
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,483 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,561 |
هجوم فرهنگی غرب | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 94، مهر 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
جمع بندی اهمّ رویداد ها هجوم فرهنگی غرب هشداری برای حزب الله با انتخاب نیروهای جدید و شکل گرفتن ارکان قوای سه گانه̾ کشور و فروکش نمودن جو پر التهاب و حساس این مرحله از انقلاب، زمان آن رسیده که با تأملی ژرف به آنچه در این چند ماه، گذشته است نظر افکنیم و تاکتیک ها و وجوه مختلف توطئه های غرب را در مقابله با انقلاب اسلامی به خوبی شناسائی نمائیم. با اندک دقّتی بر روی خطوطی که رسانه های گروهی غرب و نیز متأثر از آنها برخی رسانه های گروهی داخلی در این چند ماهه̾ پس از ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه دنبال می کنند به روشنی پیداست که غرب همان خط گذشته̾ خود را در تهی ساختن فرهنگ امت اسلامی تعقیب می نماید، منتهی در این چند ماهه، این هجوم و تاخت و تاز ـ با این تصور که ایران اسلامی پرچمدار و مدافع راستین اسلام ناب محمدی(ص) را از دست داده ـ با قدرتی بیشتر صورت می پذیرد تا با از بین بردن فرهنگ اسلام پابرهنگان، موفّق شوند اسلام سازش و تزویر، اسلام منافقین، اسلام سرمایه داران، اسلام مرفهین بی درد، اسلام متحجرین و مقدس نماهای بی شعور و در یک کلمه « اسلام آمریکائی » را جایگزین نمایند. بدین ترتیب یکی از اصلی ترین و در عین حال خطرناک ترین تاکتیک هایی را که غرب در شرایط کنونی دنبال می کند « هجوم فرهنگی » است. هجوم به همه̾ آن چیزهایی که مردم به رهبری اما از پانزده خرداد 42 تا پانزده خرداد 68 آنها را پایه ریزی کرده و در ارزش ها و آرمان های انقلاب متجلّی ساخته اند. امام فقیدمان خط کلّی غرب خصوصا شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار را در مقابله با انقلاب اسلامی این چنین بیان کرده اند : «... توطئه̾ خارجی بر علیه افراد نیست... آمریکا بر ضد اسلام است و از اسلام صدمه خورده نه از افراد... نه از من سیلی خورده، نه از آقای رئیس جمهور سیلی خورده است، نه از اشخاصی که در مجلس هستند و نه دولت ها، از این ها سیلی نخورده است، از زاغه نشین ها سیلی خورده است. از این ملّت سیلی خورده است و او در صدد این است که اگر توطئه کند، بر ضد ملّت توطئه کند نه اینکه بر ضد من یا بر ضد کس دیگر... ». ( 15/5/59 ) این خط کلّی همواره توسط آمریکا و دیگر کشور های بلوک غرب پیگیری می شده ولی به دلیل آن که اما در دهه̾ اوّل انقلاب به صورتی فعّال در صحنه های سیاسی جهان ظاهر شده بود آنها با اقدامات انفعالی تنها از وارد آمدن لطمات بیشتر به منافع خود جلوگیری می کردند و به اعتراف خودشان امام با ابتکار ها و اعمال غیر منتظره ( به تعبیر صحیح عمل به تکلیف الهی ) بارها سیاست های غرب رادر کشور های جهان سوم به شکست کشانیده و با آمریکا نه در مرزهای ایران بلکه در خاک کشورهای مورد تجاوز شیطان بزرگ می جنگید. غرب و آمریکا در دهه̾ دوّم انقلاب اسلامی به تصوّر آنکه فقدان امام منتفی شدن ارزش ها و آرمان های انقلاب و بسته شدن ملاک ها و معیارهای اسلام ناب محمدی (ص) است، تهاجم گسترده ای را به انقلاب آغاز کرده است و در