تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,764 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
چرا توهین به پیامبر موجب اعدام است | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 87، اسفند 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
چرا توهین به پیامبر موجب اعدام است بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب«آیات شیطانی» که(ع) و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شدهاست، همچنین ناشران مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است. انشاءالله ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ـ 25/11/67- روح الله الموسوی الخمینی در آخرین فرصت که مجله به مرحله چاپ رسیده بود با انتشار پیام حضرت امام مدظله در زمینه اعدام نویسنده کتاب «آیات شیطانی» لازم دیدیم تا این مطلب به اندازه گنجایش و امکان توضیح داده شود و به گوشهای از مبانی فقهی این فتوی بطور اجمال اشاره شود. شاید برای بعضی از افراد، عجیب بیاید که چرا باید کسی به خاطر یک جمله یا ذکر یک مطلب حتی اگر به عنوان یک پژوهش تاریخی یا اجتماعی باشد، محکوم به اعدام شود، آن هم در سطح جهان و ممکن است گفته شود که سیره رسول اکرم(ص) و ائمه هدی علیهم السلام چنین نبوده است، بلکه آنان با مخالفان خود، در کمال لطف و مدارا بحث میکردند و حتی در روایت است که امیرالمؤمنین(ع) در میان اصحاب نشسته بود، یکی از خوارج بر آن مجلس گذشت و مطلبی را از آن حضرت شنید و گفت:«خداوند او را بکشد که چه کافر فقیهی است»!! اصحاب خشمگین شده برخاستند که او را بکشند، حضرت فرمود: «آرام باشید، یا در برابر دشنام او دشنامی دهید یا از لغزشش بگذرید». و نظائر آن، مکرر از سیره آن حضرت نقل شده است و همچنین در مورد سایر ائمه(ع) این گونه حوادث در تاریخ بسیار اتفاق افتاده است. حکم فقهی توهین به پیامبر«ص»: در عین حال، از نظر فقهی این مسئله میان شیعه و سنی مسلم است که هر کس رسول خدا«ص» را دشنام یا به هرنحوی توهین کند، قتلش جایز بلکه واجب است و هر کس او را یافت، باید او را بکشد. در جواهر است: «من سب النبی(ص)، جاز لسامعه بل وجب قتله بلا خلاف أجده فیه بل الاجماع بقسمه علیه» ـ هر کس رسول خدا(ص) را دشنام دهد، جایز بلکه واجب است، هر که آن دشنام را شنیده باشد، او را بکشد و در این امر خلافی میان فقها نیست بلکه اجماع محصل و منقول بر آن ثابت است. نظیر این عبارت در تمام کتب فقهی شیعه که متعرض مسئله شدهاند، موجود است و نیازی به ذکر مدارک نیست. در مغنی ابن قدامه، از کتب فقهی اهل سنتف ج 9- ص 87 پس از بیان حکم کسی که ما در حضرت رسول(ص) را قذف کند و این که حکم او اعدام است چه مسلمان باشد، چه کافر، در فصل بعد گفته است: قذف پیامبر(ص) و قذف مادرش، ارتداد از اسلام و خروج از ملت است. و همچنین دشنام دادن به آن حضرت، بدون قذف نیز همین حکم را دارد. و در«الفقه علی المذاهب الاربعه» ـ ج 5- ص 428 آمده است: «و یجب قتل الزندیق بعد الاطلاع علیه بلا طلب توبة منه»، تا آنجا که گفته است: «و مثله الذی سب نبیا، اجمعت الأمة علی نبوته فانه بدون استتابه و لا تقبل توبته، ثم ان تاب قتل حدا» ـ اختلافی که در ان کتاب میان فقها نقل شده فقط در قبول توبه و عدم