
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,486 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,561 |
امام خمینی ثابت و استوار | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 98، بهمن 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
امام خمینی ثابت و استوار از اغاز تا پایان «ثمرات انقلاب اسلامی » « نهضت اسلامی کاری کرد که در تاریخ سابقه نداشت ، کاری کرد که تمام حسابهای حسابگران را باطل کرد حسابگران مادّیگرا در حسابهایشان نمی امد که یک ملت بر قدرتهای شیطانی که مجهز به تمام جهاز و سلاحهای مدرن بود . پیروزمند شوند ملت ما دست چپاولگران را قطع کرد زنجر اسارت را از هم گسیخت امریکائی ها را از ایران بیرون ریخت دیگر چه میخواهید بشود ؟ « اسلام داشت منسی می شد اسلامی را داشتند منهدم می کردند قران را داشتند زیر چکمه ها از بین می بردند قیام شما جوانهای ایران قیام شما ملت ایران که قیام الهی بود نهضت الهی بود قران را زنده کرد اسلام را زنده کرد حیات تازه به اسلام بخشید و من امیدوارم که از این به بعد باز همه ما مجاهدت کنیم تا جمهوری اسلامی را مستقر کنیم و در این کشور دست اجانب را همانطور که تا حالا قطع کردیم از این به بعد نگذاریم بر ما سلطه پیدا کنند . 22/3/58 « چنین تحولی که در انسانها پیدا شده است و ان ارزشی که امروز در کشورهای اسلامی و خصوصا در کشور ایران پیدا شده است این است که در رژیم سابق شان و مرتبت عبارت از ارایش مهوع و لباسهای کذا و منزلگاه های کذا بود و امروز ارزش ارزش انسانی است ارزش اخلاقی است که بواسطه همین تحول در قشر بانوان دیگر انهائی که با ارایشهای فاسد و لباسهای فاخر ،می خواستند فخر فروشی کنند در بین جامعه بانوان ما، محکومند و خجالت زده اند.» 26/12/59 « هیچ انقلابی مثل، انقلاب ما نبوده است که ضایعات کم و ثمره اش زیاد باشد، ثمره این انقلاب،خروج از تحت سلطه شرق و غرب است که این کم ثمره ای نیست.» 23/9/60 « شما در سرتاسر ایران الآن یک مشروب فروشی دیگر نمی بینید ،یک خانه از آن خانه هایی که بود ،پیدا نمی کنید . ما در همدان که بودیم می گفتند مشروب فروشی در همدان بیش از نانوائی است ،بیشتر از کتابفروشی است، تهران بدتر از آنجا، الآن سرتاسر ایران وقتی بیائی، می بینی چنین کارهای خلافی نیست . این کارهای خلاف آقایان که مضّر به حال اسلام بود و آنطور که راهی که آنها داشتند ،پیش می رفتند که خجالت دارد که انسان اسمش را ببرد که آنها می خواستند چه بکنند و می خواستند چه بساطی درست بکنند و بحمد الله دست آنها کوتاه شد و کشور الآن یک کشور نیمه اسلامی است.» 30/10/60 « آقایان نشسته اند توی خانه شان و می گویند هیچ نشده است! چه می خواهید بشود؟ آنچه که در زمان رضا بوده و در زمان محمد رضا شده است که خیابان ها را آنطور مراکز فساد قرار داده بودند،شما آنها را صحیح می دانید؟ آن چیزی که در این چند سال شده است، از همه جهات،ان تحوّلی که در جوانهاهی ما پیدا شده است که از کاباره ها کشیده شده اند به میدانهای جنگ با کفّار ؛ از مراکز فساد کشیده شده اند به مراکز صلاح و دعا و نیایش،بانوان ما که آنطور با آنها ظلم شده بود، امروز در سرتاسر کشور،مشغول تعلیم وتعلّم هستند و و مشغول جهاد فی سبیل الله هستند. چه می خواهید بشود؟!». 