تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
فاجعه دگرگونی ارزشها!! | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1367، شماره 87، اسفند 1367 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ارزشهای اسلامی و انقلاب را پاسداری کنیم(2) فاجعه دگرگونی ارزشها!! حجة الاسلام محمدتقی رهبر صور گوناگون دگرگونی ارشها برای یک مذهب، مکتب یا انقلاب هیچ چیز زیانبارتر از این نیست که محورهای فرهنگی و ارزشی آن به فراموشی سپرده شود یا با برداشتهای غلط یا تحریف آمیز دگرگون گردد این دگرگونی همیشه در یک شکل و قالب نیست بلکه صور گوناگونی دارد. گاهی مستقیم و مرئی و گاه غیر مستقیم و نامرئی است. گاه به صورت بدعت و گاه بصورت توجیه و... از فرهنگ، قانون و مقررات اجتماعی گرفته تا مبانی و اصول پذیرفته شده آسمانی عموما، بالفعل یا بالقوه در معرض چنین مخاطرهای قرار دارند. و از قدیمترین ادوار تمدن بشر که قانون مقررات اجتماعی بر انسانها حاکم گردیده با توجه به جریان یاد شده، نقادان از بکارگیری با توجه به جریان یاد شده، نقادان از بکارگیری حربههای ظاهر فریب در جهت مشروع جلوه دادن نامشروعها و حق خواندن باطلها سخن گفتهاند. «پیندار» شاعر یونانی همین معنا را میخواسته بیان کند، آنجا که میگوید: ـ قانون! ای سلطه خدایان و جهانیان! ـ ای زاده طبیعت! ـ توئی که بوسیله قدرت بازویت زور را حق قلمداد کردهای...»[1] قوانین بین المللی حقوق بشر عصر ما، هنگامی که تدوین شد کمتر جنبه منفی داشت، اما هنگامی که دست بدست میشود و متولیان آن کارگزاران زور و استثمار و توجیه و تزویر میگردند باب توجیه و استثناء و اعمال نفوذ گشوده میشود و با کمک همین قوانین، منافع نامشروع قدرتهای بزرگ تضمین و مظلومان و محرومان خلع سلاح میشوند. تحریف و دگرگونی در ادیان به سراغ ادیان میرویم، در ادیان الهی موردی را نمیتوان یافت که از توطئه تحریف و دگرگونی مصون مانده باشد. اخلاف ناصالحی که پس از بنیانگذاران اولیه آمدند و وارث فرهنگ مذهب شدند، مقدسات را به پای امیال نفسانی خود قربانی کردند. قرآن کریم درباره بنی اسرائیل و قوم یهود میفرماید: «فخلف من بعد هم خلف ورثوا الکتاب یأخذون عرض هذا الأدنی و یقولون سیغفرلنا و ان یأتهم عرض مثله یأخذوه، ألم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لایقولوا علی الله الا الحق و درسوا ما فیه...».[2] ـ یعنی پس از آنها اخلاف ناصالحی آمدند که وارث کتاب شده و متاع این دنیای پست را گرفتند و گفتند خدا ما را خواهد آمرزید، در حالی که اگر مانند آن بهره و متاع دیگری پیش آید آنرا خواهند گرفت. مگر از آنان پیمان گرفته نشد که جز حق نگویند؟ و خود در کتاب آنرا خوانده بودند...» از اینرو، دین یهودیت که بنای اولیهاش بر نفی سلطه فرعونی و زراندوزی قارونی و نجات مستضعفان بنی اسرائیل از ستم و بیداد و خرافه شرک بود جای خود را به روح طغیانگری و زورمداری و شیطنت و تزویر داد که امروزه نیز چنین روحیهای را در پیروان آئین یهود مشاهده میکنیم. مسیحیت نیز از چنین سرنوشتی مصون نماند. که شرح آن از این مقال بیرون است. «کانت» کرد ولی مقصود او را خوب نفهمیدند و به جای ملکوت الهی بساط سلطه کشیشان را پهن کردند.»