تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,108 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,036 |
جمع بندی اهم رویدادها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 90، خرداد 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
جمع بندی اهم رویدادها نگاهی به بازتاب های داخلی و خارجی استعفای آیت الله منتظری بازتابهای استعفای آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری علی رغم گذشت بیش از دو ماه از اعلام آن، هم چنان به عنوان یکی از موضوعات سیاسی مهم در تبلیغات رسانه های گروهی داخلی و خارجی و نیز اظهارات و سخنرانی های برخی مسئولین کشور محسوب می شود. به دلیل اهمیت موضوع، جمع بندی اهم رویدادهای این شماره به این امر اختصاص یافته است.
شروع جریان و زمینه ها در تاریخ 8/1/68 رسانه های گروهی با قرائت استعفانامه آیت الله منتظری به محضر امام و پاسخ آن اعلام کردند که استعفای ایشان از سمت قائم مقامی رهبری پذیرفته شده است. این اعلام در حالی صورت می گرفت که: اولا در متن نامه آیت الله منتظری اشاره ای شده بود به نامه 6/1/68 امام خطاب به ایشان و این گونه بر می آمد که این استعفا نامه جوابیه ای به آن نامه بوده است. البته بعضی مقالات روزنامه ها و نیز سخنرانیهای چند تن از نمایندگان مجلس و ... نیز بر این معنا صحه گذاشته اند. ثانیا: نخست وزیر و نمایندگان امام در نهادهای انقلاب در روز 6/1/68 طی بخشنامه ای به کلیه وزارت خانه ها، ادارات و موسسات دولتی و نهادها ابلاغ کرده بودند که بنا به دستورات امام امت کلیه عکس های آیت الله منتظری جمع آوری گردد. ثالثا: در همین روز اعلام شد که اعضای هیات رئیسه مجلس خبرگان در دیداری یک ساعته با امام امت پیرامون آینده رهبری در نظام جمهوری اسلامی صحبت کرده اند. اعلام برکناری، در سطح جامعه، شایعاتی پیرامون نامه 6/1/68 امام به آیت الله منتظری را به همراه داشت. در برخی محافل، مضامینی از آن نامه، به صورت نقل قول طرح می گردید که حاوی نکات تکان دهنده ای در این ارتباط بوده و عنوان می شد که گر چه بنابر مصالحی این نامه پخش نشده است اما امکان پخش آن در صورت تداوم جریان و ابقای خطر، زیاد می باشد هر چند که رگه هایی از مسائل مطرح شده در آن نامه در جوابیه 8/1/68 امام وجود دارد. ساده ترین سوالی که در اذهان عمومی ایجاد شد این بود که: چطور یک مرتبه چنین چیزی اتفاق افتاد و چرا زمینه سازی چندانی نسبت به این برکناری صورت نگرفت؟ از مجموعه نظرات ابراز شده علنی پیرامون تبیین منظور امام از برکناری آیت الله منتظری و نامه 27/1/68 امام به نمایندگان مجس شورای اسلامی و وزرا چنین بر می آید که امام، ایشان را ـ علی رغم علاقه شخصی ـ فردی ساده اندیش می دانسته اند و تحمل بار سنگین مسئولیت رهبری نظام را در جهان سیاست و پر از حیله و نیرنگ در حد ایشان نمی دیدند. علاوه بر این، با تصمیم خبرگان نیز موافق نبوده، لیکن برای چنین اقدام تلخی، سالها تحمل کرده و تا زمانی که اسلام، انقلاب و ارزشهای اسلامی را با خطری جدی مواجه ندیدند، دست به این کار نزدند و با ارسال نامه های محرمانه و اعزام افراد و شخصیت ها، سعی در اصلاح جریان داشته اند. در این میان، توجیه صحیح مردم و تبلیغات متناسب با این حرکت یک وظیفه و ضرورتی اجتناب ناپذیر بود. اما متاسفانه تبلیغات رسانه های گروهی ما، قبل و حتی پس از برکناری آیت الله منتظری به گونه ای دیگر بود. گویی دستگاههای تبلیغاتی بیت المال که بایستی در نظام اسلامی تبیین کنندۀ نظرات رهبری، مردم متعهد و شهید پرور و مسئولین دلسوز انقلاب و پیرو امام باشد به وسایلی تبدیل شده اند که هر کس در آن وظیفه نشر افکار و نظرات افراد خاصی را، جدای از سه محور فوق، بر عهده دارد. و شاید به همین دلیل پیام