تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,791 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,974 |
فاجعه بزرگ تاریخ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 88، فروردین 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
امام خمینی والله اگر جوان بودم و قدرت حرکت داشتم شخصا می رفتم و او «سلمان رشدی» را می کشتم. فاجعه بزرگ تاریخ بزرگترین مصیبت تاریخ انالله و انا الیه راجعون مصیبتی که این روزها جهان اسلام را فرا گرفته است در تمام تاریخ اسلام، سابقه ندارد و بدون مبالغه باید گفت: از مصیبت عاشورا جان کاهتر و اسفبارت است و هر مسلمان غیرتمند و با حمیتی را به سوک می نشاند و به انتقام بر می انگیزد. هنوز پرده های ابهام به کلی بالا نرفته است و هنوز عمق فاجعه روشن نیست اما همین اجمالی که نقل شده کافی است که خشم و نفرت مغز انسان را آشفته کند و غم و اندوه جان انسان مسلمان را بسوزاند. و تو ای مسلمان هر کجا باشی و پیرو هر مذهب که باشی، اگر آرام بگیری، بی گمان از عمق فاجعه بی خبری و نمی دانی که صلیبیان پلید و کینه توز و پست فطرت با همدستی صهیونیستها چه توطئه ای علیه اسلام تدارک دیده اند و چه فاجعه ای به بار آوردند و چه ضربه ای به پیکر اسلام وارد نمودند. و از آن دردناکتر، سکوت جوامع اسلامی بخصوص اعراب و حکام خود فروخته آنها است. ای مسلمان غیور!امروز جامعه اسلامی مورد امتحان الهی است. امروز روشن می شود که چه کسی به اسلام و پیامبر عظیم الشانش و به قرآن کریم علاقمند است و چه کسی راحت طلبی و رفاه و خوشگذرانی را تا آنجا می پرستد که برای حفظ شئون این زندگی پست، حتی در برابر چنین حمله وحشیانه دشمن به اسلام و قرآن کمترین اعتراضی نمی کند! چه شگفت انگیز است که این دنیا پرستان ذره ای غیرت و حمیت ندارند و چون اعتراض به چنین جسارتی که به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شده ممکن است به روابط آنها با جهان غرب لطمه ای وارد سازد و به اصطلاح به ابروی یار بر بخورد به چنین ذلتی تن می دهند و دم بر نمی آورند!! آیا چنین سوکت مرگباری بزرگترین دلیل نیست که اینان ذره ای به خدا و رسول ایمان ندارند؟ بدون شک توهینی که در کتاب آیات شیطانی آمده از کشتن انسان بدتر است پس حتما اگر این استعمارگران ـ بر فرض محال ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را می کشتند، این خودفروختگان هرگز حرکتی از خود نشان نمی دادند. و این امتحان خداوند اسصت تا مسلمان واقعی از منافق و مسلمان اسمی جدا شود و معلوم شود چه کسی مدافع و حامی اسلام است و معجزه این حدیث شریف روشن شود که «الفقهاء حصون الاسلام» آن هم نه هر فقیهی بلکه فقیهی چون امام خمینی دام ظله که در این مرحله حساس پرچم مبارزه با صلیبیان وحشی را بر دوش می گیرد و از کثرت عده و عُده آنها ذره ای بیم ندارد و تردید به خود راه نمی دهد.