[3] و نیز میگوید: «اگر تشریفات و آداب مذهبی دینی بر روح اخلاقی آن بچرخد آن دین مضمحل خواهد شد.» و چنین بود وضع مسیحیت...! سرنوشت امروز مسیحیت را نیز میبینیم که اضافه بر تحریفهای بنیادین عقیدتی، در عمل و خط مشی نیز در چنگال مادیت زمان گرفتار آمده و ابزاری در دست سیاستهای استکباری شده است، حقیقت پوئی و زهد مسیح(ع) کجا و زندگی سلطنتی پاپ و عملکرد مبشران عیسوی و میسیونرهای مذهبی کجا؟! این است دگرگونی ارزشها... آثار ارزشهای جاهلی، پس از اسلام به اسلام میرسیم. گرچه قرآن همانند تورات و انجیل دستخوش تحریف و کاستی یا فزونی نشده و خداوند ضمانت حفظ نگهبانی آنرا بر عهده گرفته است، اما بدعت و تحریف و دس و تزویر از همان روزهای نخستین بر سر راه اسلام کمین کرد و اگر چه به نظور پاسداری قرآن«اهلبیت عصمت(ع)» از سوی خدا و پیامبر تعیین شده بودند اما فضای مسموم باقی مانده از جاهلیت و تبلیغات آکنده ازدروغ و تهمت در این غوغای حاکم زمینهای برای شنیدن آوای حقیقت باقی نگذاشته بود. و لذا مجاهدات مستمر علمی، فکری و علمی خاندان پیامبر(ص) پس از رحلت آن حضرت مصروف پاسدرای از فرهنگ و ارزشهای فرهنگ و ارزشهای اصیل آسمانی، بود گرچه این کار بسیار گران و به بهای جان بهترین فرزندان اسلام تمام شد؛ با این حال توطئهها و نقشهها بیاثر نماند و ارزشهای جاهلی، تعصبات قومی و کینههای منافقانه، نژادپرستی، سلطه جابرانه، جعل و القای اندیشههای غلط و اشرافیگری و نظام کسروی و قیصری در قالب خلافت اسلامی، جای ارزشهای اسلامی را گرفت. گویا قرآن از این آینده تاریک خبر میداد آنگاه که در جنگ احد دشمنب رای تعضیف روحیه مسلمین شایعه قتل پیامبر را انتشار داد و گروهی را دچار ضعف و تردید نمود و آیه کریمه نازل شد: «و ما محمد الا رسول قدخلت من قبله الرسل أفإن مات او قتل انقلبتم علی أعقابکم.»[4] و هشدار داد که اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود مسلمانان نباید راه ارتجاع پیموده به دنیای جاهلی رو آوردند. آنها باید روی پای خود بایستند و پیام الهی را از یاد نبرند و تا سرحد شهادت در راه حاکم ساختن آن تلاش کنند. با توجه به این آینده بود که پیامبر اکرم(ص) غربت اسلام و فتنهها و بدعتهائی که دامنگیر اسلام خواهد شد را خاطرنشان میساختند و راه مقابله با آن را گوشزد مینمودند. «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن...» ـ هرگاه فتنهها چونان شب تار بر شما سایه افکن شد بر شما باد به قرآن... و برای دفع هرگونه سوء استفاده از قرآن، عترت را نیز به عنوان ناظر مبین. کتاب الله، تعیین فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی أهلبیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا...» آری کتاب و عترت تا قیامت الگوی ارزشها و اسوه هدایتاند مشروط به اینکه بدرستی شناخته شوند و به غلط تفسیر نشوند که باب تحریف و توجیه همواره گشوده است. دوران انحطاط به هر حال جایگزینی ضد ارزشها بجای ارزشها به سرعت در اسلام چهره نمود و به صورت خزنده قرنها امت اسلامی را دستخوش انحطاط کرد. یکی از نویسندگان عامه آغاز این انحطاط را برای امت اسلام زمانی میداند که خلافت به سلطنت بدل گردید.