تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,075 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
عوامل رشد عقل | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 86، بهمن 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اسلام، مکتب انسان سازی عوامل رشد عقل قسمت دهم حجت الاسلام رحیمیان آینده نگری یکی از عواملی که در کاربرد صحیح عقل و شکوفائی ان نقش مهمی دارد، اینده نگری است. انسان نباید اندیشه خود را در زمان حال محبوس و محصور و فقط جلوی پای خود را ببیند و در امور زندگی دچار روزمرگی باشد بلکه باید عقل در جهت کشف و تأمین مصالح و اهداف نهائی و بلند مدت زندگی به کار گرفته شود و در تمام کارها و امور روزمره خویش هم متوجه عواقب و پی امدهای آنها در راستای سرنوشت نهائی خود باشد. از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «اذ هممت بامر فتد بر عاقبته» (بحار ج 77/ 130) هرگاه می خواهی در مورد کاری تصمیم بگیری در نتیجه و سرانجام آن بیندیش. و از حضرت امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرمود: (التدبر قبل العمل یؤمنک من الندم) (امالی صدوق 268) آینده نگری قبل از هر کاری ترا از پشیمانی ایمن می سازد. انسان عاقل نه آنکه خود را محصور امروز زندگی محصور و محدود نمی بیند بلکه کل زندگی دنیا را در قبال زندگی و حیات ابدی مطمح نظر قرار نیم دهد و امروز دنیای فانی را جز برای تأمین سعادت فردای باقی به کار نمی گیرد که اگر دنیا از طلا باشد و آخرت از سفال، سفالی که همیشگی است بر طلای موقت در نظر عقل رجحان دارد تا چه رسد به آنکه دنیا از سفال باشد و آخرت از طلا. حضرت امام کاظم(ع) خطاب به هشام می فرماید: «یا هشام ان العاقل نظر الی دنیا والی اهلها فعل انهالاتنال الا بالمشقه و نظر الی الاخرة فعلم انه لاتنال الا بالمشقه فطلب بالمشقه ابقاهما» «یا هشام ان العقلاء زهدوا فی الدنیا و رغبوا فی الآخرة لأنهم علموا ...» (کافی ج 1/ 18) ای هشام، خردمند به دنیا و دنیاداران نگریست و دانست که دنیا جز با سختی بدست نیاید و به آخرت نظر کرد و دانست آخرت نیز جز با مشقت حاصل نشود پس به این نتیجه رسید که با این سختی آنچه ماندگارتر است بخواهد. ای هشام همانا خردمندان از دنیا دل بریدند و به آخرت روی آوردند زیرا که دانستند ... و بالاخره بالاترین سخن را قرآن فرموده: «$tBur äo4quysø9$# !$u÷R$!$# wÎ) Ò=Ïès9 ×qôgs9ur ( â#¤$#s9ur äotÅzFy$# ×öyz tûïÏ%©#Ïj9 tbqà)Gt 3 xsùr& tbqè=É)÷ès?». (انعام/ 32) زندگی این دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای آنانکه تقوی پیشه کنند بهتر است چرا عقل خود را به کار نمی گیرند. و مسلم است که عاقل زندگی پایدار وسعادت آن را با پیشه کردن تقوی بر سراب خوشی زندگی گذرا بر می گزیند. علم و عقل انسان دارای دو نوع دانش و اگاهی است یکی آگاهی ها و دانائیهایی که ازخارج وجود به وسیله حواس دریافت می کند و دیگر آگاهیها و دانائیهایی که از دورن انسان نشأت گرفته و نتیجه ابتکار و جوشش فکری اوست و به تعبیر حضرت امیر(ع) گروه اول را علم مسموع و گروه دوم را علم مطبوع می نامیم: «العلم علمان: مطبوع و مسموع و لاینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع» (نهج البلاغه حکمت 338) این دو نوع آگاهی و علم وابستگی تنگاتنگی با یکدیگر دارند اگر علم مسموع نباشد، علم مطبوع تحقق پذیر نیست و اگر علم مطبوع نباشد همانگونه که در حدیث فوق است علم مسموع نمی تواند ثمربخش باشد. معلوماتی که انسان از خارج دریافت می کند اگر بوسیله عقل و اندیشه مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرد و به صورت مواد خام برای تولید معلومات جدید و مفیدتر به کار گرفته نشوند بازدهی چندانی ندارند همانگونه که نیروی عقل و مولد علم مطبوع نیز اگر مواد خام یعنی معلومات و اطلاعات خارجی را در اختیار نداشته باشد نمی تواند به علم و آگاهی جدیدی دست یابد. از حضرت امیرالمؤمنین(ع) چنین نقل شده: «العقل مرکب العلم» (غرر الحکم) عقل مرکب دانش است. اگر علم بخواهد به مقصد برسد باید برمرکب عقل و اندیشه سوار شود و عقل است که با حرکت و جوشش خود علم را حرکت و کمال می بخشد. و قرآن مجید می فرماید: «... و تلک الأمثال نضربها للناس و مایعقلها الا العالمون» (عنکبوت/ 43) ... و این مثالها را برای مردم می زنیم اما جز عالمان آنها را نمی فهمند. و در آیه ای که در اوائل همین بحث متذکر شدیم میفرماید: «فبشر عباد tûïÏ%©!$# tbqãèÏJtFó¡o tAöqs)ø9$# tbqãèÎ6Fusù ÿ¼çmuZ|¡ômr& 4 y7Í´¯»s9'ré& tûïÏ%©!$# ãNßg1yyd ª!