تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,745 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,962 |
میلاد راز آفرینش و سرور آفریدگان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 94، مهر 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
میلاد راز آفرینش و سرور آفریدگان هفدهم ربیع الاوّل یکی از بزرگترین اعیاد اسلامی است. روز ولادت سرور همه̾ آفریدگان خداوند، خاتم پیامبران و سرّ آفرینش و عظیم ترین انسان عالم امکان، رسول گرامی خداوند و بنده̾ شایسته اش، محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله است. فرا رسیدن این عید سعید اسلامی را به محضر فرزند عزیز و احیا کننده̾ دینش، خاتم الأوصیاء حجةبن الحسن العسکری ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و عموم مسلمین و شیعیان جهان به ویژه ملت برومند ایران، تبریک و تهنیت عرض نموده از خدای بزرگ مسئلت داریم ما را توفیق دهد که راه و رسم آن حضرت را در تمام زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری زندگی دنبال نمائیم و پیروان راستینی برایش باشیم. گرچه به صورت ظاهر نور پر فروغ حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله در سپیده دم هفدهم ربیع المولود ظاهر شد ولی نور وجودش سال ها قبل از آفرینش هر موجودی،خلق شده بود. امام صادق علیه السلام از اجدادش از حضرت امیر سلام الله علیهم اجمعین نقل می کند که فرمود : « انّ الله تبارک و تعالی خلق نور محمد صلی الله علیه و آله قبل أن یخلق السموات و الأرض و العرش و الکرسی و اللّوح و القلم و الجنّة و النّار و قبل ان یخلق آدم و نوحا و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و موسی و عیسی و داود و سلیمان... و قبل ان یخلق الأنبیاء کلّهم » ـ همان خدای تبارک و تعالی نور محمد صلی الله علیه و آله را قبل از آفرینش آسمان ها و زمین و عرش و کرسی و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و پیش از خلقت جمیع پیامبران آفرید. در ساعات ولادت پیامبران عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله آیات عجیب و شگفت انگیزی در عالم رخ داد : آتشکده̾ پارس که هزار سال روشن بود، به خاموشی گرائید، چهارده کنگره از ایوان انوشیروان فرو ریخت، دریاچه̾ ساوه خشکید، بت ها در سراسر جهان سرنگون شدند، شهاب ها در آسمان فروان شدند، کاهنان گمراه کننده ناکام گشتند وو... این شخصیت بزرگ جهان انسانیّت که خداوند خود تربیتش را به عهده گرفت، درباره اش می فرماید : « لولاک لمّا خلقت الأفلاک » و این جمله برای ستایش حضرت بس است که خداوند بفرماید : اگر تو نبودی هر آینه افلاک را نمی آفریدم یعنی : تو را از خلقت و آفرینش من هستی. و تمام جهان و افلاک و موجودات را برای تو خلق می کنم که همه پرتوی از وجود مبارک تو اند. و در آیه ای از قرآن، در ستایشش می فرماید : « و انّک لعلی خلق عظیم » ـ به تحقیق تو دارای خلقی عظیم هستی. در آیه دیگری ذات حضرت را، رحمت خداوند بر تمام مردم می داند. « و ما ارسلناک الّا رحمة للعالمین » ـ و ما نفرستادیم تو را مگر اینکه رحمت بر جهانیان باشی و آنجا که تأکید بر نهایت رأفت و عطوفت حضرت می کند چنین می فرماید : « لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتّم، حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم » ـ و همانا پیامبری از خود شما برای شما آمده است که آنچه بر شما گران آید، بر او سخت می گذرد و بر سعادت شما حریص است و نسبت به مؤمنین، مهربان و بخشاینده است. شمائل مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله دارای سیمائی جذّاب و زیبا بود که هر بیننده ای را مجذوب خود می ساخت. در روایتی که ابن شهر آشوب در مناقب به نقل از کتاب های زیادی آورده است، اوصاف رسول خدا صلی الله علیه و آله را چنین بیان می کند : رسول خدا صلی الله علیه و آله در چشم هر بیننده ای بزرگ و با هیبت مینمود. در دل ها جا می گرفت و گرامی بود. صورت زیبایش مانند ماه شب چهاردهم می درخشید. رنگ چهره اش سفید مایل به سرخی بود. اندامش نه لاغر و نه بسیار فربه، سیمایش سفید و نورانی، دیدگانش گشاده و سیاه، ابروانش سیاه و باریک و پیوسته و قامتش متوسط بود. پیشانیش بلند، بینی اش کشیده و باریک، در سفیدی چشمانش کمی سرخی دیده می شد. ابروانی پیوسته و گونه هائی برجسته داشت. بندهای دستش پهن، دو ذارع دستش بلند، مفصل شانه هایش بزرگ، شانه هایش پهن و کف های دست و پایش محکم بود. مژه هایش بلند، محاسنش پر پشت و دارای موئی فراوان، شاربش بلند نبود ولی پر پشت بود. موهای سفید و معدودی در سر و صورتش پیدا شده بود... دهانش متناسب، دندان ها از هم جدا و باز و سفید، مو ها صاف و غیر متجعّد، تمام اعضا و جوارحش معتدل و گردنش در زیبائی چون نقره بود... هنگام خوشحالی و رضایت چهره̾ مبارکش چون آئینه درخشیدنی جالب داشت و به آرامی و با وقار گام بر می داشت در حال راه رفتن پیش روی خود نگاه می کرد و در انجام کارهای نیک پیش قدم بود. هنگام راه رفتن مانند کسی که بر زمین سراشیب راه رود، پاها را بر می داشت. وقتی تبسّم می کرد، دندان هایش چون دانه های تگرگ نمایان می شد وبه زودی سفیدی دندانها چون برقی سریع، زیر لب ها پنهان می گشت. اندامی زیبا و خوی و خلقی پسندیده داشت. خوش مجلس بود. وقتی با مردم رو به رو میشد، پیشانیش چون چراغی فروزان، آنان را به خود جلب می کرد. دانه های عرق چون مروارید بر چهره اش می غلطید و بوی عرقش پاکیزه تر و خوش بو تر از مشک می نمود. مهر نبوت در میان دو کتفش نمایان بود. سخن گفتن حضرت امام حسن علیه السلام طی روایتی طولانی از دائیش « هند بن ابی هاله » شمائل و اوصاف حضرت را می پرسد و پس از سخنان مفصّل هندبن ابی هاله در وصف پیامبر «ص»، آنگاه امام مجتبی «ع» از او میخواهد که سخن گفتن حضرت را بیان کند. او چنین می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله با غصّه ها قرین و همواره متفکّر به نظر می رسید. آنی آسایش نداشت و بیشتر اوقات ساکت بود و جز در مواقع ضرورت، سخنی نمی گفت. و هنگام حرف زدن، از اول تا آخر به آرامی لب به سخن می گشود، کلامش کوتاه و جامع وخالی از تفصیل های بی جا و وافی و کافی به مقصود بود. اخلاقش نرم و هرگز به کسی تندی نمیکرد و هیچ کس را کوچک نمی شمرد. نعمت در نظرش بزرگ می نمود هر چند ناچیز و کم باشد و هیچ نعمتی را نکوهش نمی کرد. نه تنها از طعام ها مذمت نمی کرد که مدح و تعریف هم می نمود. دنیا و ناملایماتش هرگز او را به خشم در نمی آورد ولی هرگاه حقی پایمال میشد، از شدت غضب، کسی او را نمی شناخت. از هیچ چیز پروا نمی کرد تا حق پایمال شده را احقاق و