های امام به روحانیت در 3/12/67 و مهاجرین جنگ تحمیلی در 2/1/68 را بتوان ارائه خط مشی تبلیغاتی مناسب، به ارگان های ذیربط، قبل از برکنار نمودن آیت الله منتظری تلقی نمود. امام امت در پیام 3/12/67 خود به روحانیت پس از آن که ویژگیهای مجتهد واقعی را این گونه برشمردند: «... آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شدۀ آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیسم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند. از ویژگیهای یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شان مجتهد است واقعا مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است...». به پاسخ گویی مواردی که آیت الله منتظری ـ و عده ای دیگر ـ در سخنرانی های دهه فجر خود عنوان کرده بودند پرداخته و از مردم شهید پرور متواضعانه به خاطر آن تحلیلها رسما عذرخواهی می کنند. حضرت امام هم چنین در پیام 3/1/68 خود به مهاجرین جنگی تحمیلی اعلام نمودند که: «... من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هیچ مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است... ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع می کنند پیش ملت عزیز و شهید دادۀ ما راهی ندارند...». این پیام ها که می توانست با تبیین و تشریح صحیح آن توسط رسانه های گروهی، مردم را به سرغ مصداق اصلی و مصادیق مورد نظر امام هدایت نماید، عملا و به دلایل مختلف به عنوان امری تشریفاتی و معمولی تلقی شد و حتی تعبیر «تحلیل تاریخی روحانیت از شهریور 1320 به این طرف» در مورد آن از طریق تریبون عمومی کشور به کار رفته و مردم حزب الله از پیگیری مصادیق نهی گردیدند. اما علی رغم این مساله، توجه به متن این پیام ها به خوبی نشان می دهد که امام با صدور آنها گویا قصد داشته خلا ناشی از ناپیگیری تبلیغاتی را به منظور زمینه سازی این اقدام، شخصا پر نماید.
بازتاب داخلی و خارجی اعلام برکناری و سکوت مسئولین پس از اعلام عمومی «استعفای آیت الله منتظری»، دستگاههای تبلیغاتی و کسانی که وظیفه تبیین این مساله برای مردم را بر عهده داشتند، تعمدا یا ناآگاهانه، غالبا سعی در القای مطلب از زوایای دیگری غیر از دیدگاه امام در این ارتباط نمودند. عدم اظهار نظر مسئولین کشور و روزنامه ها در روزهای اول پس از اعلام استعفای آیت الله منتظری (که احتمالا مسئولین بالای نظام با تحلیل عدم سوء استفادۀ رادیوهای بیگانه از اعلام موضع آنان در اثبات و جا انداختن «جنگ قدرت در ایران»، مبادرت به موضع گیری در این باره ننمودند) در بین گروهی از نیروهای حزب اللهی «تنها گذاشتن امام» در این اقدام تلقی شده و بعضا نسبت به این سکوت انتقاد می کردند. البته این سوال نیز جای طرح دارد که به فرض چند فرد معدود از مسئولین نظام به دلیل احتمال منفی جریان، ناچار از عدم موضع گیری بودند این مساله در ارتباط با روزنامه ها و سکوت آنها در این باره آن هم در اولین و دومین روز پس از اعلام آن، که مردم تشنه تشریح علل این ماجرا بودند چه معنایی دارد؟ رادیوهای بیگانه که این سکوت را مورد توجه قرار داده بودند، آن را به میل خود به صورت موضع گیری خاصی تفسیر و به شنوندگان خود القاء می کردند. رادیو اسرائیل در تاریخ 9/1/68 طی مطلبی در این باره گفت: «... مقامات حکومت اسلامی ایران در اولین روز پس از انتشار کناره گیری آیت الله منتظری از سمت جانشینی رهبر حکومت اسلامی نسبت به این تحول، واکنشی نشان ندادند... علاوه بر مسئولان دولت، دیگر مقامات حکومت اسلامی تا کنون نسبت به این تحول ـ که به نظر آگاهان سیاسی اهمیت فوق العاده ای دارد ـ کاملا سکوت کرده اند... روزنامه های حکومت اسلامی نیز که همواره از آیت الله منتظری به عنوان امید امام و ملت نام می بردند، امروز کوچکترین واکنشی در این مورد نشان ندادند...». این رادیوها به قصد پر کردن خلا ناشی از سکوت مسئولین و جراید جمهوری اسلامی، در همان روزهای اول، تحلیل ها و تفسیرهایی را منتشر ساختند. به گونه ای که می توان مدعی شد که مهمترین مطالب جراید و نیز تفاسیر رادیویی آنها به این امر اختصاص یافته بود. رادیو بی بی سی در 8/1/68 طی تفسیری پیرامون تغییرات در رهبری آیندۀ ایران چنین گفت: «...