قبول آن و فرق میان کافر و مسلمان در این جهت است که نیازی به تفصیل نیست و کسانی که مایلند میتوانند به مدرک فوق مراجعه نمایند. ابن رشد«البیان و التحصیل» ج 16، ص 413 از مالک نقل کرده است که: اگر کسی رسول خدا(ص) را دشنام دهد، قتل او بدون شک واجب است، چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. ابن تیمیه کتابی به نام«الصارم المسلول علی شاتم الرسول» تألیف کرده و در آن اقوال فقها و روایات فراوانی آورده است که همگی دلالت بر این دارد که هر کس به نحوی رسول خدا(ص) را توهین کند، قتل او واجب است. و در ابتدای آن فته است که هر کس رسول خدا(ص) را دشنام دهد، قتل او واجب است چه مسلمان باشد چه کافر، و این مذهب همه علما است. توهین به پیامبر«ص» از نظر روایات و اما از نظر روایاتف کافی شریف بسند معتبر از هشام بن سالم نقل کرده است که از امام صادق(ع) پرسیدند درباره کسی که رسول خدا(ص) را دشنام داده است، فرمود: هر که به او نزدیکتر است، او را باید بکشد قبل از آن که به ولی امر شکایت کند. و در کافی و تهذیب دو حدیث نقل شده در مورد داستانی که در زمان امام صادق(ع) اتفاق افتاده است و آن اینکه شخصی را نزد والی مدینه آوردند که رسول خدا(ص) را دشنام داده بود و بعضی از فقهای مدینه گفتند: او را تادیب کنید! امام صادق(ع) بیمار بود، والی مدینه از آن حضرت خواست که به هر صورت است حاضر شد و حضرت پس از حضور فرمود: سبحان الله! اگر این شخص، یکی از صحابه رسول الله(ص) را دشنام داده بود، چه حکمی داشت؟ گفتند: همین حکم! حضرت فرمود: پس میان آن حضرت و اصحابش فرقی نیست؟! والی پرسید: شما چه میفرمائید؟ حضرت فرمود: پدرم روایت کرد که رسول خدا(ص) فرموده است: «مردم همه یکسان باید از من پیروی کنند، اگر کسی شنید که دیگری مرا دشنام میدهد، بر او واجب است او را بکشد و لازم نیست به حضور حاکم برسد و اگر به حضور او رسید، او باید آن شخص را بکشد». والی هم دستور داد آن مرد را کشتند. و همچنین در کافی و تهذیب بسند معتبر از محمد بن مسلم نقل شده است که: امام باقر(ع) فرمود: «مردی از قبیله هذیل، رسول خدا(ص) را دشنام میداد، خبر به آن حضرت رسید، فرمود: چه کسی او را کفایت میکند؟ دو نفر از انصار برخاستند و رفتند و گردنش را زدند». محمد بن مسلم گوید: از حضرتش پرسیدم: اگر اکنون کسی پیامبر را دشنام دهد کشته میشود؟ فرمود: «اگر بر خود نمیترسی او را بکش». روایات در این باره فراوان است و حتی در مورد ائمه(ع) نیز آمده است که هر کس به یکی از آنان دشنام دهد، خونش مباح است. در وسائل ج 18، ص 461 روایات متعددی در این زمینه نقل شده استف مراجعه کنید. توهین به پیامبر، در تاریخ در کتب تاریخ بطور متواتر گفته شده است که رسول خدا(ص) هنگام فتح مکه، همه را امان داد بجز عدهای از مرد و زن که آنها را نام برد، بعضی از آنها فقط گناهشان هجو و مذمت آن حضرت و تبلیغات علیه او بوده است. میگویند: دو زن یا کنیز بودند که اشعاری در هجو آن حضرت بصورت ترانه میخواندند، آنها را نیز فرمان داد بکشند، یکی از آنها کشته شد و دیگری فرار کرد. و یکی«حویرث بن نقیذ» بود که اشعاری در هجو آن حضرت سروده بود فرمان قتلش صادر گردید و در روز فتح مکه، امیرالمؤمنین(ع) او را کشت. برای تفصیل بیشتر میتوانید به سیره ابن