امتحان تاریخ ای مسلمان غیور! این نه تنها امتحان خداوند است بلکه این امتحان تاریخ نیز می باشد. آیندگان جهان اسلام تو را به محاکمه خواهند کشید و سکوت یا اعتراض تو در برابر چنین فاجعه ای، معیار قضاوت تاریخ درباره تو خواهد بود. بلکه این آزمایش دشمن نیز هست؛ دشمن دیرینه اسلام و مسلمین با کمال وقاحت و بی شرمی مقدس ترین و گرامی ترین موجود مورد علاقه و احترام تو را مورد سهمگین ترین و وحشیانه ترین حمله قرار داده است تا ببیند تو تا چه اندازه ای به روابط خود با او علاقمندی و تا چه اندازه به دنیای خویش که به آنها وابسته است، وابسته ای و اگر از این مرحله بگذرد و پیروز شود مطمئن باش که این آخرین ضربه اش نخواهد بود و تا تو را به خِفّت و خواری پیرو خود نکند، دست بر نخواهد داشت «و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» این سخن خ داوند است آن هم نه با من و تو بلکه با رسول بزرگوار، آن هم نه در برابر این ابرقدرتان که در برابر آن یهود و نصاری که در جزیرة العرب بودند، می فرماید. یهود و نصاری از تو هرگز راضی نخواهند شد مگر این که پیرو آنان شوی. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
عمق فاجعه ای مسلمان غیور! می دانی سلمان رشدی چه نوشته است؟ این حیوان نجس و پلید که نامش را باید با شمر و ابن زیاد در یک ردیف نوشت بلکه از آنها هم پست تر و پلیدتر است، حتی آنها هم چنین جسارتی نکردند و لذا ما این فاجعه را از مصیبت عاشورا بدتر می دانیم. چیزی که نوشته هرگز قابل بازگو کردن نیست. داستانی تخیلی و زشت و ناهنجار که در آن مسائل جنسی را بنا بر اقتضای محیط و جامعه فاسد غرب بی پرده و با کمال وقاحت مطرح نموده و در آن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم یعنی پاک ترین چهره انسان و مقدس ترین موجود ریوی زمین را در نهایت بی شرمی و گستاخی و با نامی مستعار و طنز آمیز به صورت قهرمان این داستان زشت ترسیم کرده و آن چه را که هیچ انسان به خود نمی پسندد به زشت ترین صورت به آن حضرت نسبت داده است و تمامی همسران و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به همین گونه تصویر نموده و گویا مجمعی از فاسدترین انسانهای روی زمین با همه گونه اعمال زشت و منافی عفت در سرزمینی به نام جاهله به وجود آمده است. همه اینها به صورتی تخیلی و با نام های مستعار و طنز آمیز و با انواع مسخره های و اهانتها؛ بیش از این نه قلم را یارای بازنویسی و نه زبان را قدرت بازگویی است و نه شرعا جایز است که آن صحنه ها را تصور کنیم و آن اهانتها را بازگو نمائیم و نه وجدان و غیرت و انسانیت به انسان اجازه چنین نقل کفری را می دهد. چقدر پست و خود فروخته است این حیوان که در خانواده به ظاهر مسلمان نشو و نمو یافته و به خاطر پول و جایزه کفار چنین فحاشی و هتاکی را نسبت به پاکترین چهره های تاریخ انسانیت روا می دارد. و مانند او هستند آن افراد دیگر که به خاطر دشمنی با انقلاب ایران و رهبر بیدارش، از این پست فطرت به عنوان دفاع از آزادی قلم و بیان، حمیات می کنند و ادعای مسلمانی هم دارند و هم چنین حکام سر سپرده ای که به خاطر رعایت شئون بین المللی! و روابط دوستانه با دشمنان اسلام چنین ذلتی را برای دین و ملت خود می پسندند و گویا ذره ای غیرت و حمیت ندارند. اگر انسان از هول این فاجعه دردناک جان بدهد سزاوار است. خوشا به حال آن مسلمانان با غیرت که در هند و پاکستان با گلوله های کفار هند یا سر سپردگان بدتر از کفار پاکستان در راه دفاع از حیثیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شهید شدند.