اظهارات ضد میانه روی و ضد غربی که یک بار دیگر مقارن دهمین سالگرد انقلاب اسلامی در ماه گذشته آغاز شد و با ماجرای سلمان رشدی موفقیت تازه به دست آورد اخیرا توانسته است میانه روها را به حاشیه براند و بانگ میانه روی را خاموش کند...». این رادیو طی چنین تغییری مبادرت به تهدید نظام جمهوری اسلامی ایران در صورت پیگیری چنین جهتی، می نماید و اضافه می کند: «... اگر تغییرات در هیات حاکمه ایران به یک نتیجه نامطلوب سیاسی بیانجامد بحران اقتصادی موجود عمیق تر خواهد شد...» و سپس به خود امید می دهد که: «احتمالا روند سیاسی کنونی در ایران زودگذر خواهد بود...». در قسمتی از مقاله روزنامه واشنگتن پست با عنوان «جانشین تعیین شدۀ (امام) خمینی در میان موج پاکسازی میانه روها و طرفداران ارتباط با غرب در ایران، استعفا می دهد»، که متن آن در 9/1/68 از رادیو آمریکا قرائت شده نتیجه این برکناری از نظر خود را این گونه بیان می کند: «... چنین به نظر می رسد که سقوط (آیت الله) منتظری، نشانه یک تغییر و تحول عمده در کادر عالی رهبری ایران و ظهور یک سیاست ستیزه جویانه تر نسبت به غرب به ویژه امریکا است...». رادیو اسرائیل در همین تاریخ به خصوصیات آیت الله منتظری اشاره کرده و بدین وسیله دیدگاهش را در مورد علت برکناری وی اعلام می دارد: «آیت الله منتظری که 66 سال دارد بارها آشکارا از اقدامات افراطیون در حکومت اسلامی انتقاد کرده بود و خواستار اعطای آزادی های بیشتری در زمینه سیاسی و طرفدار اقتصاد آزاد بود...»، «گری سیک» یکی از مشاوران شورای امنیت ملی امریکا در زما کارتر و مدرس کنونی مسائل خاورمیانه در دانشگاه کلمبیای نیویورک در مورد این که چه کسی آیت الله منتظری را بر کنار کرده به صدای آمریکا چنین می گوید: «... باید به یاد داشت که (آیت الله) منتظری خودش گفت که به او دستور داده شد که کناره گیری کند و بسیار روشن است که چنین دستوری داده شده ... اکنون چنین می نماید که این کار، کار خود (امام) خمینی است که برای دمیدن جان تازه ای به انقلاب تلاش می کند...» به هر حال ضعف دستگاه های تبلیغاتی ما در ارتباط با مساله بر کناری آیت الله منتظری باعث شد که ابتکار عمل در صحنه خارجی به رسانه های گروهی بیگانه سپرده شود. اما این ضعف در تبیین صحیح قضیه برای داخل کشور و مردم متعهد و پیروان امام و کلا صحنه سیاسی ـ اجتماعی داخل کشور نیز به شکل دیگری نمود یافت. در نگاه کلی، اشخاص و جریاناتی که طی دو ماه گذشته مبادرت به پرداختن به این مساله کرده اند به چهار دسته مشخص تقسیم می گردند: در دسته اول کسانی قرار دارند که نظرات و مواضع خود در زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را به نظرات آیت الله منتظری بسیار نزدیک می دیدند و دیدگاهشان در مورد ولایت مطلقه فقیه و مواضع سیاسی در ارتباط با شرق و غرب، با امام مغایرتی اصولی دارد. این عده یا سعی کردند که این «موج» رد شود و آنها وارد جریان نشوند و یا لدی الورود به جریان، شروع به تعریف و تمجید از آیت الله منتظری تحت عناوین مختلف نمودند. برخی از اینان نیز از تریبون های رسمی برای آن که از پرداختن به اصل موضوع طفره روند، در ستایش محاسن حضرت امام صحبت کرده و از این اقدام حکیمانه، مخلصانه و ... به تعریف می پرداختند بدون آن که توضیح دهند این اقدام با چه بینشی و به چه خاطری توسط ایشان