[5] یعنی از عهد معاویه و روی کار آمدن امویان ... که بقول یکی از دانشمندان غربی حکومت«مستبد امویان» با چنگ اندازی به ثروتهای عظیم و فسادی که بوجود آورد، زخمی کاری بر کالبد اسلام وارد کرد. امویان روحیه اسلامی را در مسلمانان داخل جهان اسلام به تحریف کشاندند و در خارج آن توصیری مسخ شده از اسلام را به غیر مسلمانان ارائه دادند. نامبرده سپس به توطئههای ضد اسلامی امویان اشاره کرده و اهم این حرکت را در موارد ذیل بیان میکند: ـ ابتکار عقائدی برای توجیه ادامه حیات حکومتهای استبدادی. ـ ایجاد مکتب فکری که به مردم تعلیم میداد در برابر این حکومتهای جابر سر تسلیم فرود آوردند(عقیدة جبر).[6] با توجه به این جریانب ود که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ملاحم با اشاره به پایمال شدن ارزشها و دگرگونی شدن مفاهیم اسلامی بیان دارد که در پایان آن چنین آمده است: «لبس الاسلام لبس الفر و مقلوباً» ـ بر پیکر اسلام، پوستین وارونه پوشانده میشود.[7] و این در روزگاری است که به فرموده آن حضرت: «خوی درندگی و شکم بارگی پدید آید و بیتفاوتی حاکم گردد و راستی از میان برخیزد و دروغ شایع شود و زبانها با یکدیگر مهربان اما قلبها در حال جنگ و ستیز باشند و فسق و فجور نشانه شخصیت و پاکدامنی مایه شگفتی شود».[8] فراموش نکنیم که این اوضاع و احوال مربوط به نیم قرن اول هجری و در زمانی است که امام معصوم و منصوب از سوی خدا و رسول اکرم(ص) در میان مردم بود و بسیاری از اصحاب و یاران پیامبر زنده بودند و با این حال توطئه این چنین کارگر آمد و انحراف اینگونه دامن اسلام را گرفت و جز معدود بودند از توطئه برکنار نماندند و سرانجام آنان را نیز دیدم که چه شد!؟ *** دوران انقلاب اسلامی ایران این اقنلاب تبلور و نمائی است از اسلام ناب محمدی(ص) و برخاسته از مکتب امامت و ولایت با رهبری بزرگمردی از سلاله پاک نبوت که در چهاردهمین قرن بعثت پس از یک دوران بسیار طولانی که مکتب در خاموشی و مهجوری بود، قلب سیاه جهل و جور را شکافت و دیگر بار به جهان چهره نمود. امیدها را به یأس مبدل نکنیم از آنجا که این انقلاب از جوهره آئینی مایه میگیرد که قلب یک میلیارد مسلمان جهان را بدنبال میکشد، همانگونه که چشم دوستان با امید فراوان بدان دوخته است، دشمنان نیز با دقت آن را دنبال میکنند و در پی فرصت برای ضربه زدن یا سد کردن راه گسترش آنند. امروزه چشم همه مسلمین و مستضعفین دنیا به ایران دوخته است. آنها که حاکمان و نظامهای موجود جهان را غاصب و غیر قانونی و بریده از ملتها میدانند، از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام اسلامی و مردمی یاد میکنند ـ که به حق چنین است ـ اینان رهبری امام عظیم الشأن امت را تبلور درد و رنجهای مسلمانان جهان میدانند که راه نجات از سلطه جباران را به انسانهای دربند ارائه نموده است. خلاصه، همه حقپرستان جهان امروز اسلام واقعی را در انقلاب ما جستجو میکنند و لذا ناظر و نگران لحظه به لحظه حرکت وس یر روز شمار انقلاب اسلامی میباشند و این مائیم که باید این امید و آرمانها را به یأس مبدل نکنیم. شنیده