تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,108 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,036 |
جمع بندی اهمّ رویدادها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 88، فروردین 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
جمع بندی اهمّ رویدادها فتوای امام ـ حساسیت نسبت به حفظ اصول جمع بندی رویدادها و گزارش های مربوط به انتشار و تجدید چاپ کتاب «آیات شیطانی» نوشته «سلمان رشدی» توسط انگلیس و چند کشور اروپائی دیگر، از چند بُعد دارای ویژگی است. اما آن چه در این مساله بیش از همه ابعاد به نحو بارزی جلب توجه می نماید صدور فتوای امام در مورد نویسنده مرتد این کتاب می باشد. نظر به اهمیت این مساله خصوصا رخدادها و وقایعی که قبل و بعد از صدور فتوای تاریخی امام به وقوع پیوست، جمع بندی اهم رویدادهای این شماره را به ذکر این مطالب در مقطع زمانی مشخص قبل و بعد از صدور فتوای امام اختصاص می دهیم.
«سکوت» قبل از صدور فتوای امام کتاب آیات شیطانی که سال قبل در انگلستان به چاپ رسیده بود، از زمان انتشار، برخوردهایی را در پی داشت و مسلمانان انگلیس نسبت به محتوای زشت و موهن و کفر آمیز کتاب مذکور اعتراض کرده بودند. حتی «زکی بدوی» رئیس کالج اسلامی و مدیر جامعه ائمه جماعت و مساجد انگلیس نظر مخالف این جامعه را به 382 مسجد بریتانیا اعلام نموده بود. «خورشید احمد» و «مناظر احسان» مدیران موسسه اسلامی لندن نیز نامه ای سر گشاده به مقامات و مسلمانان سراسر جهان نوشته و ضمن ارسال پاره ای از مطالب کتاب، پیرامون این مساله موضع گیری کرده بودند، لیکن این جریان در سال جاری به دنبال اقدام به تجدید چاپ این کتاب و انتشار وسیع آن در چندین کشور، موج شدیدی از اعتراض را به همراه داشت. این موج جدید در تاریخ 19/11/67 با صدور بیانیه ای از جانب 35 تن از علمای اسلام آباد و راولپندی پاکستان آغاز گردید. در این بیانیه از اهالی اسلام آباد و راولپندی خواسته شده بود تا در راهپیمایی اعتراض آمیزی که زمان آن یکشنبه 23/11/67 تعیین گردیده بود، شرکت جویند. مجلس ملی پاکستان نیز با صدور قطع نامه ای از دولت خواست انتشار این کتاب را ممنوع کرده و در این رابطه فشار سیاسی لازم علیه آمریکا و انگلیس وارد شود. این مساله در حالی بود که اخبار مربوط به انتشار کتاب مزبور و هم چنین مسلمانان به آن، به گونه ای که موجب سوزانده شدن نسخه های بسیاری از آن توسط مسلمانان مقیم انگلیس و ... شده بود در رسانه های گروهی ما درج نمی شد و علی رغم آن که حتی رادیو دلوتی انگلیس (بی بی سی) در 10/11/67 خبر می داد که: «... عده ای از مهاجران مسلمان مقیم انگلستان که اکثرا پاکستانی و هندی هستند، اخیرا کتاب یک نویسنده مسلمان الاصل به نام سلمان رشدی را می سوزانند». گزارش های مربوط به این حمله و جسارت به مقدسات اسلامی به اطلاع مردم نمی رسید. رسانه های گروهی دنیا هدف از سانسور چنین مسائلی توسط مسئولین ایران را «جلوگیری از تیره شدن روابط تازه پا گرفته ایران و انگلیس» تفسیر نموده و به ملاقات وزیر امور خارجه کشورمان با جفری ها و وزیر خارجه انگلیس در 19/11/67 در این ارتباط استناد کردند. البته توجیه وزارت خارجه ـ مبنی بر