انجام گرفته است! دسته دوم از کسانی تشکیل می شود که حساسیت مساله را درک نکرده و این خطر را در مقابل خطرات دیگری که انقلاب اسلامی را تهدید می کند مهمتر نمی بینند. موضع گیی و اقدامات اینان در قبال این مساله که ناشی از ضعفشان در تحلیل دقیق از شرایط و اهم و مهم نمودن جریانات می باشد، در محیط های حوزوی و دانشگاهی بیشتر از نقاط دیگر، قدرت بروز یافته و مطالبی در این باره در حوزه و دانشگاه طرح شده و انتشار یافت. اظهارات چند تن از مدرسین حوزۀ علمیه قم در ستایش از آیت الله منتظری که به تصور «عدم سوء استفاده از متحجرین و مقدس نماهای احمق حوزه از حذف ایشان» صورت گرفت و نیز بیانیه 9/2/68 دفتر تحکیم وحدت با عنوان مسائل اخیر انقلاب که در آن بصورتی غیر مستقیم تنی چند از مسئولین نظام که «برای گل آلود کردن آب و خط گم کردن» در «حمایت از غربگرایی» و «دفاع از سرمایه داری»، مورد نکوهش قرار گرفته و به عنوان جریان خطرناک اصلی کوبیده شده بودند ـ و در عوض به صورتی کاملا حاشیه ای به جریان آیت الله منتظری تنها اشاره ای دارند ـ نمودهایی از این قسم طرز تفکر محسوب می شود. دسته سوم: عده ای که قبلا آیت الله منتظری را به خاطر داشتن مواضع اقتصادی و سیاسی منطبق با امام و انقلاب نکوهش کرده و فقاهت او را زیر علامت سوال قرار می دادند و در سالهای اخیر به دلیل تغییر این مواضع، مدافع فقاهت، کیاست و زهد و تقوای ایشان شده بودند. این عده در سال های اخیر موفق شده بودند که پای متحجرین و مقدس نمایان را به بیت ایشان باز نموده و با حرکتی خزنده، حساسیت مقامی کمه می می بایست بر اساس مبانی اسلامی نسبت به «طبقه مرفه سرمایه دار»، «منافقین» و «لیبرالها» موضعی سازش ناپذیر داشته و با نیروهای مومن به انقلاب و حزب اللهی «پابرهنه» از موضع ملاطفت برخورد نماید، کاهش دهند. این دسته به دلیل تعلق خاطر و وابستگی عمیقی که نسبت به آن قشرها دارند، رهبری آیت الله منتظری را تضمن کنندۀمنافع آینۀ خویش دیده و با این طمع، سعی کرده اند مساله برکناری ایشان از قائم مقامی رهبری به گونه ای در جامعه طرح شود که حتی شخصیت و وجهه ایشان به صورتی اساسی مخدوش نشود و به عنوان یک جریان قوی برای آینده حفظ گردد. تعابیری که در یکی از روزنامه ها در ارتباط با «ضرورت بازنگری در تحلیل ها» ذکر شده از لحاظی قابل توجه و تعمق است.در این سلسله مقالات، آنجا که به مواضع اقتصادی آیت الله منتظری پرداخته ایشان را «یار دیروز و امروز و فردیا انقلاب و امام» معرفی نموده است در تمامی سه دسته فوق الذکر علی رغم نیات و برداشت های متفاوتشان، یک وجه اشتراک وجود دارد و آن تعریف و تمجید فراوان از آیت الله منتظری است. در اینجا لازم به تذکر است که ما بر آن نیستیم که در این جمع بندی به ذکر نقاط مثبت و ارزنده آیت الله منتظری در قبل از انقلاب و در جریان آن، بپردازیم زیرا پرداختن به این مساله در شرایط کنونی مساله ای انحرافی و حرکتی در برابر این مرحله حساس از انقلاب و نظام است و عجیب آن که در طی دو ماه آن هم در شرایطی که رهبری انقلاب اقدام به حذف این جریان نمده، عده ای آن چنان به تعریف از مقام علمی و زهد و تقوی و ... آیت الله منتظری بپردازند که در طول مدت قائم مقامی ایشان، تعاریفی تا این حد نسبت به ایشان نشده بود؟! دسته چهارم: افرادی هستند که درکی نسبتا صحیح و اصولی در مورد حساسیت شرایط کنونی داشته و حرکت امام را به منزله جراحی عضوی (هر چند که آن عضو، مهم و قابل اعتنا باشد) از پیکرۀ انقلاب می بینند که جراح حاذق انقلاب، عدم قطع آن را در خطر قرار گرفتن کل آینده انقلاب و نظام تشخیص داده است. اینان جو تبلیغاتی موجود را خلاف نظر امام دانسته و سرمقاله های روزنامه های صبح و عصر داخلی و نیز اظهارات برخی از افراد و شخصیتهای کشور مندرج در