میشود کهب یست هزار جوان مصری به فراگیری زبان فارسی پرداخته تا بتوانند با فرهنگ انقلاب ایران بیشتر آشنا شوند. اگر امروزه در بسیاری از دانشگاهها موج اسلامخواهی و استقبال نسل جوان از اصول و معیارهای اسلامی برای رژیمهای مرتجع دردسر ایجاد کرده، این به معنای گسترش و نفوذ فرهنگ و ارزشهای اسلامی پس از انقلاب ایران است. اگر امروزه مسئله حجاب بانوانمسلمان به نشانه اعتراض به فرهنگ مبتذل غربی و شرقی و رو آوردن به اسلام تلقی میگردد و عمال استکبار را به مقابله با این حرکت کشانیده است، این به معنای احیای مجدد ارزش زن در دنیای لجام گسیختگی ها و در پرتو انقلاب اسلای است. اگر مردم مسلمان و قهرمان لبنان و سرزمینهای اشغالی با شعار«حزب الله هم الغالبون» در برابر آمریکا و اسرائیل و مزدورانشان حماسه میآفرینند... اگر مردم محروم افغانستان در نبرد با رژیم کمونیستی و ابر قدرت شرق سربلند از بوته آزمایش بدر میآیند این تنها به اتکاء اسلام و ارزشهای اسلامی است. بیهوده نیست که شیطانب زرگ و شیطان بچههایش از دور و نزدیک به فغان آمده و از درد ناله میکنند و ضجههائی همچون ضجههای شیاطین در شب میلاد پیامبر اسلام«ص» سر میدهند. و بیدلیل نیست که هنوز پس از ده سال که از عمر این انقلاب میگذرد، توطئهها فروکش نکرده بعدی تازه گرفته است. اینها هیچکدام غیر منتظره نبود، و امام روشن ضمیرمان همواره گفتند که زخم خوردگان از اسلام و اقنلاب ما را راحت نخواهند گذاشت... آنچه تازگی دارد و مایه تأسف و شگفتی است از خود بیگانه شدنها و نادیده گرفتن ارزشهای معنوی انقلاب و بیتوجهی به انتظارات بحق خدا و خلق و یا گرایش مجدد و تدریجی به ضد ارزشهاست! فراموش کردهایم که در روزهای پر تب و تاب انقلاب چه میگفتیم و چه شعار میدادیم و شهیدانمان بر سنگ فرشهای خیابانها چه نوشتند؟! از یاد بردهایم که آن مادر هنگام بدرقه جوانش میگفت ما جز دفاع از قرآن و اسلام مقصدی نداریم؟ جرا اینها را فراموش کردهایم، گوئی خیالمان آسوده شده؟! و مسئولیت را پایان یافته تلقی میکنیم! امروز تاریخ جنگ«احد» صفحهای دیگر پیش روی ما گشوده است؛ خیلی به خود مطمئن نباشیم! مگر آنانکه سنگر را به هوای تقسیم غنائم رهاس اخته و زمینه حمله دشمن را فراهم کردند و صحنه پیروزی را به صحنه شکست بدل نمودند چه کسانی بودند؟ آنها یاران پیامبر و مسلمانان مؤمن بودند. اما یک لحظه دنیاگرائی و اعراض از وظیفه خدائی چنان سرنوشت تأسف باری را برایشان پیش آورد. از تجربههای مکرر تاریخ عبرت بگیریم و گرفتار خودبینی نشویم... در خلال این فترت تلخ چند ساله جنگ هر مشکلی پیش آمد گفتیم جنگ است. حرکت ضد انقلاب، فساد اخلاق، مواد مخدر، شکنجههای مخفی ترویج فساد، رشوه و حق حساب، رابطهب ازی، تبعیض، تورم، احتکار و گرانفروشی، بدحجابی، بدآموزی پارهای فیلمها و مجلهها و در کنار همه اینها نداشتن یک برنامه حساب شده، گفتیم حواس ما متوجه کار جنگ است. توان مقابله با وضع داخلی را بیش از این نداریم، پس از جنگ اصلاح این نابسامانیها میسر است. اکنون نوبت بازسازی رسیده نه فقط بازسازی صنعتی و اقتصادی که به عقیده ما بازسازی الخاقی، فرهنگی و اداری و... و باید اول از خودمان