
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,413 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,556 |
علمای متعهد و سرمایه داران | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 89، اردیبهشت 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
منابع پیام امام در کتاب و سنت (2) علمای متعهد و سرمایه داران «علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند...» در این سخن والا، حضرت امام، به کلی نفی می کنند که علمای واقعی اسلام زیر بار سرمایه داران و خوانین رفته باشند و با این جمله، علمای دروغین را از علمای حقیقی و اصیل اسلام جدا می سازند؛ و مشخص می کنند که هر گاه علمایی را دیدیم که در برابر سرمایه داران و زورمداران خضوع می کنند یا حتی از آنها بیش از حد معمول، تقدیر و احترام می نمایند بی گمان، اینها علمای سوء و گرگان در لباس میش هستند. و این معیار را خود مردم باید تشخیص دهند و بر روحانیون تطبیق نمایند، تا خوب از بد و وارسته از وابسته ممیز گردد. و در این مقوله که نباید دنیاپرستی را برای دنیایش، تعظیم و احترام کرد، آیات و روایات بسیاری وارد شده است که تنها به برخی از آنها برای روشن شدن مطلب، اشاره می کنیم:
ملاک احترام و تقدیر حضرت امیر (ع)در خطبه 191 نهج البلاغه می فرماید: «لا تضعوا من رفعته التقوی و لا ترفعوا من رفعته الدنیا» ـ آن کس که تقوی او را بزرگ کرده، کوچک مشمارید و آن کس که دنیا بزرگش کرده، تعظیم نکنید. این جمله نهج البلاغه، کافی است که ما را در این بحث یاری دهد و نیازی به توضیح بیشتر نباشد، چرا که تمام سرمایه داران و پول پرستان و خوانین، خلاصه می شوند در آن ها که دنیا بزرگشان کرده (... رفعته الدنیا) و آنها را به مقام و منصبی رسانده است یا چاه و احترامی را در اثر مال و منال زودگذر به دست آورده اند و بی گمان اگر روزی دنیا از آنان روی برگرداند، ارزش خود را از دست می دهند چرا که ارزش آنها وابسته به وجود نعمت های دنیوی است و از نعمت های معنوی (علم و تقوی) محروم اند. پس چرا چنین افرادی در جامعه مورد احترام و تقدیر قرار بگیرند ولی یک فقیر بی نوائی که از بهره جاویدان تقوی برخوردار است یا دانشمند تهیدستی که در مکتب امام صادق علیه السلام، از علوم اهل بیت بهره گرفته است، از احترام و ستایش بدور باشد؟! آیا روا است که انسانی را تنها به خاطر چند سکه بی ارزش محترم بشماریم در حالی که از سرمایه معنوی تهی باشد؟ حال اگر ـ خدای ناخواسته ـ عالمی که باید الگوی سایر مردم باشد، در برابر چنین افراد بی ارزشی، سر تعظیم فرود آورد یا زیر بار آنان برود و خشنودی آنان را با سخط الهی معامله کند، چه رفتاری با او باید داشته باشیم؟! آیا او توانسته است شرافت انسانی خود را حفظ کند و کرامت الهی را که خداوند به انسان های والا عطا کرده است، نگهدارد؟!
تواضع در برابر اغنیا امام صادق (ع)در روایتی چنین می فرماید: «هر مؤمنی برای صاحب قدرتی یا ثروتمندی کرنش کند برای این که چیزی از مال دنیا از او بستاند، خداوند او را بی قدر بداند و بر این کارش سرزنشش کند و او را به خودش واگذارد، پس اگر بر چیزی از مال دنیا چیره گردد و در دستش بیاید، خداوند برکت را از او بردارد و او را توفیق هیچ کار با ارزشی مانند حج یا عمره و یا آزاد کردن بنده ای ندهد». [1] و چه جالب است که امام صادق (ع)در این سخن، هم از سرمایه داران و هم از خوانین نام برده و نه تنها عالمان را بلکه هر مومنی را هشدار می دهد که به خاطر دنیای بی ارزش و نعمت های مادی زودگذر، زیر بار قدرتمندان و صاحبان زر و زور نرود، و علمای اصیل اسلام از دیگران باید در این معنی مقدم باشند و هرگز در برابر زورمداران و پول پرستان کرنش و تواضع نکنند و شرافت خود را نگهدارند. در روایت دیگری امیرالمؤمنین (ع)می فرماید: « من اتی غنیاً فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه» [2] ـ هر که بر ثروتمندی وارد شود و به خاطر ثروتش برای او کرنش کند، دو سوم دینش را از دست داده است. پس اگر عالم و دانشمندی که می خواهد دین مردم را حفظ کند، با تواضع نسبت به سرمایه داران، دو سوم دینش از دست برود، آیا باز هم توان این را دارد که دین دیگران را نگهدارد؟! از رسول اکرم (ص)نقل شده است که فرمود: «من عظّم صاحب دنیا و احبّه لطمع دنیاه سخط الله علیه» [3] ـ هر که دنیا مداری را تعظیم نماید و به خاطر دینش دوستش بدارد، خداوند بر او غضب می کند. و صاحب دنیا می تواند سرمایه دار باشد یا حاکم زورگو و غاصب.