ابتدائی ترین مرحله̾ آن، از بین بردن فرهنگ اسلامی و میراث امام خمینی (ره ) را در دستور کار خود قرار داده است. رسانه های گروهی غرب اعم از رادیو های بیگانه و روزنامه ها و مجلات سیاسی و فرهنگی آن، نشریات ضد انقلاب فراری، « نکته̾ » سلطنت طلبان به قلم « سعیدی سیرحانی » همکار مطبوعاتی ساواک در روزنامه̾ اطلاعات 30/5/ 68، برخی « چراغ سبزهای » روزنامه̾ انگلیسی تهران تایمز که متأسفانه صاحب امتیاز آن سازمان تبلیغات اسلامی است و... همه و همه خطرناک بودن این هجوم فرهنگی را نشان می دهد. کنار هم قرار دادن این وجوه، خط هماهنگ غرب را در برابر انقلاب اسلامی هویدا می سازد و می تواند به مثابه هشدار و بیدار باشی برای حزب الله و مسئولین آگاه و متعهّد کشور محسوب گردد. یکی از نشریات ضد انقلاب در خارج از کشور که ارگان سلطنت طلبان فراری نیز محسوب می شود در آخرین شماره خود ( مرداد ماه 68 ) طی مقاله ای با اشاره به موفقیت های سیاسی نظام جمهوری اسلامی به شکست « اپوزیسیون » ( گروه های مخالف ) در مقابل انقلاب از نظر سیاسی اعتراف کرده و با برنده اعلام کردن حکومت ایران در بعد سیاسی، همه̾ سازمان ها ! و گروه های مخالف را به یک مبارزه̾ فرهنگی دعوت می نماید : «... این واقعیت که انتخاب چهارمین رئیس جمهوری اسلامی هم صورت گرفت مخالفان تز جمهوری اسلامی در بیرون از ایران باید به اشاره̾ واقع بینانه ای توجه فرمایند... در دنیای پیشرفته وقتی گروهی دریک مبارزه سیاسی می بازند، درست مثل یک تیم ورزشی اوّلین کارشان قبول شکست است... در یک مسابقه̾ ورزشی وقتی تیم حریف پنج بر صفر دروازه̾ شما را می گشاید اولین عکس العمل شما قبول این باخت است... مخالفان رژیم تهران با تمام طیف وسیع (!؟) خود متأسفانه از این روحیه̾ واقع بینانه دورند و هنوز در میدان سیاسی خود را برنده می دانند... حالا شکست به سراغمان آمده، مثل هر تیم باخته به فکر آن باشیم که دور بعدی مسابقه را چگونه باید برد... پس استراتژی مبارزه از اینجا به بعد، به جای مبارزه̾ مسلحانه و به کار بردن واژه های براندازی، سرنگونی یازد و بندهای سیاسی به صورت اعلامیه و بیانیه و مصاحبه و خطابه کار بردی ندارد امّا یک راه وجود دارد... یعنی این دور از مسابقه را به صورت یک مبارزه̾ فرهنگی آغاز کنیم. مبارزه فرهنگی در تمام زمینه ها: تئاتر، سینما، ورزش، شعر، موسیقی، نقاشی و غیره... » مطلب فوق الذکر گرچه به دلیل قلّت آنان و نیز معدود بودن هوادارانشان تاکنون محلی از اعراب نداشته، لیکن با کمال تعجّب و تأسف روزنامه̾ اطلاعات اقدام به درج مقاله̾ یکی از طرفداران سلطنت طاغوت تحت عنوان « نکته » ـ آینده، تصمیمات مهم و آن چه باید بدانیم » در صفحه دوّم روزنامه ( اطلاعات 30/5/68 ) که معمولا مقالات نویسندگان مورد تأیید روزنامه در این ستون درج می گردد، نمود. سردبیر روزنامه̾ اطلاعات طی تمجید و تعریفی از « سعید سیرجانی » و افکار و نظریه های او در قسمتی از مقدمه̾ مقاله آورده است : «... نوشته̾ حاضر، مقاله ای است از آقای سعید سیرجانی نویسنده̾ سخن سنج و درد آشنا و در عین حال ممسک از مطبوعات... نویسنده در مقاله̾ خود ضمن استقبال از بیانات ریاست جمهوری با مروری بر مسائل و مشکلات کشور سخنان ایشان را مایه̾ امیدواری و خرسندی همه̾ علاقمندان میهن اسلامی (!