نشریات دو ماهه اخیر را پیرامون این موضوع، «در حاشیه قرار دادن اصل مطلب» تلقی می کنند. نگاهی هر چند گذرا به گوشه هایی از دلایل این عده، صحت ادّعای آنان را تا حدودی به اثبات می رساند. «مصلحت نظام و گلواژه های خلوص»، عنوانی بود که یکی از روزنامه های عصر به سر مقاله 9/1/68 خود اختصاص داده و طی آن به تعریف از امام و آیت الله منتظری با این تعابیر پرداخته است: «راستی جز در نظام انبیاء در کجای تاریخ چنین بزرگ مردی بوده است که حاصل و محصول عمر خود را در راه معبود خیوش و مصلحت دین اوف ابراهیم وار قربانی کند و در کجای تاریخ یافت می شود که فرزند هم با این هم موقعیت و محبوبیت حاضر شود که به قربان گاه عشق محبوب و به خاطر مصلحت الهی مسلمین، اسماعیل وار نغمه زیبای «یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی انشاءالله من الصابرین» سر دهد». همین نویسنده در سر مقاله 17/1/68 به القاء شبهه ای که «دشمنان آگاه اسلام و دوستان ناآگاه انقلاب آن را مطرح می کنند» پرداخته! و ضمن آن با تعاریف بسیار از آقای منتظری علت و انگیزۀ حرکت تاریخی امام را در این مقاله، آن قدر محدود می نماید که خواننده را در ابهام و شبهه فرود می برد: «... یکی دیگر از القائات دشمنان آگاه اسلام و دوستان ناآگاه انقلاب این است که آیت الله منتظری تنها فرد و مقامی بود که انتقاد سازنده و قانونی به نفع انقلاب و اسلام داشت و این اقدام موجب تشدید اختناق و دیکتاتوری خواهد شد... پاسخ... ما هرگز منکر این نیستیم که معظم له فردی دلسوز انقلاب و فقیه و مبارز و شهید داده برای انقلاب و صاحب رهنمودهای مفید و ارزنده و انتقادها سازنده می باشند ولی در کنار این نقطه های مثبت، دو نقطه ضعف نیز وجود داشت و علت واقعه فقط همین دو جهت است: اول وجود عناصر مخرب و احیانا نفوذی که در خط انقلاب و اسلام نبوده و نیستند و متاسفانه هنوز هم عوامل آنها در برخی نهادها و ارگانها وجود دارند... دیگر این که اعتراض و انتقاد بر دو قسم است 1ـ سازنده که بحمدالله حضرت ایشان زیاد داشته و باید هم مردم و هم مسئولین بدان عنایت کرده و بکنند... 2ـ اعتراض و انتقاد غیر سازنده و مخرب که انقلاب را زیر سوال می برد و تنها از آن دشمنان انقلاب سوژه می گرفتند و انقلاب را می کوبیدند گرچه ممکن است بعضی از آنها مطابق واقع باشد، در عین حال باید از ذکر آنها خودداری می شد چرا؟ چون هر فرد و هر رژیم از این گونه مسائل زیاد دارد که فقط باید در اختیار انحصاری رژیم و مسئولان آن باشد و برای اصلاح آنها در حد ممکن اقدام شود و گرنه اظهار و افشای آنها چه اثری جز دلسردی بعضی از پشتیبانان کم ظرفیت و بی اطلاع دارد؟...»!! این روزنامه در قسمت های دیگر خود در این باره مطالب گوناگون و مثالهای فراوان را آورده است و اقدام امام را برخورد «خضر با موسی»! معرفی کرده و یا ابوذر را در آقای منتظری تجلی می نماید! یکی از روزنامه های صبح نیز که گویا اولین سرمقاله های خود را در این باره کمی «تند»! یافته بود در روزهای بعد به تعدیل! خویش همت گمارده و برای جبران مافات، مساله وجود نفوذیها را از بیت آیت الله منتظری به دفاتر و بقیه مسئولین نظام تعمیم داده و این گونه مطرح می کند: «... خطر نفوذیها را نباید نادیده گرفت و هر یک از نیروهای انقلاب و به ویژه مسئولین نظام جمهوری اسلامی بایستی خود را در معرض چنین خطری احساس کنند و در این خصوص هشیارانه تر برخورد کنند و اگر در مواردی به قطعیت رسیدند، با طرد نفوذیها و «عناصر ناراحت»، به سلامت محیط اطراف خود کمک کنند، چیزی که یقینا به صلاح ملت و انقلاب و قبل از همه به مصلحت خود آنها است...». یکی دیگر از روزنامهها نیز سکوت خود در سرمقالات را هم چنان حفظ کرده و تنها با مقالاتی به امضای اشخاص، در این باره به چاپ رسانیده که