خراب بودن وضعیت جوی به حدی که هواپیمای حامل آقای ولایتی ناچار به فرود در فرودگاه لندن گردید و در نتیجه وزیران امور خارجه ایران و انگلیس پیرامون ارتقاء روابط فی ما بین و ... به گفتگو پرداختند ـ نه تنها بی اعتنایی ما را نسبت به این حرکت اخیر غبرب (جسارت به مقدسات و اصول) توجیه نمی کرد بلکه موجب تشدید این شایعه می شد که «غرب موفق شده است جمهوری اسلامی ایران را مجبور به عدول از آرمان های انقلابی و اسلامی خویس نماید». اتخاذ بعضی سیاست ها پس از پذیرش قطع نامه 598 که چکیده آن در مصاحبه ها و صحبت های برخی مسئولین در دهه فجر امسال اعلام شد، استکبار غرب را به فشارهای بالاتر بر روی ایران به منظور عدول هر چه بیشتر جمهوری اسلامی از آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی تشویق و تحریص می نمود. از دیدگاه رسانه های گروهی دنیا و سیاست گزاران استکبار غرب، وقتی که در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب، مسئول بلند پایه ای در مصاحبه اش اعلام می دارد که: «من جزو آنهایی هستم که معتقدند ای کاش ما جنگ را در فتح خرمشهر متوقف می کردیم» و یا این که «در مورد لانه جاسوسی نظر من این است که اگر ما در آن موارد موضع صحیح می گرفتیم بهتر بود». و یا مسئول بلند پایه دیگری در مصاحبه ای مشابه، اظهار داشت: «اگر با تجربه های امروز بخواهیم انقلاب را شروع کنیم شاید تلاش کنیم که نگذاریم جنگ شروع شود» و یا اعلام این مساله که: «در ده سال گذشته اشتباهات زیادی انجام داده ایم که باید از آنها توبه نمائیم» و یا بعضی تصمیمات در ارتباط با انقلاب و جنگ ناشی از «لجبازی»! توصیف می شد و دهها نظر رسمی و غیر رسمی دیگر، نشانه ضعف مفرط جمهوری اسلامی ایران تلقی می شد. تجدید چاپ کتاب موهن آیات شیطانی در تیراژی وسیع توسط انگلیس با سرمایه گذاری صهیونیست ها، محکمی بود برای سنجش میزان این ضعف. عدم موضع گیری جمهوری اسلامی ایران نیز تا این زمان (قبل از صدور فتوای امام) مؤید تحلیل سیاستمداران غربی بود. وزارت امور خارجه کشورمان علی رغم به خاک و خون کشیده شدن تظاهرات مردم مسلمان اسلام آباد و راولپندی ـ که در لبیک به ندای علمای این کشور و در اعتراض به انتشار کتاب آیات شیطانی صورت گرفته بود ـ را در 23/11/67 به سکوت برگزار کردند و اخبار آن به صورتی معمولی در روزنامه ها درج گردید. موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران که مسکوت گذاشتن این مساله بود، شبیه موضع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مانند کویت و حجاز و ... بود و این امر موجب تعجب مسلمانان جهان شده بود زیرا از ایران اسلامی انتظاری غیر از این را داشتند.
صدور فتوای امام ـ بیان حکم خدا فتوای امام در 25/11/67 استکبار غرب را با اقدامی مواجه ساخت که در برنامه ریزیهای خود پیش بینی نکرده بودند. امام طی اطلاعیه ای اعلام کردند: انالله و انا الیه راجعون «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است هم چنین ناشرین مطّلع از محتوای آن، به اعدام محکوم می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است انشاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم معرفی کند تا به جزای