( دانسته است... ». « سعیدی سیرجانی » خود را و همچنین نظرگاهش را نسبت به مسائل جاری کشور اینگونه معرفی می کند : «... نطق دیروز آقای هاشمی رفسنجانی مرا تکان داد و یقین دارم در بسیاری از جماعت خاموشی گزیده یا به خاموشی کشیده همچو اثری داشته است... ». سیرجانی گرچه تعبیر « مرد هوشمند کویری » را به رئیس جمهوری جدید نسبت می دهد برای آنکه دوستانش که « در سال های اخیر با مشاهده̾ تند رویهای بی حاصل لفظی و روزنامه ای دست خوش حیرت بوده و مهر سکوت » بر لب زده اند، زیاد دچار مسأله نشوند و او را طرفدار حاکمیت ها ندانند اعلام می کند که « به تأیید حرف حق برخیزند از هر حلقومی که باشد ». نویسنده در طی این مقاله پابرهنگان، شعار مبارزه با آمریکا، هشت سال دفاع مقدّس، نهاد ها و ارگان های انقلاب و کلا تمامی ارزش ها را به راحتی مورد حمله قرار داده و می نویسند : «... اگر بر اثر تند روی هایی که لازمه̾ هر انقلابی است آمریکای واقعا جنایتکار، چراغ سبزی در مسیر ماشین جنگی صدام روشن نکرده بود و مسأله جنگ بی حاصل و خانمان سوز پیش نیامده بود و با ساده اندیشی هایی این جنگ شوم به انتها رسیده، ادامه نیافته بو د... در مبارزه با آمریکا توفیقکی یافته بودیم، دریغا، دریغا !... اگر قرار شد از تخصص و علم خوشنامان پاکیزه دامانی استفاده کنیم که از بیم نبودن امنیت جلای وطن کرده و در معتبر ترین مؤسسات علمی جهان به خدمت مشغولند، تکلیف کسانی که بی هیچ صلاحیت و فضل و فضیلتی بر مناصب علمی و تخصصی مملکت پنجه انداخته اند چیست ؟ اگر... ». وچندین « اگر » دیگر که سیرجانی در مقاله̾ خود با استفاده از آنها تمامی ارزش های انقلاب را زیر سؤال برده و به سخره می گیرد. ذکر این مطلب توسط فردی مثل « سعید سیرجانی » تعجبی ندارد. سیرجانی از زمره̾ روشنفکران ناسیونالیست و غیر مذهبی است که در سال های قبل از کودتای 28 مرداد در « حزب توده » فعالیت داشت و پس از کودتای شاهنشاهی به خدمت ساواک درآمد و تعهد نمود که از قلم خود در راه اعتلای سلطنت استفاده کند. وی زمانی همکار « پهلبد » شوهر اشرف پهلوی در « بنیاد فرهنگ ایران » بود که سیاست های فرهنگی مورد نظر رژیم شاه را در مذهب زدایی و اشاعه̾ فرهنگ غربی تدوین و تبلیغ می کرده است. نگاهی به پرونده̾ عملکرد بعد از انقلاب سیرجانی بیانگر آن است که به خلاف ادعای وی که در مقاله̾ ضد انقلابی اش مدّعی شده در ده ساله گذشته جزو « خاموشی گزیدگان » بوده است، به عکس در مقاطع زمانی مختلف هرگاه که « فضای باز » را دیده ( به عبارت صحیح تر فضایی که در آن بتوان ارزش های اسلام و انقلاب را مورد حمله قرار داد ) به همسرایی با رسانه های غربی و ضد انقلاب مبادرت ورزیده است. سیرجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سفرهایی به آمریکا و اروپا داشته و تاکنون محافل فرهنگی ضد انقلاب که سعی در احیای فرهنگ غرب و عناصر وامانده̾ رژیم سابق را دارند، چندین بار مقالات وی را منتشر کرده اند. طبیعی است اگر کسی چون « سعید سیرجانی » بخواهد مطلبی بنویسد خارج از تعهد فکری وی به غرب نخواهد بود. امّا تأسف از روزنامه̾ متعلق به بیت المال مسلمین است که چرا چنین مطالبی را در روزنامه̾ خود درج نموده و به یک مزدور ساواکی لقب نویسنده̾ سخن سنج و درد آشنا می دهد ؟!! به یقین مسئولین متعهّد و مردم شهید پرور کشورمان