26/5/62 « شما امروز بر فرهنگهای پوسیده شرق وغرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهی که جوانان عزیز ما را فوج فوج به فساد می کشد و دانشگاه های ما را در خدمت غرب و احیاناً شرق،به پیش می برد،پشت پا زده اید . شما امروز فرهنگهایی را که ملت ما را یک ملت وابسته مصرفی و خدمتگزار از قدرت ها بار اورده بود و فحشا و فساد و اعتیاد را گسترش روز افزون داده بود و از انسانیّت و اخلاق می رفلت کناره گیری کند ، در زیر پای خود خرد کرده و شرافت انسانی و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشوری و مروّت و تعاون در برّ و تقوی و توّجه به مصالح ملت و کشور را جایگزین ان نموده اید . و شما امروز سرافراز برای پیشرفت فرهنگ الهی به پیش می روید واز جهت اجتماعی، با صفوف فشرده خود،وحدت بین قشرهای مختلف را تحکیم نموه و همه را به یک سو و یک جهت، سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرایان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطر ود کرده و به انزوا کشیده اید و اقشار مختلف را، قشر واحد کرده و همه را در خدمت کشور و ملت و دین جاوید حق در آورده اید و از جهت سیاسی، ایران امروز را زبانزد همه کشورهای دوست و دشمن کرده اید....« 25/5/64 بسم الله الرحمن الرحیم ماهنامه پاسدار اسلام زیر نظر جمعی از اساتید حوزه علمیه قم شماره 98- بهمن ماه 1368- رجب 1410 در این شماره می خوانید امام خمینی ثابت و استوار(ثمرات انقلاب اسلامی )............................2 سیزده رجب، میلاد امامت ............................................................4 پرتوی از زندگانی امام جواد و امام هادی علیهما السلام ........................6 خوف و خشیت ملائکه ...............آیت الله جوادی آملی .........................8 اصول اعتقادی اسلامی (حساب روز قیامت).....آیت الله حسین نوری.........10 وصیّت نامه امام«ره» و اسم مستأتر الهی .......آیت الله محمدی گیلانی.......12 حوادث بعد از سفر طائف.......حجه الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی.......14 آسان مدیّریت کردن .............حجه الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری....18 اصول انقلاب اسلامی .........حجه الاسلام و المسلمین اسدالله بیات ...............20 در برابر حمله فرهنگی غرب مسلح شویم.......حجه الاسلام محمد تقی رهبر.......22 شهدا....................................................................................................29 یادداشتها و خاطراتی از زندگی امام خمینی «ره » - حجه الاسلام رحیمیان ..........30 ناهنجاریهای مادرزادی و بیماریهای ارثی ........دکتر سید حسن عارفی..................36 نهادهای انقلاب اسلامی میراث حضرت امام «ره » محمد رضا حافظ نیا...................38 گفته ها و نوشته ها ..................................................................................42 پاسخ به نامه ها ........................................................................................44 نگاهی به رویدادها .....................................................................................46 حقوق بشر در کلام اسلام؟ اسلام ناب محمدی «ص» یا اسلام آمریکایی؟................48 رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای.....................................51 پاسدار اسلام ماهنامه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم دفتر مرکزی : قم – خیابان شهداء- صندوق پستی 777 تلفن اشتراک وامور نمایندگان:24803 حساب جاری 600 بانک ملت قم- شعبه آموزش و پرورش شعبه تهران – خیابان انقلاب بین فلسطین و وصال – پلاک 1045 – تلفن 668283 تک شماره 100 ریال – اشتراک سالیانه 1200 ریال با تشکر از ستاد مشترک امداد و درمان جنگ ا ستان اصفهان، برادر حاج عبدالله نسبت به همکاری در طرح جلد این