اعمالش برسد». گرچه در حقیقت جسارت کننده به ساحت مقدس رسول اکرم (ص) و قرآن کریم حکمی غیر از این ندارد، اما اعلام و پخش آن از رسانه های گروهی، گذشته از جنبه های صرفا مذهبی و فرهنگی آن، حاوی آثار و تبعات اجتماعی و بالاخص سیاسی بود. بدین معنی که اعلام چنین حکمی توسط بالاترین مقام جمهوری اسلامی ایران جدای از عکس العمل های شدید در بعد سیاسی نمی توانست مفهومی داشته باشد اما بسیاری از اعلام حمایت های داخلی، ناآگاهانه (و بعضا تعمدا) سعی در محدود کردن این فتوا در چارچوب مسائل صرفا مذهبی داشت و عاری از بعد سیاسی قضیه بود. راه پیمائی ظهر روز 26/11/67 حزب الله تهران از مسجد دانشگاه به سمت سفارت انگلیس، حرکتی بود در جهت نشانه رفتن قلب توطئه. طی این راه پیمائی علاوه بر شعارهایی بر علیه سلمان رشدی، امریکا و خصوصا انگلیس عاملین اصلی این توطئه جدید معرفی شده و نسبت به اتخاذ موضع ضعف سیاست خارجی کشورمان در قبال انگلیس اعتراض گردید. طی این راه پیمائی که در آن دانشجویان، اعضای سپاه و بسیج و اقشار مختلف مردم مسلمان به صورتی گسترده حضور داشتند، نماینده دانشجویان در مقابل لانه جاسوسی سفارت انگلیس اظهار داشت: «... ما از مسئولین وزارت خارجه می خواهیم هرگز با این ها دست ندهند، هرگز به اینها لبخند نزنند... ما دها سال قبل حرکت کردیم که واقعیت های حاکم بر جهان را تغییر دهیم و این راه را ادامه خواهیم داد...» یکی از نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در این راه پیمائی اعلام کرد: « ... انگلیس دشمن قرآن و اسلام و تجسم همه پلیدی هاست و ما از ایجاد رابطه با آن بیزاریم....». این سخنان در حالی عنوان می شد که جمعیت با شعارهای «مرگ بر انگلیس»، «پرچم باید پائین بیاید» و ... به ابراز احساسات خویش می پرداختند. این راه پیمایی با صدور قطع نامه ای پایان یافت. در قسمتی از این قطعنامه آمده بود: «... کلیه مسئولین کشور باید به گفته حضرت امام، موضع آقایی خویش را در دیپلماسی و برخورد با کشورهای استکباری جهان به ویژه آمریکا و فرانسه و انگلیس ملحوظ داشته و جنایات آنها را فراموش نکرده و بدانند که آنها در روابط خود با ایران هرگز به تعهداتشان پایبند نبوده و عمل نخواهند کرد... شعار خرد گرائی و واقع نگری حاصلی جز تسلیم در برابر نظام مبتنی بر شرکت عقیدتی و ظلم و ستم سیاسی و اقتصادی نداشته و تن دادن به این مساله نتیجه ای جز اسارت در پی نخواهد داشت...» به هر حال این راه پیمائی 3 ساعته پایانی نسبتا آرام را به همراه داشت و تنها چند سنگ به طرف سفارت خانه انگلیس پرتاب گردید. البته اخبار و گزارش های مربوط به این راه پیمائی بزرگ در رسانه های گروهی ما منعکس نشد و برای خالی نبودن عریضه تنها ذکر بسیار کوتاهی از آن در لابلای اخبار شد خصوصا صدا و سیما اهتمام کرد تا خبر این راه پیمائی بدون ذکر نام سفارت انگلیس و خواسته های ضد انگلیسی راه پیمان طرح گردد. برخورد رسانه های گروهی ما به شکلی بود که تحلیل گران غربی این گونه مطرح نمودند که: «مسئولین میانه رو» ایران در صدد حفظ روابط با انگلیس و مخدوش ندشن این روابط علی رغم فتوای امام می باشند زیرا فتوای امام به عنوان اقدامی غیر قابل پیش بینی از سوی جمهوری