تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,767 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
اهمیّت وصیت در اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 94، مهر 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت سوم حجة الاسلام و المسلمین اسد الله بیات جاودانگی راه امام اهمیّت وصیت در اسلام حدیث ثقلین در پیشگفتار حضرت امام قدس سره سخن خویش را این طور آغاز می نماید : « بسم الله الرحمن الرحیم : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض ». امام به عنوان مردی که قریب یک قرن جریانات گوناگون سیاسی را مشاهده فرموده و دیده است و تاریخ هزار و چهار صد ساله دنیای اسلام را با دقت مورد بررسی و علل رشد و عزت و عظمت و عوامل انحطاط و سقوط آنها را به وضوح یافته و شناخته است و به صورت تاریخ مجسّم در تمام این مراحل می تواند خط مشی ملل محروم و مستضعف را مشخص و راه آزادی آنان را ترسیم نماید و تجربه بزرگی از مبارزه مستمر و وسیع و بی امان با قدرت های بزرگ دنیا را داشته و در ایران اسلامی آن را به صورت یک نظام پیروز و ملموس و عینی به کرسی نشانده است و به عنوان یک طبیب حاذق که بیماری های امت اسلامی و ملل محروم و مستضعف جهان را شناخته و راه معالجه و مداوای آنها را به خوبی می شناسد و مانند پدری مهربان و رسول گرامی و دلسوز از وضع موجود جهان اسلام و محرومیت جانکاه به سر می برند و توجهی به این ارزش های الهی ندارند ؛ رنج می برد و لحظه به لحظه در صدد فرصت ها و موقعیت هائی است که از آن فرصت ها بهره برداری نموده و راه چاره ای اندیشیده و به این وضع رقت بار پایان بخشیده و بلکه بتواند مجددا عزت و عظمت از دست رفته امت اسلام را به سوی آنان برگردانده و در سایه احیاء ارزش های اسلامی آنان را زیر پرچم توحید و اعتصام به حبل الله، یکپارچه و متحد سازد و در ظل وحدت در سایه احکام نورانی اسلام و حاکمیت قرآن، جلو غارتگری های قدرت های بزرگ دنیا ـ چه غربی و چه شرقی ـ گرفته شود و با توجه به ایمان و معرفت عمیقی که با اسلام و احکام الهی دارد و به خوبی می داند تنها عامل سقوط و انحطاط دنیای اسلام، دوری آنان از اسلام و مهجور شدن قرآن و احکام آن و امامان و رهبران الهی و فاصله گرفتن امت اسلام از اسلام واقعی وفرهنگ اصیل الهی و اهل بیت نبی اکرم است و همچنین تنها راه نجات و رهائی آنان از این وضع رقت بار و نکبت زا، رجعت و بازگشت آنان به اسلام و احیاء فرهنگ غنیّ اسلامی است و برای این معنی گواه و شواهد آن قدر زیاد و فراوان است که بر کسی پوشیده و مخفی نمی باشد و به صورت نظری همه بر آن اعتراف دارند ولی اشکال مسئله در اجرا و رجعت عملی به آن مطلب است که در بالا به آن اشاره شد و امام قدس سره این موضوع را در ایران اسلامی به تجربه گذاشت و با توجه به همه موانع موجود و حمایت همه جانبه قدرت های بزرگ دنیا از رژیم فاسد گذشته طاغوتی و نظام شاهنشاهی و مسلح کردن آن به همه گونه سلاح های پیشرفته دنیا و حضور چشم گیر شیطان بزرگ آمریکا در تمام مراحل و طراحی های براندازی آن در مقابل نظام الهی واسلامی، اما قدس سره توانست با تکیه بر ارزش های اسلامی و برگرداندن مردم به احکام و معارف الهی و قرآنی و به وجود آوردن وحدت و انسجام در پرتو احکام الهی نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را ساقط و سرنگون نموده و نظامیاسلامی را تأسیس و بنیانگزاری نماید، و در این تجربه نیز موفق از آب درآمد. باتوجه به همه این ها اما قدس سره در آستانه ارتحال به عالم بقاء است و نظامی را به وجود آورده است و ده سال از عمر این نهال نوپا می گذرد و علاوه بر این که انی نظام باید بماند و آسیب نبیند و بتواند ملت انقلابی را اداره نماید، طوری باید از استواری و استحکام برخوردار گردد که بتواند منشأ امید و اطمینان برای ملل محروم و ستمدیده جهان گردد و آنان