یاری کند. هنگام اشاره به تمام دست اشاره می فرمود و چون از مطلبی تعجب میکرد، دست ها را پشت و رو نمی نمود و هر وقت صحبت می کرد، دست ها را به هم وصل می نمود و انگشت ابهام دست چپ را به کف دست راست می زد. بیشتر خنده های آن حضرت تبسم و لبخند بود و هنگام تبسم دندان هایش چون دانه های تگرگ نمایان می شد. رفتار حضرت امام حسین علیه السلام می فرماید : از پدرم نسبت به رفتار پیامبر در منزل پرسیدم، حضرت فرمود : « به منزل رفتنش به اختیار خود بود. و چون به منزل تشریف می برد اوقاتش را به سه جزء تقسیم می کرد : قسمتی را برای عبادت خدا، و قسمتی برای اهل بیت خویش و جزئی را هم به خود اختصاص می داد. و آن جزئی را که مربوط به خودش بود، به صادر کردن دستورات لازم به اصحاب خاص خود و تکلیف نمودن آنان برای رسیدگی به مشکلات و کارهای عمومی مردم صرف می کرد، و از آن قسمت چیزی را به کارهای خود اختصاص نمی داد. از جمله روش آن حضرت این بود که اهل فضل را همواره می پذیرفت و هر کس را به مقدار فضیلتی که در دین داشت، احترام می کرد... و همواره می فرمود : حاجت کسانی که به من دسترسی ندارند به من ابلاغ کنید و بدانید که : هر کس حاجت اشخاص ناتوان را نزد حاکم برد، خداوند قدم های او را در روز قیامت ثابت و استوار سازد... ». وضعیّت مجلس حضرت امام حسن علیه السلام می فرماید : از وضع مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله و وضعیت نشستنش پرسیدم، پدرم فرمود : « در هیچ مجلسی نمی نشست و بر نمی خاست مگر به یاد خدا بود. در مجالس جای مخصوصی برای خود انتخاب نمی کرد و مخصوصا از این کار نهی می فرمود. وقتی به جمعیتی می پیوست، هر جا که خالی بود می نشست و اصحاب خود را نیز دستور می داد که چنان کنند. حق هر یک از اهل مجلس را ادا می کرد تا آنجا که هیچ یک از آنان احساس نمی کرد که دیگری نزد آن حضرت مقرب تر و محترم تر از خود است و با هر کس که می نشست، به قدری صبر می کرد تا خودش برخیزد. هرکس حاجتی از او طلب می کرد یا حاجتش روا می شد و یا با بیان شیرین آن حضرت، قانع و خشنود می گشت. اخلاقش به قدری نرم بود که مردم او را برای خود چون پدری مهربان می دانستند و همگان نزد او در حق مساوی بودند. مجلسش، مجلس بردباری و حیا و راستگوئی و امانت و در آن، آواز ها بلند نمی شد و در آن حرمت مردم هتک نمی شد... » سکوت رسول خدا «ص» امام حسین علیه السلام می فرماید : از سکوت رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم، پدرم فرمود : سکوت آن حضرت بر چهار چیز مبتنی بود : حلم، احتیاط، تقدیر و اندیشه سکوتش در تقدیر و اندازه گیری برای آن بود که همه̾ مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار همه به یک نحو گوش دهد. سکوتش در اندیشه آن بود که در چیزهای باقی و همچنین فناپذیر فکر می کرد. سکوتش در بردباری، همراه به صبر بود، به طوری که از چیزی خشمناک نمی شد و از چیزی متنفر نمی گشت. و سکوتش در حذر و احتیاط در چهار مورد بود : 1- به کارهای نیک می پرداخت، تا دیگران به او اقتدا و پیروی کنند. 2- از کارهای زشت دوری می جست تا مردم از آن پرهیز نمایند. 