اسلامی ایران، برای استکبار مشکل جدیدی را ایجاد کرده بود بلوک غرب پس از انتشار خبر صدور فتوای امام در رسانه های گروهی خود به گونه ای مشکوک و ملایم با آن برخورد کرد و این گونه القاء می نمودند که این فتوا از ناحیه «جناح تندرو» در داخل حاکمیت ایران صادر شده! و هر چه زودتر توسط عناصر «جناح میانه» و افرادی که خواهان برقراری روابط با غرب می باشند، جلوی آن گرفته خواهد شد! و از جامعه جهانی عذر خواهی خواهد کرد! و به هر صورت فتوای مربوط را به دلیل «عدم انطباق با دیپلماسی»! پس خواهند گرفت . مطلبی که در 28/11/67 توسط یکی از مسئولین کشور گفته شد که: «هر چند ممکن اسن (سلمان رشدی) توبه کند، کتاب بنویسد، از مسلمانان جهان و از امام امت معذرت خواهی نماید و تعلقش را نسبت به کتاب تکذیب نماید که در این صورت ممکن است از سوی مردم بخشیده شود» و هم چنین مصاحبه کاردار جمهوری اسلامی ایران در لندن مبنی بر این که «امکان عذر خواهی سلمان رشدی وجود دارد» مورد استفاده رسانه های گروهی دنیا قرار گرفته و آنان با تبلیغات دامنه داری در این زمینه در فصل های مختلف خبری و تبلیغی خود امکان عفو سلمان رشدی و عدول ایران از فتوای صریح امام را مطرح ساختند. متاسفانه وزارت امور خارجه کشورمان در این زمینه نیز موضعی نامطلوب اتخاذ نمود. در محافل مختلف شنیده می شد که «به کارداران و سفرا گفته شده که به دنیا اعلام کنند فتوای امام یک مساله شرعی و مذهبی است و ربطی به امور سیاسی ایران ندارد»!؟، این مساله تا قبل از مصاحبه آخوندی کاردار جمهوری اسلامی ایران در لندن در حد اخبار داخلی محافل طرح می شد و نسبت به این طرز تفکر انتقاد می گردید و این تفکر را نشات گرفته از تز «جدایی دین از سیاست» و از دستاوردهای نفوذ انجمن حجتیه ایها می دانستند، اما مصاحبه کاردار ایران در لندن صحت خبر مذکرو را تا اندازه ای نشان داد. وی در مصاحبه ای با «بی بی سی» اعلام کرد که: «این یک مساله مذهبی است و من تعجب می کنم که این مساله باعث نگرانی در اینجا شده است...» بعدا مشخص گردید که یکی دیگر از مسئولین وزارت خارجه به انگلیسی ها گفته که: «در ایران یک آشفتگی فکری وجود دارد»!؟ و بدین وسیله باز هم در صدد دلجویی از آنان بوده است!. به هر حال تبلیغات رسانه های گروهی استکباری با دامن زدن هر چه بیشتر به «امکان عفو سلمان رشدی»، از دیدگاه خود، فشارهای تبلیغاتی روانی و سیاسی لازم را به ایران با محمل هایی هم چون «محکوم بودن این فتوا از نظر حقوق بشر»!، «توهین به آزادی قلم و بیان»!، «دخالت در امور کشورهای دیگر و ...» می آورد تا جمهوری اسلامی ایران را وادار نماید از موضع اصولی خود مبنی بر مقابله با هتک حرکت پیامبر اکرم (ص) و اصول اعتقادیش عدول کند. در این اثنا (30/11/67) خبرگزاری فرانسه از لندن گزارش داد که سلمان رشدی طبی بیانیه ای اعلام کرد که: «... از این که کتاب من در جهانی که چند مذهب وجود دارد موجب ناراحتی عده ای شده عمیقا متاسفم و این تجربه بایستی یادآور این باشد که ما وظیفه داریم حساسیت دیگران را در نظر بگیریم...». پس از انتشار این بیانیه، رسانه های گروهی دنیا، تبلیغاتی را با همان هدف قبلی شروع کردند و به طرح و پاسخ گویی به این سوال پرداختند