اجازه نخواهند داد که هنوز آب کفن امام فقیدمان خشک نشده رسانه های گروهی کشور محلّ عرض اندام طرفداران غرب و آمریکا و رژیم طاغوت در مقابل خانواده های شهدا گردد. اوّلین واکنش در قبال مقاله̾ توهین آمیز « نکته » توسط ناطقین قبل از دستور مجلس شورای اسلامی در 31 /5 /68 صورت گرفت و یکی از نمایندگان، هم نویسنده و مضامین مقاله و هم مسئولین روزنامه̾ اطلاعات را به شدت محکوم کرده و خواستار پیگیری این امر توسط مراجع قضائی شد. این نماینده در قسمتی از سخنان خود گفت : «... مقاله̾ کثیفی که هزاران برابر کثیف تر از مقاله̾ رشیدی مطلق در روزنامه̾ اطلاعات زمان شاه بود. مگر انتقاد از عملکرد این است که ما مواضع اصولی اسلام و انقلاب را زیر سؤال ببریم ؟ کی این اجازه را به روزنامه ها داده ؟ » اعتراض برخی نمایندگان مجلس و نیز گروهی از دانشجویان که طی یک راه پیمایی اعتراض آمیز از دانشگاه پلی تکنیک تهران تا مقابل مجلس شورای اسلامی ابراز گردید، خیلی زود مسکوت ماند. امّا با گذشت چند روز، روزنامه « اطلاعات » نه تنها از مقاله و مطالب آن دفاع کرد بلکه دیگر « خاموشی گزیدگان » را به دریدن پرده̾ سکوت در مقابل اصلی ترین مسائل کشور ترغیب نمود و مسئولین نظام را مشوّق انتقاد به ده ساله̾ گذشته معرفی می نماید : «... روزنامه ها باید حق مردم را به آنها بدهند... ما بر این اعتقادیم که بسیاری از اندیشمندان وصاحب نظران درد آشنا (!)، هنوز آن گونه که باید نتوانسته اند نسبت به ارزش های انقلابی ادای دین کنند ( گویا توهین های سیرجانی کافی نبوده است ) و دریدن پرده های سکوت در مقابل اصلی ترین مسائل کشور گام های مقدماتی در این وادی است ( خدا آخر و عاقبت گام های بعدی را به خیر بگذراند ). باید گوش شنوا داشته باشیم باید حضور اندیشه های مختلف را بپسندیم باید چون زعمای این قوم با سعه̾ صدر، به فکر حل مسائل باشیم نه پیچیده تر کردن آن ها... ». بدین ترتیب مقاله̾ توهین آمیز« سعید سیرجانی »، « عصر جدید» ی را که ماه ها قبل یعنی یک ماه پس از پذیرش قطعنامه̾ 598 « در این روزنامه مطرح شده بود تداعی کرد ». یادآوری می گردد که در مرداد ماه 67 سلسله مقالاتی با عنوان « عصر جدید »، در روزنامه̾ اطلاعات چاپ شد که در قسمتی از آن آمده بود : «... اینک ما با پیروزی از حکم عقل و منطق، به قطع نامه̾ 598 گردن نهاده و به دورانی آکنده از هیجان، احساس، شعور، التهاب، حماسه، گذشت،ایثار و شهادت پایان داده و وارد عصر جدیدی شده ایم که مشخصه اش همانا حاکمیت تعقّل، تفکّر، دوراندیشی، آینده نگری، شعار گریزی و شعور گرایی است... » در آن زمان به دلیل جوّ سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر کشور، حضور امام در صحنه و... این مقالات بافته های ذهنی نویسنده قلمداد شد. ادامه اینگونه مطالب توسط مقالات « ع. مروی » و « لاریجانی » در این روزنامه خصوصا آن که مطالب مشابه اینان از زبان قائم مقام رهبری وقت و نیز برخی مسئولین دیگر در دهه̾ فجر ( بهمن 67 ) شنیده می شد با پاسخ قاطع امام در پیام سوم اسفند 1367 ایشان به روحانیّت رو به رو گردید. امام خمینی ( ره) در آن پیام افرادی که تصوّر کرده اند با پذیرش قطع نامه و نرسیدن به هدف های نهایی در جبهه ها دیگر دوران ایثار و شهادت و... پایان یافته را « کوته نظر » خوانده واعلام