سرمایه، ارزش نیست و اصلا سرمایه داران طرد کننده (که مؤمنین را از خود می رانند) و عیب جویان (که با تکبر، عیوب دیگران را می شمارند و از عیوب خود غافلند) در قرآن مورد نکوهش قرار گرفته اند: خداوند می فرماید: «ویل لکل همزة لمزة، الذی جمع مالا و عدّده، یحسب أن ماله اخلده، کلا، لینبذنّ فی الحطمه...»[4] ـ وای بر هر عیب جوی طعنه زن، همان کس که مال زیادی را جمع کرده و آنها را می شمارد؛ او می پندارد که سرمایه هایش او را جاویدان نگه می دارد (ولی چه اشتباه کرده است) هرگز؛ او حتما باید در جهنمی خرد کننده افکنده شود و تو چه دانی ـ ای پیامبر ـ که خرد کننده چیست؟ این همان آتش بر افروخته خداوند است که بر دلها مسلط گردد که آتش در ستون های کشیده شده بر آنها بسته باشد. و سرمایه است که انسان را از خدا و بندگان خدا دور می سازد «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی» [5] ـ و همانا انسان قطعا طغیان می ورزد و تجاوز و ظلم می کند هر گاه خود را مستغنی ببیند. در آیه دیگری می خوانیم: «اَیحسبون انما نمدّهم به من مال و بنین، نسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون» [6] ـ آیا می پندارند که مال و فرزندانی که به ایشان می دهیم، به سرعت به آنها خیرات و نیکوئی ها می دهیم، نه، آنها نمی فهمند. و مگر داستان آن سرمایه دار خوش لباس را نشنیده ایم که خدمت حضرت رسول (ص)و سلم مشرف شد، در آن هنگام مؤمنی نادار که پیراهنی ژولیده بر تن داشت نیز وارد شد و کنار آن سرمایه دار نشست. سرمایه دار با تکبر پیراهن خود را جمع کرد که یک وقت زیر پای مرد فقیر نرود! پیامبر گرامی اسلام (ص)به او فرمود: آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد؟ عرض کرد: خیر. فرمود: پس ترسیدی از ثروتت چیزی به او برسد؟ عرض کرد: خیر. فرمود: پس ترسیدی لباس نو تو را آلوده و کثیف نماید؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله. فرمود: پس چه ترا واداشت که چنین کاری کردی؟ عرض کرد: ای پیامبر! مرا همراهی هست که هر چیز قبیحی را برای من زیبا و هر زیبائی را پلیده جلوه می دهد. و اکنون برای جبران این کار بدم، نصف اموالم را به او بخشیدم. حضرت رو به آن مرد تهیدست کرده فرمود: آیا پذیرفتی؟ عرض کرد: خیر! آن سرمایه دار گفت: چرا قبول نمی کنی! فقیر گفت: برای این که می ترسم من هم به همان بلای تو (تکبر) مبتلا گردم![7] پس هر گاه پول و سرمایه و قدرت و جاه، انسان را به خدا نزدیک نمی کند مگر آن که در کنار آن عمل صالح باشد، و چیزی که مایه دوری از خداوند است و مایه تکبر و نخوت و خودخواهی است، حق است که عالمان متعهد از آن پرهیز کنند. در قرآن می خوانیم: «و ما اموالکم و لا اولادکم بالتی تقربکم عندنا زلفی الا من آمن و عمل صالحا...»[8] ـ و هرگز اموال و اولادتان چیزی نیست که شما را نزد ما قربی دهد مگر کسی که ایمان آورد و اعمال شایسته داشته باشد. و حال که سرمایه داران از خدا بی خبر، قربی عندالله ندارند و اکنون که معلوم شد، سرمایه و ثروت انسان را ارزشی نیست، چه بهتر که علمای اصیل اسلام نیز زیر بار آنان نروند بلکه هرگز نباید زیر بارشان بروند و برایشان خضوع کنند. ببینید خداوند چگونه آنها را معرفی می کند: «ذرنی و من خلقت وحیدا، و جعلت له مالا ممدوا، و بنین شهودا، و مهدت له تمهیدا، ثم یطمع أن ازید، کلا انه کان لآیاتنا عنیدا، سأرهقه صعودا...» ـ (ای پیامبر اکرم) به من واگذار، کار انتقام آن کس که من او را تنها آفریدم و به او مال و سرمایه عطا نمودم و فرزندان بسیاری را در خدمتش قرار دادم و اقتدار و عزت و شوکت به او بخشیدم و باز هم از من طمع افزون نمودن این نعمت ها را دارد (در حالی که کفران می ورزد) هرگز! بر نعمتش نیافزائیم، چرا که او نسبت به آیات ما عناد می ورزد و لجاجت می کند. نه تنها ولید بن مغیره، سرمایه دار دوران جاهلیت چنین است که بیشتر سرمایه داران، این خصلت پلید را دراند، گویا هم از خداوند طلبکارند و هم از مردم و می پندارند که این اموال و اولاد و مکنت و نعمت، برای خصوصیتی است که در آنها وجود دارد، ولی هرگز چنین نیست. خداوند می خواهد آنان را بیازماید و چه آزمایش سخت و دشواری است! ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نقل کرده است که ابوذر گفت: هنگامی که حضرت رسول (ص)در زیر سایه کعبه نشسته بود، به خدمتش شرفیاب شدم، تا مرا دید فرمود: «هم الاخسرون و ربّ الکعبه» ـ به پرودگار کعبه قسم، آنها از همه کس زیاد دیده ترند. عرض کردم: آنها چه کسانی هستند فرمود: «المکنزون اَمولاً...» ـ آنهایی که پولهای بیشتر اندوخته اند.[9] در روایت دیگری حضرت می فرماید: «به راستی به شما می گویم: همانا جایگاه های آسمان خالی است از اغنیا و سرمایه داران و رفتن شتری در سوراخ سوزن خیاطی آسان تر است از داخل شدن سرمایه داری در بهشت».[10]