دیدگاههای نویسندگان نیز با یکدیگر متفاوت است و بدین وسیله عدم تمایل خود به موضع گیری صریح را نشان داده است. در یک جمع بندی کلی این گونه به نظر می رسد که تبلیغات غلط رسانه های گروهی داخلی و سخنان برخی از مسئولین در ارتباط با برکناری آیت الله منتظری یک خطر بالقوه برای انقلاب اسلامی را هم چنان در آستین مخالفین انقلاب و نظام نگه داشته است. در حالی که برخورد صحیح با این قضیه همان گونه که امام امت می خواهند، می توانست و می تواند به نجات شخص آیت الله منتظری از چنگال وسواسان خنّاس و رهایی نظام و انقلاب از خطری که آینده را تهدید می نماید، منجر گردد. کیست که نداند امام امت، درک و فهمش نسبت به مسائل انقلاب و اسلام و جهان از همه بیشتر است، بلکه با تیزبینی و دقت نظر منحصر به فرد خویش، آینده حوادث و حوادث آینده را به خوبی تشخیص داده و به مردم اعلام می کند گرچه در برخی از موارد با در نظر گرفتن مصالح انقلاب و اسلام، ناچار در زبان کنایه و اشاره، مطالب را گوشزد نموده و نسبت به جریانات خطرناک هشدار می دهد. و مگر امام نبود که با دقت نظر خویش، شش سال پیش، هشدارهای لازم را به آیة الله منتظری دادند و آینده را در لابلای جملات علی گونه خویش ترسیم نمودند گوئی، تمام صحنه های نمایش را سالها پیش از وقوع آن می دیدند؛ در این فراز بسیار مهم پیام ایشان به مجلس خبرگان آمده است: «لازم است به رهبر محترم آتیه یا شورای رهبری تذکری برادرانه و مخلصانه بدهم:... باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما با چهره های صددرصد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی، سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود. الله الله در تعجیل تصمیم گیری خصوصا در امور مهمه و باید بدانید و می دانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست». و جالب است که، در ادامه همین جملات، از ایشان می خواهند که پافشاری در اشتباهات و خطاها نکنند که با کمال تاسف، همین پافشاری باعث آن پیامد تلخ شد. از سوئی دیگر همه می دانند که امام از هر کس به انقلاب اسلامی دلسوزتر و مهربان تر است و این امر بر کسی پوشیده نیست و لذا در تمام موارد خطر، با هشیاری و دقت تمام آن را حفظ کرده و نگه داشته است و مصلحت انقلاب و اسلام را بالاتر از هر مصلحتی می داند و با صراحت اعلام می فرماید: «این مسئله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در هر صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامی با هر کس در هر موقعیت، قاطعانه برخورد می نماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمامی دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد». و باز هم ما می بینیم که شخص حضرت امام، ضمن آن که بیش از هر کس به آیة الله منتظری علاقه و محبت دارند و ایشان را کاملا می شناسند و عدم توانائی او را در حمل این بار بسیار سنگین می دانند و لذا هرگز با انتخاب ایشان از سوی مجلس خبرگان موافق نبودند، از آن طرف آقای منتظری نیز خود اعتراف نمودند به این که خود از قبل راضی به چنین سمتی نبودند چون می دانستند که توان برداشتن این بار را ندارند، و از این رو امام که مصلحت اسلام و نظام را بالاتر از مصلحت هر شخصی ـ در هر مقام و موقعیتی که باشد ـ می دانند، این تصمیم قاطع و جدی را گرفتند تا این که به فاجعه ای برای انقلاب نیانجامد. بنابراین، امام با درک بیشتر از مسائل و با علاقه فزونتر به آیة الله منتظری و با شناخت صحیح تر از ایشان، برای حفظ اسلام و نگهداری ارزش های انقلاب اسلامی، چنین تصمیمی را گرفتند و بی گمان راهی جز این نبود، به امید این که هیچ ابهام و اشکالی برای مخلصین و فرزندان انقلاب نمانده باشد و خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 78 |