تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,028 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
نقش آفرینیهای امید | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 89، اردیبهشت 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مدیریت اسلامی قسمت دوازدهم شرح صدر نقش آفرینیهای امید حجة الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری در قسمت های گذشته درباره آگاهی، سیاست، حسن خلق، رفق و مدارا، قاطعیت، انتقاد پذیری و تغافل، ویژگیهایی که از دیدگاه اسلام مدیر باید واجد آنها باشد مطالبی تقدیم گردید و توضیح دادیم که همه این خصال آثار شرح صدراسلامی هستند و اینک ادامه بحث:
8ـ نقش آفرینی های امید هشتمین خصلتی که مدیر را در مدیریت توانمند می کند امید است، امیدوار بودن خود، و امیدوار ساختن دیگران به تحقق هدف. مساله امید در ابعاد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی فوق العاده مورد توجه اسلام است، و برای آشنایی تفصیلی با نقش آفرینی های امید و نومیدی از نظر اسلام باید واژه های: «أمل»، «رجاء» و هم چنین «یأس» و «قنوط» در قرآن و احادیث اسلامی، به طور کامل و همه جانبه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند ولی فعلا ما در این صدد نیستیم و لذا تنها گفتار کوتاهی داریم درباره تعریف امید و آرزو، و نقش امید در زندگی به عنوان مقدمه و پس از آن نقش امید در مدیریت و رابطه امید و مدیریت را توضیح خواهیم داد:
امید و آرزو چیست؟ امید و آرزو در فارسی و نیز رجاء و امل در عربی به یک معنا است، راغب اصفهانی در کتاب مفردات القرآن در معنای رجاء می گوید: «رجاء عبارت است از گمانی که اقتضا دارد چیزی که موجب شادی است تحقق یابد»[1]. این تفسیر در مورد «امل» و نیز امید و آرزو نیز صادق است. نکته قابل توجه این است که در متون اسلامی امیدها و آرزوهای انسان به دو دسته تقسیم شده اند، دسته اول: امیدهای راست و دسته دوم امیدهای دروغ. امام باقر (ع)می فرماید: «ایاک و الرجاء الکاذب فانّه یوقعک فی الخوف الصادق». از امید دروغ جدا پرهیز کن که آن تو را در ترس راست، واقع خواهد ساخت.[2] امیدهای راست: آرزوهایی است که آرزومند اسباب و مقدمات تحقق آن را فراهم ساخته، دانه را کاشته و اقدامات لازم برای به ثمر نشستن آن را انجام داده، و به ثمر دادن آن امید بسته است. ولی در امیدهای دروغ، آرزومند تنها آرزو دارد و بس، که امید و آرزو به این معنا نه تنها سازنده و نقش آفرین نیست بلکه ویرانگر و زیانبار هم هست و همانطور که در کلام امام ملاحظه شد امیدهای دروغ انسان را گرفتار خوف و خطرهای قطعی و راست می نمایند. بنابراین بدیهی است آن چه در این مقال درباره نقش آفرینی های امید می گوئیم، امید و آرزوی صادق منظور است و لا غیر.
نقش امید در زندگی امید و آرزو موتور و محرک چرخ های زندگی انسان در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. آرزو یکی از بزرگترین نعمت های الهی است که اگر این نعمت از انسان گرفته شود، جنب و جوش و تلاش از او سلب می گردد و رخوت و سستی او را احاطه می کند و بالاخره چرخ زندگی متوقف می گردد. پیامبر اسلام (ص)می فرماید: «الامل رحمة لامتی و لولا الامل ما رضعت و الدة ولدها، و لا غرس غارس شجراً»[3]. آرزو برای امت من رحمت است، اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد، و هیچ کس درختی نمی کاشت. همان طور که از ذیل حدیث استفاده می شود، مقصود پیامبر از این که می فرماید «آرزو برای امت من رحمت است» نفی نقش آرزو در زندگی دیگران نیست، شاید منظور این باشد که دیگران نمی توانند از این رحمت الهی آن گونه که باید برای زندگی جاوید خود بهره برداری کنند. به هر حال پیامبر اسلام در این کلام خیلی صریح و روشن نقش امید و آرزو را در زندگی انسان بیان کرده است و مطرح کردن این که اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و یا کسی درخت نمی کاشت، به عنوان دو نمونه روشن از نقش آرزو در زندگی است، و مقصود اثبات این واقعیت است که اگر امید و آرزو جای خود را به یاس و نومیدی دهد اصولا ادامه زندگی ممکن نیست. امام علی (ع)درباره نقش آرزو در زندگی می فرماید: «الامل رفیق مونس».[4] آرزو همنشینی است که موجب انس و آرامش انسان است.
