تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,058 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,004 |
شهادت امام عسکری علیه السلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 94، مهر 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شهادت امام عسکری علیه السلام امام حسن عسکری سلام الله علیه در روز هشتم یا دهم ربیع الثانی از سال 232 هجری قمری در مدینه منوره متولد شد. و در سال 234 یعنی در سن دو سالگی، همراه با پدر، اجبارا روانه سامّرا شد زیرا متوکّل عباسی، دستور داده بود امام هادی علیه السلام را به هر نحو شده است، وارد سامّرا سازند، تا از چشم سربازان و عسکرش دور نماند، و لذا به این دو امام بزرگوار ( یعنی امام هادی و امام عسکری علیهما السلام ) عسکریّین می گویند چرا که هر دو در محاصره̾ سربازان مسلّح حکومت بودند. در سال 252 امام هادی سلام الله علیه به شهادت رسید که بدینسان حضرت عسکری علیه السلام مدت 20 سال در سایه̾ پدر زیسته است ولی برخی از مورخین ولادت آن حضرت را در سال 230 دانسته اند که طبق این روایت 22 سال و چند ماه سنّ حضرت بوده که پدرش از دنیا رفته است و امامت به او منتقل شده است. امام عسکری علیه السلام مدت 6 سال پس از وفات پدر زیسته است که یک سال ( یا کمتر ) آن در بقیه دوران معتز عباسی بوده، آنگاه یک سال، مهتدی حکومت کرده و پس از به هلاکت رسیدنش، نوبت به معتمد عباسی رسیده که پس از قریب به پنج سال از حکومت غاصبانه وی، حضرت توسط عوامل پلید معتمد مسموم شده و در روز هشتم ربیع الاول از سال 260 و در حالی که 28 سال و چند ماه از عمر حضرت گذشته بود، به شهادت می رسد، و در کنار پدر بزرگوارش در سامرا ( یا سرّمن رأی ) به خاک سپرده می شود. مادرش « سوسن » و او را « ام ولد » مینامند. القاب مبارکش « صامت »،« هادی »، « رفیق »، « زکی »، « نقی »، « خالص »، « سراج »و « عسکری » است. آن حضرت و پدر و جدش علیهم السلام را « ابن الرّضا » می نامیدند. کنیه اش : « ابو محمد » است. نقش انگشتر حضرت : « سبحان من له مقالید السموات و الأرض » میباشد. عبادت آن حضرت : شاکری که یکی از نوکران و خدمتگزاران آن حضرت بوده، طی یک روایت مفصّلی می گوید : «... به خدا برتر و با فضیلت تر از او در میان تمام علویین و هاشمیّین نیافتم. هرگاه وارد خیابان می شد، گرچه سر و صدای مردم و چهار پایان زیاد بود، با ورود حضرت، تمام سر و صدا ها خاموش می گشت و مردم و حیوانات همه کنار می رفتند تا راه برای حضرت باز شود و به آسانی در میان آن ازدحام جمعیت، حرکت کند... وقتی وارد محراب می شد، به سجده می افتاد که گاهی من به خواب می رفتم و بیدار می شدم و باز به خواب می رفتم و هنوز حضرت در حال سجده و راز و نیاز بود. غذای حضرت کم بود گاهی انجیر، انگور، هلو و دیگر میوه ها که برایش می آوردند، چند دانه ای بیشتر میل نمی فرمود، سپس می گفت : محمد ! این ها را برای کودکانت ببر ؟ من تعجب می کردم و عرض کردم : همه̾ این ها را ؟ میفرمود : آری ! بردار و ببر. فضیلت و بزرگواری احمد بن عبیدالله بن خاقان که یکی از دشمنان سرسخت اهل بیت و امام عسکری علیه السلام بود، میگوید : « نه دیدم و نه شنیدم در سرّ من رأی کسی را که برتر از حسن بن علی بن محمد « ابن الرّضا » باشد در وقار، متانت، پاکدامنی، بزرگواری و عظمت. تمام بنی هاشم و اهل بیتش و حتی سلطان، او را بر همه̾ شخصیت ها ـ هر چند هم از او بزرگتر و مسن تر بودند ـ مقدم می دانستند و همچنین فرماندهان، وزرا، نویسندگان و عامّه مردم برای او احترام بسزائی قائل بودند. و من هرگز سؤال نکردم از یکی از بنی هاشم یا فرماندهان یا کتّاب یا قاضیان یا فقیهان و یا سایر مردم در باره̾ او مگر اینکه او را در بالاترین درجه از فضیلت می دانسته و بیشترین احترام و تقدیر را برای او قائل بودند و بر پیرمردان و شخصیت های معروف و اهل بیتش مقدم می دانستند. و به خدا نیافتم دوست و دشمنی را الّا درباره̾ او سخن شیرین گفت و بر او درود فرستاد و از او به بزرگی و عظمت یاد کرد. و همانا پدرم عبدالله بن خاقان می گفت : اگر خلافت از دست بنی عباس بیرون رفت، هیچ کس سزاوار آن نیست جز او زیرا فضلش، پاکدامنیش، تقوایش، جهاد با نفسش، زهد و پارسائیش، عبادتش، خدا خواهیش و سایر اخلاق زیبایش از همه بیشتر است ». زهد و ورع کامل بن ابراهیم مدنی می گوید : خدمت سرورم ابومحمد علیه السلام رسیدم، او را در لباسی