تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,101 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,035 |
خطر دنیا گرائی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 88، فروردین 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ارزشهای اسلام و انقلاب را پاسداری کنیم (3) خطر دنیا گرائی حجة الاسلام محمد تقی رهبر 3ـ خطر رجعت به دنیا گرائی در کتاب خطابه ارسطو آمده است: «اردشیر بابک در نامه ای نوشت؛ آنان که با ملوک در افتاده اند از دنیا بهره مندشان کنید و به زندگی آنها توسعه دهید تا این خود سبب نابودی آنان شود و پادشاهان از دستشان راحت گردند». [1] این سخن از هر که باشد سخن حکیمانه ای است، دنیا به طعمه ای ماند که در دام می نهند و به بهانه آن حتی شیران را به بند می کشند. همان گونه که از واژه «دنیا» مفهوم می گردد، دنیا به معنای جهان پست است و دنیا گرایی به پستی گرائیدن، هر آن که زندگی دنیا را آرمان خویش گرفت به ناچار برای نگهداری آن به پستی ها تن خواهد داد. و هر آن که طالب شخصیت و استقلال است نخستین شرط آن رهیدن از محدوده تنگ دنیا و مظاهر آن است. خداوند عزت و کرامت را در رفاه و دنیا گرائی قرار نداده است. از این رو اسوه های بشریت نسبت به دنیا روش زاهدانه پیموده و به کمترین، قناعت ورزیدند.
نگرشی بر زهد پیامبر «ص» امام صادق علیه السلام فرمود: «جبرئیل نزد پیامبر خدا آمد و گفت: خداوند تو را سلام می رساند و می گوید: اگر مایل باشی سرزمین «بطحاء» را برای تو مبدل به طلا کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! نه، می خواهم یک روز سیر باشم تو را سپاس گویم و یک روز گرسنه باشم و از تو مسئلت نمایم». [2] ابن عباس می گوید: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بدرود حیات گفت در حالی که زره آن حضرت در ازای مقداری جو که برای خوراک خاندان خود گرفته بودند رهن بود. [3] و دارائی آن بزرگوار پس از مرگش تنها شتر سواری او بود». پیامبر اکرم می فرمود: «انا عبدٌ آکل کما یاکل العبد و أجلس کما یجلس العبد» ـ من بنده ای هستم، چون بنده غذا می خورم و چون بنده می نشینم.[4] از امام صادق (ع) سوال شد: در روایت آمده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از نان گندم سیر نشدند، آیا این صحیح است؟ در پاسخ فرمود: «نه، آن حضرت نان گندم تناول نفرمود و از نان جوین سیر نگردید». [5] اینها گوشه ای است از زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که نمونه های دیگر آن بسیار است.
نگاهی به زهد علی «ع» «عمار یاسر» می گوید: رسول اکرم «ص» به علی علیه السلام فرمود: «خداوند تو را به زیوری بیاراسته که دیگر بندگان را به زیوری پسندیده تر از آن نیاراسته است؛ آن زیور که ویژه ابرار و بندگان شایسته خداست، زهد و بی رغبتی به دنیاست، تو را چنان ساخت که دست به دنیا نیالایی و دنیا از منزل تو چیزی نکاهد و نیز دوستی مستمندان که به پیروی آنان از تو، راضی باشی و آنان به امامت تو راضی باشند». [6] امام صادق «ع» فرمود: «امیر مومنان در غذا خوردن از همه مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبیه تر بود، نان جو و سرکه و زیتون تناول می فرمود و به مردم نان و گوشت می خورانید».[7] امام باقر (ع) فرمود: «علی (ع) پنج سال حکومت کرد و آجر روی آجر و خشت روی خشت ننهاد و زمینی را تملک ننمود و طلا و نقره از خود به ارث نگذاشت».[8] عمربن عبدالعزیز می گوید: «پس از پیامبر هیچ یک از آحاد امت را سراغ نداریم که از علی بن ابی طالب زاهدتر باشد، او خشت روی خشت ننهاد و سقفی از نی بنا نکرد». [9] سفیان ثوری از عمر بن عوف روایت کرده که گفت: جامه وصله داری در تن علی علیه السلام دیدند، زبان به ملامت گشودند. آن حضرت فرمود: «با این لباس دل خاشع می گردد و برای مؤمنان الگو می شود»[10] از این نمونه در سیره امیر مؤمنان علیه السلام بسیار است. اکنون جای طرح این سوال است که آن چه پیامبر (ص) و علی (ع) در دوران زندگی خویش عمل کردند، می تواند در همه ادوار به عنوان یک دستور العمل مطرح باشد؟ و یا شیوه زندگی در شرائطی بود که فقر و بیچارگی مسلمانان را تحت فشار قرار می داد و قهرا چنین روش زاهدانه ای را ایجاب می کرد؟ و آیا برای دیگران این مرحله زهد میسر است؟ و بالاخره الگو گرفتن برای انسانها به ویژه مومنان از این سیره مبارکه در دیگر دوره ها باید چگونه باشد؟ در پاسخ این پرسشها باید گفت: بدیهی است که اتخاذ چنین روشی زاهدانه برای همگان در همه شرائط به عنوان یک دستور الزامی نیست و اصولا برای دیگران امکان آن نیست. همان گونه که حضرت علی (ع) در نامه عثمان بن حنیف نوشتند: «شما نمی توانید مانند من عمل کنید».[11] در قرآن کریم است: «قل من حرَّم زینة الله الّتی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق...»[12] ـ بگو چه کسی آن زینت ها که خداوند برای بندگانش آفریده و روزی پاک را حرام کرده است؟! علی (ع) ابن عباس را در حالی که جامه ای لطیف و حوله ای زیبا در بر داشت نزد «ابن کواء» و یارانش از گروه خوارج فرستاد. آنها از روی اعتراض به او گفتند: ای پسر عباس! تو بهترین کس در نظر ما بودی، چرا چنین لباسی را در بر کرده ای؟! ابن عباس گفت: قبل از هر چیز در خصوص همین مطلب با شما مناظره دارم و سپس آیه «قل من حرم زینة الله ...» و آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد» [13] را خواند.[14] سفیان ثوری در مسجد الحرام امام صادق (ع) را در حالی که لباس زیبا و ارزشمندی در بر داشت دید و گفت: به خدا نزد وی می روم و او را سرزنش می کنم! سپس نزد آن حضرت آمد و گفت: ای پسر پیغمبر! به خدا سوگند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام و هیچ کدام از پدران شما چنین جامه ای در بر نکردند... امام علیه السلام در پاسخ فرمود: «پیامبر خدا در زمان فقر و تنگدستی مسلمانان می زیستند و از این رو به شیوه ای فقیرانه زندگی می کردند، بعد از آن دنیا به مردم رو آورد. و در چنین حالتی سزاوارترین مردم به دنیا بندگان خوب خدا هستند» سپس آیه «قل من حرم زینة الله ...» را خواندند و فرمودند: «بنابراین شایسته ترین کس برای پذیرش عطای الهی مائیم» در ادامه حدیث آمده که آن گاه امام جامه زیرین خود را که زبر و خشن بود به سفیان نشان داد و گفت: «این را برای خدا و آن را برای مردم پوشیده ام» و لباس پشمین سفیان را کنار زد که زیر آن لباس نرم و لطیف بود و فرمود: تو آن را برای مردم و این را برای راحت تن در بر کرده ای!»[15] چنان که ملاحظه می کنیم استفاده از نعمت های الهی برای مومنان و صالحان ممنوه نشده و در شرائط مساعد، رهبران دین نیز از دنیا می توانند برخوردار گردند، اما این برخورداری از روی شیفتگی یا لذت جوئی نیست. بلکه اساس تفکر گرایش به معنویات و هدف ساختن آخرت و همدردی با مستمندان و مواسات با تهیدستان است. زیرا آسایش و رفاه، انسانی را به تن پروری و بی دردی و دوری از خدا می کشاند و از درد و رنج محرومان غافل می سازد. و کرامت نفس و عظمت فرد یا جامعه به تحقیر دنیا بستگی دارد. علی علیه السلام در توصیف پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «قد حقر الدنیا و صغّرها و اهون بها و هونها»[16] ـ آن حضرت دنیا را تحقیر نمود و ناچیز انگاشت و آن را سهل و آسان می گرفت و نیز در وصف یکی از یاران خود ـ که برخی وی را «ابوذر غفاری» و برخی «عثمان بن مظعون» گفته اند ـ می فرماید: « کان لی فیما مضی اخ فی الله و کان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه و کان خارجاً من سلطان بطنه فلا یشتهی ما لا یجد و لا یکثر اذا وجد»[17] ـ مرا در گذشته برادری بود الهی که حقارت دنیا در نظرش، وی را در دیده من بزرگ می نمود، او به زیر سلطه شکم نرفت و به چیزی که در اختیار نداشت میل نمی کرد و در چیزی که داشت زیاده روی نمی کرد. حافظ می گوید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیر آزاد است هم چنین علی علیه السلام در گفتگوئی که با عاصم بن زیاد داشت، وی را از زهد افراطی که به تعطیل چرخ زندگی می کشاند نهی فرمود و آن گاه که عاصم سوال کرد که چرا علی علیه السلام در لباس و خوراک آن قدر به خود سخت می گیرد چنین فرمود: «و یحک انی لست کانت، ان الله فرض علی ائمة العدل ان یقدّروا انفسهم بضعة الناس کیلا یتبیّغ بالفقیر فقره» [18] ـ من با تو فرق دارم؛ خداوند بر رهبران عدالت واجب ساخته خود را با ضعفای مردم همگون سازند تا تنگدستی، مستمندان را پریشان احوال نکند و از جا بدر نبرد.