3- در انتخاب رأی صحیح برای اصلاح کارهای امت، تلاش می نمود. 4- به آنچه خیر دنیا و آخرت در آن بود، قیام می کرد. ستایش پیامبر «ص» حضرت امیر علیه السلام در یکی از خطبه هایش، چنین پیامبر اسلام «ص» را می ستاید : « خداوند نهال محمد «ص» را در بهترین گلزارها و والاترین نهاد ها رویانید. او را از سرشت ابراهیم علیه السلام ـ که فرستادگان و راز دارانش را از آن برگزیده است ـ نمودار ساخت و تن و جانش را با مهر بی پایان خود بنواخت. دودمانش بهترین دودمان ها و خاندانش برترین خاندان ها است. شجره اش ریشه دارترین شجره ای است که در حرم پاک پرورش یافت و بر سر همه سایه انداخت. شاخه هایش بلند و میوه هایش بی مانند است. او پیشوای پرهیزکاران و مایه̾ بینش رهروان است. چراغی است روشنی بخش و درخشان و ستاره ای است با پرتو فروزان... ». نام های حضرت در خاتمه، به روایت جالبی در خصال شیخ صدوق برخوردیم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله، نام های خود را چنین تعریف می کند : جابربن عبدالله انصاری می گوید : حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود : من از همه کس به آدم «ع» شبیه ترم و ابراهیم «ع» از نظر قیافه و اخلاق، از همه به من شبیه تر است و خدای عزّوجل از عالم بالاتر از عرش مرا ده نام گذاشته است و هر پیغمبری که به قومش فرستاده، به زبان او مرا توصیف نموده و مژده آمدنم را داده است و مرا به نام خودم یاد کرده و در تورات نام مرا فاش ساخته و در میان اهل تورات و انجیل، مرا بسیار یاد کرده و کتاب خود را به من آموخته است. و همانا خداوند مرا به آسمانش بالا برده است و از ریشه̾ نام های خود نامی برای من تعیین نموده است که مرا «محمد » نامیده و او محمود است. و مرا در بهترین زمان های امتم به دنیا آورد و مرا در تورات « احید » نامید که ریشه اش، از توحید است ـ و به توحید بدن های امتم را بر آتش جهنم حرام فرمود. و مرا در انجیل « احمد« نامید پس منم « محمود » در میان آسمان ها و امتم را « حامدان » ( شگرگزاران ) قرار داد و نام مرا در زبور « ماح » نهاد که خداوند به واسطه من پرستش بت ها را از روی زمین بزدود. و نام مرا در قرآن « محمد » قرار داد پس منم « محمود » در مجمع قیامت ؛ آن جا که حکم نهائی صادر شود، کسی به جز من شفاعت نکند. و مرا در قیامت « حاشر» نامید که پس از قدم نهادن من به عرصه محشر، مردم محشور شوند و مرا «موقف » نامید که من مردم را در پیشگاه الهی جل جلاله بپا دارم و مرا « عاقب » نامید که بعد از همه̾ پیغمبران آمدم و پس از من هرگز پیغمبری نخواهد بود و مرا پیغمبر رحمت و پیغمبر توبه و پیغمبر مزد قرار داد. و نام دیگرم « مقفی » است که پیرو تمام پیغمبران مبعوث گردیم ومنم قیّم کامل و جامع که پروردگارم بر من منّت نهاد و فرمود : ای محمد ! تو را بر تمام مخلوقین خودم از سرخ و سیاه مبعوث کردم و ترا با رعبی یاری دادم ( منصور بالرعب ) که هیچ کس را این چنین یاری نکرده بودم و غنائم را بر تو حلال نمودم که برای هیچ کس پیش از تو حلال نبود. و سوره̾ فاتحه الکتاب و آیات آخر سوره بقره را که گنجی از گنج های عرشم بود به تو و امتت دادم و همه̾ روی زمین را سجده گاه تو و امّتت و خاک زمین را برای شما پاک کننده و مطهّر قرار دادم. و یاد ترا قرین یاد خود نمودم تا آنجا که هیچ کس از امت تو مرا یاد نکند مگر آنکه یاد تو به همراه یاد من باشد. ای محمد ! خوشا بر حال تو و بر حال امّتت.( خصال ـ ج 2 ـ ص 494)
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 70 |