تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
ولادت امام رضا علیه السلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 90، خرداد 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«یازدهم ذیقعده سال روز میلاد فرخنده ثامن الحجج بر شیعیان جهان مبارک باد» ولادت امام رضا علیه السلام امام رضا سلام الله علیه هشتمین پیشوای شیعیان در روز پنج شنبه، یازدهم ذی قعده سال 148 هجری چشم به دنیا گشود. کنیه مبارکش ابوالحسن و القاب شریفش: سراج الله، نورالهدی، فاضل، صابر، وفیّ، صدّیق و رضیی است و معروف به «رضا» می باشد، زیرا پدر بزرگوارش 29 سال و چند ماه زندگی کرد و پس از پدر، 20 سال امامت نمود. مفضّل بن عمر گوید: بر امام موسی بن جعفر (ع)وارد شدم در حالی که فرزندش «علی» در دامنش بود و او را می بوسید و زبانش را می لیسید و بر دوشش می گذارد و در آغوشش می گرفت و می گفت: عزیزم! چقدر بوی تو خوش و اخلاقت پاکیزه و فضلت برای همه روشن و بین است. به آن حضرت عرض کردم: قربانت گردم! به قدری محبت این کودک در قلبم قرار گرفت که به جز برای تو چنین محبتی، برای هیچ کس دیگر نبوده است. حضرت فرمود: ای مفضل! منزلت او به من مانند منزلت من به پدرم است، «ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم». عرض کردم: پس از شما او صاحب امر و امام مردم است؟ فرمود: آری! هر که او را اطاعت کند هدایت یافته و هر که مخالفت کند، کافر است. ابراهیم بن عباس گوید: هرگز ندیدم که امام رضا سلام الله علیه در سخنانش کسی را بیازارد و هرگز ندیدم سخن کسی را قطع کند تا آن که از سخن گفتن باز ایستد. و هرگز کسی را در نیازی که داشت ـ در صورتی که توان بر آوردنش را داشت ـ رد نکرد و هنگامی که یک نفر هم نشین داشت، هرگز او را نیافتم که پاهایش را روبروی همنشینش دراز کند و هرگز روبروی هم نشین تکیه نداد و هرگز نیافتمش که یکی از بردگان و یا نوکرانش را ناسزا گوید و هرگز آب دهان روی زمین نمی انداخت و هرگز در تبسمش با صدا نمی خندید بلکه همواره تبسم می فرمود. و هنگامی که سفره می انداختند، بردگان و نوکران خود را ـ حتی دربان و شتربان را نیز ـ صدا می کرد تا با او بر سر سفره غذا بنشینند. و آن حضرت شبها کم می خوابید و بسیار بیدار بود. بیشتر شبهایش را تا به صبح احیا می کرد. بسیار روزه می داشت و هیچ وقت روزه سه روز از ماه را ترک نمی کرد و می فرمود: این مانند روزۀ یک دهر است. و آن حضرت، مخفیانه بسیار صدقه می داد و با بی نوایان خوشرفتاری می کرد و بیشتر صدقه هایش در شب های تاریک بود. فرا رسیدن این روز فرخند و مبارک را به شیعیان و پیروان آن حضرت به ویژه ملت عزیز ایران تبریک و تهنیت عرض می کنیم و امیدواریم خداوند ما را قدردان این نعمت مقدس و جاودانه قرار دهد و آن حضرت را از ما محبان گنهکارش راضی و خشنود نماید. به برکت این ولادت با سعادت، و برای تیمّن و تبرک، قصیده ای شیوا از مرحوم آیة الله شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی در مدح آن امام همام سلام الله علیه نقل می کنیم: برید باد صبا خاطری پریشان داشت مگر حدیثی از آن زلف عنبر افشان داشت نسیم زلف نگار از نسیم باد بهار فتوح و روح روان و لطافت جان داشت صبا ز سلسله گیسوی مسلسل یار هزار سلسله بر دست و پای مستان داشت پیام یار عزیز ملیح روح افزاست دم مسیح توان گفت بهره ای زان داشت صبا دمید خور آسا ز مشرق ایران مگر که ذره ای از تربت خراسان داشت محل امن و امانی که وادی ایمن هر آن چه داشت، از آن خطه بیابان داشت مقام قدس خلیل و منای عشق ذبیح که نقد جان به کف از بهر دوست قربان داشت مطاف عالم امکان ز ملک تا ملکوت که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت بمستجار درش کعبه مستجیر و حرم اساس رکن یمانی زرکن ایمان داشت بمروه صفه ایوان او صفا بخشید حطیم و زمزم از او آبرو و عنوان داشت مربع حرمش رشک هشت باغ بهشت که پایه برتر از این نُه رواق گردون داشت بقاف قبه او پر نمی زند عنقا بر آستانه او سرهمای گردون داشت درش چو نقطه محیط مدار کون و مکان هر آفریده نصیبی بقدر امکان داشت فضای قدس کجا رفرف خیال کجا؟ براق عقل در آن عرصه گر چه جولان داشت در تو مهبط روح الامین و حصن حصین ز شرفه شرف عرش و فرش، ایوان داشت قصور خلد ز مقصوره تو یافت کمال زخدمت در آن روضه، رتبه رضوان داشت توئی رضا که قضا و قدر سر تسلیم بزیر حکم تو ای پادشاه شاهان داشت جمال شاهد گیتی به هستی تو جمیل که از شعاع تو شمعی فلک فروزان داشت کتاب محکم توحید از آن جبین مبین بچشم اهل بصیرت، دلیل و برهان داشت حدیث حسن ترا خواند فالق الاصباح که از افق، غسق اللیل را گریزان داشت تو باء بسمله ای در صحیفه کونین ز نقطه تو تجلی نکات قرآن داشت ز مصدر تو بود اشتقاق مشتقات ز مبدا تو اصالت اصول اکوان داشت مقام ذات تو جمع الجوامع کلمات صفات عز تو شانی رفیع بنیان داشت حقایق ازلی از رخ تو جلوه نمد دقایق ابدی از لب تو تبیان داشت فروغ روی ترا مشتری هزاران بود ولی که زهرۀ آن زهره روی تابان داشت بمفتقر بنگر کز عزیز مصر کرم به این بضاعت مزجاة چشم احسان داشت به این هدیه اگر دورم از ادب چه عجب همین معامله را مور با سلیمان داشت
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 78 |