در برابر تصمیم نهایی روحیه اطاعت داشته باشند. در قرآن، خداوند به پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «و شاورهم فی الامر» ولی بلافاصله پس از دستور مشورت می فرماید: «فاذا عزمت فتوکل علی الله»- پس اگر تصمیم گرفتی، بر خدای خود توکل کن. تصمیم نهایی را خداوند به خود آن حضرت واگذار کرده این آیه به ما می فهماند که مشورت- خصوصاً در موارد سرنوشت ساز- لازم و واجب است و پس از تکمیل طرح و نقشه، تصمیم نهایی با فرمانده است و هنگامی که تصمیم نهایی اعلام شد، تمام افراد، بدون چون و چرا باید تبعیت و پیروی کنند. اینجا دیگر حق ندارد آن افسر یا آن درجه دار یا دیگری سرباز زند یا به رأی خودش عمل کند! و اگر خدای نخواسته نافرمانی در بین افراد پیدا شود، هرگز پیروزی بدست نمی آید. لزوم برخورد افکار در تصمیم گیریها در اینجا باز لازم است تذکر بدهم که در تمام کارها باید مشورت و برخورد افکار باشد.حتی در مسئله آموزش و درس خواندن باید اِشکال ها و اعتراض ها در میان دانشجویان و طلاب همچنان برقرار باشد. بنظر من بهترین متد درس خواندن همین متدی است که در حوزه های علمیه متداول است زیرا استاد هرچند مقام علمی اش بالا باشد، مطلب خود را پس از اظهار، باید استدلال کند و با دلیل و برهان آن را جا بیندازد. پس از آن نوبت به شاگردان می ردسد که اگر اشکال و اعتراضی دارند، اشکال خود را مطرح سازند و بسا یک طلبه ساده ای که تازه وارد درس خارج شده است، مطلبی را اظهار کند که اصلاً نظر استاد را برگرداند. لذا بهتر است این حالت در مباحثات علمی نیز مطرح باشد و به شاگردان اجازه دهند که اظهار نظر بنمایند و اشکالاتشان را عرضه بدارند و بدینسان، افکار تازه تر و ابواب نوین تری در مباحث علمی پیش آید. در طرحها و تصمیم گیریهای بازسازینیز باید اظهار نظر به قوّت خود باقی باشد و معنای صحیح انتقاد هم همین است. اگر فرض کریدم دولت تصمیم گرفت برای بودجه. افرادی که سوء نظر ندارند وقصدشان اصلاح است، باید اندیشه های خود را به کار بندند و نظرات خود را در روزنامه ها و رسانه های گروهی- به صورت آزاد- ابراز و اظهار نمایند و دولت را در این امر یاری کنند. یا اینکه اگر در مجلس بنا شد، لایحه ای مهم مطرح شود، لازم است از کارشناسان و دیگر افردا استفاده و از افکار آگاهان به امور بهره برداری گردد، در عین حال پس از اینکه مدت مشاوهرو بررسی آراء تمام شد و دولت یا مجلس یا فرماندهی ارتش تصمیمی گرفت، باید به مرحله اجرا گذاشته شود و باید حالت اطاعت و انقیاد در مرحله اجرا و عمل نسبت به بالاتر در تمام صحنه های زندگی وجود داشته باشد. حال که معلوم شد، برای ایجاد آرامش و امنیت در جامعه، لازم است که حالت انقیاد و اطاعت در همه افراد وجود داشته باشد، بی گمان این حالت در مورد خداوند که خالق ما است و ما همه مخلوقهای ضعیف او هستیم، بدون چون و چرا باید در ما باشد زیرا او است که مصلحت ما را می داند و ما در مورد مصالح خودمان- چه در دنیا و چه در آخرت- نادان و ناتوانیم، پس دستورات او را باید بدون چون و چرا به مرحله اجرا بگذاریم و اصلا خداوند تبارک و تعالی برای اینکه روحیه انقیاد و اطاعت درمردم پیدا شود، مخصوصا دستوراتی می دهد که فلسفه اش برای اشخاص مجهول است، تا معلوم شود چه اندازه روحیه انقیاد و فرمانبرداری در میان آنان هست. از این روی حضرت امیر (ع) می فرماید: اگر خدا می خواست آدم را از آغاز طوری خلق کند که برای ملائکه و شیطان آسان باشد، زیر بار او رفتن و خضوع برای او کردن، می تواسنت چنین نماید ولی این کار را نکرد بلکه آدم را از خاک خشن و کثیف خلق کرد درحالی که ملائکه از اجسام لطیف هستند و شیطان را از آتشی که قطعا از خاک لطیف تر است خلق کرد و آنجا بود که به همه آنان دستور داد باید برای آدم سجده کنید تا اینکه باطن شیطان پلید بروز کند و برای فرشتگان معلوم شود که او چقدر مطیع خداوند بوده است. پس بلاها و حوادث برای امتحان ما هستند، گرچه فلسفه و ریشه شان برایمان معلوم نباشد و باید خود را برای فتنه ها و مصائب و بلایا آماده سازیم و از خداوند بخواهیم ما را در این آزمایشها یاری دهد تا به خواست خداوند، منجر به گناه و نافرمانی و عصیانمان نگردد. و من الله التوفیق و علیه التکلان. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 169 |