تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,786 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,973 |
علی علیه السلام چهره همیشه پیروز تاریخ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 89، اردیبهشت 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
علی علیه السلام چهره همیشه پیروز تاریخ رمضان ماه خدا و ماه شهادت یکی از برگزیده ترین بندگان خدا است، در این ماه، انسان وارسته ای دنیا را بدرود گفت که در طول حیات شصت و سه ساله اش کمترین علاقه و وابستگی به دنیا پیدا نکرد و این خود راز جریانهای انحرافی آن عصر به شمار می رفت، چرا که او از میان همه امکانات مادی زمان خویش تنها به دو جامه کهنه و دو قرص نان جوین قناعت ورزیده و خلافتی که وسیله احقاق حق و ابطال باطل نباشد، از دید بلند او کم بهاتر از کفشهای کهنه اش بود، دیگر چیزی برایش از مال و مقام جهان بعنوان ارزش مطرح نبود تا برای دست یابی به آن، حق و عدالت را به پایش قربانی نماید. امیر مومنان (ع)از زادگاهش کعبه خانه حق، تا محراب خون رنگ کوفه پر حادثه ترین راه زندگی را پشت سر گذاشت ولی علی رغم تمام دشواریها و سختیها، گرانمایه ترین دست آوردهای اسلامی را با فکر متعالی و بلند و بیان رسا و بلیغ و بازوان قوی و توانمندش برای جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، و گوئی که دست تقدیر با قرار دادن او در دامان پرفیض و انسان ساز رسول خدا (ص) در دوران خردسالی چنین خواسته بود که از او انسانی آن چنان مقاوم و نستوه و رهبری قاطع و سازش ناپذیر و امامی عدالت گستر و معصوم تربیت نماید تا پس از آن حضرت بتواند اسلام ناب محمدی را، در حساس ترین مقاطع تاریخ از انحراف و سقوط بوسیله خاندان اموی محافظت نموده و ارزشهای والای اسلامی را به جامعه عرضه دارد.
امیر مؤمنان در عصر بعثت آغاز بعثت هر پیامبر یکی از دشوارترین دوره های رسالت او به حساب می آید، چرا که پیامبران در برابر دنیای شرک و بت پرستی، مکتبی را مطرح می ساختند که با افکار و عقاید همه مردم عصرشان مخالف بود، و تا آن هنگام که مکتب و پیام آنان در میان جامعه، طرفداران قابل توجهی پیدا نمی کرد آنها و اطرافیان معدودشان، تحت شدیدترین شکنجه های روانی و جسمی قرار می گرفتند، و امیر مومنان (ع)نخستین فردی است که از میان مردان به دعوت پیامبر «ص» پاسخ مثبت گفت و در آن دشوار رسالت در کنار آن حضرت قرار گرفت، چنانچه خود می فرماید: «لَم یَجْمَعْ بَیْت واحدٌ فی الاسلام یَوْمَئذٍ غَیر رسول الله و خدیجة و اَنَا ثالثهما» ـ آن روز در اسلام جز یک خانه (مسلمان نشین) نبود که پیامبر خدا «ص» و خدیجه را در خود جای داده باشد که من سوّمین فرد آن بودم. ولی رفته رفته افرادی از قشر مستضعف و محروم مکه به اسلام گرایش یافتند، و قهراً علی (ع)در این دوره فشار و خفقان از مشکلاتی که از جانب مشرکان بر پیامبر «ص» و اقلیت مسلمان آن عصر تحمیل می شد، بی نصیب نمی ماند تا سرانجام این فشارها بیشتر و بیشتر شد و مسلمانان مجبور به مهاجرت به مدینه شدند و با