باید ما در قطع روابط پیش قدم می شدیم ای مسلمان غیور! این حادثه که خون مسلمانان متعهد و غیرتمند را به جوش آورده است، گمان تیری که یک اتفاق و تصادف است! این یک توطئه طراحی شده از سوی دشمنان اسلام و صلیبیان قرن بیستم و صهیونیستها است ولی ما امیدواریم که به فضل خداوند، پیروزی از آن یاران و یاوران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد. این امر که منجر به ضعف روابط ایران با جهان کفر و سپس به قطع روابط با برخی از آنان شده یا می شود، از هم اکنون آثار پیروزی اسلام در آن نمایان است. همین که روابط رو به استحکام ما با آن جنایت کاران و دشمنان دیرینه اسلام رو به سردی نهاد خود طلیعه بهروزی است. البته پول پرستان و عاشقان دلار از این پیش آمد نگران و افسرده اند ولی آنان که از طرح آن روابط به جز پیشرفت لجام گسیختگی در کشور و نفوذ فرهنگ مبتذل غربی و غروب آفتاب ایمان و معنویت چیزی ندیدند و نگران آینده این انقلاب عظیم و ارزشهای والای آن و خون شهیدان بودند، روزنه امیدی بر روی آنها باز شد که روزنه نفوذ استعمار بسته شده است امید است که دیگر هرگز باز نشود. ما باید قبل از تصمیم مفتضحانه بازار مشترک ـکه نشان گر عمق کینه توزی آنان با اسلام و مسلمین بود ـ این پرچمداران کفر و تباهی را از کشور بیرون می راندیم. می دانید که در اولین روزهای برقراری روابط با فرانسه، سفیر آن کشور در تهران به مناسبت یکی از روزهای ملی فرانسه جشن سروری در سفارت بر پا کرد و جمعی از یاران دیرین ایرانی که از فراق تمدن اروپا خون می گریستند، در آن مجمع با وضعی چنان مفتضح و رسوا گرد آمدند که قلم از نگارشش شرم دارد، همین قدر بدانید که گزارشگر جشن نوشته است: از همه آنها محجتبر و با حیاتر، همسر سفیر فرانسه بود!! وضعیتی که جز در مجالس رقص لندن و پاریس نمی توان یافت در شهر حزب الله (تهران) و به وسیله زنان ایرانی به وجود آوردند و اگر اینها بمانند و هم چنان روابط را محکم کنند تدریجا هم ارزشهای انقلاب را از بین می برند و انقلاب اسلامی را از درون شکست می دهند. باید این گونه حوادث به مردم گزارش شود تا بدانند در کشور چه می گذرد و چه باید کرد؟! پنهان کردن این مسائل و رویدادها برای چیست و به نفع کیست؟!
روابط دوستانه استعمارگران! ای مسلمان غیور! آنها با برگزواری روابط دوستانه! با ملت و دولت ما فقط قصد به یغما بردن ثروت این کشور و وارد ساختن فرهنگ منحط غرب که نتیجه اش شکست انقلاب و اسلام است دارند. و دلیل روشن آن این است که در همان حال برقراری روابط، سعی در تحقیر و لطمه زدن به حیثیت و شخصیت ملت ما داشتند تا به این وسیله نشان دهند که ایران نیازمند روابط با آنها است و به هر ذلت و خواری برای به انجام رسیدن این روابط تن در میدهد. در گزارشها آمده است: در همان حالی که «رولان دوما» وزیر امور خارجه فرانسه در ایران به سر می برد و به اصطلاح مشغول تحکیم روابط بود، رادیوی فرانسه مرتب مصاحبه های سیاسی! با مخالفان نظام اسلامی ایران منتشر می ساخت. مجله را نباید با نام کثیف آنان لکه دار نمود ولی اجمالا با همه گروهک های مخالف مصاحبه می کردند و سخنان یاوه آنان را پخش می نمودند. این گویای چه واقعیتی است؟! و در همان زمان، منافقین دفتر «ایران ایر» را در پاریس اشغال نمودند. و مسئول ایرانی هر چه از پلیس درخواست کمک کرد آنها حاضر به انجام وظیفه قانونی خود در حمایت از کارکنان آن مرکز نبودند بلکه منافقان در حضور و با حمایت پلیس فرانسه در همان مکان اشغالی کنفرانس مطبوعاتی برقرار نمودند!! و باز هم در همان زمان که «رولان دوما» تظاهر به گرمی روابط می کرد، نخست وزیر فرانسه ـ که صدایش از رادیو این کشور پخش می شد ـ حکومت ایران را به خاطر