شروع کنیم. خود محوریها، خط گرائیها، مسئولیت فراموشیها و ندانم کاریها را کنار بزنیم و همزمان به بازسازی جامعه از لایههای باقی مانده طاغوتی و آثار بجای مانده فساد و قطع ایادی مزدورانی که با ترویج منکرات و اشاعه فساد به پوشانیدن درخت انقلاب سرگرمند و آنها که در همین ادارات و دوائر حقوقی دانسته و ندانسته به پایمال کردن ارزشها مشغولند و خود را زیر پوشش عناوین و چهرهها مخفی میکنند، به خودمان هم سری بزنیم. ارزشهای انقلاب را پایمال نکنید اکنون وقت عمل است و نه هنگام وعد و وعید و از کنار مسائل و توطئههای تکان دهنده ضد اخلاق و باندهای متعدد فجایع اخلاقی و خانوادگی با بیتفاوتی گذشت. هیچ چیز برای مردم دردآورتر از این نیست که ببینند خدای نخواسته ارزشهائی که بخاطر آن شهید دادند پایمال شود و طاغوتچهها جای پائی باز کنند و یا افراد دیگری نقش آنها را بازی کنند. هنر پیشههای طاغوتی با وضعی تقریبا مشابه گذشته به صحنه برگردند، تحت عنوان شعر و موسیقی در تالارهای هنری باز هم همان سرگرمیها آغاز شود، در جشن حافظ و امثال آن خاطره مجالس عصر طاغوت تداعی شود، گروهی از رفاهطلبان، با تجمل و لباسهای جلف و حرکات زننده جلو چشمان امت حزب الله راه بروند. و بدتر ازهمه اینها کتب و مطبوعات، فقه و فقاهت و حریم قدس امامت را ملعبه افکار محدود و ناقص و یا مغرضانه خود قرار دهند و... یکی قلم بدست میگیردو در فضیلت شطرنج قلم فرسائی میکند و با استناد به اسناد پوسدیه موزه لندن و نوشته فلان مستشرق خارجی مجهول الحال، نسبت شطرنج به امامان معصوم میدهد! که زبان از تکرار آن شرم دارد، و یا میگوید امامان شیعه اگر اشتباهی در بازی شطرنج بازان میدیدند آنرا اصلاح میکردند! و شطرنج را بزرگترین هدیه ایران به جهان اسلام معرفی میکند. اینها را با آب و تاب و تفصیل تمام مینویسند و حریم قدس ائمه را میشکنند و «ماهنامه ورزش» زیر نظر «جهاد دانشگاهی» هم آنرا چاپ و منتشر می کند. این در حالی است که مسئله فقهی مربوط به شطرنج و «عدم حرمت آن در صورت منتفی بودن عنوان آلات قمار» در جای خود به عنوان مسئله فقهی مقبول و جای گفتگوی ما نیست. عدم حرمت چه ربطی به فضیلت تراشی برای شطرنج و نسبت دادن آن به امامان دارد؟ آیا این به معنای دخالت نااهلان در احکام خدا نیست؟ دیگری بازنرگی درونی و برونی در مسئله فقه و فقاهت را مطرح میکند و با ذکر قطعاتی که از اینجا و انجا جمع کرده فقه هزار ساله شیعه و فقهای بزرگوار را به زیر سئوال میبرد و به جمود و تقلید متهم میکند و روزنامه کیهان هم آن را چاپ و منتشر میکند بدون توجه و اعتنا به این اصل که اظهارنظر در فقه کار یک جوان دانشجوی نوپا، آنهم با این شیوه نیست!! آن دیگری در فضیلت موسیقی مقالات مینویسد و شاهکارهای ترانههای عصر طاغوت را به میان میکشد و ضرورت انقلاب بنیادین را در فقه عنوان میسازد که «انقلاب بنیادین» مقهومی جز نابودی فقه ندارد!! و نمونههائی دیگر از این قبیل. حرف ما این است که: اگر مسائل فقهی همپای مسائل زمان و حوادث واقعه نیاز به تعمق و تأمل و بازنگری دارد، اینکرا را فقها و حوزهها و فقه شناسان باید بکنند، حال که آنها به هر دلیل به این مهم