تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,060 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,004 |
ولادت امام باقر علیه السلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 93، شهریور 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ولادت امام باقر علیه السلام امام محمد باقر سلام الله علیه در مدینه، سوم ماه صفر و بقولی اول ماه رجب از سال 57 هجری چشم به دنیا گشود. و پس از 57 سال که از عمر مبارکش گذشت در سال 114 در ماه ذی حجه و بقولی در ماه ربیع الاول وفات کرد. آن حضرت با جد بزرگوارش امام حسین سلام الله علیه مدت چهار سال زندگی کرد و با پدر بزرگوارش 39 سال زیست و مدت امامتش 18 سال بود. در ایام امامتش، خلافتهای غاصبانه ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزیز، یزید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک بود که توسط هشام مسموم شد و به شهادت رسید. کفعمی و صاحب فصول المهمه و مؤلف شواهد النبوة و شهید اول و صاحب کشف الغمه و بسیاری دیگر از مورخین و علما معتقدند که ولادت آن حضرت در روز سوم ماه صفر بوده است که مصادف با 13 شهریور امسال است. ما ضمن تبریک این عید سعید به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، رهبر محبوب و ملت عزیز ایران و سایر شیعیان و مسلمانان جهان، از خدای بزرگ مسئلت می کنیم که این روز بزرگ را بر برادران و خواهران عزیز، مبارک و خجسته قرار دهد و شفاعت آن حضرت را نصیبمان نماید ان شاء الله. اسم و کنیه و لقب آن حضرت اسم مبارکش محمٌد، کنیه اش ابو جعفر و القابش: باقر العلوم، شاکر و هادی است و اشهر از همه کنیه هایش «باقر» می باشد، زیر آن حضرت علوم را شکافت و دانشگاه اهل بیت را تأسیس و پایه گذاری نمود. امام صادق سلام الله علیه می فرماید: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به جابر بن عبد الله انصاری فرمود:« یا جابر! انک ستبقی حتی تلقی ولدی محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب المعروف التوراة بالباقر، فاذا لقیته فاقرأه منی السلام»- ای جابر، تو زنده می مانی تا اینکه فرزندم محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب که در تورات معروف به «باقر» است را دریابی، پس هنگامی که با او ملاقات کردی، سلام مرا به او ابلاغ کن. جابر بر امام سجاد سلام الله علیه وارد شد، محمد بن علی را نوجوانی خردسال یافت به او عرض کرد: بیا! آن حضرت رفت؛ آنگاه جابر گفت: به خدای کعبه قسم که شمایل، شمایل رسول الله صلی الله علیه و آله است. آن وقت سؤال از امام سجاد علیه السلام کرد: این نوجوان کیست؟ حضرت فرمود: این فرزند من و صاحب امر پس از من است، این محمد باقر است. پس جابر خود را بر پاهای آن حضرت انداخت و آنها را بوسه زد و عرض کرد: جانم به قربانت ای فرزند رسول خدا، سلام پدرترا بپذیر. همانا رسول الله صلی الله علیه و آله بر تو سلام رساند. امام صادق علیه السلام می فرماید: در اینجا بود که اشک شوق از دیدگان ابو جعفر علیه السلام سرازیر شد. آنگاه فرمود:« یا جابر، علی ابی رسول الله السلام ما دامت السموات و الأرض و علیک یا جابر بما بلٌغت السلام»- ای جابر، بر پدرم رسول خذا، سلام و درود خدا باد تا آسمانها و زمین برپا است و بر تو نیز چون سلام آن حضرت را به من رساندی. ذکر خدا امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم امام باقر علیه السلام همواره ذکر خدا می گفت. همراه او راه می رفتم، خذا را یاد می کرد؛ با او غذا می خوردم ذکر خذا می گفت، و حتی آن هنگام که با افراد صحبت می کرد نیز از یاد خدا غافل نبود و پیوسته می دیدم زبانش«لا اله الا الله» می گوید. و صبح هنگامی پس از نماز ما را جمع می کرد و دستور می داد ذکر خدا بگوئیم تا وقتی که آفتاب طلوع کند و هر کدام از ما می توانست قرآن بخواند، می فرمود: قران بخوانید و کودکانی که هنوز سواد نداشتند، امر می کرد ذکر خذا بسیار بگویند. عبادت در خلوت امام صادق سلام الله علیه می فرماید: شبها رختخواب پدرم را می انداختم و منتظر می شدم که تشریف بیاورد، و هنگامی که به رختخواب می رفت، من هم می رفتم به رختخوابم و می خوابیدم شبی حضرت دیر کرد، بدنبالش روانه مسجد شدم. کسی در مسجد نبود و حضرت را در سجود یافتم، ناله ای آرام داشت و با خدای خود راز و نیاز می کرد و می فرمود:« سبحانک اللٌهم، انت ربی حقا حقا، سجدت لک یا ربٌ تعبٌدا ورقٌا، اللٌهم انٌ عملی ضعیف فضاعفه لی، اللٌهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک و تب علی انٌک انت التوٌاب الرٌحیم»- پاک و منزٌهی خدای من،همانا تو بحق پروردگار من هستی، پروردگارم! برای اظهار عبودیٌت و بندگی در برارت سر بر خاک گذاشتم. خدایا! عملم ضعیف است، تو آن را بیفزای، خداوندا! مرا از عذابت، روزی که بندگانت را بر می انگیزی برهان و بر من ببخشای که همانا تو بسیار بخشنده و بسیار مهربانی.
