تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,142 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,055 |
مبعث چراغی همیشه تابان، در تاریکیها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 87، اسفند 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«روز بیست و هفتم رجب، سالروز مبعث پیامبر«ص» بر امام امت و امت امام مبارک باد» مبعث چراغی همیشه تابان، در تاریکیها اگر با دیدی حقیقت بینانه به اوضاع عرب جاهلی قبل از اسلام ـ بنگریم و به اوضاع آشفته و هرج و مرجها و جنگ و جدالهای عصبی و قبیلهای آنان تا قبل از بعثت پیامبر اسلام(ص)، نظری بیافکنیم، بیگمان پی میبریم به این حقیقت که یکی از جاودانهترین معجزات پیامبر(ص) همین است که در چنان جوی که غبار درد آلود خرافات جاهلی فضای عربستان را آلوده کرده بود و مه غلیظ سنتهای احمقانه اعراب آن دوران، جلوی دیدگان را گرفته بود، مردی از خود آنان و در میان آنان، به رسالت عظیم الهی برانگیخته شد و در زمانی بسیار کوتاه، چنان انقلابی در افکار و اندیشهها و راه و رشها پدید آورد که چیزی جز معجزه و قدرت فوق العاده روحی آن حضرت نمیتواند باشد. اعراب آن زمان بقدری در لجنزار جاهلیت و افکار پوشیده خود غوطهور و از تعقل و تدبر بدور بودند که در تاریخ، چنان تاریکی و ظلمتی دیده نشده است. حضرت امیر(ع) در یکی از خطبههایش، آن دوران را چنین تعریف میکنند: «پیامبر«ص» در حالی مبعوث شد که مردم در فتنهها و حیرتهای جاهلیت گرفتار بودند، همان فتنهها که در آن طنبا خانه دین گسسته شده و ستونها ساختمان یقین در هم ریخته شده بود. در اصل دین اختلاف افتاده وامر بر مردم مشتبه شده و راه بیرون رفتن از آن سردرگمیها تنگ شده و مصدر هدایت و راهنمائی بر دیدههاشان پوشیده شده بود. پس راه حق گمنام و کوری گمراهی جهان را فراگیر شده بود. خداوند عزیز معبود را معصیت میکردند. و شیطان مطرود منفور را پیروی. ایمان فرو گذاشته بود و ستونهایش درهم ریخته و نشانههایش ناشناخت ور اههایش کهنه و جادههایش برطرف شده بود. شیطان را اطاعت میکردند و در راههایش گام مینهادند و به آبخورهایش سر میدند و شیطان پرچمهای خود را توسط آنان برافراشته میکرد. در فتنههایی که مردم را لگد کوب نموده و همگی در آن سرگردان و گرفتار آمده بودند».[1] و در جای دیگر میفرماید: «همانا خداوند محمد(ص) را نذیر بر جهانیان و امیر بر قرآن در حالی برانگیخت که شما ای اعراب، در آن زمان پیر و بدترین مذهبها ـ که بت پرستی باشد ـ بودید و در بدترین جایگاه بسر میبردید؛ شما اقامت داشتید در زمینهای سنگلاخ و میان مارهای زهر آلودی که از فریادها نمیرمیدند و گویا کر بودند. آب لجن سیاه را میآشامیدید و غذای خشن میخوردید و خون یکدیگر را بیرحمانه ـ میریختید و از خویشاوندان دوری میجستید. بتها در میان شما استوار و گناهان سراسر وجودتان را فرا گرفته بود».[2] ابن خلدون در مقدمهاش، درباره اعراب آن زمان چنین میگوید: «این قوم بر حسب طبیعت، وحشی و دد صفت و طغیانگر بودند وعوامل وحشیگری چنان در میان آنان رسوخ کرده بود، که جزئی از سرشتشان شده و با آن خو گرفته بودند و از ظلم و ستم لذت میّردند. زیرا در سایه آن، از تمام قیود حکام و قوانین سرباز میزدند و نافرمانی میکردند... خوی آنان غارتگری بوده و هر چه را در دست دیگران مییافتند، تاراج میکردند. روزی آنان در پرتو نیزهها فراهم میآمد و در دزدیدن اموال دیگران، هیچ حد و مرزی نمیشناختند.»