با اتکاء و اعتماد به این نظام ارزشی الهی به حرکت های رهائی بخش خودشان ادامه دهند و زمینه های سقوط حاکمان جور و فساد را فراهم سازند و عوامل وحدت و یکپارچگی همه دنیای اسلام را فراهم و آماده نمایند. پدر و معلم انقلاب در چنین شرایطی روی این مطلب حساس انگشت گذاشت که پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله روی آن تکیه کرده بود و اعتصام به آنها را عامل نجات و عظمت و سعادت معرفی نمود و جدائی و فاصله گرفتن از آنها و مهجور و متروک گذاشتن آنها را منشأ همه گرفتاری ها و ذلّت ها و نکبت های اجتماعی و سیاسی دانست وآن عبارت است از اعتصام به حبل ثقلین : ثقل اکبر که همان کتاب الله است و ثقل کبیر که اهل بیت و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله است، می باشد. اگر مسلمانان بخواهند از این وضع نامطلوب نجات پیدا کنند و قدرت از دست رفته را دوباره بدست آورند و به صورت بنیانی مرصوص در مقابل کفر جهانی ایستاده و با همه آنان بتوانند مقابله کنند و از ذخائر خدادادی به نفع دنیای اسلام سود برده و جلو غارت گری چپاولگران شرق و غرب را بگیرند، باید فرهنگ قرآن را در تمام زوایای زندگی خودشان حاکم کرده و کتاب خدا را حکم قرار داده و اجراء آن را بدست اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و کسانی که آنان معرفی فرموده و صالح می دانند، سپرده و امامت صالحان را در تمام صحنه ها قبول نمایند. و در صورت حاکمیت قرآن و مامت صالحان است که مسلمانان عظمت خود را بدست می آورند و امّت اسلامی دارای هویّت معنویو متین و محکم الهی خواهد شد و در جامعه ارزش های الهی تجلیات خود را نشان خواهد داد و بالعکس در صورت جدائی این دو ثقل از هم و مهاجرت مردم از حیث اخلاق و رفتار و کردار و برخوردهای سیاسی و اجتماعی از کتاب و سنت و جدائی آنان از امامت صالحان آن بر سر امت اسلامی خواهد آمد که در طول 14 قرن همگان از آن مطلعند و قلم از بیان اعشاری از آن مصیبت عاجز و ناتوان و هر انسان بیدار و سالم از بازگو کردن آن ناراحت و شرمسار است. ببینید معلم انقلاب و پدر حرکت اسلامی جهانی در قرن معاصر موضوع را چگونه بیان فرموده است : و بعد اینجانب مناسب میدانم که شمّه ای کوتاه و قاصر در باب ثقلین تذکر دهم، نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره̾ وجود از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید،سنگین و تحمل آن فوق طاقت. اگر نگویم ممتنع است و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بودن از حقایق والای ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است. و نه آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسّر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود. حضرت امام « قدس سره » در این پیام جاودانه نمی خواهد از مقامات عرفانی و ملکوتی ثقلین اکبر و کبیر سخن بگوید زیرا بر تمام دایره وجود از عالم ملک و ملکوت اعلی و حتی حقایق بالاتر که در فهم من و امثال من ناید، درک و تحمل آن سنگین تر و فوق طاعت است و بلکه برای خیل ها محال و ممتنع می باشد برای اینکه یکی از این دو ثقل کتاب الله است که از طریق روح الامین به قلب نبی اعظم اسلام صلی الله علیه و آله وحی گردیده است ؛ کتابی که در آن تمامی حقایق عالم آورده شده است، کتابی که دست آلودگان و شیطان صفتان از حریمش قطع و بریده است، کتابی که دارای بعدی آسمانی و ملکوتی و غیبی است و از این حیث عالم غیب را به جهان شهادت مرتبط ساخته است و بعدی ظاهری و انسانی و طبیعی است که در قالب الفاظ درآمده تا انسان ها برای هدایت بتوانند از آن بهره مند گردند و استفاده نمایند. حالا این غیب اکنون چگونه و از چه طریقی در این قالب قرار گرفت و حقیقت وحی چیست ؟ آیا تعالی انسان و انخلاع آن از عالم طبیعت و ماده و کنار رفتن حجاب ها وانکشاف آن حقایق است به صورتی که برای یک انسان متعالی توان تحمل آن وجود دارد ولو از طریق ملک امین وحی الهی یا نه، وحی عبارت است از تنزل حقایق عالم غیبی و تجلی و تمثّل آنها در وضعی که یک انسان مرتبط به عالم طبیعت و ماده، توان درک و دریافت آن را داشته باشد و یا هر دوی اینها است به طوری که انسان در سایه سیر و تقرب معنوی به مبدا عالم و خدای جهان به حدی می رسد که می تواند حقایقی را که انسان های معمولی توان تحمل آن را ندارند، متحمل گردد و حامل امانات الهی گردد ؛ در عین حال این ثقل اکبر با همه تنزل های زیاد و فراوان که برای بیان حقایق و سهولت فهم انسان به این صورت درآمده است. دارای حقیقتی است که جز مخاطبین اصلی آنها که همانا مترجمان آن هستند و ثقل کبیرند و توان تحمل معنی و مفهوم آن را دارند و در حقیقت برای آنها نازل گردیده است و منزّل قرآن معلم آنها هست و قبل از آنکه قرآن را به دیگران تعلیم نمایند خودشان تعلیم یافته و حقایق آن را فهمیده و دریافته اند با یک دست از عالم بالا می گیرند و با دست دیگر به جامعه و عالم می رسانند و مجاری فیض الهی و صنایع الله هستند و با زبان وحی و غیب آشنائی دارند، دیگران نمی توانند به حقایق آن برسند مگر آن مقداری که از زبان مترجمان وحی در اختیار بشریت گذاشته شده است. آری بعد عرفانی و مقامات معنوی ثقلین را با این بضاعت مزجاة و با این زبان های معمولی و متداول و با زبان کلمات و الفاظ و با شیوه متعارف نمی توان درک کرد و نمی توان آن را تحمل داشت ؛ درک آنها راه دیگری دارد و زبان مخصوص لازم دارد که دست ماها از آن کوتاه و خصوصیات درونی و مدارک ما با آنان نامأنوس است مگر خود حضرت امام قدس سره که مأمور نیست با آن زبان با ما و امت خویش سخن بگوید بلکه مأمور است علی قدر عقول ما با ما سخن بگوید و عقول ما و ماها و دیگران از آن ظرفیت به دوریم و لذا مشاهده می شود که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید : « حالاتی بین من و خدای عالم اتفاق می افتاد که در آن حالات نه برای ملک مقربی راهی هست و نه برای نبی مرسلی توان تحمل آن ». آری ! ثقل اکبر و کبیر که در آن رسالت الهی و بعثت انبیاء و وحی آسمانی و مقامات غیبی و اولیا و امامان و مشاهدات عالم غیب و ربط جهان غیب با عالم شهادت و طبیعت تجلی می یابد و حقیقت عالم ماوراء الطبیعه در قالب یک کامل متجلی میگردد و آن قدر سنگینی می نماید که اگر انسان کامل و ولی و امام آن را تحمل نمی کرد نه آسمان ها و نه زمین و نه چیز دیگر توان تحمل آنها را نداشت و در این باره مناسب است عنان قلم را کنترل نموده و در این وادی وارد نشویم و بحث و بررسی در مورد آنها را باهلش بسپاریم و در وقت دیگر از آنان در یک باره بهره ببریم. و همچنین حضرت امام قدس سره نمی خواهد درباره̾ عظمت و بزرگی خسارت و زیان های معنوی و انسانی و الهی که در اثر مهجور ماندن ثقلین اکبر و کبیر بر انسانیت در طور تاریخ بشریت وارد شده است و به هیچ وجه قابل جبران نمی باشد بحث کنند و سخن بگوید. زیرا عظمت این خسارت در حدی نیست که ما ها با معیارهای معمولی و بشریبتوانیم ارزیابی نموده و مورد سنجش قرار دهیم همانطور که ثقل اکبر و اصغر که کبیر است و نسبت به ثقل اکبر صغیر و اصغر است از جهت جایگاه واقعی و عرفانی و مقامات معنوی از ظرفیت درک و فهم بشری دور و بیرون است، به همان اندازه خسارت کنار گذاشته شدن آنها و محروم ماندن عالم از هدایت جامع و تامّ انسان هایی که با عالم غیب مرتبط بودن و با زبان وحی و غیب مکنون آشنا بودند ؛ قابل ارزیابی و درک و فهم با این مدارک ضعیف و ابزار محدود نمی باشد. بدون تردید اگر در قرون متوالیه و گذشته در مردم زمینه های پذیرش بود و شرایط برای اجرای فیض الهی فراهم می گشت و انبیاء و اولیای الهی می توانستند حقایق مأخوذه از عالم غیب را در اختیار بشریت قرار دهند و فهم و عقل بشری را رشد داده و استعداد درک آنان را به