شماره. سفارشهای امام باقر علیه السلام « یا جابر استکثر لنفسک من الله قلیل الرّزق تخلْصا الی الشّکر، و اسبقلل من نفسک کثیرا الطاعه لله ازراء علی النفس و تعرضا للعفو. و ادفع عن نفسک حاضر الشر بحاضر العلم و استعمل حاضر العلم بخالص العمل . و تحرز فی خالص العمل من عظیم العفله بشده التیقظ و استجلب شده التیقظ بصدق الخوف . و احذر خفی التزین بحاضر الحیاه ، وتوق مجازفه الهوی بدلاله من العقل. وقف عند غلبه الهوی باسترشاد العلم. واستبق خالص الاعمال لیوم الجزاؤ. و انزل ساحه القناعه باتقاء الحرص و ادفع عظیم الحرص بایثار القناعه ، و استجلب حلاوه الزهاده بقصر الامل و اقطع أسباب الطمع ببرد الیاس و سد سبیل العجب بمعرفه النفس و تخلص الی راحه النفس بصحه التفویض...« (تحف العقول، ص 293) ای جابر 1 روزی کم را از سوی خدا بسیار حساب کن تا از عهده شکرش بر ائی و اطاعت بسیار خود را برای خدا، کم حساب کن، تا نفس را زبون و خوار بداری و خود را در معرض گذشت قرار دهی . شرّموجود را از خو، بوسیله دانش حاضر دفع کن و دانش حاضر خود را با عمل خالص بکار بند و در عمل خالص از غفلت بزرگ به هشیاری و بیداری ، کناره گیر. و بیداری خوب را با ترس درست از خدا بدست اور. و از ارایش های پنهانی به زندگی حاضر دنیائی بر حذر باش و از بازی با خطر هوای نفس به راهنمائی عقل خود رانگهدار و هنگام چیرگی هوای نفس با استرشاد از علم باز ایست. و عمل خالص را برای روز جزا بر جای دار و بوسیله پرهیز از حرص در آستان قناعت، ساکن شو. و با انتخاب قناعت از حرض عظیم دفاع کن و با کم کردن ارزوها ،شیرینی زهد را بدست آر و با خنکی ناامید بودن از مردم، اسباب طمع را قطع کن و با خودشناسی ،راه خودبینی را ببند و با تفویض درست به خدا،آسایش خود را تأمین کن. بمانسبت فرا رسیدن سیزدهم رجب،ولادت با سعادت امیر المومنین علیه السلام 13 رجب میلاد امامت بیستم بهمن ماه امسال مصادف است با یکی از بزرگترین اعیاد اسلامی ولادت با سعادت نخستین ستاره تابناک اسمان امامت و ولایت برادر پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم و جانشین و خلیفه اش علی علیه السلام همو که پیامبر صلی الله علیه واله درباره اش فرمود: » یا علی جز خدا و من کسی تو را نمی شناسد.« مکه معظمه با ان همه عظمت و قداست افتخار دارد که در مثل چنین روزی خجسته ای میزبان این کوکب دری و این ماه تابان و افتاب درخشان گشت. گوهری شد از درون کعبه بیرون از صدف کرد بیت الله را بان شرف بیت الشرف گوهری سنگین بها رخشان شد از بیت الحرام کز ثریا تا ثری راکرد کمتر از خزف کعبه شد از مقدم اوقاف عنقا قدم شاهبازان طریقت در کنارش صف بصف سینه سینا مگر از هیبتش شد چاک چاک یا شنید از رأفتش موسی ندای لا تخف خلعت خلت شد ارزانی بر اندام خلیل کرد بنیاد حرم چون بهر ان نعم الخلف هر دو گیتی را به شادی کرد فردوس برین نغمه روح الامین، با یک جهان شوق و شعف گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار دوازده سال قبل از بعثت و سی سال پس از عامل الفیل در روز جمعه سیزدهم ماه رجب در درون خانه کعبه معظمه امیر المومنین علی علیه السلام متولد شد مادرش می گوید خواستم از کعبه خارج شوم که ندائی را شنیدم که می فرمود: ای فاطمه نام او را علی بگذار چرا که او علی است و خداوند علی اعلی می گوید من اسمش را از اسم خود گرفتم و با ادب خود تادیبش نمدم و بر دانشهای پنهانیم ،اگاهش ساختم و او است که بتها را در خانه ام می شکند و او است که بر فراز خانه ام اذن می گوید و مرا تقدیس و تمجید می کند پس خوشا بحال کسی که او را دوست بدارد و از او اطاعت کند و وای به حال کسی که