انقلاب اسلامی و خطر دنیاگرائی این انقلاب به تعبیر حضرت امام نشات گرفته از اسلام ناب محمدی (ص) و حاکمیت در این نظام باید نمایان گر حاکمیت و شیوه زندگی پیامبر و علی باشد. هم چنان که زندگی رهبر انقلاب امروزه چنین است و برای همه ما، به ویژه مسئولین امور باید ملاک عمل قرار گیرد. بدون مبالغه، خط مشی حضرت امام چه قبل و چه بعد از انقلاب الگوئی از خط مشی پیامبر و علی بوده است. برای مردم جهان مشکل است باور کنید که رهبر انقلاب اسلامی که جهان را به شگفتی وا داشته در یک خانه استیجاری در جماران زندگی می کنند و خانه قدیمی امام در کوچه های قم، دفتر کار جهت خدمت به امت مسلمان است و بدین منوال است سایر جهان زندگی ایشان. کسانی که از زندگی شخصی امام آگاهی بیشتری دارند، از زهد و بی اعتنائی ایشان به دنیا و مادیات داستانها دارند که شایسته است برای مردم باز گویند. آری! با این عظمت روح، امام امت توانست چنین انقلابی را رهبر نماید و بار مسئولیت را به منزل رساند و به شرق و غرب دست رد بزند و روح میلیونها مسلمان را در اقطار جهان قبضه کند. بر این اساس، بر مسئولین و متصدیان امور مملکتی است بیش از پیش امام را الگوی عمل سازند و بر همه ما است که در شیوه زندگی نیز پیرو امام باشیم تا بتوانیم بار سنگین مسئولیت انقلاب را به منزل رسانیم، به هوش باشیم به مادیات رجعت نکنیم، مصرف گرائی گریبانمان را نگیرد، از تنوع جوئی بپرهیزیم چرا که رفاه و مصرف گرائی با مکتب و جوهره انقلاب ما سازگار نیست. درست است که ما نمی توانیم مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام عمل کنیم و از روحیه بسیار بلند امام نیز برخوردار نیستیم اما به یاد آوریم که علی علیه السلام در نامه به عثمان بن حنیف نوشتند: «حال که در توان شما نیست مانند من عمل کنید پس مرا با ورع و پرهیزکاری و تلاش و مجاهده یاری دهید. زیرا امام و ماموم را باید تشابهی باشد».[19] و نیز یادآور می شود که: «اگر می خواستم می توانستم از عمل مصفا و مغز گندم تناول کنم و لباس ابریشم بپوشم اما هیهات! که هوای نفس بر من غالب آید و حرص و آز مرا بر گزینش لذائذ و اطعمه وا دارد، در حالی که در «یمامه» یا حجاز کسانی باشند که به قرص نانی محتاجند و سر شدن را یاد ندارند».[20] چنین شیوه ای می تواند رابطه تفاهم مسئولان و کارگزاران را با مردم حفظ کند. البته این را همه می دانند که شخصیت های مملکتی ما زندگی اشرافی نداند و اگر بعضا از اماکن خاص و وسائل نقلیه مخصوص استفاده می کنند، به عنوان مقام رسمی و مسئول مملکتی است و اگر ضرورت مسئله امنیت نبود قطعا آنان ترجیح می دادند به سادگی دیگران باشند. در این موارد ـ که البته محدود است ـ بحثی نیست و توقعی جز این نمی توان داشت. اما باید اعتراف کرد در رده های بعدی و پاره ای سطوح، عملکردها در حد انتظار نیست. انتظار از آن جهت که این نظام را که ثمره مجاهدات و خون بهای شهیدان مستضعف جامعه است. مردم این حکومت را جانشین حکومت علی می دانند و توقع دارند نموداری از زهد و قناعت و بی توجهی به دنیا و مظاهر مادی باشد. وقتی به علی علیه السلام خبر می دهند «عثمان بن حنیف» به یک مهمانی عروسی اشرافی در بصره رفته، بی درنگ طی نامه ای وی را مورد عتاب قرار داده و می نویسد: «من فکر نمی کردم بر سر سفره