هشام ج4، ص 53 و تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص 249 مراجعه کنید. در کتب حدیث اهل سنت نیز داستانهای فراوانی نقل شده که بر این مطلب دلالت دارد، یکی روایتی است که در مورد زن یهودیهای وارد شده است که به حضرت رسول(ص) توهین میکرده و کسی که مطلع شده او را کشته است و آن حضرت خون او را هدر اعلام نمود. و این روایت بصور مختلف در کتب حدیث عامه آمده است. و همچنین در مورد زنی به نام«عصماء» که آن حضرت را به شعر هجو میکرد و حضرت از مردم خواست که او را بکشند و کشته شد. و در بعضی از ورایات آمده است: شخصی از پیش خود اقدام به قتل او کرد در حالی که مشغول شیر دادن به کودک خدرسالش بود و چون خبریه آن حضرت رسید فرمود: دو بز هم بر سر او یا یکدیگر نمیجنگند، یعنی هیچکس حق ندارد مطالبه خون او را بکند و داستانهای دیگر که در تاریخ و کتب حدیث ذکر شده به مصادر فوق مراجعه شود. نتیجه بحث از مطالب گذشته نتیجه می گیریم که توهین به مقام مقدس پیامبر اکرم(ص) از نظر همه مسلمین مستوجب قتل است و توهین به ائمه معصومین و حضرت زهرا(س) اجمعیت نیز از نظر مذهب شیعه مستوجب قتل است و اما این که آنها خود این کار را نمی کردند، حتما به دلیل گذشت آنها بوده است. هم اکنون قلم بدستان مزدور فراوانند که کتابها در توهین به شخص رهبر انقلاب نوشتهاند و رادیوها پیوسته در این زمینه سخن پراکنی میکنند و ایشان هیچگونه اعتراض و حتی پاسخی نمیدهد و حتی از سوی دفتر ایشان یا مریدان و علاقمندان ایشان حساسیتی نشان داده نمیشود و با بزرگواری از همه این اهانتها میگذرند و اما هرگاه نوبت به مقام مقدس عصمت و طهارت بخصوص رسول گرامی اسلام(ص) برسد، دیگر تحمل جایز نیست. آن حضرت خود، در موارد زیادی عفو میفرمودند ولی بعضی از افرادی ا به دلیل اصرار بیش از حد و یا به دلیل نوع تبلیغات مانند آن دو زن که به صورت ترانه در محافل و مجالس، آن حضرت را دشنام میدادند مور عفو قرار نگرفتند گرچه نقل شده است که یکی از آنها فرار کرد و سپس به خدمت حضرت رسید و توبه کرد و اسلام آورد و حضرت او را پذیرفتند. به هر حال مسئله عفو خود آن حضرت، مسئله جداگانهای است ولی مسلمانان هرگز نباید بر چنی مطلبی سکوت روا دارند. اگر گوینده، سملمان است باید کشته شود وظ اهرا حتی اگر توبه کند، حکم تغیر نمیکند و اگر مسلمان نیست باز هم کشته میشود مگر اینکه اسلام اختیار کند که در این صورت کشته نمیشود ولی قبل از قتل، اسلام بر او عرضه نمیشود بلکه حکمش قتل است مگر اینکه خود، اعلان اسلام کند بلکه بعضی از فقها گفتهاند: اگر پس از دستگیری، اعلام اسلام کند از او پذیرفته نمیشود. بهر حال فروع این حکم نیاز به بحث فقهی بیشتر دارد. و اما اصل حکم میان همه مسلمین، یک امر مسلم است. امروز درنگ روانیست ملبی که در پیام امام به مسلمانان جهان قابل توجه است، حکم به شهید بودن کسی است که در این راه، جان خود را از دست میدهد. و معنای آن این است که حتی اگر قاتل بداند که در انجام این مأموریت کشته میشود، حداقل جایز است اقدام نماید و حال آنکه خود ایشان در تحریر فرمودهاند: «هر کس پیامبر(ص) را(نعوذ بالله) دشنام دهد، واجب است بر شنونده که او را بکشد مگر اینکه بترسد بر جان یا عرض خود و همچنین جان یا عرض مؤمنی دیگر که در این صورت، اقدام جایز نیست و اگر بر مال مهمی از خود یا برادر دینیاش بترسد، جایز است ترک قتل». و همچنین در روایتی که از محمد بن مسلم نقل کردیم آمده است که از امام پرسید: اکنون اگر کسی رسول خدا(ص) را دشنام دهد، کشته میشود؟ حضرت فرمود: اگر بر جان خود نترسی، او را بکش». از نظر فقهی مسلم است که در صورت تقیه بر جان و عرض، اقدام جایز نیست و در صورت تقیه بر مال مهم، ترک جایز است ولی در موردی همچون نویسنده کتاب شوم«آیات شیطانی» حکم فرق میکند و باید اعدام شود حتی اگر در این راه خطر جانی باشد و در این امر، تقیه واجب نیست و شاید هم جایز نباشد. زیرا حکمی که در روایات و کتب فقهی آمده، در موردی است که شخصی در یک محیط محدود با رسول خدا(ص) یا دین آن حضرت، ابراز دشمنی میکند و اما آنگاه که توطئه جهانی باشد و تشکیلات کفر درصدد تضعیف موقعیت سالام در جهان باشد و آن ه با چنین حربهای که اصل اسالم یعنی قرآن و پیامبر(ص) را هدف قرار میدهد و به طوری دقیق وحساب شده عمل میکنند که اگر ادامه یابد و نویسندگانی دیگر این راه را دنبال کنند، ممکن است موجب گمراهی عده زیادی شوند، گذشته از آن که قدسیت و کرامت اسلام و پیامبر(ص) و قرآن مورد هتک و توهین در تمام جهان قرار میگیرد بلکه به ذات مقدس باری تعالی جسارت میشود. در چنین موقعیتی باید به جنگ با چنین دشمنانی برخاست و توطئه را ریشه کن نمود و درنگ هرگز جایز نیست و همانگونه که حضرت امام فرمودند: «باید عامل ای توطئه کشته شود تا دیگر قلم بدستان مزدور و جرأت چنین اقدامی نکنند». شاید بعضی از کوته نظران فکر کنند که در مقابل بحث و انتقاد نباید حربه اعدام و مجازات بکار برد بلکه باید با بحث و استدلال، مقابله کرد همچنانکه حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) چنین رفتاری داشتند. احتجاجات معصومین با زنادقه و کفار فراوان است. در پاسخ این اعتراض میگوئیم که فرق است میان کسی که بحث و انتقاد و استدلال میکند هر چند استدلال او پایه و اساسی نداشته باشد و کسی که فحاشی میکند و ناسزا میگوید و مقدسات را توهین میکند و سبک میشمارد و مسخره و استهزاء مینماید. هرگز پاسخ استهزاء و توهین و فحاشی آن هم به شیوهای که در جامعه مؤثر است مانند آن دو زن که در زمان حضرت رسول(ص) به آن حضرت جسارت میکردند یا همچون نویسنده بیباک و هتاک آیات شیطانی که بصورت رمان با قلمی شیوا و تبلیغاتی وسیع و عنوان بهترین کتاب سال مطالبی توهینآمیز که اصل اسلام و قیآن و ساحت مقدس پیامبر عظیم الشأن(ص) را مورد استهزاء و توهین قرا رمیدهد بحث و مناظره و استدلال نیست. فقهای ما تاکنون با کمونیستها که اصل توحیدو خداشناسی را انکار میکنند هرگز چنین برخوردی نمیکنند بلکه با آنها مباحثه و مناظره میکنند و در پاسخ استدلالهای پوچ آنان با کمال خونسردی و رعایت ادب استلدلا میکنند ولی با چنین فحاش متهتک که با چنین گستاخی مقدسات را مسخره میکند جای بحث و مناظره نیست بلکه فقط جزای او اعدام است تا دیگران اگر چنین هوائی در سر دارند حساب کار خود را بکنند. خداوند سایه ای رهبر عظیم الشأن را از سر مسلمین جهان کوتاه نکند و همواره دین و مقدسات خود را به وسیله این مرد الهی، مصون و محفوظ بدارد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,761 |