اورا دشمن بدارد و نافرمانیش کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می فرماید:« هنگامی که علی بدنیا امد حبیبم جبرئیل نازل شد و گفت ای حبیب خدا علی اعلی سلامت می رساند و تورا به ولادت برادرت علی تبریک و تهنیت می گوید و می فرماید این مقدمه ظهور پیامبری و اعلام وحی و رسالت تو است زیرا تو را تاییدکردم به برادرت و وزیرت و خلیفه ات و کسی که بوسیله او حمایت و پشتیبانی می شوی و نامت و یادت زنده و جاوید می ماند؛ پس برخیز و با دست راستت استقبالش کن چرا که او از اصحاب یمین است....» انس بن مالک می گوید: شنیدم پیامبر اکرم صل الله علیه واله را که می فرمود: « من و علی بر طرف راست عرش تسبیح خدا می گفتیم قبل از اینکه خداوند ادم را خلق کند به دو هزار سال هنگامی که خداوند ادم را افرید ما را درصلب او قرار داد و همچنان از اصلاب پاک وارحام مطهرات منتقل می شدیم تا اینکه به صلب عبدالمطلب رسیدیم. پس ما را دو بخش کرد نیمی در صلب عبدالله و نیمی در صلب ابوطالب قرار گرفت. و همانا پیامبری و رسالت را در من قرار داد و وصایت و جانشینی را در علی . انگاه دو نام از نامهای خودش برای ما برگزید پس خداوند محمود است و من محمد و خداوند علی است و این علی و اینچنین من برای پیامبری انتخاب شدم و علی برای جانشینی. علی علیه السلام نخستین کسی بود که به خدای تعالی و پیامبر گرامیش صلی الله علیه و اله ایمان اورد و در اغوش ان حضرت تربیت شد و همواره یار ویاور با اخلاص او بود او نخستین کسی بود ه از اسلام دفاع و پشتیبانی کرد و با مشرکین و کفار جهاد و مبارزه کردو منحرفین و سرکشان را به نابودی فرستاد و احکام دین را به مردم ابلاغ کرد و در تمام مواقف تنها حامی و مدافع رسول گرامی اسلام بود . و ان روزی که ایه وانذر عشیرتک الاقربین نازل شد و پیامبر صلی الله علیه واله ماموریت یافت که خویشاوندان خود را برای اعلام رسالت خویش دعوت کند غذئی تهیه کرد و انان را به منزل خود دعوت نمود و پیام الهی را به انان ابلاغ کردو انها را به اسلام دعوت نمود و از انان خوات که در این کار مهم کمک و یاریش کنند ابولهب عموی پبامبر«ص» سخن حضرت را بریدو دیگران راعلیه او تحریک کرد و همه دعوت شدگان از او روی برگرداند ند ولی تنها کسی که به او لبیک گفت و عرض کرد یا رسول الله من یار ویاور تو هستم و با کسی که با تو بجنگد می جنگم علی علیه السلام بود و حضرت هم در همان مجلس و از همان اغاز دعوت او را برادر وصی و جانشین خود خواند. علی علیه السلام در هر جنگ و مبارزه ای همراه پیامبر بود. شجاعت و قهرمانی اکندهاز شهامت او بهمراهی خون وزبان وقلب او فقط و فقط وقف پیامبر اکرم و پیروزی و پیشرفت رسالت و پیامبری او بود و این مطلب را در خلال قهرمانی ها و رزمهای صمیمانه خود علیه دشمنان بزرگ اسلام در اغاز نهضت و تااخر عمر به خوبی نشان داد. در واقعه خندق که یاران واصحاب پیامبر«ص» مضطرب گشته و دلهایشان متزلزل شده بود و بهترین اصحاب او از او دور شده بودند و تنها علی بود که چو ن کوهی محکم واستوار در مقابل بزرگان و گردنکشان قریش ایستاد و توانست امید پیروزی قطعی را در دل مسلمانان زنده کند و سرانجام قریش و قهرمانان ویلانش را به شکست بکشاند. جهادو مبارزه علی در روزی که قلعه ها و دژهای مستحکم «خیبر» بدست مبارکش فتح شد حتی برای دشمنان ومخالفان نیز امری فوق العاده و عظیم است خیبری که دران جنگجویان سرسختی بودند و در اثر تجربه های جنگی طولانی و کار ازمودگی موجب ترس و هراس مسلمانان گشته بودند پیامبر از حضرت امیر سلام الله علیه خواست که قلعه را فتح کند قلعه نشینان دیدند که در مقابل شخصیتی هستند که هرگز در جنگی شکست نخورده و هیچ رزمنده ای در مقابل او استقامت نیاورده است بهر حال ناچار به مقابله با او شدندولی انجا که عقاب پر بریزد از پشه کوچکی چه خیزد!