سفید، زیبا و نرم یافتم. در دل خود گفتم : عجیب است ولیّ خدا و حجّتش بر مردم، لباسهای نرم می پوشدو ما را امر می کند که با برادرانتان هم شکل باشید و از چنین لباس هائی منع می کند ؟! فورا حضرت تبسم فرمود و در حالی که آستین مبارک را بالا می زد و لباس سیاه خشنی در زیر آن لباس به من نشان می داد، می فرمود : « این برای خدا است و آن برای شما ». محمد بن اسماعیل می گوید : عباسیان و بسیاری از منحرفان بر صالح بن وصیف که مأمور زندان حضرت بود، وارد شدند و به او گفتند : هر چه می توانی بر او سخت بگیر و هرگز مدارات نکن ! صالح بن وصیف به آنان گفت : نمی دانم چه کار کنم ؟ دو نفر از بدترین و قسی القلب ترین و شقی ترین افرادم را مأمور او کردم و به آنان سفارش کردم که بر او سخت بگیرند، اکنون کار به جائی ریسده است که آن دو از بهترین نمازگزاران و عبادت کنندگان شده اند ! آنگاه دستور داد آن دو مأمور را بیاورند. وقتی وارد شدند به آنان گفت : چه شده است شما را ؟ چرا درباره̾ او این قدر مهربانی و ملاطفت می کنید ؟ گفتند : « چه بگوئیم درباره مردی که روزها روزه و شب ها به عبادت می گذراند. همواره زبان مبارکش با ذکر خدا می چرخد و هیچ صحبتی و کاری جز با عبادت انجام نمی دهد هنگامی که به ما می نگرد، استخوان هایمان می لرزد و هیبت و عظمتش زبانمان را لال می سازد ». عباسیون و دشمنان هنگامی که چنین سخنانی را شنیدند، نومیدانه بازگشتند. در کافی آمده است که علی بن محمد و بسیاری از اصحاب نقل می کنند : ابو محمد علیه السلام را به دست یکی از شکنجه گران مجرّب و معروف سپردند و از او خواستند، از اذیّت و شکنجه حضرت کوتاهی نکند. او هم خیلی بر حضرت سخت میگرفت و شکنجه می داد. روزی همسرش به او گفت : ای مرد ! از خدا بترس، تو نمی دانی، چه شخصیت بزرگی در منزلت وجود دارد ؟ و از عبادت و بزرگواری حضرت برای او نقل کرد و گفت : من بر تو می ترسم که چنین رفتاری با او داری. آن مرد پاسخ داد : به خدا قسم، او را بین درندگان می اندازم ! و آنگاه از حاکم اجازه خواست و پس از دریافت اجازه از معتمد خبیث، حضرت را بین درندگان و شیرهای بیابان اندخت که هیچ کس شک و تردیدی نداشت، حیوانات، حضرت را پاره پاره کرده و خوردند. یحیی بن قتیبه اشعری می گوید : پس از سه روز او با همان مرد به بیابان آمدند و دیدند که امام مشغول نماز خواندن است و درندگان در اطراف او مشغول پاس دادن هستند. و همین که چشمشان به آن شکنجه گر افتاد او را پاره پاره کرده و نوش جان کردند. یحیی که این منظره را می بیند، نزد معتمد می رسد و جریان را به او می گوید. معتمد را ترس و هول شدید رسیده، خدمت حضرت می رسد و تضرع و زاری می کند و از کردار خود معذرت می خواهد ! در خاتمه نامه ای را که امام عسکری علیه السلام به اهل قم و آوه ( که قریه ای است نزدیک ساوه ) نوشته است در این جا نقل می کنیم : « ان الله تعالی بجوده و رأفته قد منّ علی عباده بنبیه محمد بشیرا و نذیرا، و وفّقکم لقبول دینه، و اکرمکم بهدایته، و غرس فی قلوب أسلافکم الماضین ـ رحمةالله علیهم ـ و أصلابکم الباقین ـ تولیّ کفایتهم و عمرهم طویلا فی طاعته ـ حبّ العترة الهادیة، فمضی من مضی علی و تیرة الصّواب، و منهاج الصّدق، و سبیل الرّشاد. فوردوا موارد الفائزین و اجتنوا ثمرات ما قدّموا، و وجدوا غبّ ما أسلفوا... ». ( مناقب آل ابی طالب ـ ج 4 ـ ص 425 ) همانا خدای تبارک و تعالی با لطف و مهربانیش بر بندگانش منّت نهاد به وجود پیامبر و رسولش حضرت محمّد صلی الله علیه و آله که بشارت دهنده و هشدار دهنده بود و شما را توفیق داد که دینش را بپذیرید و به هدایتش مشرّف شوید و در قلوب گذشتگان و نیاکان شما ـ که خداوند رحمتشان کند ـ و نسل های آینده̾ شما ـ که خداوند مشکلاتشان را برطرف و عمرشان را در اطاعتش طولانی سازد ـ محبت عترت پاک هدایت کننده قرار داد و بدینسان آن کس که از شما درگذشت، بر روش درست و برنامه̾ راستین و راه رستگاری گذشت و این گذشتگان بر جویباران رستگاران وارد شدند و برهای کشت خود را چیدند و نتیجه و محصول آنچه قبل از خود فرستاده بودند دریافت کردند. مجله پاسدار اسلام، سال روز شهادت امام یازدهم سلام الله علیه را به تمام شیعیان به ویژه ملت مسلمان ایران تسلیت عرض می نماید. به امید اینکه مودر الطاف و توجّهات آن حضرت و فرزند گرامیش حضرت حجة بن الحسن عجل الله فرجه باشیم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 72 |