نمود : « جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ایمان رو رذالت بود و این جنگ از آدم، تا ختم زندگی وجود دارد. چه کوته نظرند آنهائی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمان نهائی نرسیده ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت و بی فایده است... من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط انی روزها رسما معذرت می خواهم و از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم... تأخیر در رسیدن به همه̾ اهداف دلیل نمی شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه̾ ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه... به لطف خداوند بزرگ ملّت ما توانسته است در اکثر زمینه هایی که شعار داده است به موفقیت نائل شود. ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ایم، ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه̾ فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کرده ایم. ما همه̾ شعارهایمان را با عمل محک زده ایم... ». امّا دارندگان چنین بینشی که به جای ادای تکلیف الهی، به دنبال آن هستند که حرکاتشان مورد قبول ابرقدرت ها و وابستگان آن ها باشد، نه تنها تغییری در موضع گیری خود ندادند بلکه با سکوتی مقطعی و مصلحتی، اکنون پس از ارتحال امام با شدّت و حدّتی بیشتر به ابراز آزادانه̾ آن می پردازند. روزنامه̾ انگلیسی صبح تهران به نام « تهران تایمز » را می توان از جمله رسانه های خبری کشور محسوب نمود که در شرایط کنونی ( به عتراف سردبیر آن : «... محافل خبری و مطبوعاتی جهان به استناد مطالب مکتوبی که نشر داده اند بیشترین مطالب خود را در ارتباط با انقلاب جمهوری اسلامی ایران از تهران تایمز نقل کرده اند... »)، نقشی محوری و حسّاس را بر عهده دارد. بسیاری از رسانه ها و خبر گزاری های جهان تا کنون چندین بار از قول این روزنامه ( که به قول آنان به عنوان « بلند گوی ارسال پیام مسئولین ایران عمل می کنند ») تمایل ایران به برقراری رابطه با آمریکا را اعلام نموده اند. این روزنامه با مرامی کاملا لیبرالی و غیر انقلابی، سعی در مشوه نمودن چهره̾ ضد آمریکایی و ضد استکباری انقلاب دارد. این روزنامه در اوایل شهریور ماه مصاحبه ای با آقای بشارتی قائم مقام وزیر امور خارجه̾ کشورمان ترتیب داده و طی آن اعلام نموده که آمریکا تا کنون چندین بار رسما توسط پاکستان و ژاپن برای ایران پیام فرستاده و ایران جواب هایی شفاهی به آن پیام داده است. « تهران تایمز » همچنین تفسیر غزل عارفانه̾ امام خمینی ( ره ) را به راجر کوپر ( جاسوس انگلیس که هم اکنون در زندان اوین می باشد ) سپرده و طی مقدمه ای به قلم سردبیر، کوپر را « دانشمندی فارسی زبان و در جای خود یک شاعر » ! معرفی کرده و می نویسد که مقاله̾ وی در تفسیر غزل مرحوم امام خمینی توسط اوین « سانسور » شده است. جالب توجه است که در سراسر مقدمه̾ سر دبیر تهران تایمز هیچگونه اشاره ای به شغل اصلی کوپر یعنی « جاسوسی » نشده. این مطلب در کنار برخی دیگر از خبر ها و مطالب « تهران تایمز » از سوی رسانه های گروهی غرب چراغ سبزهای ایران برای مذاکره با آمریکا و انگلیس و حل بحران گروگان گیری تلقی شده است. تهران تایمز در یکی از آخرین اقدامات خود در این راستا، مصاحبه ای با سعید رجائی