علی علیه السلام فاتحانه قلعه راگشود و در حقیقت یکی از بزرگترین پیروزی ها را برای اسلام به ارمغان اورد. گذشت و فداکاری و ایثار علی در ان شب که مشرکین قصد جان پیامبر را کرده بودندو علی در بستر حضرت رسول «ص» خوابید و خود را اماده شمشیر های دشمنان اسلام کرد بالاترین و والاترین الگوی ایثار در تاریخ انسانیت است. و چه بسیارر است فضیلت ها و مناقب ان جضرت که هر چه کتابها بنویسند و خطیبان و سخنوران بگویند قطره ای از دریا گفته اند و نوشته اند. مدت زندگانیش با پیامبر «ص» پس از بعثت بیست و سه سال بود که سیزده سال ان پیش از هجرت در مکه بود و در تمام گرفتاریهائی که برای ان حضرت پیش امد شریک بود و به خاطر ان حضرت بسیاری از سختی ها و دشواری ها را بر خود هموار ساخت و ده سال دیگر پس از هجرت به مدینه بود. علی علیه السلام که دوستانش از ترس و دشمنانش از کینه مناقب وفضائلش را پخش نکردند با این حال یکی از معجزات جاودانه او این است که مناقبش تمام جهان را فرا گرفته و نه تنها دوستان و شیعیان که دشمنان و مخالفانش نیز درمدح و فضیلت او روایتها نقل کرده و مطالب زیادی نوشته اند« والفضل ما شهدت به الاعداء» ابن حنبل در این باره گوید« هیچ یک از اصحاب رسول خدا دارای انقدر فضائل زیاد نیست جز علی ابن ابی طالب»[1] قاضی اسماعیل و نسّائی و ابوعلی نیشابوری گویند: « روایتهایی با سندهای درست در حق هیچ یک از اصحاب، نیامده است انچه در حق علی امده است».[2] « در شگفتم از مردی که دشمنان، کینه توزانه فضائلش را پنهان داشتند و دوستانش از ترس ان را اشکار نکردند بااین حال انقدر فضیلت برای او ذکر شده که زمین و اسمان را پر کرده است.» پس خدای را سپاس که نعمت عظمای ولایت علی علیه السلام را به ما ارزانی دادو ما را از شیعیان و پیروان ان حضرت قرار داد. در خاتمه یکی از هزاران روایتهائی که در فضیلت امیر المومنین علیه السلام از لسان رسول خدا صل الله علیه واله نقل شده است ، برای تیمن و تبرک نقل کرده فرا رسیدن این عید سعید رابه عموم شیعیان و پیروان ان حضرت تبریک و تهنیت عرض می کنیم/ علی علیه السلام فرمود:« از حسد مردم نسبت به خودم ، به رسول خدا صلی الله علیه و اله شکایت کردم حضرت فرمود: ای علی همانان نخستین چهار نفری که و ارد بهشت می شوند منم و تو و حسن و حسین و فرزندان ما پشت سر ما هستندو دوستان ما پشت سر انهایند، و شیعیانمان در طرف راست و چپ ما هستند».[3] پرتوی از زندگانی امام جواد و امام هادی علیهما السلام نهم بهمن ماه امسال مصادف است با دوم ماه رجب که در این روز بقولی ولادت با سعادت امام هادی سلام الله علیه رخ داده و روز دهم بهمن ماه یعنی سوم ماه رجب نیز روز وفات ان حضرت است هفدهم بهمن ماه مصادف با 10رجب روز ولادت با سعادت امام جواد علیه السلام است. در دعای هر روز ماه رجب می خوانیم« اللهم انی اسألک بالمولودین فی رجب محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب....» خداوندا از تو درخواست می کنم به حق دو مولود ماه رجب، امام محمد بن علی دوم (امام جواد) و فرزندش امام علی بن محمد برگزیده .... از این فراز دعا بر می اید که ولادت هر دو امام در این ماه خجسته است ما ضمن تبریک و تهنیت این دو ولادت فرخنده به عموم شیعیان جهان بویژه ملت عزیز ایران که افتخار پیروزی و متابعت از این پیشوایان بزرگ و امامان معصوم را دارند به گوشه ای از زندگانی ان دو حضرت اشاره می کنیم: زندگی امام جواد علیه