تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,117 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,038 |
اتخاذ مشی انقلابی یا مشی انفعالی!؟ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 86، بهمن 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اتخاذ مشی انقلابی یا مشی انفعالی!؟ محمد رضا حافظ نیا مقدمتا لازم است مفهوم انقلاب و انقلابی عمل کردن بیان گردد، چرا که ممکن است با رفتارهای تند و خشن که مبنای عقلائی و تفکر حکیمانه ندارد اشتباه شود. انقلاب بفهوم لغوی آن یعنی دگرگونی و از حالی به حالی کردن و تغییر اساسی یک موضوع و یاپدیده و جایگزینی عقلائی موضوع و پدیده دیگر بجای آن می باشد. رفتار انقلابی نیز اقدامی خواهد بود که بر پایه تفکر و دور اندیشی و بصیرت در مسیر تغییر اساسی یک موضوع صورت پذیرد و اتّخاذ مشی انقلابی عبارت است از اتّخاذ روش و خط سیری که دگرگنی و از حالی به حالی کردن موضوعاتی را بر اساس دوراندیشی و بصیرت عمیق و تفکر عقلائی بدنبال داشته باشد. جایگزینی نظام حکومت اسلامی بجای نظام منحط شاهنشاهی در جامعه ما فی الواقع یک انقلاب بود که ارکان یک حکومت استبدادی و دست نشانده استکبار جهانی فرو ریخت و یک نظام الهی در جامعه اسلامی حاکم گردید. هر حکومت هر نظام حکومتی برای خود اهدافی دارد که بر نظام ارزشی و جهان بینی و ایدئولوژی آن استوار است. نظام های حکومتی برای حصول به هدف های مورد نظرشان اهرمها و بازوها و ابزارهای متناسب خود را بوجود می آورند و آنها را بگونه ای شکل می دهند که بتوانند در فرایند عملکرد خود، هدفهای نظام حکومتی را محقق سازند. این اهرمها ابعاد گوناگون دارند- سازمانهای اجتماعی- نهادها- روشها- رویه ها- قانونها- بینشها و نگرشها از همه مهمتر افراد و نیروهای انسانی دستگاه های حکومتی و دولتی- مدیران و نظریه پردازان- مشاوران و متفکران و و... جملگی اهرمهاو بازوهای نظام های حکومتی هستند و هر نظام حکومتی که بتواند این اهرمها را بوجود آورده و متناسب با هویت وشخصیت خود سازماندهی نموده و مورد بهره برداری قرار دهد خواهد توانست هدفهای خود را عملی نماید. نظام های حکومتی بسته به ماهیت و فلسفه وجودی و ایدئولوژی مربوطه اهداف مختلفی دارند و مجموعاً می توانند در طیفی قرار بگیرند که یک طرف طیف اهداف کاملاً الهی و در طرف دیگر آن اهداف کاملا شیطانی قرار داشته باشد و حکومتها از حیث گزینش نوع هدفها در داخل طیف مزبور می توانند انواع مختلفی داشته باشند. از این بحث کلی می گذریم و غرض از آن، بیان رابطه بین حکومتها و اهرمها و بازوهای متناسب و اکولوژیک آنها بود که هر حکومت و نظام اجتماعی که بر جامعه ای حاکم گردد برای بقای خود و برای تحقق اهداف ارزشی خود ناگزیر از ایجاد و سازماندهی و بکارگیری اهرمهای متناسب با خود می باشد و اگر این کار را انجام ندهد یا بعنوان اصول مسلّم رفتارهای خود نپذیرد، بدیهی است که نه تنها نخواهد توانست بر مسائل و مشکلات جامعه ای که بر آن حکومت می کند فائق آید بلکه