خراسانی رئیس کمیسیون خارجی مجلس به انجام رسانیده است و به وسیله̾ آن برای ایجاد رابطه بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی زمینه سازی خارجی کرده است. « تهران تایمز » در روز شنبه از قول سعید رجائی خراسانی اعلام کرده که : « مذاکره و برقراری رابطه با عربستان از طریق گوناگونی صورت می گیرد امّا به هر حال باید مردانه عمل کرد و پیش قدم شد. من به وزارت خارجه توصیه می کنم که برای بهبود روابط با عربستان سریع عمل کند ». گذشته از نقش « تهران تایمز »، از قول منابع داخلی نیز گفته شده که ایران حدود 4 کشته گندم از عربستان سعودی خریداری کرده است البته این اقدامات نه چندان پنهان : مورد اعتراض یکی از نمایندگان مجلس در جلسه̾ علنی 14 / 6/ 68 واقع شد. این نماینده در نطق پیش از دستور خود اظهار داشت : « اماما، پدر و رهبر : تو از غم و غصه̾ جنایات آل سعود دست پرورده̾ آمریکای جنایتکار با خون جگر از دنیا رفتی. فریاد و پیام حج تو ـ منشور انقلاب ـ همراه با ضجه̾ نو عروسان و زنان و مردان شهید زائر خانه̾ خدا هنوز بر بام کعبه طنین انداز است. خون صدها مردان و زنان مظلوم احرام بسته̾ زائر کعبه هنوز در اطراف حرم جاری است و بعضی ها چشمان تو را دور دیدند و صحبت از آشتی و معامله̾ سیاسی با آل سعود قاتل فاسد می کنند و ما آب زمزمی را که با تمام تزویر خویش آلوده ساخته بود با تشنگی بر زمین ریختیم و آبرو یافتیم. اکنون جمعی ما را به خوردن گندم حرام وی تشویق می کنند تا از شیطان انقلاب اسلامی نو، بیرون رانده شویم. این وسوسه شیطان در بهشت انقلاب است... » امّا قضیه̾ مطبوعات داخلی به همین جا منتهی نمی گردد. گذشته از نشریات غرب زده ای همچون کیهان فرهنگی، آدینه، سیر و سیاحت و... که به زبان های گوناگون سعی در نبش قبر فرهنگ طاغوتی دارند، « سروش » ارگان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز نوید « عصر جدید » و الزامات آن را می دهد. « سروش » در بعد سیاسی طی گزارش تحلیلی تحت عنوان ؛ « تروریسم، ریشه ها و پیامد ها، به صورتی ضمنی مسئولین سیاسی کشور را به برقراری رابطه با آمریکا دعوت کرده و ضمن متفاوت خواندن هیئت حاکمه̾ جدید آمریکا با دولت ریگان و مثبت تلقی کردن برخی مواضع « بوش »، ساده انگارانه سیستم سرمایه داری آمریکا را با عوض شدن یک فرد یا موضع گیری ساختگی عدّه ای از نمایندگان کنگره̾ این کشور ضربه پذیر !؟ تلقّی می نمایند. در قسمتی از این مطلب که در مجله̾ سروش 11 / 6 / 68، شماره̾ 484، تحت عنوان فوق الذکر درج شده آمده است : «... هیأت حاکمه̾ جدید آمریکا هنوز به اندازه̾ دولت ریگان آلوده نشده و کاغذ سفیدی که ملّت آمریکا به دست آن ها داده هنوز چون کاغذ حکّام قبلی چرک و آلوده نشده است. اینکه آقای بوش چه می خواهد بنویسد، آینده نشان خواهد داد... نکاتی چون محکوم کردن اقدام اخیر رژیم غاصب قدس یا سرزنش مسئولین اسرائیلی در صحبت هایش وجود دارد و مواضعش کمتر خصمانه است... از آمریکا یک غول ترسناک نسازیم. به هر حال آمریکا کشوری است چون دیگر کشور ها با امکانات و اهمّیت بیشتر و غالبا شرارت و خصومت بیشتر. امّا نادیده گرفتن وجود آن در معادلات پیچیده̾ جهان امروز به هیچ وجه با منطق سازگار نیست... ما باید مواضعی را اتخاذ کنیم که با اهرم هایی که در دست داریم از تضاد