السلام: ولادت ان حضرت در روز جمعه دهم ماه رجب از سال 195 هجری در مدینه بود و بقولی در نیمه ماه رمضان به دنیا امده است. وفات ان حضرت در اخر ذی قعده و یا 6 ذی حجه از سال 220 در بغداد اتفاق افتاده که بدینسان عمر مبارکش بیست و پنج سال بیشتر نبوده است و برخی گفته اند : 25 سال و سه ماه و 22 روز در جهان زیسته است. مادش ام ولد که مادرش که امام رضا علیه السلام او را خیزران نامید و نام اصلیش سبیکه از اهالی نوبه در افریقا بوده است . مدت خلافت و جانشینی ان حضرت از پدرش و امامت او هفده سال بوده است. نام مبارکش محمد کنیه اش ابوجعفر و یا ابوعی است لقبهایش مختار مرتضی ،متوکل متقی زکی تقی متجب قانع جواد و عالم . همسر ان حضرت ام الفضل دختر مامون است که جریان ازدواج بدین شرح است. ریان بن شبیب گوید: چون مامون خواست دخترش ام الفضل را به ازدواج امام محمد جواد سلام الله علیه در اورد بنی عباس اگاه شده و از این تصمیم سخت ترسیدند که نکند کار حضرت به انجا بکشد که کار پدرش امام رضا علیه السلام کشید ومنصب ولایتعهدی به او منتقل گردد از این رو گرد هم امدندو نزد مامون رفته او را از عواقب این امر برحذر داشتند. مامون به انها گفت من اگر محمد بن علی «ع» را برای دامادی خویش برگزیدم، بواسطه برتری او در علم ودانش است بر تمام دانشمندان زمان هر چندخردسال است. انها در پاسخ گفتند: هر چند او تورا شیفته خود کرده ولی بهر حال او کودکی است که علم فضلش اندک است، پس بگذار او بزرگتر شود واز علم ودانش بیشتری برخوردار گردد انگاه هر کاری خواستی انجام بده. مامون گفت : وای بحال شما من به او اگاه تر از شمایم این جوان از خاندانی است که علمشان از خداست و از او الهام می گیرند ،پیوسته پدرانش در علم دین و ادب از همه مردم بی نیاز بودند ودیگران نیازمند انان و خوب است شما خودتان او را ازمایش کنید تا راستی گفتار من بر شما اشکار گردد. گفتند پس اجازه بده ما دانشمندی را دعوت کنیم که در حضور تو از اومسائل فقهی و احکام را بپرسد پس اگر او پاسخ صحیح و درستی داد ما هیچ اعتراضی نداریم واگر از پاسخ دادن ناتوان ماند انگاه روشن می شود که سخن ما در این باره از روی مصلحت بینی بوده است مامون به انان اجازه داد. با هم بحث و گفتگو کردند و رایشان بر این قرار گرفت که از یحیی بن اکثم قاضی بخواهند تامسئله دشواری را از امام بپرسند که اونتواند پاسخ بگوید و برای این کار وعده اموال و نویدهای فراوانی به او دادند. مامون روزی را تعیین کرد که همه جمع شوند و یحیی بن اکثم نیز حاضر شد. مامون دستور داد برای حضرت جواد علیه السلام تشکی پهن کنند و دو بالش روی ان بگذارند ان حضرت که بیش ازنه سال و چند ماه از عمر مبارکش نگذشته بود به مجلس وارد شد و در جایگاه خود قرار گرفت مامون نیز در کنار حضرت نشسته بود. یحیی بن اکثم وارد شد و روبه روی امام نشست و پس از اذن گرفتن از حضرت پرسید قربانت گردم درباره شخصی که درحال احرام شکاری بکشد چه می فرمائید؟ حضرت فرمود:« ایا در حل کشته است یا در حرم؟ عالم به مسئله و حکم بوده است یا جاهل؟ از روی عمد کشته است یا به خطا؟ ان شخص ازاد بوده است یا بنده ؟