اعدامها، محکوم می کردـ منظور از این برخوردها چیست به جز توهین و تحقیر؟! ما چنین روابطی را باید حداقل به بهانه چنین گستاخی به ساحت مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قطع می کردیم و نباید منتظر تصمیم آنها می شدیم. همین گونه مسائل در رابطه با انگلستان نیز داشته ایم و آنها هر گاه از سویی صحبت از بهبود روابط می کردند، هم زمان مصاحبه های مخالفان نظام و محکومیت های مستمر و همیشگی حکومت اسلام را به طور وسیع و گسترده پخش می نمودند و به اشکال مختلف نسبت به انقلاب و به جمهوری اسلامی و مقدسات ما دهن کجی و توهین می کردند. ای مسلمان غیور! روابطی که دنیای کفر با ما یم خواهد با یک شرط است و آن این که ما از اسلام واقعی خود دست برداریم و مانند سایر کشورها که نامی از اسلام دارند و به فرموده امام اسلام آمریکائی را ترویج می کنند باشیم. و اگر ما چنین روابطی را بخواهیم پس چرا انقلاب کردیم؟ و چرا این همه شهید و معلول دادیم؟. این مطلب یک شعار نیست. دقت کنید. نشر کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان به خصوص و به این گستردگی و اصرار و با این همه تبلیغات و جایزه، یک مساله اتفاقی نیست. آنها می خواهند به ما بگویند حال که یک قدم جلو آمدید و دست برقراری روابط را دراز کردید نوبت به مرحله بعدی رسیده است و آن زدودن اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم است. و تنها نشر این کتاب نیست بلکه فعالیت های دیگری نیز در این زمینه شده است. در یکی از روزنامه های انگلستان آمده است که سریالی در تلویزیون بی بی سی آماده پخش است به نام سریال «شلوم سلام»، نمایشگر اصلی ان هم یک زن هندی الاصل انگلیسی است و هدف از آن به فساد کشیدن دختران مسلمان انگلستان است. او ابتدا یک مسلمان متعهد و متدین و با حجاب است و سپس با طرح دوستی با یک جوان یهودی، به مذهب پشت می کند و حجاب را می افکند و به فساد کشیده می شود ولی همین تحول به دلیل آزاد شدن از قید و بند مذهب موجب پیشرفت او در زندگی می شود. جالب است که مدیریت «بی بی سی» یا اعتراف به این که این سریال خشم مسلمانان انگلیس را در پی خواهد داشت، آن را بهترین نمایش این سازمان در سال 89 دانسته است و آن زند هندی ـ همانند سلمان رشدی ـ برنده جایزه بهترین هنر پیشه زن شده است.
چرا این همه تاخیر؟! کتاب آیات شیطانی بیش از یک سال است که در غرب منتشر شده ولی دامن زدن به آن و نشر گسترده آن و تعیین جایزه و عنوان بهترین کتاب و ترجمه به زبان های مختلف و اصرار بر نشر آن در کشورهای دیگر چند ماهی است که شروع شده. اینها اتفاقی نیست بلکه هدفی در ورای آن نهفته است و اگر بیداری و هشیاری رهبر عظیم الشان انقلاب نبود و فتوای محکم و گویای آن حضرت نبود با این وضعی که مسئولین ما دارند معلوم نبود، کار به کجا می کشید. چرا نباید مسئولین فرهنگی ما و خانه فرهنگ ایران در انگلستان و سایر مسئولین و دیپلمات ها و وزارت ارشاد و همه کسانی که در این رابطه می توانستند کسب اطلاع کنند بلکه اطلاع هم داشتند، طی این مدت عکس العملی از خود نشان دهند؟! اگر اطلاع نداشته اند این یک نقص بسیار بزرگ است، پس این همه بودجه بیت المالی مسلمین که صرف این گونه ارگانها می شود برای چه روزی است؟! و چه مساله ای مهمتر از این است؟ باید این مساله تعقیب شود. باید مسئولین فرهنگ و وزرات ارشاد و همه کسانی که در این روابطه مسئولند این مساله را روشن کنند که اگر اطلاع نداشتند پس وجود آنها چه ارزشی دارد؟ و اگر اطلاع داشتند و برای حفظ آرامش و احترام روابط بین المللی، چنین سکوت مرگباری را برقرار نمودند، پس چه فرقی میان آنها و آل سعود و آل صباح و سایر سر سپردگان استعمار است؟ ما باید انتقاد را از خودمان شروع کنیم تا اگر در این رابطه نفاقی هست یا منافقی رخنه کرده است زدوده شود. بیش از یک سال است که این همه توهین به مقدسات اسلام منتشر می شود و مدتها است که سعی در انتشار وسیع آن شده و ما پس از کشتار مسلمانان در پاکستان متوجه شدیم. مقصر چه کسی است؟