نپرداختهاند مجوز آن نیست که افراد بیصلاحیت در این مسائل وارد شوند و حریم فقه و فقاهت را بشکنند و راه را برای دخالتهای دیگران بگشایند. مسائل فقه، حکم الله است و فقاهت یک کار تخصصی بسیار ظریف است که با دقت و وسواس و جامعنگری اهل فن، قابل پژوهش است نه با دخالت غیر متخصصان. این عمل به مثابه آن است که یک دانشجو با اطلاعات ناقص از طب و تشریح به اطاق عمل رفته و قلب را جراحی کند!! چنین بنظر مییسید که چون در حال حاضر سخن از بازسازیهاست گروهی پنداشتهاند فقه و شریعت را نیز در لیست بازسازیها قرار دهیم آنهم باین شیوه. و یا نکند خدای نخواسته جریانی است حساب شده که بدینگونه به اجرا درمیآید؟ این ماجرا اگر ادامه پیدا کند و حوزهها و فقها و محققان چارهای نیندیشند کار به جای خطرناک میرسد و مردم مسلمان اعتمادشان را به فقاهت و مکتب امامت از دست میدهند و حریم قداستها ضربه پذیر میگردد. از سوی دیگر پارهای مجلات بنام جوانان همان حرفهای مبتذل عصر طاغوت را مطرح کرده و ازدواج هنرپیشهها را زینت بخش این مجلات میسازند! و عملا فرهنگ ابتذال را ترویج مینمایند. دیوان شعری در جمهوری اسلامی تجدید چاپ میشود که طی یک قصیده طولانی به صورت طنز در بیان فضیلت تریاک و افور، همه معجزات انبیاء و کرامات اولیاء را نتیجه نشئه دود تریاک قلمداد میکند و این یاوه سرائیها که مقدسات و ارزشهای معنوی تاریخ بشریت را هتک میکند چه مفهومی دارد؟! و موارد از این قبیل بسیار است و تنها کافی است که به انتشارات و مطبوعات روزنظری بیفکنیم و ببینیم در جو انقلابی ما چه میگذرد و ما خفتهایم! ما اگر نتوانیم از مقدسات و معنویات خودمان حمایت کنیم چه کسی باید اینکار را بکند، ما نباید فکر کنیم هر آنچه در جمهوری اسلامی میگذرد مهر تأیید خورده است بلکه باید هم چشم و گوش باشیم و خود را مسئول دفاع از ارزشها ببنیمی. عمل امام در هر موردی برای ما الگوست. وقتی حضرت امام مطلع شدند در یک مصاحبه رادیوئی به سهو یا به عمد به مقدسات اهانتی شده، طی نامهای شدید اللحن مسئولان صدا و سیما را مخاطب ساخته که دست اندرکاران را تسلیم محکمه عدالت نمایند، تا تعزیر و مجازات شوند و تأکید میفرماید که اگر اینگونه مسائل پیش آید مسئولتی آن گریبان مسئولان مافوق را خوهد گرفت. حساسیت حضرت امام در مسائل اسلامی اعم از اعتقادی، اخلاقی، حقوقی، قضائی و غیره چنین است. تأخیر یک لحظه را روا نمیدانند و تحمل چیز خلافی را نمیکنند. این خصلت باید برای مسئولان الگو باشد. واکنش نشان دهند ننشینند کار از کار بگذرد. در برابر مطبوعات، فیلمها، مسائل اخلاقی، حقوقی، قضائی و غیره... ننشینند تا فراید اما بلند شود، آنگاه تازه متوجه قضایا شوند! خط امام و راه اسلام و انقلاب مشخص است و این مائیم و هشیاری و مسئولیت الهیمان. باید بیدار و حساس و گوش به زنگ حوادث بود و نبض انقلاب و امت چشم به راه را در دست داشت و در حد انتظار خدا و رسول و شایسته مقام رهبری و امت فداکار و ظروف و شرایط عمل کرد تا مردم با تمام وجود همراه ما باشند. یک لحظه غفلت در این لحظات صدها سال راه را دور خواهد کرد. ادامه دارد | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 476 |