ارزشهای مورد نظر خود را نخواهد توانست محقّق سازد و شاید مجبور گردد دیر یا زود اصول و ارزشهایی را که داشته است مورد غفلت قرار دهد و از آن عدول نماید. بنابراین هر انقلاب اجتماعی ناگزیر است اهرمهایی را که قبلاً ذکر شدند متناسب با خود شکل داده و بکار گیرد زیرا که تکیه انقلاب اجتماعی بر اهرمهای نظام اجتماعی پیشین، یقیناً دیر یا زود، سقوط یا انحراف و استحاله، و یا عقب نشینی از شعارها و مواضع اصولی و ارزشی آن را بدنبال خواهد داشت. در جهان کنونی واقعیت دردناک دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه غرب در دو سه سده اخیر اقدام به پایه ریزی شالوده فرهنگی خاصی در جوامع مختلف تحت سلطه نمود که اسارت دراز مدت آنها را به غرب تضمین می نماید. غرب بستر و زمینه فرهنگی مورد نظر خودش را در جوامع تحت سلطه بوجود آورد و بعبارتی استراتژی یکپارچه سازی فرهنگی جهان را در راستای اسارت فرهنگی به غرب تعقیب نمود و بستر مناسب شکل گیری الگوهای مختلف را ایجاد کرد. الگوهایی که عمدتاً جهانی شده اند و جوامع با آن خو گرفته اند. الگوهای حکومتی- الگوهای سیاسی- الگوهای انتخاباتی- الگوهای حزبی- الگوهای انقلاب اجتماعی- الگوهای مبارزاتی- الگوهای اقتصادی- الگوهای توسعه- الگوهای فرهنگی، اجتماعی، آموزشی- الگوهای حقوقی و قضائی- الگوهای اداری و اجرائی- الگوهای نظامی و دفاعی و انتظامی- الگوهای تجارتی و پول و الگوهای دیگر. بنابراین در جوامع مختلف بویژه جهان زیر سلطه، نهضتها و انقلاب اجتماعی و مردمی که ناگزیر از انتخاب اهرمهای مورد نظر خود می باشند متأسفانه در گزینش اهرمها از الگوهای پیش ساخته غرب که از بستر فرهنگ استعماری ایجاد شده قبلی می جوشد. استفاده می کنند و طبیعی است که نمی توانند مسیر استقالال خود را حفظ کنند و دیر یا زود در هم شکسته یا منحرف گردیده و یا ارزشهای خود را که با کمک آنها پیروز نیز شده اند فراموش می کنند. بدین لحاظ انقلاب اجتماعی می تواند توفیق پیدا کند که اول دارای بار فرهنگی ویژه بوده و بتواند مبارزه فرهنگی و اصولی را با فرهنگ سلطه غرب و الگوهای برخاسته از آن آغاز کند ثانیا بر اساس ارزشهای فرهنگی خود اهرمها و بازوهای متناسب با خود را ایجاد و مورد استفاده قرار دهد. انقلاب اسلامی هم بار فرهنگی ویژه و مستقل و قدرت مبارزه با فرهنگ سلطه غرب را دارد و هم امکان و زمینه ایجاد اهرمها و بازوهای متناسب خود برای تحقق اهداف ارزشی اسلام را دارا می باشد. نظام اسلامی با اهداف الهی خود، جایگزین نظام اجتماعی منحطی گردید که اهداف پلید و شیطانی را تعقیب می نمود و مجری سیاستهای ظالمانه استکبار جهانی بود نظام شاهنشانی و پوشالی گذشته، هم ریشه ای کهن داشت و هم بر اساس بستر فرهنگی مغرب زمین و الگوهای برگرفته از آن، اهرمها و بازوهای خود را شکل داده بود. بنابراین انقلاب اسلامی ناگزیر از اتخاذ مشی انقلابی در برخورد با زیرساختها و اهرمها و بازوهای متناسب با رژیم پوشالی گذشته بود که میی بایست بفوریت کلیه اهرمهای رژیم سابق را مورد بررسی