استقرار پیامبر «ص» و مسلمین در مدینه، حملات نظامی مشرکان به مسلمین آغاز گردید و بدین ترتیب فصلی جدید در زندگی علی (ع)نیز گشوده شد، و آن حضرت در جبهه نظامی هم نقش ارزنده ایفا نمود به گونه ای که گاه سرنوشت اسلام تنها به جهاد و شمشیر او بستگی می یافت، و این چنین بود که امیر مومنان (ع) در صحنه نبرد به عنوان شجاع ترین یاران رسول خدا «ص» درخشید. امیر مومنان در عصر خلافت عصر خلافت امیر مومنان (ع)نیز با دشواریها و مشکلات فراوان همراه بود. در همان آغاز خلافت، جنگ «جمل» پیش آمد و آن حضرت برای دفاع و مبارزه با اصحاب جمل، مدینه را بسوی عراق ترک گفت و پس از آن جنگ «صفین» اتفاق افتاد، و بدنبال آن جنگ «نهروان» از جانب خوارج زمانش ترتیب داده شد، و بدین ترتیب علی (ع)مدت کوتاه خلافت خویش را، هم چون دوره دوم بعثت در جهاد فی سبیل الله سپری ساخت و تا لحظه شهادت در کار بسیج مردم برای جنگ با معاویه بود. نشر فرهنگ اسلام علی (ع)در قدرت بیان آن چنان بود که به گفته یکی از نویسندگان اهل سنت در کتاب «خلفاءمحمد» (ص) بعد از رسول خدا«ص» هیچ فردی از عرب، قبل از امام و بعد از او همتای او نبود، و آن حضرت با آن بیان رسا و بلیغ، معارف و فرهنگ ارزشمند اسلامی را به جامعه عرضه می داشت، و همانگونه که باز وی توانمند او در دفاع از حریم مقدس اسلام از نقش و تاثیری سرنوشت ساز برخوردار بود، بیان قوی و نیرومند آن حضرت نیز در آن آشفته بازار مذهبی آن روز که محدثان و مفسران دنیاپرست، برای رسیدن به پول و مقام، جعل هر گونه حدیث و ارائه هر نوع تفسیری به رأی، بودند، در تبلیغ اسلام واقعی کمتر از نقش شمشیر و جهاد مقدس او نبود، که نهج البلاغه بخشی کوچک از دریای گهربار همان معارف و فرهنگی است که توسط امیر مؤمنان علیه السلام، برای جامعه اسلامی به یادگار مانده است.
پیروزی امیر مؤمنان در تاریخ پیروزی و شکست دو واژه ای است که با جهان بینی افراد ارتباط مستقیم دارد. کسانی که تنها به مصالح شخصی خویش و به قدرت و مقام شخصی می اندیشند جز رسیدن به قدرت چیزی برای آنان پیروزی به حساب نمی آید ولی از دید امیر مؤمنان (ع) که تنها به پیروزی حق تحت هر شرایطی بر باطل می کرد، شکست و ناکامی موقت برای او در حقیقت شکست نبود، و موفقیت و پیروزی موقت به نظر او بر امویان نیز پیروزی به حساب نمی آمد و لذا در یکی از سخنان حکمت آمیز خویش می فرماید: «ما ظَفَرَ مَنْ ظَفَرَ الأثم به و الغالب بالشّر مغلوب»ـ کسی که گناه به عمل او راه یافت پیروزی نیافته است. و کسی که بوسیله شرّ و زشتی غالب گردد، در حقیقت مغلوب است، ولذا هنگامی که از امیر مؤمنان (ع)می خواهند که برای بعضی از اشراف و افراد صاحب نفوذ، سهمی بیشتر از بیت المال اختصاص دهد، فرمود: «أتأ مرونّّی اَنْ اطلبَ النّصر بالجور فیمَنْ ولّیت علیه؟ و الله لااطور بِهِ ما سَمَرَ سمیرٌ و ما اَمَّ نَجْمٌ فی السّماء نَجْماً» ـ از من می خواهید که پیروزی را با ظلم در حق محرومین بدست آورم؟ بخدا سوگند که این کار را نمی کنم تا آن گاه که شب و روز در رفت و آمد و ستاره ای در آسمان آهنگ ستاره ای را می نماید. و امیر مؤمنان با این سیاست ظالم ستیزی و عدالت گستری توانست در مدت کوتاه حکومتش، الگو و نمونه ای واقعی از سیاست و حکومت اسلامی ارائه دهد و همین خود عامل اصلی تزلزل پایه های حکومت اموی بود، و از این رو ـ به نوشته احمد صبحی ـ معاویه پس از شهادت علی (ع) از خصومت و دشنام دادن آن حضرت کوتاهی نمی کرد «و لا یعنی ذلک الّا اَنّ مبادئه فی الحکم و آرائه فی السّیاسة کانَتْ تَنْغَضّ علیهم ملکهم فی موته کما کانت فی حیاته» ـ و این خصومت و دشمنی به این دلیل بود که نظریات امام در حکومت و سیاست همانگونه که در زمان حیاتش پایه های حکومت امویان را متزلزل می ساخت، پس از حیات آن حضرت نیز همین تأثیر را داشت و این خود دلیل پیروزی امیرمؤمنان (ع)در تاریخ است که حتی پس از شهادت خویش، دشمنان اسلام را سخت در موضع دفاعی قرار داد، ولی به گفته ابن ابی الحدید معتزلی، آن همه دشمنی و تلاش برای زدودن آثار وجودی آن حضرت از جامعه نه تنها به جائی نرسید بلکه این سیاست ضد علوی آنان، بر رفعت و عظمت شأن و عُلوّ مقام او افزود، ولی برای دشمنان جز شکست و نام و ننگ در تاریخ باقی نماند و همانگونه که فرموده بود، که «مَنْ صارع الحق صرعه» هر کس با حق درگیر گردد، به خاک هلاکت و سقوط خواهد افتاد، این واقعیت برای چندمین بار پیش آمد و این حقیقتی است که تمام واقعیتهای موجود تاریخی و فرهنگی و وجدان عمومی مسلمین به آن گواهی می دهند. و از این رو «ابن ابی الحدید» در جلد اول شرح نهج البلاغه می نویسد: «قد علمت انّه استولی بنوامیّة علی سلطان الإسلام فی شرق الارض و غربها و اجتهدوا بکل حیلة فی اطفاءنورالله و التحریض علیه و وضع المعایب و المثالب له و لعنوه علی جمیع المنابر، و توعّدوا مادحیه بل حبسوهم و قتلوهم و معنوا من روایة حدیث یتضمّن له فضیلة،أو یرفع له ذکراً حتی خطروا ان یسمّی احد باسمه فمازاده ذلک الّا رفعة و سموّاًو کان کالمسک کلّما سُتر انتشر عرفه» ـ چنانچه می دانی امویان بر شرق و غرب سرزمین اسلامی مسلط شدند، و به هر وسیله در خاموش ساختن نور علی (ع)و تحریک افکار عمومی بر ضد او کوشیدند، و او را بر فراز تمام منبرها و کرسیهای خطابه لعن نمودند، و مدّاحان و طرفداران تهدید نمودند، و بلکه به حبس و کشتارشان دست زدند، و از نقل هر حدیثی که مشتمل بر تعریف و مدح آن حضرت بود و او را بلند آوازه می ساخت مخالفت به عمل آوردند، و کار به جائی رسید که از نامگذاری فرزندان به نام او منع نمودند، ولی تمام این تلاشها جز بر بلندی مقام و بزرگی او نیفزود، هم چون مشک که هر چند سرپوش بر آن نهند بوی خوشش پراکنده گردد، و این چنین است که علی (ع)به چهره همیشه پیروز تاریخ تبدیل گردید ولی دشمنان او برای همیشه به زباله دانی تاریخ فرستاده شدند. آری امیر مؤمنان (ع)در سحر گاه نوزده رمضان، در محراب کوفه به خون خویش علطید، و در بیست و یکم آن، به لقاء پروردگار شتافت، ولی با شهادت خویش برای همیشه در تاریخ بشریت رنگ جاودانگی یافت.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 72 |