آزمایشی جالب درباره نقش آرزو! طرح مساله تجربه و آزمایش و آزمایشگاه آن هم درباره نقش چیزی مانند آرزو حتما جالب توجه است، راستی چقدر خوب بود اگر خواص و آثار امور معنوی قابل آزمایش بودند، و حتما تعجب می کنید اگر بشنوید این امور نیز قابل آزمایش هستند، البته نه با ابزار مادی و نه برای هر کس، در این زمینه سخن بسیار است و برای این که از مطلب خیلی دور نشویم فقط به ذکر یک نمونه از آزمایش حضرت عیسی (ع)در رابطه با نقش آرزو در زندگی انسان اکتفا می کنیم: روزی حضرت عیسی (ع)در نقطه ای نشسته بود و منظره شخم زدن زمین به وسیله پیرمردی که با بیل سخت مشغول زیر و رو کردن خاک بود را تماشا می کرد، گویا حضرت با دیدن این منظره متوجه نقش آرزو در زندگی بشر شد که پیرمردی در آستانه مرگ را این چنین به تلاشی که معلوم نیست ثمرش را ببیند وا داشته است، برای این که این نظریه را آزمایش کند از خداوند خواست که آرزو را از او بگیرد. بلافاصله پس از این دعا ملاحظه کرد که پیرمرد بیل را بر زمین نهاد و دراز کشید! مدتی گذشت پیرمرد هنوز مشغول استراحت بود، دوباره عیسی دعا کرد که خدایا آرزو را به او باز گردان. باز بلافاصله پس از این دعا ملاحظه نمود که پیرمرد از جابر برخاست و مشغول کار شد. حضرت عیسی (ع)برای این که پاسخ این آزمایش جالب را بر زمان خود پیرمرد بشنود جلو آمد و از او پرسید دلیل این که ساعتی قبل بیل را بر زمین نهادی و دراز کشیدی و پس از گذشت زمانی اکنون باز مشغول کار شدی چیست؟ پیرمرد گفت در حالی که مشغول کار بودم این فکر برایم پدید آمد که بخود گفتم: تا کی کار می کنی در حالی که پیرمردی هستی در آستانه مرگ، این بود که یاس بر من مستولی شد و لذا بیل را انداختم و دراز کشیدم. پس از مدتی فکر دیگری در ذهنم خطور کرد دیدم به خود می گویم بخدا تا هستی برای تامین زندگی چاره ای جز کار کردن نداری، این بود که دوباره سراغ بیلم رفتم و مشغول کار شدم.[5]
نقش امید در مدیریت اگر آن چه درباره نقش امید در زندگی بیان شد در کنار مشکلات و سختی های که تحقق اهداف اجتماعی خصوصا هدف های بزرگ به همراه دراد و ناکامی های احتمالی که در کمین تحقق هدفها نشسته اند، ملاحظه شود، به این نتیجه می رسیم که امید و آرزو بالاترین نقش را در مدیریت جامعه بازی می کند، و تنها کسی قادر به ایفای نقش مدیر است که هم خود به تحقق هدف امیدوار باشد و هم بتواند افراد تحت مدیریت خود را در نیل به مقصود امیدوار سازد، و هر چه عنصر امید بهتر و قویتر در مدیریت به کار گرفته شود درصد احتمال تحقق هدف بالاتر می رود.
