تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,076 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
کیفیّت حشر انسانها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 86، بهمن 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اصول اعتقادی اسلام قسمت بیست و ششم «معاد» آیت الله حسین نوری کیفیّت حشر انسانها بحث ما در رابطه با مسائل «معاد» در باره کیفیّت محشور شدن انسانها در روز قیامت است و در این مورد توجه به یک مطلب بعنوان یک «اصل» لازم است و آن اینکه چون این جهان بمنزله پیوسته و ظاهر آنجهان، و آن عالم بمنزله مغز و باطن و حقیقت این جهان است لذا میان اعمالی که انسانها در این عالم انجام می دهند و کیفیت حشر آنها در آن صحنه که نخستین مرحله ظهور و بروز حقایق و واقعیّت است تناسب کاملی وجود دارد و روی همین جهت این گفتار که اصل تناسب میان اعمال و کیفیّت حشر انسانها یکی از اصول مباحث معاد است گفتاری است صحیح و حقیقتی است که از احادیث حضرت پیغمبر اکرم (ص) و اهل بیت مکرّمش سلام الله علیهم بدست می آید و ما در اینجا دو نمونه از آن را ذکر می کنیم و نمونه های دیگر را بتوفیق خداوند برای مقاله های بعد می گذاریم: الف- کیفیّت حشر مجاهدین میدانیم «جهاد» در فرهنگ اسلامی از اهمیّت و ارزش والائی برخوردار است و بعنوان یک وظیفه همگانی و رسالت عظیم جهانی بمنظور اعلای کلمه اسلام و احیای تفکر دینی جهانی و زدودن ننگ شرک و کفر و استکبار از سطح گیتی و در هم کوبیدن طاغوتهایی که در هر عصر و زمان ممکن است بوجود بیایند واجب و لازم گردیده است. در این مورد بهتر آن است که در بیان اهمیت و فلسفه وجودی آن از کلام پیشوای مجاهدان راه خدا حضرت امیرمؤمنان (ع) استفاده کنیم: امّا بعد فانّ الجهاد باب من ابواب الجنّة فتحه الله لخاصة اولیائه و هو لباس التّقوی و درع الله الحصینة و جُنّته الوثیقه فمن ترکه رغبة عنه البسه الله ثوب الذّل و شملة البلاء و دیّث بالصّغار و القماءة و ضرب علی قلبه بالاسهاب و ادیل الحقّ منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النصف»[1]. پس از حمد و ستایش ذات مقدس پروردگار جهاد دری از درهای بهشت و رحمت الهی است که تنها بر روی بندگان خاص و دوستان مخصوص خداوند باز می شود پیراهن سربازی و جامه جهاد زرهی است که تنها بر اندام جوانمردان پاکباز و خونگرم و ایثار گر راست می آید جامه فاخر جهاد در زندگی لباس شرافت است آنان که این لباس تقوا و شرافت را از خود دور کنند و شانه از زیر بار وظیفه جهاد و مسؤولیت رهایی بخش و انسانی خود خالی سازند در نتیجه لباس ذلّت را خواهند پوشید و غبار ذلّت و تیره روزی بر سیمای آنها سایه خواهد افکند و طوفان ننگ و عار و حقارت اساس زندگی آنها را درهم خواهد ریخت و امواج بلا آنها را زبون و سیه روز خواهد ساخت و بالأخره حقوق آنها پایمال و از عدالت و انصاف محروم خواهند شد. دین اسلام در راستای این فرهنگ عزّت آفرین همه آنچه را که با جهاد و مجاهد ارتباط پیدا می کند مشمول ارزشها و فضیلت ها می داند «ارج خونی که در راه خدا جاری گردیده و ارزش زخمی که بر پیکر مجاهد رسیده و حتی پاهایی که در این راه غبار آلود شده است هریک به نوبه خود جای ویژه و مقام والائی در فرهنگ اسلامی پیدا کرده است حتی به نیزه و شمشیر و سلاح های جنگی مجاهدین راه خدا و اسبها و مرکبهای آنها بدیده تجلیل می نگرد و به کسانی که هریک به نحوی به جهاد و مجاهدین کمک کرده اند وعده و پاداش ثواب می دهد». «در روز قیامت» نیز در هنگام حشر این جهادگران، با عظمت خاصّی که نمایانگر این مقام والا است محشور می شوند که حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: «للجنة باب یقال له باب المجاهدین یمضون الیه فاذا هو مفتوح و هم متقلدون بسیوفهم و الجمع فی الموقف و الملائکة ترحب بهم»[2]. یعنی: برای بهشت دری هست که آن را «باب مجاهدین» (دری که مخصوص جهادگران است) می گویند و آن در به روی ایشان باز است و آنها در حالی که خود را با سلاح های رزمی مجهّز کرده و شمشیرهای خود را آویخته اند با عظمت و شکوه مخصوصی از جلو صفوف خلائق به سوی آندر عبور می کنند، تمام مردمی که در صحنه محشر گرد آمده اند و فرشتگان الهی با نظر تکریم و تجلیل با آنها می نگرند و بر آنان آفرین می گویند. و نیز فرمودند «خیول الغزاة فی الدنیا خیولهم فی الجنة و انّ اردیة الغراة لسیوفهم».