[3] به هر حال، اعراب در بدترین وضعیت اجتماعی به سر میبردند، و جز غارتگری و کشتار و خونریزی و تارجا اموال دیگران درنده خوئی و خرافه پرستی، تمدن دیگری نداشتند! پس هیچ وقت در میان چنان مردمی، انتظار مدنیت و ارتقاء و پیشرفت و رسیدن به مجد و عظمت نمیرفت، گو اینکه اوضاع جغفرافیایی جزیرة العرب و زندگی در کویر خشک، دوری از تمام مظاهر تمدن آن زمان، گرمای فزون از حد هوا و دشواری وسایل عبور و مرور، همه دست بدست هم داده و آنان را از احتمال پیشرفت نیز دور میساخت. مسیورنان از مورخان مشهور غرب در کتاب خود مینویسد: «تا زمان این حادثه حیرت انگیز ـ اسلام ـ که ناگهان نژاد عرب را به لباس جهانگیری و خلاق معانی به ما نشان داد، هیچ یک از قسمتهای عربستان نه جزء تاریخ تمدنی دنیا شمرده میشد و نه از حیث علم یا مذهب نشانی از آن بود».[4] برافروزنده شعله هدایت در چنین روزگار تاریکی بود که مردم در حیرت و گمراهی و هواپرستی و فتنهاندوزی، دست بگریبان بودند، خداوند سبحان بهترین بندگان و سرآمد پیامبران را، همو که سر خلقت و راز آفرینش بود از شجره پیغمبران و چراغدان روشنائی در میان بطحها و مکه معظمه به رسالت مبعوث گردانید تا شعله هدایت را برافروزد و نشانههای رستگاری را بر سر هر کوی و برزن در سراسر جهان، ثابت و استوار نماید برای اینکه روشنی خواهان از این آفتاب فروزان هدایت، بارقهای گیرند و رهروان راه، در سیاهچالهای ضلالت گام ننهند. خداوند با بعثت پیامبر(ص)، نعمتش را بر جهانیان کامل کرد همچنانکه حجتش را، و این ما هستیم که باید با اعمال و کردار و رفتار خود، این بزرگترین نعمت را سپاس گوئیم و از این حجت بالغه پروردگار به خوبی پیروی کنیم و او را در گفتنها و نوشتنها، کردارها و رفتارها، آمدنها و رفتنها، دوستیها و دشمنیها، شیرینها و تلخیها و خلاصه در لحظه لحظههای زندگی الگوی خود قرار دهیم که «ولکم فی رسول الله أسوة حسنة» و تنها در آن صورت است که سعادت دنیا و آخرت نصیبمان گشته، پیروز و رستگار خواهیم شد. «هان! ای ملت سرافراز ایران! شا با انقلاب خونین رنگ خود، با پیامبر(ص) پیمان خون بستید که تا آخرین نفس و آخرین قطره خون پیوندتان را با آن حضرت و ثقلینش قرآن و عترت، مستحکم نگه بدارید و از احکام مقدسهاش تا دم جان سپردن، دفاع نمائید؛ پس هشدارتان باد که دستهای پلید و آلوده استعمار و استکبار جهانی، در پی ضربه زدن به این احکام سعادتبخش دراز شده و با کودتایی خزنده و نامرئی، مقدسات شما را نشانه رفته است؛ با جدیت وهمانگونه که قبل از انقلاب در عمل ثابت کردید و به جهانیان نشان دادی، از قرآن و اسلام و محمد«ص» دفاع کنید و خمینی این وارث بحق پیامبران را یکه و تنها در میدان کارزار نگذارید که امتحان بسی سنگین است و ما باید از این امتحان نیز سربلند درآئیم. و چه جالب گوید امام عزیزمان: «مردم باید تصمیم خود را بگیرند: یا رفاه و مصرفگرائی و یا تحمل سختی و استقلال، و این مسئله ممکن است چند سال طول بکشد ولی مردم ما یقینا دومین راه را که استقلال و شرافت و کرامت است انتخاب خواهند کرد». ای وارثان شهیدان! امروز که تمام مردم دنیا به ما چشم دوختهاند که در ایام صلح و بازسازی چگونه عمل میکنیم، نکند که زیر این عنوان، ارزشهای انقلاب را ضد ارزش جلوه دهیم و از آرمان مقدس شهیدان چشمپوشی نمائیم، ما امروز در میان دو راهی قرار گرفتهایم یا عزت و سربلندی و یا ذلت و سقوط؛ نکند که برای«حطام دنیا» و لذات زود گذر از آخرت و لذات جاودانی چشمپوشی نمائیم؛ نکند که برای به زیستن، دست ذلت و گدائی پیش بیگانگان دراز کنیم؛ نکند که حرامها را حلال جلوه دهیم و خدا را از یاد ببریم و السلام.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 156 |