های موجود در هیأت حاکمه̾ آمریکا طلبکاریم آن هم رقمی نجومی... تا 9 میلیارد دلار. کجای دنیا یک طلبکار از سرمایه و طلب خود چشم می پوشد... ما می توانیم دوستان و هواداران خود در سطح دنیا را ترغیب کنیم تا هرگز در گروگان گیری پیش قدم نشوند... » البتّه این گزارش به زبان عامیانه ای نوشته شده و در آن « تحلیل واقع بینانه̾ سیاسی » دیده نمی شود و نحوه̾ ترکیب جملات به گونه ای است که خواننده را به یاد سخنان جوجه ای که در داستان « جوجه و مرغ » در مورد بی آزار بودن گربه به مادرش می زند، می اندازد ! با این تفاوت که « جوجه » در آن داستان از « خط و خال » گربه که در ظاهر این حیوان مشهود است صحبت می کرده و نویسنده̾ این مطلب صفاتی این چنینی را برای « گرگ » بر می شمرد ! ؟ در یک کلام، توجه نویسنده̾ مطالب مذکور را به نامه̾ 176 نفر از نمایندگان کنگره̾ آمریکا در حمایت از منافقین و براندازی نظام جمهوری اسلامی در 17/ 6/ 68 جلب می کنم و از ایشان تقاضا می کنم که سعی کنند در وادی سیاست، « هوایی » حرف نزنند. مجله̾ سروش با چنین دیدی در سیاست، وارد بعد اعتقادی نیز می شود و سر دبیر آن در مقاله اش تحت عنوان « تغییر روش ها به معنای تغییر در اصول نیست » چنین می نویسد : «... عصر جدید جهانی، عصر « تغییرات » است و فصل جدید حکومتی در ایران نیز می بایست همراه با تغییر باشد... » « سروش » همان گونه که در بعد سیاسی تحت تأثیر جوّ جهانی قرار گرفته ! در بعد اعتقادی نیز آگهی « سازمان عفو بین الملل شعبه̾ انگلیس » در وی مؤثر افتاده و در یک حرکت انفعالی و ناشیانه برای همه̾ فقها وظیفه̾ شرعی تعیین می کند که به تغییر و تبدیل احکام قضایی اسلام در اسرع وقت مبادرت ورزند. سازمان عفو بین الملل شعبه̾ انگلیس که به بهانه̾ جمع آوری اعانه از سوی مردم یک اگهی بزرگ از نظر حجم،، در روزنامه̾ گاردین به چاپ رسانده که تقریبا یک چهارم صفحه را در این روزنامه اشغال نموده و مشتمل بر تصویر سه سنگ است که زیر آنها به ترتیب « قانونا » خیلی بزرگ، « قانونا خیلی کوچک » و « کاملا مناسب » نوشته شده است. عفو بین الملل شعبه̾ انگلیس با تیتر درشت در بالای آگهی نوشته است : « در ایران کشتن کسی با سنگ برخلاف قانون نیست بلکه استفاده از سنگ خارج از قاعده جرم است ». در متن آگهی مزبور نیز نوشته شده : « قانون جزایی ایران تصریح دارد در سنگسار کردن افراد محکوم به مرگ نباید از سنگ های خیلی بزرگ استفاده کرد که با یک یا دو ضربه به قتل مجرم منتهی شود. همچنین نباید آنقدر کوچک باشند که نتوان آنها را سنگ نامید. ایران تنها یکی از 125 کشوری است که برای جنایات عادی مجازات مرگ در آنها وجود دارد و عفو بین الملل خواستار لغو مجازات اعدام به عنوان غیر انسانی ترین، پست ترین و خشن ترین محکومیت هاست ». مجله̾ سروش که ارگان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است به جای آن که به این بی احترامی علنی به احکام قرآن اعتراض نماید و بر اساس هان مصوّبات مجامع بین المللی، بی احترامی این سازمان به اعتقادات یک میلیارد مسلمان را نکوهش کند و به ملل مسلمان در مقابل این مسأله انحرافی هشدار دهد، در سر مقاله̾ 19 / 5 / 68 شماره̾ 481 خود برای خوش آمد غربیان فقها را این گونه مورد خطاب قرار می دهد : «... درست است که حکم سنگسار باید جاری