روابط با غرب را بخواهیم یا اسلام را؟ شاید هنوز روشنفکرمآبان همین مرزو و بوم همه با این فتوای شرعی و قطعی حضرت امام به فرموده خود ایشان به دلیل اینکه برخورد غیر دیپلماتیک است مخالف باشند و شاید اگر می توانستند به گونه ای تأویل و توجیه می کردند که به ابروی یار برنخورد و به حسن روابط، لطمه عمیقی وارد نیاید! بس است این خود باختگی و خود فروشی. اگر روابط برای کسب رفاه برای این ملت است، این ملتی که همه چیز خود را در راه اسلام و انقلاب فدا می کند هرگز رفاهی را که به قیمت از دست دادن حیثیت و شرافت و به قیمت توهین به مقدسترین مقدسات ما باشد و به قیمت دست برداشتن از همه ارزشهای والای اسلام و حتی از پیوند با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد نمی خواهد. البته اگر انجام گسیختگی ادامه یابد و لانه های فساد و مفسدین هم چنان با خیال راحت ارزشهای اسلامی را پایمال و سعی در ترویج فساد و فحشاء کنند و در کتاب فروشیها بدون هیچ مانعی، کتابهای خلاف عفت بفروشند و نوار فروشیها هر گونه ترانه مفسده انگیز را پخش کنند و در کوچه و بازار و خیابان، هر روز از چهره های حزب اللهی کاسته شود و بر لباسها و چهره های جلف و عاری از عفت و حیا افزوده شود و تالارها مجالس لهو و لعب و طرب را ادامه دهند و بد حجابی تدریجا به بی حجابی برسد و بی حجابی هم به خاطر رعایت آزادی انسان نادیده گرفته شود بلکه در تلویزیون تبلیغ شود و امر به معروف و نهی از منکر از دست مردم گرفته شود و به دستگاه قضائی سپرده شود، آن هم در پیچ و خمهای کاخ دادگستری ذبح شرعی شود و در مسخ پرونده پروری، پوستش را بر کنند، آن گاه جامعه را به طرفی سوق می دهد که رفاه را بر عزت و شرف و روابط دوستانه با غرب را بر اسلام و پیامبر و اهلبیت صلی الله علیهم اجمعین و خوش گذرانی را بر ایمان و تقوی و خلاصه طاغوت را بر خدا پرستی ترجیح دهند! ما بار دیگر به پرچمداران انقلاب هشدار می دهیم که جلوی این لجام گسیختگی را بگیرند که همه ارزشهای این انقلاب در گرو ایمان و تقوای جامعه است.
ضرورت اعلام حکم اعدام بعضی از همین رفاه پرستان یا نادانان می گویند: چرا این حکم اعدام اعلام شد تا قبل از سلمان رشدی روابط ما با جهان غرب اعدام شود؟ مگر نمی شد مخفیانه کسی را وا دارند تا او را بکشد و جهان از لوث وجودش پاک شود و او هم نتواند در زیر حمایت پلیس انگلستان مخفی شود بلکه می گویند این اعلام یک ضرر بزرگ دارد و آن تبلیغ بیشتر برای این کتاب است !! این اشتباه است. گر چه او باید کشته شود تا دیگران عبرت بگیرند و بدانند حریم مقدس اسلام پاسبانانی با غیرت و شجاع دارد ولی مسأله مهمتر همان اعلام حکم اعدام است. اکنون اگر او هم کشته نشود همین اعلام حکم شرعی اثر عمیقی در جهان و بخصوص در جامعه اسلامی خواهد گذاشت و اما اگر او را بدون حکم اعدام از سوی رهبر مسلمین می کشتند، اثر جهانی نداشت و اما روابط ما با جهان غرب یعنی مرکز کفر و دشمنی دیرینه با اسلام ومسلمین باید قطع می شد. اولا همان گونه که گفتیم، این روابط در چنین مرحله حساس _ یعنی پذیرش قطعنامه_ می رفت که به یک حالت تسلیم در برابر فرهنگ غرب و سستی در مواضع اصولی انقلاب تبدیل شد و لازم بود که به هر وسیله ای آن را نابود کنیم و اگر هم روزی صلاح بود از روی قدرت و با حفظ ارزشهای والای اسلام و انقلاب روابطی معمولی و بسیار ساده با آنان برقرار سازیم. و ثانیا_ با این همه اصرار