[3] یعنی: اسبهایی که پیکارگران اسلامی در این دنیا دارند و با آنها به میدان جهاد رفته و با دشمن نبرد کرده اند همان اسبهایی است که در بهشت خواهند داشت و سوار بر آنها به بهشت وارد خواهند شد و نیز ردا و لباس آنها شمشیرهایی است که در راه خدا بکار برده اند. و نیز حضرتش فرمودند: کسیکه در راه خدا زخم برداشته است در روز قیامت درحالی محشور می گردد که در پیکر او همان زخم که نشانه جهاد است آشکار و رنگ آن زخم رنگ خون و بوی آن بوی مشک است[4]. ب- کیفیّت حشر منافقین اسلام بهمان شدت که از کفر انتقاد و با آن مبارزه می کند از نِفاق نیز انتقاد و با آن بمبارزه می پردازد و با همان منطق که از کفر اظهار انزجار و تنفّر می نماید از نفاق نیز بیزاری می جوید و آن را مورد نفرت قرار می دهد و همانطوری که مسلمانان را برای ادای یک رسالت خطیر جهانی و همگانی به جهاد با کافران برای زدودن کفر و شرک مأمور می سازد برای جهاد با منافقین نیز بمنظور زدودن لکه ننگِ نفاق و منافقین از سطح جامعه بشری بسیج می نماید. و بالاخره هر دو گروه را مستحق عذاب و غضب الهی معرفی می کند. قرآن کریم مخصوصاً در طی آیاتی خطر منافقین را برای جامعه اسلامی از جهت اینکه دارای دو چهره و دو زبان می باشند مهمتر و زیانبارتر معرفی می نماید مثلا می گوید: «و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انّا معکم انما نحن مستهزؤون الله یستهزئ بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون»[5]. این منافقین هنگامی که باهل ایمان می رسند می گویند ما هم مثل شما دارای ایمان هستیم و جزء گروه مؤمنین می باشیم ولی هنگامی که با شیاطین خود و همفکران خویش خلوت می کنند می گویند ما با شما هستیم و مؤمنان را بمسخره می گیریم اما باید بدانند که خداوند آنها را در برابر این مسخره بازیهایی که بوجود می آورند مجازات و در بیابان جهل و گمراهی رها خواهد کرد. و بالأخره سوره ای را بنام آنها یعنی منافقین نام می نهند و در آن سوره چهره واقعی آنها را کاملا ترسیم می کند و مسلمانان را از خطر آنها برحذر می دارد و می گوید: «هم العدو فاحذرهم قاتلهم الله انّی یوفکون»[6]. ای رسول ما بدان که دشمنان اسلام و مسلمانان در حقیقت این منافقین هستند از آنها بر حذر باش خداوند آنها را بکشد که چه اندازه در سایه مکر و دروغ خود از حق باز می گردند در آثار درخشان اسلامی مخصوصاً در نهج البلاغه نیز عبارات بسیاری که در راستای آنها دوروئی و دو چهره بودن آنان و خطرهائی که از طرف آنها دامنگیر جامعه اسلامی می شود تبیین شده است. حضرت امیر مؤمنان (ع) می فرمایند: «اوصیکم عبادالله بتقوی الله و احذرکم اهل النفاق فانهم الضّالون المضلّون و الزّالون المزلون یتلوّنون الواناً و یفتنون افتناناً و یعمدونکم بکل عماد و یرصدونکم بکل مرصاد قلوبهم دویه و صفاحهم نقیّة یمشون الخفاء و یدبّون الضّراء وصفهم دواء و ذکرهم شفاء و فعلهم الداء العیاء حسدة الرخاء و موکّدوا البلاء و مقنطوا الرّجاء لهم بکل طریق صریع والی کل قلب شفیع و لکل شجو دموع یتقارضون الثناء و یتراقبون الجزاءان سألوا الحفوا و ان عذلوا کشفوا و ان حکموا اسرفوا قدا عدّوا لکل حق باطلا و لکل قائم مائلاً و لکل حیّ قاتلاً و لکل باب مفتاحاً و لکل لیل مصاحباً یتوصلون الی الطمع بالیاس لیقیموا به اسواقهم و ینفقوا به اعلاقم یقولون فیشبّهون و یصفون فیُموهون قد هونوا الطریق و اضلعوا المضیق فهم لمّة الشیطان و حمة النیران اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون»[7]. یعنی: ای بندگان خدا شما را به تقوا و سفارش می کنم و از مکر و فریب منافقین بر حَذر می دارم زیرا آنان گمراه و گمراه کننده لغزنده و لغزاننده می باشند خود را برنگهای گوناگون در می آورند و چهره های مختلف بخود می گیرند و بهر وسیله ای می خواهند به شما ضرر و زیان وارد سازند و در هر کمینگاهی بکمین شما نشسته اند دلهاشان بیمار است و ظاهرشان آراست و پاک ولی در نهانی به ایجاد فتنه و فساد می پردازند دواها و راه های معالجه امراض و مشکلات را توصیف می کنند و از شفا و ترمیم کمبودها سخن می گویند ولی کردار آنها خود دردی است درمان ناپذیر، بخوشی مردم رشک می برند و می کوشند که جامعه را بگرفتاری و سختی بیندازند و امید آنها را نومید کنند برای تباه کردن مردم راههای مختلف را در نظر می گیرند و در هر غم و اندوهی اشکها (اشک تمساح) می ریزند. ستودن از یکدیگر را بهم وام می دهندو در انتظار پاسخ از یکدیگر هستند، در طرح سؤالها و درخواستهای خود اصرار می کنند و در هنگام ملامت از کسی، افراط و پرده دری می کنند اگر در کاری حَکَم قرار داده می شوند در حکم خود اسراف و زیاده روی می نمایند در برابر هر حقی باطلی و در مقابل هر راستی کجی و در برابر هر فرد زنده ای کشنده ای و برای هر دری کلیدی و برای هر تاریکی چراغی آماده کرده اند. از روی تزویر در ظاهر اظهار بی نیازی از مال مردم می کنند ولی در باطن چشم طمع بآن دوخته اند تا بوسیله بدست آوردن آن بازار خودشان را نگاهداشته کالای کاسد خود را رواج بدهند. سخنهای نادرست خود را طوری ادا می کنند که آن را مانند سخن حق منطقی جلوه می دهند راه خودشان را با اینکه راه باطل است آسان و نتیجه بخش نشان می دهند تا مردم را به آن راه بکشانند و مردم را طوری بدام می اندازند تا رهائی از آن میسر نباشد، آنها در حقیقت پیرو شیطان و شعله های آتش هستند. سپس این آیه از قرآن را در پایان کلام خود خواندند. «اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون»[8]: آنان لشکریان شیطانند و لشکریان شیطان، زیانکاران می باشند. در این کلام چنانچه ملاحظه می کنید حضرت امیر مؤمنان (ع) با بیان رسائی که مخصوص آن حضرت است پرده از روی افسونها و شیطنت های منافقین برداشته و چهره واقعی آنها را نشان داده است. ولی باید دانست که «نفاق» مراتبی دارد: 1- انسان در باطن و ضمیر خود کافر و بی ایمان باشد ولی برای اغفال مردم اظهار مسلمانی بکند و ای بدترین نوع نفاق است و نظر قرآن کریم و بیشتر آثار اسلامی همین نفاق است. 2- انسان ظاهراً خود را صالح و پاک نشان بدهد ولی در واقع آلوده و گناهکار باشد. 3- انسان ادّعای مؤمن و مسلمان بودن بکند ولی در عمل دارای نشانه ها و خصوصیاتی که لازم است در یک مؤمن باشد نباشد. مرتبه سوم پایین ترین حدّ نفاق است و از آنجا که منظور تعالیم اسلامی این است که همه مسلمانان در ظاهر و باطن در خلوت و جلوت پاک و آراسته و از دو روئی و دورنگی بکلّی بر کنار باشند مرتبه دوم و سوم را نیز نوعی نفاق معرفی می کند. حضرت صادق «ع» فرمود حضرت رسول اکرم «ص» فرمودند: 3 خصلت است در هر که باشد هرچند نماز بخواند و روزه هم بگیرد منافق است: 1- هنگامی که چیزی بعنوان امانت در اختیار او قرار بگیرد امانت را مراعات نکرده خیانت کند. 2- هنگام سخن گفتن از دروغ پرهیز نکند. 3- موقعی که وعده می دهد تخلّف بکند. اکنون باید توجه داشت که بر اساس اصل تناسب میان اعمال انسان و کیفیّت حشر در صحنه قیامت، چون منافقین در دنیا با دو چهره و دو زبان زندگی می کنند در روز قیامت نیز با وضعی محشور می گردند که با زندگی منافقانه آنها کاملا تناسب داشته باشد: حضرت صادق (ع) فرمودند: «من لقی المسلمین بوجهین و لسانین جاء یوم القیمة و له لسانان من نار»[9]. یعنی کسیکه با مسلمانان با دو چهره و دو زبان برخورد و ملاقات می کند در روز قیامت در حالی که دو زبان از آتش دارد وارد عرصه محشر می گردد. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 76 |