شود. امّا آیا نمی توانند فقها برای حفظ اصول و غایت و هدف حکم مذکور ـ آن هم در جامعه̾ جهانی امروز ـ از احکام ثانویه استفاده کنند و حکمی دیگر، مثلا زندان ابد برای آن صادر نمایند، به یقین می توانند. اگر اجرای حکم سنگسار به آبروی نظام و صدور انقلاب لطمه بزند، که می زند.. وظیفه̾ شرعی همه̾ فقهاست که از این گونه احکام جلوگیری کنند... اگر روزی فقهای ما به این اصل عنایت نمایند و از احکام مشابه حکم سنگسار جلوگیری به عمل آورند، و این تغییر را برای حفظ اصول ایجاد کنند، نباید با مخالفت رو به رو شوند و اگر مخالفت یا مخالفینی وجود داشتند، نبیاد بهراسند و از ادامه̾ اصلاحات باز مانند... » باز هم به قلم بدستان سوش سفارش می کنیم که در نوشتن مطالب خود در تمامی زمینه ها کمی بیشتر تأمل نمایند و مثلا در مورد مطلب فوق الذکر. لا اقل حکم سنگسار را با حکم قتل سلمان رشدی مقایسه کنند و برخورد امام را با مخالفین آن حکم بیاد آوردند ( پیام 3 / 12 / 67 ) و این قدر در مقابل غرب دچار خود باختگی نگردند. « روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانواده های محترم شهدا خواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست، خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیل گران امروز ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر ؟! و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا، آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر اسلام و مکتب بگذریم. خلاصه̾ کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآئیم و الّا مادامی که فقه در کتاب ها و سینه̾ علما مستور بماند ضرری متوجه جهان خواران نیست... » بحث ما بر سر این مسأله نیست که نمی شود فقها حکم ثانویه ای برای سنگسار به خاطر در نظر گرفتن شرایط و مصالحی صادر نمایند به عکس. امّا مسأله این است که مبنای ایجاد این شرایط و مصالح، مصلحت اسلام و انقلاب و حامیان واقعی انقلاب اسلامی یعنی توده های مستضعف جهان اسلام در سراسر دنیا نه جوّسازی ابر قدرت ها و سازمان هایدست نشانده̾ آنها. ادامه̾ این روند توسط رسانه های گروهی کشور قطعا مورد اعتراض پیروان امام اعم از مسئولین متعهد و مردم حزب الله قرار خواهد گرفت. لذا بدین وسیله توجه وزیر محترم ارشاد را به خطراتی که نشر این گونه مطالب انحرافی برای انقلاب اسلامی و نظام و مسئولین آن ایجاد می نماید جلب کرده و به عنوان حسن ختام، مطلب خود را به ذکر جملاتی در همین ارتباط از وصیت نامه̾ الهی ـ سیاسی امام خمینی ( قدس سرّه الشریف ) مزیّن می نمائیم : « باید بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلّات برخلاف اسلام و عفّت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه̾ ما و همه̾ مسلمانان جلوگیری از آن ها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود و از آن چه در نظر شرع حرام و آن چه بر خلاف مسیر ملّت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسئول می باشند و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاه های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلّف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددد کار همه باشد... »
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 99 |