فعلیت برسانند. وضع زندگی بشر اینگونه نبود که الآن مشاهده می شود و دنیا و مظاهر فعل الهی طور دیگر خودش را نشان می داد و تاریخ و حرکت تاریخ، چهره دیگری و حقیقت نورانی تری پیدا می کرد. بنابراین مهجور ماندن ثقل اکبر و اصغر تنها آن دو ارزشمند را متروک و مهجور نکرد بلکه بشر را از بشریت تهی و شرایط کمال و رشد و تعالی بسیار سخت و راه سر الی الله تنگ تر و زمینه های تاخت و تاز شیاطین و دزدان راه اخلاق و انسانیت و شرافت ها و کرامت های انسانی را فراهم ساخت و کار به جائی رسید که در دوران طغیان بنی امیّه « لعنهم الله » دفاع از شرک و بت پرستی و گبر و جهود افتخار محسوب می شد ولی دفاع از حقیقت محمّدی صلی الله علیه و آله و ولایت اهل بیت علیهم السلام و روح و معنی واقعی به آسانی امکان پذیر نبوده بلکه جرم به حساب می آمد. در این باره نیز مناسب است بحث را متوقف ساخته و تحلیل در آن را به وقت دیگر بگذاریم و از خدای متعال لعنت خالده و ابدی برای عاملان این هجران و مفارقت امت اسلام از ثقلین بخواهیم. الهی آمین و نیز با توجه به این که بر همگان واضح و آشکار است که از ناحیه طاغوتیان و بازیگران سیاسیو چپاولگران و غارتگران چه مصائبی بر این دو ثقل وارد شده است، کدام ظلم و ستمی است که از طرف آنها بر قرآن و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وارد نکرده باشند ؛ آیا امکان داشت چیزی از مصادیق ستم و ظلم به حساب آید و آنان توان انجام آن را داشته باشند ولی انجام ندهند کدام ظلم و کدام ستم که قلم از بیان آنها عاجز و ناتوان و وجدان بشری از تذکر و یادآوری شرمسار ؛ هر گروهی و هر باندی روی کار آمده اند و از نام اسلام و قرآن استفاده کرده اند و از اعتبار و حیثیت اسلام برای خودشان شأن و اعتبار و موقعیت کسب کرده اند ولی نامردمی ترین و ضد بشری ترین برخورد ها و رفتارها را با قرآن و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله انجام داده اند، ننگین ترین و سیاه ترین تاریخ را همانان دارند که به هر جنایتی دست زدند و از هیچ خشونتی و وحشیگری خود داری ننمودند، صفحات تاریخ و کتاب ها پر از آنها است و حوصله این سری نوشتار ها اجازه نمی دهد ما وارد جزئیات ریز و مشخص شویم ولی همین مقدار از علاقمندان می خواهیم مروری به دوران سیاه هشتادساله حکومت خبیثه بنی امیه داشته باشند وتاریخ حکومت سیاه ترین چندین قرن بنی عباس را که با نام دین و قیام به عنوان خون خواهی امام حسین علیه السلام زمام حکومت را در دست گرفتند و فجیع ترین جنایات تاریخ را مرتکب شدند، مورد مطالعه و بررسی قرار دهند و جریانات بعد از آنها دوران حاکمان مغول و بعد از آنها را مورد دقت قرار داده و ملاحظه فرمایند که بر بشریت چه گذشته است وچه چیزهائی این طاغوتیان می توانستند مرتکب شوند و انجام دهند که انجام ندادند و نمونه های بارز و آشکار در دوران معاصر دیدیم و در همسایه ها و دنیای طاغوت زده در سراسر جهان داریم می بینیم که هر روز میلیون ها حق کشی و نامردمی و خیانت به نام های رنگین و با چهره های منافقانه و در شکل های گوناگون صورت می پذیرد و نه تنها با آنها برخورد نمی شود و بلکه دفاع و حمایت نیز به عمل می آید. امام قدس سرّه از زاویه دیگری به مسئله ثقلین متذکر می شود و به صورت کوتاه و فشرده و گذرا بر آنچه بر این دو ثقل گذشته است اشاره می نماید و لذا می فرماید : « بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم. شاید جمله لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم، هر چه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا (ص) در حوض وارد شوند و آیا این حوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد و باید گفت، آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم (ص) گذشته بر امت مسلمان، بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 73 |