که «آیا مراتب تاسف سلمان رشدی برای بنیاد گرایان مسلمان کافی است یا نه؟» در این ارتباط از یک طرف عده ای پاسخ می دادند که «عذرخواهی او کافی است» از جمله مهدی روحانی آخوند درباری معروفی که حکم «رهبریت سه میلیون شیعه اروپائی» خود را از ملکه انگلیس دریافت داشته! طی مصاحبه ای اعلام کرد: «من از اشخاص نزدیک به سلمان رشدی اطلاع یافته ام که او کتاب خود را جمع آوری خواهد کرد. معذرت خواهی رشدی از مسلمانان جهان برای کتاب آیه های شیطانی او را تطهیر کرده و بار دیگر یک مسلمان خو نموده است... یعنی چیزی که ما خواستار آن بودیم(؟!) ... انجام داد من کاملا با وی موافقم و با او نیز رابطه دارم وی یکی از دوستان ما می باشد...» البته در این تبلیغات گسترده، برای آن که مساله کاملا جا بیفتد احتیاج به مخالفین نیز بود به همین دلیل خبرهایی نیز با این عناوین در این رسانه ها پخش می گردید: «... در بریتانیا برخی از نویسندگان و روزنامه نگاران که پس از محکومیت کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی به وسیله آیت الله خمینی حمایت خود را از سلمان رشدی اعلام کردند اکنون از تصمیم او در مورد صدور عذرخواهی انتقاد کرده اند... یکی از شاعران انگلیسی گفته است با آن که می داند رشدی تحت فشار زیادی بوده است ولی اگر به جای او بود عذرخواهی نمی کرد. آنتونی هاوارد روزنامه نگار انگلیسی نیز گفت عذرخواهی نتیجه خوبی نخواهد داشت و در برابر تعصب نباید تسلیم شد...». پس از یک روز تبلیغات سرسام آور در این زمینه، رادیو اسرائیل در ساعت 19 مورخ 30/11/67 اعلام کرد: «... در پی یک سلسله گزارش های ضد و نقیض خبرگزاری دولتی ایران در آخرین ساعات دیشب به طور غیر منتظره اعلام کرد: طلب مغفرت آقای سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیه های شیطانی برای بخشش وی کافی است. این خبرگزاری پیشتر اعلام کرده بود که تنها اعلام تاسف نویسنده برای باطل شدن حکم قتل وی کافی نمی باشد...». از آن جا که مشابه این خبر نیز در بلندگوهای دیگر استعمار نیز پخش شده بود و امکان داشت که مسلمانان جهان را نسبت به این مساله مهم دچار شبهه و اشتباه گرداند به خصوص آن که گفته می شد که یکی از مسئولین وزارت خارجه کشورمان در ملاقات با کاردار انگلیس در تهران به وی گفته که «اقدام به عذرخواهی رشدی را مثبت تلقی می کند»، دفتر امام خمینی طی اطلاعیه ای با تاکید بر فتوای قتل سلمان رشدی اعلام کرد: «... حضرت امام خمینی مدظله فرمودند: این موضوع صددرصد تکذیب می گردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند بر مسلمانان واجب است آن چه را که در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه و با مزد عمل به او بپردازند. 30/11/67». این اطلاعیه که ضمن آن اقدام نامطلوب تعیین جایزه به شکلی ظریف تصحیح شده و طی آن بر قتل نویسنده مرتد آیات شیطانی تاکید گردیده بود، در زمانی انتشار می یافت که استکبار جهانی فشارهای روانی و تبلیغاتی خود را برای پس گرفتن فتوای امام موثر می دید. قبل از این اطلاعیه یک سخن گوی دولت انگلیس در بروکسل گفت: «... هدف این است که آیت الله خمینی تحت حداکثر فشار قرار گیرد...». و رادیو لندن اعلام کرده بود که: «دوازده عضو بازار مشترک اروپا موافقت کردند که کلیه سفرا و سایر روسای هیات های دیپلماتیک باید به منظور مشورت از تهران فرا خوانده شوند که یک روال معمول دیپلماتیک است. این فرا خواندن برای مدت نامعلوم خواهد بود که در واقع نشان نارضایتی شدید این کشورهاست. پیشنهادهای دیگر از جمله محدودیت سفر برای دیپلماتها به ایران با استقبال کمتری روبرو شد. زیرا اولا این اقدام ممکن است تلافی جوئیهای ناخوشایندی را باعث شود و در ثانی دولت های اروپائی مایل نیستند زندگی را برای آن دسته از ایرانی ها که در تلاش بودند آیت الله خمینی را به رعایت موازین دیپلماتیک و قوانین بین الملل ترغیب کنند، سخت تر نماید...». موج برخورد جدید غرب که با تهدیدی دیپلماتیک (فراخوانی سفرای انگلیس، ایتالیا، آلمان، سوئ، دانمارک، نروژ و ...) آغاز شده بود به این امید نضج می گرفت که ایران و شخصا شخص امام و پیروان واقعی ایشان را در داخل حاکمیت ایران به عقب نشینی از مواضع متخذه در قبال این مساله وادار نمایند و تصور موفقیت این اقدام را نیز در سر می پروراندند لیکن اطلاعیه دفتر امام از یک سو و رخدادهای سیاسی اجتماعی این برهه که مصادف با آمدن نماینده ویژه گورباچف و ملاقات وی با امام بود. از سوئی دیگر، استکبار غرب را در مورد چگونگی اتخاذ سیاست برخورد با جمهوری اسلامی ایران دچار حیرت و سردرگمی نمود. غرب به هیچ وجه مایل نبود عناصری که در داخل ایران خوهان برقراری رابطه با غرب هستند از صحنه سیاسی ایران کنار رفته و یا بدین صورت تضعیف گردند. این برخورد کج دار و مریز غرب با این حرکت هم چنان اداه دارد و امکان این مساله بسیار قوی است که این کشورها برای جلوگیری از زیان بیشتر در این ماجرا سعی نمایند تا مساله را به شکلی نرم و ملایم کرده و به مرور آن را به فراموشی سپارند. تصویب قطع رابطه کامل سیاسی و دیپلماتیک ایران با بریتانیا در مجلس شورای اسلامی در 9/12/67 اقدامی در جهت جلوگیری از این حرکت انگلیس بود. گر چه در این رابطه قبل از تشکیل جلسه فوق العاده مجلس شورای اسلامی خبری از قول انگلیس مبنی بر عدم تمایل این کشور در قطع رابطه با ایران پخش شد، به این امید که جو تبلیغی کاذبی در این ارتباط به وجود آید و نمایندگان مجلس را در اتخاذ چنین تصمیمی متزلزل نماید. غرب پس از این اقدام نیز خط سابق خویش را ادامه خواهد داد وسعی می کند تا با اتخاذ روش های ملایم تری امکان تجدید رابطه و کشاندن ایران به سوی خود را فراهم آورد. بوقهای تبلیغاتی استکبار غرب در طی این مدت صراحتا اعلام می کنند که «مساله پیوند مجدد ایران و غرب برای مدتی به تعویق افتاده است». یعنی باز هم صحبت از «تعویق افتادن» است! غربی ها غافلند که جمهوری اسلامی تا زمانی که به آرمان های انقلاب خویش وفادار باشد مبارزه ای بی امان با استکبار را پیگیری خواهد نمود و در راه این مبارزه، لحظه ای سستی و درنگ را تحت عنوانی، خیانتی بزرگ به آرمان والای شهدای خویش می داند.