عنصر امید در مدیریت خدا در راس همه مدیریت ها، مدیریت خداوند متعال است، اگر کتاب خدا قرآن کریم را یکبار از ابتدا تا انتها از بعد برخورد مدیریتی خدا با انسان مورد مطالعه و دقت قرار دهید، خواهید دید که آفریدگار جهان به بهترین وجه از عنصر امید در مدیریت خود برای تکامل انسان استفاده نموده است، در مسایل اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، در مسایل فردی و اجتماعی و در امور دنیوی و اخروی همه جا سخن از امید است و این باب واسعی است که در این مقال نمی توان آن را باز کرد، تنها به ذکر دو نمونه از مواردی که خداوند از عنصر امید برای سازندگی فرد و جامعه استفاده مدیریتی نموده است اکتفا می کنیم:
1ـ امید به تکامل برای این که انسان جهت سازندگی خود و رسیدن به قله تکامل از تمام توان خویش نهایت بهره برداری را بنماید، خداوند متعال یاس و نومیدی را مطلقا ممنوع نموده و به هیچ کس اجازه نمی دهد که در هیچ شرایطی از عنایات او جهت وصول به کمالاتی که فلسفه آفرینش انسان است مایوس گردد، و تصریح می کند که جز افراد کافر و گمراه از رحمت و عنایت خداوند مایوس نمی گردند. و اعلام می نماید که هر کس در هر شرایطی می تواند توبه کند، راه انحطاط را رها نماید و به سوی طریق کمال باز گردد: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً»[6] بگو ای بندگانم که بر خود ستم و اسراف کردید از رحمت خدا مایوس نشوید که خدا تمامی گناهان را می آمرزد.
2ـ امید به آینده برای اینکه ناکامی پیروان واقعی انبیاء در تحقق حکومت الهی در جهان، آنان را سست نکند، برای اینکه مصلحین جامعه مرعوب قدرت های استکباری نشوند، و برای این که شکست های هواداران راستین حق و عدالت آنها را مایوس نسازد، خداوند متعال توسط پیامبران بزرگ خود در همه اعصار چراغ امید به آینده را در کانون جان پیروان پیامبران روشن نموده که بالاخره حکومت زمین از آن صالحین است: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذّکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون».[7] در زبور از پی آن کتاب نوشتیم که حکومت زمین را بندگان شایسته من میراث می برند. تا از همه توان خود برای مبارزه با ظلم و ستم و تکامل جامعه استفاده کنند که تکامل جامعه با اراده و تلاش و جهاد انسان های شایسته براساس وعده قطعی خداوند تحقق خواهد یافت.
عنصر امید در مدیریت رهبران الهی رهبران الهی در استفاده از عنصر امید برای هر چه بهتر ساختن فرد و جامعه، روش مدیریتی خداوند متعال را تعقیب می نمایند، در تاریخ زندگی انبیاء و اولیاء هیچ جا یاس و نومیدی و بریدگی به چشم نمی خورد بلکه همه جا سخن از امید و مقاومت برای آینده ای خوب و زیبا است: «و کأین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا و الله یحب الصابرین»[8]. و چه بسا پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنها جنگ کردند، آنها هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به آنها می رسید سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند و خداوند پایداران را دوست دارد. برجسته ترین سخن و دقیق ترین نکته در تعلیمات مدیریتی رهبران الهی در رابطه با استفاده از عنصر امید را در سه جمله می توان خلاصه کرد: کار، نشد ندارد، در نهایت سختی نباید مایوس بود و بالاتر این که در ناامیدهای باید امیدوارتر بود!.