$# ( y7Í´¯»s9'ré&ur öNèd (#qä9'ré& É=»t7ø9F{$# » (زمر 18) خصیصه ممتاز هدایت یافتگان و خردمندان این است که به سخن گوش فرا می دهند یعنی اطلاعات و معلومات را با دقت فرا می گیرند و سپس با کمک عقل انها را مورد ارزیابی دقیق قرار می دهند و بهترین آنها را برای پیروی کردن بر میگزینند. محورها و منابع تفکر اسلام در حالی که به کارگرفتن سرمایه گرانبهای عقل را در جهت امور زیانبخش و بی فایده مردود دانسته بر حسب اولویت و ضرورت و بازدهی مفید، محورهائی را برای به کارگرفتن اندیشه و تعقل در آنها ارائه داده است که به طور عمده می توان آنها را به چهار مورد تقسیم نمود: 1- نفس انسان اسلام خودشناسی را در صدر مهمترین منابع شناخت و محور مهم برای تفکر انسان مطرح نموده است. تفکر در خویشتن خویش و دستیابی به شناخت نفس و ویژگی های آن اساسی ترین گام است در شکوفائی و تکامل انسان که بدون آن راه رسیدن بهرگونه کمال برای انسان مسدود است. گرچه مسأله خودشناسی و نقش سرنوشت ساز آن برای انسان مطلب مفصلی است ولی در اینجا به اختصار فقط به چند نمونه از مواردی که انسان را به تفکر و اندیشیدن در ضمیر خویش توجه داده است اشاره می کنیم: «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین انه الحق» (فصلت/ 53) بزودی آیات خویش را در آفاق و در ضمیرهایشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان، آشکار شود که قرآن حق است. «... اولم یتفکروا فی انفسهم ...» (روم/ 8) چرا در ضمیرهای خویش نمی اندیشید. «وفی الارض آیات الموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون» (زاریات21/ 22) و در زمین برای اهل یقین نشانه ها است و در ضمیر شما نیز هست پس چرا نمی نگرید؟! در قرآن کریم همچنین با بیان مطالب فراوان درباره خلقت انسان و ویژگی های مادی و معنوی او بدینوسیله نیز انان را به تأمل و تفکر در خویش سوق داده و او را در شناخت خود کمک نموده است. 2- طبیعت این محور که موضوع تمام علوم طبیعی است بخش عظیمی از آیات قرآن را در بر می گیرد و حتی بسیاری از سوره های قرآن بنام پدیده هائی مانند نحل، رعد، عنکبوت، نمل، نجم، قمر، حدید، بروج، فجر، شمس، لیل، ضحی، تین، علق، فلق که از مظاهر طبیعت هستند نام گذاری شده است. از میان آیات فراوانی که مظاهر طبیعت را به عنوان محور و منبع تفکر و تعقل مورد توجه قرار داده است به یک نمونه اکتفاء می کنیم: «ان فی خلق السموات والارض واختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب. الذین یذکرون الله قیاما و قعودا وعلی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات والأرض ربنا ماخلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار» (آل عمران 191/ 192) در آفرینش اسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز برای خردمندان عبرتها است آنانکه خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته یاد می کنند و درخلقت آسمانها و زمین می اندیشند- پس می گویند- پروردگارا این را بیهود نیافریدی پاکی ترا است پس ما را از عذاب آتش نگهدار. 3- تاریخ و سرگذشت پیشینیان: تاریخ گذشتگان و آگاهی از فراز و نشیبها و دگرگونیها و خوشبختیها و بدبختیهای آنان که همه ناشی از سنن و نوامیس خاصی بوده اگر همراه با ریشه یابی و تفکر در کشف آن سنن و قوانین باشد می تواند همچون یک آگاهی که مورد تجربه نیز قرار گرفت، راهگشای زندگی بوده و انسان را در جهت فراهم ساختن زمینه های سعادت فرد و جامعه یاری دهد، قرآن بر تعقل روی تاریخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن تأکید فرموده و خودفرازهای مهم و آموزنده و عبرت انگیز تاریخ بشر را بیان نموده است. «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم ولدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون ... لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب» (یوسف 109 و 111) چرا در زمین سیر نمی کنند تا بنگرند سرانجام آنانکه پیش از آنها بوده اند، چسان بود و سرای آخرت برای کسانی که تقوی پیشه ساخته اند بهتر است چرا عقل خویش را به کار نمی گیرند؟ .... در سرگذشت آنان برای خردمندان عبرتی است. قران به سننی که منشأ شکل گیری تاریخ گذشتگان شده، توجه داده و انسانها را به سیر و سیاحت در زمین و تأمل و اندیشه در آنها امر فرموده است: «قد خلقت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین» (آل عمران 137) پیش از شما سنتهائی به وقوع پیوسته پس در زمین گردش و کاوش کنید بنگرید سرانجام کسانی که حقایق وحی را تکذیب کردند چسان بود. 4- قرآن (کتاب تشریع): قرآن، کتاب تشریع که هماهنگ با کتاب تکوین است و راهگشا و راهنمای بهره جستن از عالم تکوین نیز هست، خود به عنوان منبعی عظیم ولایتناهی برای تفکر و شناخت و راهیابی به سوی کمال غائی انسان است. «وانزلناالیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم ولعلهم یتفکرون» (نحل/ 44) و این قرآن را به ت و نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شده بیان کنی، شاید اندیشه کنند. «.... کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون» (بقره آخر آیات 219/ 266) بدینسان خداوند آیات را برای شما بیان می کند شاید بیندیشید. «... کذلک نفصل الایات لقوم یتفکرون» (یونس 24) ... بدینگونه آیات را شرح می دهیم برای کسانی که اندیشه می کنند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 597 |