دولتهای غربی برای نشر و گسترش این کتاب و حمایت از نویسنده و حمایت از نویسنده جنایتکارش مطلبی نیست که به سادگی از آن بگذریم و با چنین دشمنی علنی با اسلام و مقدسات دین روابط دوستانه معنی ندارد؛ این گناهی است بزرگ خداوند می فرماید: «لا تجد قوما یومنون بالله و الیم الآخر یوادون من حادّ الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم...» هرگز نمی یابی که گروه مومنان به خداوند و روز واپسین، دوستی کنند با دشمنان خدا و رسول حتی اگر پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنان باشند. ثالثا_ چرا این همه نگران روابط با جهان غرب باشیم؟ ما بالاخره باید روزی از این همه وابستگی رها شویم و گرنه هرگز استقلال سیاسی نخواهیم یافت. استقلال سیاسی بدون استقلال اقتصادی و نظامی ممکن نیست، همین جنگ تحمیلی شاهد روشن گویایی است. البته این نیاز به همت و برنامه ریزی دارد و تنها با قطع روابط میسر نیست ولی این گونه پیش آمدها باید انگیزه ملت و مسولین را برای رسیدن به این هدف مقدس تقویت نماید.
پیامدهای اعلام حکم اعدام به هر حال اعلام حکم قاطع و شرعی حضرت امام پیامدهای بسیار جالبی دارد. 1- تثبیت موقعیت رهبری و امامت مسلمین در جامعه اسلامی. 2- اطمینان مسلمانان متعهد و علاقمند به دین و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که اسلام را یک حامی و نگهدار نیرومند و قاطع و آشتی ناپذیر است که در مواقع حساس و هنگام بروز خطر، همه چیز خود را حاضر است در این راه فدا کند و هرگز اصول دیپلماتیک مانع انجام وظیفه او نخواهد شد. 3- القاء رعب و وحشت در دل بد خواهان و دشمنان اسلام که از هول ضربه گیج و مبهوت شدند و گویا هرگز چنین محاسبه ای نکرده بودند و با یک تصمیم عجولانه، سراسیمگی و بهت زدگی خود را بر ملا نمودند. 4- قطع یا ضعف روابط که این خود ان شاءالله طلیعه خیرات آینده است. 5- روشن شدن دست مسلمان نماهائی که بر کشورهای اسلامی حکم می رانند و رجز می خوانند و هنگام پایمردی و شجاعت نه مسلمان اند و نه غرب. 6- نمایان شدن نفاق و کفرباطنی کسانی که به نام نویسنده نویسنده یا هر عنوان دیگر به خاطر دشمنی با انقلاب اسلامی و رهبر مسلمین حتی در چنین موقعیتی سوءاستفاده کرده و فتوای شرعی قطعی ایشان را محکوم نمودند. 7- اتحاد و همبستگی ملتهای مسلمان که روز بروز رشد و گسترش بیشتری می یابد و جز اینها برکاتی در این اعلام فتوی نهفته است که تدریجا معلوم می شود. و اما این که گفته می شود اعلام این فتوی سبب انتشار بیشتر این کتاب و عطش مردم برای تهیه و مطالعه آن می شود، پاسخش این است که بهر حال هر گونه برخوردی که حق در برابر باطل داشته باشد، سببشناساندن بیشتر آن می شود و چارهای جز این نیست. تازه خواندن این کتاب اثرگمراه کننده ای ندارد زیرا مشتمل بر دلیل و برهانی نیست و تنها خواننده ای آن را تحسین خواهد کرد که خود با اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دشمن باشد و تازه او هم اگر وجدان انسانی بیداری داشته باشد آن را محکوم خواهد کرد. ولی ما حتی در مقابل کتابهای استدلی گمراه کننده نیز ناچاریم برای پاسخگوئی، مطالب آن را منعکس نمائیم. مثقلا در پاسخ به گفته های کمونیستها ناچاریم مطالب آنها را توضیح دهیم و سپس جواب بگوئیم و ممکن است بسیاری از مسلمانان، کتابهای آنها را نخوانند ولی نوشته های نویسندگان اسلامی را که در پاسخ آنها نوشته شده است می خوانند و اکثر جوانان از این راه بر گفته های آنان آگاه می شوند. آیا این منطقی است که گفته شود برای این که مطالب گمراه کننده آنها را پخش نکنیم پس پاسخ هم نگوئیم؟! بنا بر این چاره ای بجز اعلام حکم شرعی نیست، هر چند این امر موجب انتشار بیشتر آن کتاب شود.