کار، نشد ندارد! در تعلیمات رهبران الهی کار، نشد ندارد، یعنی انسان قادر است هر کار ممکنی را انجام دهد البته اگر همه توان خود را برای تحقق آن به کار گیرد. به عبارت دیگر از نظر رهبران الهی، انسان برای تحقق خواسته های خود به منبعی از نیرو اتصال دارد که توانایی آن بی نهایت است، و رمز موفقیت او، بکار گیری همه توان در استفاده از این سرچشمه عظیم نیرو است. متن سخن رهبر رهبران و امیر مؤمنان در این رابطه این است: «من بلغ جهد طاقته بلغ کنه ارادته»[9] کسی که همه توانش را بکار گیرد، به حقیقت خواسته اش قطعاً خواهد رسید. «من استدام قرع الباب وَلَجَّ، وَلَجَّ»[10] کسی که پیوسته دری را بکوبد و برای تحقق خواسته خود اصرار ورزد بالأخره آن در بر او گشوده می شود، و شاهد مقصود را در آغوش می کشد این روایت بصورتی دیگر از پیامبر اسلام (ص)نیز نقل شده است: «من یُدمِنُ قرع الباب یلج»[11] کسی که ادامه دهد کوبیدن دری را، آن در گشوده و او وارد خواهد شد. گفت پیغمبر که گر کوبیدی دری عاقبت زان در برون آید سری
امید، در ناامیدی!! هنگامی که انسان با همه توان کار را آغاز کرد، و هدف را با تلاش تمام تعقیب نمود، بطور طبیعی با مشکلات برخورد می کند، هر چه هدف بزرگتر باشد مشکلات آن بیشتر است، توصیه رهبران الهی این است که مشکلات هر چه بزرگتر باشند نباید انسان را از رسیدن به مقصود مأیوس و از تعقیب هدف منصرف نماید. رهبران الهی به انسان اجازه نمی دهند تحت هیچ شرایطی ناامید شود حتی آنجا که در نقطه اوج سختیها است. امام علی (ع)در این رابطه می فرماید: «عند تناهی الشدة تکون الفرجه و عند تضایق محلق البلاء یکون الرخاء»[12] هنگامی که شدت و سختیها در اوج نهایی است، فرج و گشایش حاصل می شود، و هنگامی که حلقه های بلا تنگ می شود آسایش و رخاء انتظار می رود. و در سخنی دیگر فرمود: «أضیق ما یکون الحَرجُ، أقرب ما یکون الفرج»[13] تنگ ترین تنگناها، نزدیکترین آنها به فرج و آسودگی است. این روایات و مشابه آنها که بسیار است نشان می دهند که در جهان بینی الهی حتی در شرایط نومیدی، انسان می تواند امیدوار باشد که: در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سفید است تجربه هم تأیید می کند که واقعیت همین طور است.
در ناامیدی امیدوارتر!!! شاید مهمترین نکته در باب امید و بزرگترین درس در جهان بینی الهی در این باب است اینست که انبیاء الهی می خواهند انسان را طوری تربیت کنند که در ناامیدی ها امیدوارتر باشد! و بر این مبنا باب ناامیدی را بر او بکلی مسدود نمایند تا انسان از تمام توان خود برای رسیدن به مقصود استفاده نماید. پیامبر اسلام (ص)می فرماید: «کن لما لا ترجو أرجی منک لما ترجو»[14] برای تحقق آنچه امیدوار نیستی امیدوارتر باش از آنچه برای تحقق آن امیدواری. این حدیث از امام علی و امام باقر و امام صادق علیهم السلام نیز نقل شده و در ادامه آن نمونههایی از تحقق آن چه انسان امید به تحقق ندارد ذکر شده است مانند ایمان جادوگران فرعون، و مسلمان شدن ملکه سبا، و سخن گفتن خداوند متعال با موسی در حالی که به امید تهیه آتش به کوه طور می رفت.[15] و اما اینکه چگونه انسان می تواند در نا امیدی امیدوار بلکه امیدوارتر باشد؟ پاسخ این است که در مواردی که انسان امید به تحقق مقصود دارد چشم امید او به علل طبیعی است ولی در مواردی که امید به تحقق مقصود ندارد از علل طبیعی ناامید شده و اگر امیدی باشد، امید به خدا است و امید به خدا در تحقق مقصود بیشتر می تواند کار ساز باشد. ادامه دارد
2ـ میزان الحکمه جلد 7 حدیث 15440 ـ نگاه کنید به همین جلد باب 3177 «الفرج بعد الشدة». 3ـ کنز العمال ـ حدیث 5904. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 232 |