حقوق فقرا در اموال اغنیا و چرا چنین نباشد که اگر ثروتمندان، می دانستند که فقیران را در اموالشان حقی است [11] و این اموال را می پرداختند، هرگز فقیری در جهان باقی نمی ماند. علی (ع)می فرماید: «ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء اقوات الفقراء، فما جاع فقیرٌ الا بما متّع به غنیّ، و الله تعالی سائلهم عن ذلک»[12] ـ خداوند سبحان در اموال ثروتمندان، روزیهای فقیران را قرار داده است، پس هرگز فقیری گرسنه نماند مگر به سبب آن چه توانگری لذت برده باشد و همانا خداوند از ایشان مواخذه و بازپرسی نماید. و در کنز العمال نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «ان الله فرض علی الاغنیاء فی اموالهم بقدر ما یکفی فقراءهم، و ان جاعوا و عروا و جهدوا فبمنع الاغنیاء، و حقٌ علی الله أن یحاسبهم یوم القیامة و یعذّبهم علیه» [13] ـ و همانا خداوند بر اغنیاء واجب نموده است که به قدر کفایت فقرا، اموال خود را انفاق نمایند و اگر فقرا گرسنه و برهنه و بیچاره باشند پس به سبب منع اغنیا و ثروتمندان است و به جا است که خداوند روز قیامت آنان را مواخذه و بر آن منع، عذاب نماید. پس هرگز سزاوار نیست که عالمان متعهد، تقربی به زورمداران و زرمداران بجویند که بی گمان چنین قربی به آنها، بُعد از درگاه غنی علی الاطلاق است. رسول اکرم (ص)می فرماید: «ما قرب عبدٌ من سلطان الا تباعد من الله تعالی، و لا کثر ماله الا اشتدّ حسابه...»[14] ـ هرگز بنده ای تقرب به سلطانی نجست جز این که از خد ای تبارک و تعالی دور شد و هرگز مالش زیاد نشد الا حسابش شدید گردید. البته لازم به تذکر است که حساب مال اندوزان و پول پرستان از ثروتمندانی که اموال خود را همواره در راه خدا و برای خدا انفاق می کنند و کارهای خیر انجام می دهند جدا است، گر چه قطعا کسی که بسیار انفاق کند، اندوخته بسیار نخواهد داشت و چه بد و بی خبرند آنها که طلا و نقره را می اندوزند و در راه خدا انفاق نمی کنند که فرمود: «و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم...»[15]. و چه شیوا و شیرین است سخنان امام عزیزمان، همو که در مکتب اهل بیت علیهم السلام، تحصیل کرده و سخنانش الهام گرفته از مکتب وحی و امامت است که گوئی هر چه می گوید، انعکاسی راستین از فریاد رسای قرآن و نوای دلنشین آل محمد «ص» است و راستی چیزی جز این نیست که او هر چه دارد از آنها دارد و آن تقوی و خلوص و ایمان والایش، او را به درجه ای رسانده است که سخنانش و پیامهایش منطبق با وحی و رسالت است «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» و کیست بیش از آن حضرت که در راه خدا جهاد کند، جهاد با نفس اماره، جهاد با دشمنان خدا و جهاد با مکتب های ضد الهی؟ و این چیزی نیست که ما ادعا کنیم بلکه همگان این مطلب را به وضوح فهمیده اند و اینک تنها برای اطمینان بیشتر آنان ـ همان گونه که قبلا در مقدمه نیز تذکر دادیم ـ این انطباق را تا حدی که در توان قاصرمان است توضیح می دهیم و گرنه مردم، امامشان را خوب شناخته اند و معتقدند که جز حق و حقیقت بر زبان امام جاری نمی شود و از خامه مبارکش تراوش نمی نماید. یک بار دیگر با هم این فراز از پیام امام را مروری بکنیم که براستی چه خوش است سخن دوست: «علمای اصیل اسلام هرگز زیربار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید، دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است! و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می کنند نمی بخشد. روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالوصف تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و نخواهد داشت». ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 145 |