برخوردهای فریبکارانه از برخوردهای جالبی که در مورد این کتاب کفر آمیز در گزارشها آمده است، حرکتی است که پس از این همه فریاد و تظاهرات و شهادت مسلمانان هند و پاکستان از کنفرانس به اصطلاح اسلامی در عربستان مشاهده شده است و آن این که گفته اند نویسنده و ناشران این کتاب را از راه قانونی تحت تعقیب قرار خواهند داد و از نویسندگان خواسته اند که فتوای آیةالله خمینی را تایید کند. شگفت آور است! اینها هم خود را مسلمان و حامیان اسلام و دین می دانند!! آیا شکی در این فتوای اسلامی هست؟! ما در شماره گذشته بطور اجمال به مدارک این فتوی اشاره کردیم. از نظر اهل سنت نیز مسأله روشن است و هیچ اختلافی میان فقها نیست. و اما مسأله پاسخگوئی ورد کتاب یک پیشنهاد خنده آور است. مگر این کتاب چه مطلب استدلالی و چه تحقیق تاریخی در بر دارد که آن را جواب گویند جواب فحش و ناسزا آن هم در قالب رمان و داستان تخیلی چیست؟! و اما تعقیب قانونی که خود باعث استهزای همان رادیوهای خارجی نیز نیز شده است! با چه قانونی می خواهند تعقیب کنند؟ قانون انگلستان او را محکوم نمی کند بلکه به عنوان آزادی قلم از او حمایت می کند. قانون عربستان بر او چه حاکمیتی دارد؟ تنها قانون اسلام است که او را به مرگ محکوم می کند و حتی طبق فتوای فقهای اسلام از شیعه و سنی و طبق روایات اسلامی، این امر نیاز به حکم حاکم هم ندارد و هر مسلمانی چنین کسی را ببیند باید او را بکشد و نه تنها خونش مباح است که در بعضی از عبارات آمده بلکه قتلش واحجب است. و توبه او نیز هرگز مانع اجرای این حکم نیست . این را نیز همه فقهای اسلام قائلند. جالب است بدانید چند سال پیش روابط عربستان و انگلستان تیره شد و مدتها طول کشید به حالت عادی برگشت و دلیل آن این بود که در انگلستان توهین به خاندان سلطنتی آل سعود شده بود. حال مقایسه کنید که این حامیان دروغین اسلام در برابر توهین فاجعه آمیزی که به ساحت مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شده است چه عکس العمل بزرگوارانه ای! از خود نشان می دهند. و آن علمای درباری عوام فریب، چگونه حکم خدا را نادیده می گیرند و در مقابل خوب است بدانید که حضرت امام وقتی از مضمون این کتاب کفر آمیز مطلع شدند از خشم بر خود لرزیدند و فرمودند: و لله اگر جوان بودم و قدرت حرکت داشتم شخصا می رفتم و او را می کشتم این در حالی است که ایشان هرگز در برابر توهین هائی که به شخص ایشان می شود هیچ گونه عکس العملی نشان نمی دهد. آفرین بر این غیرت و حمیت و درود خدا بر این قلب پاک و ایمان محکم. ای مسلمان غیور! این ایمان و این تفکر باید سرمشق و الگوی تو باشد و نباید هیچ چیز را بر اسلام و ارزشهای اسلام مقدم بداری. خداوندا! این حصن عظیم اسلام و این یگانه نگهبان مرزهای توحید و تجسم اسلام ناب محمدی (ص) و افشاگر اسلام آمریکائی را طول عمر و سلامت و توفیق و مجد عظمت روز افزون عطا کن. آمین.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 281 |