حمایت مسلمین جهان از فتوای امام و صفوف مخالفین حمایت گسترده مردمی به خصوص علما و روحانیون شیعه و سنی جهان از فتوای امام؛ در حقیقت لبیک به رهبری جهانی امام تلقی می شود. تظاهرات مردم مسلمان هند، پاکستان، لبنان، بنگلادش و چندین کشور مسلمان دیگر حتی مسلمانان مقیم کشورهای اروپائی در حمایت از فتوای امام و اعلام آمادگی برای اجرای این حکم به نحو بارزی در رفع اختلافهای جزئی بین فرقه ها و متشکل نمودن صفوف مسلمین در رویارویی با توطئه جهانی علیه اسلام ناب محمدی (ص) تاثیر به سزایی داشت. در مقابل نیز گروهی به اصطلاح ایرانی و غیر ایرانی به دفاع از اقدام استکبار غرب در این ارتباط پرداختند. در داخل کشور گروهی از لیبرالها از جمله نهضت آزادی با اتخاذ مشی «سکوت» علامت رضایت خود را به بوق های تبلیغاتی غرب اعلام کرد. سازمان منافقین نیز با برپایی چندین تظاهرات و راه پیمایی در شهرهای مختلف آلمان غربی به حمایت از کتاب آیات شیطانی و نویسنده مرتد آن (سلمان رشدی) و مخالفت با فتوای شرعی قتل وی، پرداخت و هم سویی خود را با توطئه جدید استکبار این گونه به نمایش گذاشت. بنی صدر نیز در مصاحبه هایی با استناد به «آزادی در اسلام» عنوان کرد که: «اگر من رئیس جمهور ایران بودم اجازۀ انتشار کتاب آیات شیطانی در ایران را می دادم». یکی از نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی اسرائیل نیز ضمن مخالفت؛ اقدام امام خمینی از سلمان رشدی دعوت نمود که برای حفظ جان خویش به تل آویو رفته و در خانه 27 اطاقه وی اقامت کند. در یک کلام فتوای امام صف بندیهای مقابل اسلام ناب محمدی (ص) را در داخل و خاجر از کشور افشاء نمود و صف تمامی طرفداران اسلام سرمایه داری از لیبرال های داخلی تا منافقین و بنی صدر و مهدی روحانی و ضد انقلاب های دیگر را در کنار انگلیس، آمریکا و سایر دولت های سلطه گر اروپائی معرفی کرد و بار دیگر معنای «الکفر ملّة واحده» را عینیت بخشید. نکته جالب توجه در اخبار مربوط به بازتاب های این ماجرا، سکوت کشورهایی هم چون کویت، مصر، امارات متحده عربی خصوصا حاکمان حجاز که خود را به دروغ خادم الحرمین معرفی می کنند؛ بود. هم سویی حاکمان این کشورها با استکبار غرب به قدری بارز بود که برخی از روزنامه های کویت و امارات طی مقالاتی به این سکوت اعتراض کردند. روزنامه کویتی «الرأی العام» طی مقاله ای اعراب را به خاطر سکوت آنان نسبت به اقدام «سلمان رشدی» در اهانت به دین مبین اسلام مورد سرزنش قرار داد و نوشت: « اعتراض شدید مسلمانان هند، پاکستان و دولت ایران به انتشار کتاب آیات شیطانی مایه شرم ساری برای کلیه اعراب است. انتشار کتاب کفر آمیز سلمان رشدی که احساسات مقدس مسلمانان جهان را جریحه دار کرد. مسلمانان هند، پاکستان و ایران را بر آشفت در حالی که 100 میلیون عرب دچار خاموشی شده اند. سلمان رشدی یک فراماسونر صهیونیست است و باید اعراب قبل از دیگران با اجرای حکم اسلام خون وی را بریزند. غیرت اعراب در زمنیه اسلام و رسول خدا بر باد رفته است. آیا مایه شرمساری نیست که ملت هایی که بعد از اعراب اسلام آوردند در مورد دین اسلام و پیامبر اکرم (ص) بیش از خود اعراب غیرت و تصب نشان دهند...». به هر حال این جریان و تبعات داخلی و خارجی آن هم چنان ادامه دارد و بایستی انتظار برخوردهای جدی تر از سوی مسئولین جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان جهان با این مساله را داشت.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 81 |