مهمانی ای بنشینی که نیازمندان محروم رانده شده و توانگران رفاه طلب فرا خوانده شده اند» [21] اگر عثمان بن حنیف، استاندار یا فرماندار علی علیه السلام نبود شاید مستوجب چنین عتابی نمی شد. عتاب از آن جهت بود که او نماینده امام است و عملش به حساب امام گذارده می شود. امروزه ما چنین وضعیتی داریم، مسئولین ما اعم از روحانی و غیر روحانی در هر سطحی که باشند نماینده امامند و خدا و بندگان خدا از آنها انتظار دارند و آنان که عمری را با مجاهدت و ریاضت و سادگی زیستند، امروزه باید مراقب باشند در کام مادیات نیفتند. امروزه اشکال این نیست که مثلا فلان مسئول در بانکهای خارجی ثروت اندوخته یا کاخ سلطنتی ساخته، نه! همه می دانند که مسئولین ما این گونه نیستند. و نیز انتظار نیست که مثل امیرالمومنین علیه السلام نان جو بخورند و لباس کرباس بپوشند، زیرا زمان دگرگون شده و سیستم زندگی تغییر یافته است. اما در میان این دو محدوده مرحله ها است که به احتیاط و دقت و مراقبت دائم نیاز دارد. حضرت امام، همان گونه که بارها گفته اند و هم چنین مردم دوست دارند،مسئولین امور به ویژه روحانیت را که عمری با ریاضت و قناعت زیسته اند در عین سادگی و به دور از تجمل و تشریفات ببینند ـ که اکثرا چنین هستند ـ اگر یک مسئول یا یک طلبه را با پیکان و مشابه آن ببینند بیشتر احساس رضایت و آرامش می کنند تا با ماشین های پر سر و صدا و اکثرا غیر ضروری. اصولا تجمل و رفاه، نه برای نظام ما افتخار است و نه برای مسئولین و روحانیت ما که شخصیت و افتخار خود را مدیون معنویت و ساده زیستی و مردمی بودن خود می دانند که این ارزش را باید حفظ کرد. توصیه حضرت امام باید همواره پیش روی ما گشوده باشد که فرمودند: «من اکثر موفقیت های روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش علمی و زهد آنان می دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت هیچ چیز به زشتی دنیا گرائی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیا گرائی، روحانیت را آلوده کند». شرائطی است بسیار حساس که ما باید به لحاظ مصالح اسلام و حفظ اعتقاد و اعتماد مردم، از بسیاری امور حلال که رنگ لذت و رفاه دارد، چشم پوشی کنیم، مراقب باشیم خود یا فرزندان و اطرافیان مان به دام تجمل و ولخرجی نیفتیم که این به حساب اسلام و انقلاب گذارده خواهد شد. ساده زیستی باید به صورت یک فرهنگ و یک ارزش، حاکم بر زندگی ما باشد. چه در زندگی شخصی خانوادگی یا اجتماعی، سیستم دولتی یا مردمی، در برخورد با خارجی ها و سفارت خانه ها و ضیافت ها و کنفرانس ها و سمینارهای بین المللی و در ساختمان های شخصی یا دولتی، در سفرهای خارجی و اعزام ها، در مسکن، در اتومبیل، لباس، غذا و عروسی و عزا و حتی سفره های افطار ... و غیره. اگر توانستیم با این فرهنگ زیست کنیم و ارزش معنویت گرائی را که جوهره انقلاب ماست برای همیشه پاس داریم، آن گاه از استقلال و عدم وابستگی دم توانیم زد، زیرا استقلال سیاسی و فرهنگی بدون استقلال اقتصادی نامفهوم است. ملاحظه کردیم که واکنش جهان استکبار و سران کفر و بازار مشترک در برابر حکم قاطع و شرعی لازم الاجرای امام امت اسلامی در وجوب اعدام سریع نویسنده هتاک و پلید و رذل کتاب آیات شیطانی و ناشران و دست اندرکاران آن چه بود. آنها ما را به قطع