ولادت امام کاظم علیه السلام امام موسی کاظم سلام الله علیه، هفتم ماه صفر از سال 128 هجری در «ابواء» (بین مکه و مدینه) به دنیا آمد و در روز 25 رجب و بقولی 5 رجب از سال 183 در زندان «سندی بن شاهک لعنه الله» در بغداد، در اثر دادن سم به آن حضرت، مسموم و به شهادت رسید. 20 سال از عمر مبارکش گذشته بود، که به امامت رسید و 35 سال مدت امامتش بود. در ایام امامت آن حضرت، بقیه سلطنت منصور و همچنین خلافت غاصبانه مهدی و فرزندش هادی و آنگاه سلطنت هارون الرشید لعنة الله علیهم بود که 15 سال امام کاظم «ع» در زمان خلافت هارون همچنان از زندانی به زندانی منتقل تا اینکه در زندان سندی بن شاهک (لع) مسموم شده و از دنیا رفت، و در قبرستان قریش در «کاظمین» فعلی مدفون شد. داستان ولادت ابو بصیر گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام بودم، همان سالی که فرزندش موسی علیه السلام بدنیا آمد. هنگامی که وارد سرزمین «ابواء» بین مکه و مدینه شدیم، امام صادق سلام الله علیه غذای فراوان و بسیار خوبی را برای ما و اصحابش آورد و در همان هنگامی که مشغول غذا خوردن بودیم، پیغامی از همسرش «حمیده» دریافت کرد که درد زائیدن او را گرفته و چون حضرت دستور داده بو که تولد این فرزندش را حتما به آگاهیش برساند، لذا آن پیغام به حضرت داده شد. حضرت با خرسندی از نزد ما رفت و چیزی نگذشت که بازگشت، آستین ها را بالا زده و از خنده دندانهای مبارکش پدیدار شده بود. عرض کردیم: خذاوند همواره شما را خندان و چشمتان را روشن گرداند، حمیده چه فرزندی زائید؟ حضرت فرمود: خداوند یک پسر به من عطا کرد که بهترین کسی است که خدا افریده است. و همانا حمیده به من مطلبی را خبر داد که خود به آن آگاهتر بودم. عرض کرد: فدایت گردم! حمیده شما را چه خبر داد؟ فرمود: او گفت: هنگامی که این فرزند زائیده شد دو دستها را بر زمین گذاشت و سر را به سوی آسمان بلند کرد. من به او گفتم: این علامت رسول الله صلی الله علیه و آله و امام پس از اوست. منهال قصٌاب گوید: از مکه خارج شدم و به سوی مدینه روانه گشتم، در راه به «ابواء» رسیدم که برای ابو عبد الله «علیه السلام» فرزندی متولد شده بود، قبل از حضرت به مدینه رفتم و آن حضرت روز بعد به مدینه رسید، آنگاه سه روز مردم را اطعام کرد و من از جمله افرادی بودم که همواره بر سر سفره حضرت حاض می شدم و با دیگران غذا می خوردم. نام و کنیه و القاب نام مبارکش «موسی» و کنیه هایش: «ابو الحسن»، «ابو ابراهیم» و «ابو علی». القاب مبارکش : «صابر»، «امین»، «عبد صالح» و معروف ترین آنها «کاظم» می باشد. به آن حضرت «ابو الحسن الاوٌل« و «ابو الحسن الماضی» نیز گفته می شود. این عماره و دیگر روات می گویند: ابو الحسن علیه السلام فقیه ترین اهل زمانش بود و از همه بیشتر کتاب خدا را حفظ کرده بود و صدای او در قرائت قرآن از همه زیباتر بود و هنگامی که قرآن می خواند، شنوندگان را به گریه می انداخت. مردم مدینه او را «زین المجتهدین» می نامیدند. و اینکه «کاظم» به او می گویند برای این است که غضب و خشم خود را نگه می داشت و اظهار نمی کرد و بر ظلم ظالمین صبر می نمود تا اینکه در زندانشان با غل و زنجیر به شهادت رسید. قرائت انجیل امام کاظم علیه السلام روزی به ابرهه نصرانی فرمود:« به کتاب خودت (انجیل) چقدر علم داری؟ » عرض کرد: من به آن و به تاویلش عالم و دانایم! آنگاه حضرت موسی «ع» شروع کرد انجیل را تلاوت کردن. ابرهه با ناباوری گفت : به خدا، مسیح هم همینطور انجیل را تلاوت می کرده است و کسی جز مسیح، اینچنین انجیل نخوانده است و من 50 سال است که دنبال کسی می گشتم که چنین بخواند. سپس به دست آن حضرت اسلام آورد. کشاورزی حسن بن علی بن ابی حمزه از پدرش نقل می کند که گفت: روز امام کاظم علیه السلام را دیدم در زمینش مشغول زراعت و کشاورزی بود، پاهایش گل آلود و عرق از سر و صورتش می ریخت عرض کردم: قربانت گردم! کشاورزان کجایند؟ فرمود: علی! کسانی در زمینشان با دستهای خود کار کردند و کشاورزی نمودند که از من و از پدرم بهتر بودند. عرض کردم: چه کسانی؟ فرمود: رسول خذا صلی اللٌه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السلام و سایر پدرانم، همگی در زمین های خود کشاورزی می کردند می کردند و زحمت می کشیدند و همانا کشاورزی کار انبیا و مرسلین و ائمه صالحین می باشد. شکر خدا هشام بن احمر گوید: در اطراف مدینه، با امام کاظم علیه السٌلام می رفتم، ناگهان دیدم حضرت از مرکب سواریش پائین آمد و به سجود رفتند و مدٌتی طولانی در سجود ماندند. آنگاه سر بلند کرده، سوار بر مرکب شده، به راه خود ادامه دادند. عرض کردم: فدایت گردم! سجود را خیلی طول دادید؟ فرمود: یلی از نعمتهای خدا را بر خودم یادم آمد، دوست داشتم که او را بر آن نعمت شکر گویم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 77 |