قرار داده و با دگرگون کردن آنها اهرمها و الگوهای متناسب با نظام اسلامی را بوجود آورد تا اهرمهای جدید و در شأن انقلاب اسلامی بتوانند ضمن برخورد با مسائل ریز و درشت جامعه که ریشه در رژیم سابق داشت، اهداف مقدس نظام اسلامی را محقق سازند. ایجاد نهادهای انقلاب اسلامی و تقویت آنان از سوی حضرت امام خمینی مدظله العالی بعنوان رهبر انقلاب، در واقع شکل دادن به یکی از اهرمهای مهم نظام اسلامی بود که می بایس کلیه دستگاه های اجرائی کشور را فرا می گرفت ولی متأسفانه در کوران حوادث چندساله اخیر نه تنها این امر محقق نگردید بلکه اصالت به قوانین و ساختارها و سازمانهای اجتماعی به ارث رسیده از گذشته که متناسب با اهداف حکومت پوشالی گذشته شکل گرفته بودند و حتی نیروی انسانی درون خود را نیز رنج داده و می دهند، داده شد و علاوه بر آن با کشیده شدن قلمرو عملکرد دستگاههای مزبور (مالی- بودجه ای- اداری و غیره) به نهادهای انقللاب اسلامی، از طراوت و پویائی نهادها کاسته شد و کار بجائی رسید که امروزه شاهد شکل گیری دیدگاه های خطرناکی هستیم که موجودیت نهادها و گسترش حوزه عملیاتی آنها را بزیر سؤال می برند و این خطر بزرگی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. حرکتهای دیگری در جهت اهرم سازی، از قبیل وضع قوانین، رویه ها، تربیت نیروی انسانی و غیره. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی صورت پذیرفت که در خور اهمیت می باشد ولی از شتاب آن تدریجا کاسته شد، از طرفی دیگر بعضی از این اقدامات که بدون یک استراتژی مشخص و بصورت پراکنده و مجرد صورت پذیرفت باعث کاهش بازده مورد نظر گردید. نهایتا کاسته شدن از اهمیت نقش اهرمهای انقلاب، وضعیت را بجائی رساند که امروزه شاهدیم که بعضی از دیدگاه های ساده لوحانه و احتمالا مغرض اصالت را به اهرمهای نظام پیشین داده و اهرمهای انقلاب (نهادها- نیروها- قانونها- رویه ها و ...) را بزیر سؤال می برند. اکنون ما به مرحله ای رسیده ایم که دهمین سالگرد انقلاب مقدس اسلامی را می خواهیم جش بگیریم. انقلاب اسلامی رسالت سنگینی را بعهده دارد، رسالتهای انقلاب در داخل و خارج اصولی و ارزشمند هستند. ایفای رسالت انقلاب و تحقق اهداف نظام اسلامی یقینا به تداوم مشی انقلابی اتخاذ شده در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بستگی داشته و تجدید نظر اساسی در روشهای کنونی مجلس و دولت که یا منشأ احتیاطی و یا سطحی نگرانه و یا اعتقاد به حفظ وضع موجود را دارد طلب می نماید. آنهائیکه تصور می کنند با احیاء و دادن نقش اولیه به اهرمهای متناسب با رژیم پیشین می توانند امور انقلاب اسلامی را تدبیر و بانجام برسانند ساده اندیشی می کنند. انقلاب اسلامی وارث چه وضعیتی است؟ با تحلیلی گذرا از وضعیت موجود کشور از حیث مسائل مختلف و مبتلا به آن، به این نتیجه می رسیم که خلق کننده این وضعیت موجود کشور نه اهرمهای انقلاب اسلامی، بلکه اهرمها والگوهای رژیم طاغوتی گذشته می باشند که هم در دوران حیات رژیم سابق، زیرساختها و ابعاد ظهور مسائل مبتلا به جامعه را پی افکندند و هم در دوران انقلاب اسلامی بلحاظ غفلت از آنان و پیدا شدن میدان فعالیت برای آنها به مسائل دامن زدند، و متأسفانه گناه آن بگردن آنچه متعلق به انقلاب اسلامی است گذاشته می شود. البته شاید این گناه وارد باشد که با تشدید اختلافات و جناح بندی های ساسی بین نیروهای انقلاب اسلامی، مسئولین امر در دولت و مجلس عنایت لازم را به امور جنگ و جامعه ننموده و در پرتو گذشت زمان، مسائل جامعه تشدید شد و روند فزاینده بخود گرفت تا جائیکه بعضیها در برخورد با مسائل کشور مواضع انفعالی بخود می گیرند. طرح مسائل فرهنگی و اجتماعی و اداری و اقتصادی کشور و رابطه علت و معلولی آن با اهرمهای رژیم گذشته، در اینجا مقدور نبوده و خود موضوع بحث جداگانه ای است ولی واقعیت این است که مسائل مبتلا به کشور ابعاد وسیعی بخود گرفته و روند فزاینده ای دارند، شهرهای کشور از مسائل مختلف چون کمبود آب، رفاه، بهداشت و نیز آلودگی- ترافیک- بیکاری- افزایش جمعیت مهاجر- فاصله فقر و غنی و غیره رنج می برند و روستاهای کشور نیز روزبروز مسئله دارتر می گردند. مشکلات اداری و بوروکراسی در دستگاه های اجرائی و قضائی کشور بشدت مردم را رنج می دهد و بعنوان یکی از بزرگترین موانع و تنگناهای توسعه کشور نیز تظاهر می نماید. اقتصاد وابسته و تک محصولی نفت همچنان بر کشور حکومت کرده و بودجه تزریقی، به یک پایه اقتصادی متزلزل در نظام اقتصاد جهانی متکی می باشد. آلودگی محیط زیست فضای جغرافیایی ایران را مسموم کرده و منابع خدادادی تخریب می گردند. مشکلات اقتصادی حالتی گسرتش یابنده و رنج آور دارند. مشکل مسکن ابعاد وسیعی بخود گرفته است. نظام آموزشی دانشگاهی و پیش دانشگاهی جهتی مشخص پیش نگرفته است. اینها و موارد متعدد دیگر مسائلی نیستند که ریشه در دوران انقلاب داشته باشند بلکه میوه درختانی هستند که در رژیم سابقه کاشته شده اند اهرمهای رژیم سابق هستند که برای تولید چنین وضعیتی شکل گرفته بودند. انقلاب اسلامی وارث این وضعیت است استکبار جهانی نیز از همه سو تهاجم خود را بر علیه انقلاب از روز اول تا به امروز شروع کرده و تا زمانیکه قدرت داشته باشد ادامه خواهد داد. حال این سئوال مطرح است که آیا ادامه وضع موجود و اتخاذ مشی انفعالی و پناه بردن به اهرمها و الگوهای گذشته و ابزارهایی که خودبوجود آورنده این وضعند می تواند راه و چاره باشد؟ یا باید با اتخاذ مشی انقلابی و جهشی، بر اساس یک طرح نظام یافته، اهرمها و الگوها انقلاب اسلامی را متناسب با شأن آن از حیث نیروی انسانی- قانون و مقررات- روشها- رویه ها- نهادها و سازمانها- ساختارها و غیره و ایجاد و تجهیز نموده و با کمک آن به جنگ مشکلات کشور رفته و آینده را ترسیم نمود؟ که مسلما شق دوم مورد نظر می باشد و این امر نشدنی است مگر با اتخاذ مشی انقلابی از سوی مجلس و دولت و همه مسئولین در قوای سه گانه. چگونه از وضعیت موجود خارج شویم؟ اتخاذ مشی انقلابی بمفهوم دگرگون کردن ابزارها- اهرمها- الگوها بر اساس تفکر عقلائی و سیستمی و انتخاب الگوهای متناسب با ارزشها و اهداف نظام اسلامی بصورت جهشی- در اینجا الگوهای قانونگذاری- سیاسی و حزبی و انتخاباتی- حقوقی و قضائی اداری و اجرائی- برنامه ریزی توسعه- بودجه ریزی- مالی دولتی بانکی- آموزشی- علمی- اقتصادی و اجتماعی و .... مورد توجه خواهند بود. تحول در الگوها و انتخاب الگوهای انقلابی و سازماندهی کشور، دقیقا نیاز به ابداع و ابتکار دارد و ابداع الگو به نیروهای خلاق و متفکر نیازمند است و بکارگیری الگوهای نشأت گرفته از انقلاب اسلامی نیز نیازمند نیروها و مدیران شجاع و انقلابی و با بینش عمیق می باشد که مردان شجاع و مدیر و بصیری را می طلبد تا بتوانند با یک خیزش عمومی دوران انتقال را طی نمایند. انتقال از الگوهای گذشته به الگوهای مورد نظر انقلاب اسلامی، و این کار شدنی است. منتها اتخاذ مشی انقلابی و جهشی شرایطی دار که عمدتا عبارت است از: 1- تحول بینشی و نگرشی و روشی در ارتباط با مسائل کشور 2- داشتن ادراک درست از موضوع، بویژه ضرورت ایجاد اهرمهای متناسب با انقلاب اسلامی و برچیدن اهرمها و الگوهای متناسب با اهداف و ارزشهای رژیم منحط پیشین از جامعه. 3- داشتن بینش و نگرش انقلابی نسبت به موضوعات. 4- داشتن خصلت و روح انقلابی در اتخاذ روشها و رویه ها 5- داشتن روح شجاعت و نداشتن روحیه احتیاطی و تذبذب بیمورد. 6- داشتن بینش عمیق و نگرش همه جانبه و سیستمی به مسائل. 7- داشتن تحرک و پویائی و سایر خصلتهای مورد نیاز. کشور انقلابی ما باید در بینشها و نگرشها و روشها و باورها و رفتارها، بویژه در دولت و مجلس مشی انقلابی خود را حفظ کرده و برای نظام اسلامی، اهرمها و بازوهای متناسب را ایجاد نموده و الگوهای جدید را خلق نماید. در چنین حالتی خواهد بود که امکان فائق آمدن بر معضلات فزاینده اجتماعی و اقتصادی و اداری و فرهنگی کشور فراهم آمده و انقلاب اسلامی خواهد توانست با عنایات الهی و با توجه به موقعیت جغرافیائی بسیار متناسب آن در جهان، و نیز زمینه های قدرت خدادادی، رسالتهای خود را ایفا نماید. ذکر این نکته ضروری است که با رویه های مرسوم و روال قانونگذاری متداول در مجلس و روشهای اجرائی متداول در مجموعه دستگاه دولت، که در واقع مانور در درون الگوها و ساختارهای باقیمانده از گذشته می باشد امکان اتخاذ مشی انقلابی وجود نخواهد داشت و این امر تحول بینشی و نگرشی و روشی را طلب می نماید، و باید توجه داشت که برای مقابله با مسائل کنونی کشور که در صورت حفظ وضع موجود یقینا ابعاد خطرناکی پیدا خواهد نمود چاره ای جز برخورد انقلابی و معقولانه و جهشی وجود ندارد و این مسئولیت سنگین مجلس و دولت است که در آغاز دومین دهه پیروزی انقلاب مقدس اسلامی و دوران سازندگی و تجهیز کشور چگونه عمل کند؟ اتخاذ مشی انقلابی یا اتخاذ مشی انفعالی؟ که نتیجه اولی جهش در راستای حل معضلات کشور و طی طرق توسعه و ترقی در چارچوب اهداف ارزشی نظام اسلامی است و نتیجه دومی پس رفت و عقب ماندگی و نتایج خطرناک دیگر.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 68 |