رابطه و تحریم اقتصادی می ترسانند. چرا که نقطه ضعف ها در مادیات ظهور می کند و ما باید داغ کارگر آمدن این تهدید و توطئه را به دل دشمنان کینه توز اسلام و بشریت بگذاریم و عزت اسلام و کرامت امت مسلم را بر هر چیز دیگر مقدم بداریم و این با پشت کردن به مادیات اسارت آور میسر است و بس ... . از سوی دیگر، چون در وضع موجود امکانات مورد نیزا در کشور ما محدود است و دست اندرکاران امور و مسئولان ذی نفوذ باید سعی کنند از آن روالی که این امکانات به دست مردم می رسد، تخطی نشود و امتیازات و رابطه ها جایگزین ضوابط نگردد. مردمی که سالها و ماه ها در نوبت پیکان و لاستیک اتومبیل و لوازم یدکی به سر می برند مشکل است هموار کنند که فردی مثلا طی هفت هشت سال ماموریت یا مسئولیت، چند نوع اتومبیل بگیرد و از آن دست بفروشد یا به نزدیکان واگذار کند یا نهادی و بنیادی یا شرکتی به مشابه این عمل اقدام نماید و امثال اینها... این را نه خدا می پسندد نه وجدان و نه امام به آن راضی هستند... . اگر ما این گونه حقایق تلخ را نگوئیم و در پی چاره جوئی سریع برای مشکلات نباشیم، دشمن با مقاصد تخریبی می گوید و دوست رنج می برد و دیر یا زود زیر پای انقلاب و نظام که اعتماد مردم است خالی می گردد. لذا بر مسئولان و دست اندرکاران دلسوز است که با قاطعیت جلو سوء استفاده ها که نشات گرفته از خودخواهی و دنیا گرائی عده ای فرصت طلب است را بگیرند و همگی مراقب باشیم در این دام نیفتیم... و در هر حال باید از خودمان شروع کنیم. موارد تخلف گر چه زیاد نباشد اما برای آینده انقلاب ما شدیدا خطرناک است. امروز کشور و انقلاب به فداکاری و مجاهده با نفس نیاز مبرم دارد که این خود مرحله ای از جهاد و سازندگی است و این کار باید از نهادها، وزارت خانه ها، موسسات دولتی، مسئولین، دست اندرکاران امور و راهنمایان فکری و دینی مردم آغاز شود تا برسد به مردم که امتحان خود را در طول سال های انقلاب و جنگ و جانبازی و شهادت داده اند. و امروزه نیز این سخن امام آویزه گوش همه ما است که: «مردم باید تصمیم خود را بگیرند یا رفاه طلبی و مصرف گرایی یا تحمل سختی و استقلال و این مسئله ممکن است چند سال طول بکشد ولی مردم ما یقینا دومین راه را که راه استقلال و شرافت و کرامت است انتخاب خواهند کرد». ارزش این سخن را امروز که توطئه خائنانه فرهنگی ـ سیاسی استکبار جهانی به ویژه غرب در پرده ای دیگر به نمایش گذاشته شده است بهتر می توانیم درک کنیم. شایان ذکر است که هدف این مقال توجیه وضع موجود در حوائج روزمرۀ مردم و مسائل اقتصادی جامعه نیست. نیازهای حیاتی، کمبودها، تورم، گرانی، چند نرخی، احتکار، بازار سیاه، توزیع نامطلوب در برخی موارد و پاره ای امتیازات غیر عادلانه در استفاده از امکانات موجود، چیزی نیست که ادامه آن ممکن و به صلاح یک کشور انقلابی باشد. لذا بر نهادهای اجرائی و اقتصادی است با حفظ اصول پذیرفته شده انقلاب اسلامی و با توجه به رهنمودهای حیات بخش حضرت امام در رفع این مشکلات بکوشند و با تدبیر و برنامه ریزی و دلسوزی و قاطعیت به میدان عمل بیایند و قشر مستضعف و محروم یعنی اکثریت جامعه را از این فشار شکننده اقتصادی خلاص کنند که صحبت تنها جز آثار منفی ثمره ای به بار نمی آورد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 96 |