کوچک بوده است یا بزرگ نخستین بار بوده که چنین کاری می کرده یا قبلا نیز انجام داده است ان شکار از پرندگان بوده یا غیر ان از شکارهای کوچک بوده یابزرگ ان مرد اصرار بر ان کار داشته یا پشیمان است در شب این شکار را کشته یا در روز در حال احرام عمره بوده یا احرام حج کدام یک از این اقسام بوده است (زیرا هر یک حکمی جدا گانه دارد). یحیی بن اکثم سرگردان و بهت زده شد و ناتوانی و عجز در چهره اش پدیدار گشت و زبانش به لکنت افتاد به حدی که تمام حاضرین در مجلس ناتوانیش را درک کردند. انگاه مامون گفت خدای را بر این نعمت سپاس می گویم که انچه فکر می کردم همان طور شد سپس رو به خویشاوندان خود کرده گفت ایا دانستید انچه را نمی پذیرفتید و درهمان مجلس صیغه عقد دخترش را با حضرت جاری و ازدواج امام انجام شد. اری هر چند مامون علم به مقام ومنزلت امام داشت ولی دخترش را نه برای خدا به ازدواج ان حضرت در اورد بلکه از شدت ترس و خوف او بود که می خواست جاسوسی حتی در خانه حضرت داشته باشد و تمام رفت و امدها و نشست و برخاست های او را کنترل کند و بدیسان با ارامش خاطر به حکومت غاصبانه اش ادامه داده و احتمال هر نوع انقلاب و دگرگونی به نفع امام را از بین ببرد. زندگی امام هادی علیه السلام امام علی بن محمد بن هادی سلام الله علیه در قریه ای به نام بصریا در نزدیکی مدینه منوره در سال 212 یا 214 هجری به دینا امد. در روز ولادت حضرت اختلاف است برخی گفته اند دوم رجب بوده است و برخی پنجم رجب و عدهای 15 ذی حجه نقل کرده اند به هرحال بیشتر مورخین ولادتش را در ماه رجب نقل کرده بدون اینکه روزش را تعیین نمایند. در روز وفات حضرت نیز اختلاف کرده اند،برخی سوم ماه رجب و برخی 25یا 27 جمادی الثانی نقل کرده اند. سال وفات ان حضرت 254 هجری و در سامرا (سر من رای )رخ داده است. مادرش ام ولد و نامش سمانه است حضرت مدت شش سال و پنج ماه با پدر زیست و سی و سه سال تقریبا امامتش به طول انجامید متوکل ان حضرت را بوسیله یحیی بن هرثمه از مدینه از مدینه به سامرا امد و حضرت مدت ده سال و چند ماه در سامرا ماند تا ازدنیا رفت. نام مبارکش علی کنیه اش ابوالحسن القابش نجیب مرتضی هادی نقی عالم فقیه امین موتمن طیب متوکل . و به او ابوالحسن الثالث و الفقیه العسکری نیز می گویند صاحب کشف الغمه گویند : هرچند یکی از مشهورترین القابش متوکل است ولی حضرت به اصحابش دستور داده بود که اورا به این نام نخوانند زیرا در ان زمان نام خلیفه (غاصب) بوده است. و اما سبب امدن حضرت از مدینه به سامرا این بود که عبدالله بن محمد از سوی خلیفه متصدی کار جنگ و خواندن نماز در شهر مدینه بودو پیش متوکل از حضرت هادی علیه السلام سعایت و بدگویی کرد امام نامه ای به متوکل نوشت و جریان اذیت ها و ازارهای عبدالله بن محمد و دروغگوئی و سعایتش را به او یاد اور شد . متوکل که از وجود امام در انجا بسیارهراسناک شده و احتمال انقلاب علیه خود را می داد وبرای اینکه از هر نظر امام را زیر نظر بگیرد و از نزدیک مترصد اوضاع واحوالش باشد ضمن نوشتن پاسخی به نامه امام او را به امدن به سامرا دعوت کرد متن نامه متوکلبه حضرت از این قرار است : اما بعد همانا امیرالمومنین قدر و منزلت تو را می شناسد و خویشاوندی تو را منظور دارد و حقت را لازم می شمرد و برای بهبودی وضع تو و خانواده ات هر چه لازم باشد فراهم می سازد و وسائل عزت و ارامش شما را اماده می کند و منظورش از این ا حسان رضایت خدا و ادای حق واجب شما است. و همانا امیر المومنین دستور داد عبدالله بن محمد را از تولیت و تصدی جنگ و نماز در مدینه بر کنار کنند زیرا همانگونه که یاد اور شده بودید حق شما را نشناخته و قدر و مقامتان را سبک شمرده و تو را متهم به تهمتی کرده که امیر المومنین می داند دامنت به این تهمت الوده نیست و خلیفه می داند که تو راست می گوئی و خود را برای این کاری که بدان متهم گشته ای (یعنی خلافت ) اماده نکرده و چنین ارزوئی نداری ضمنا امیر المومنین مشتاق زیارت شما است و دوست دارد تجدید عهدی باشما بکند اگر مایل به زیارت و ماندن در نزد او تا هز زمان که بخواهی هستی خود و خانواده و اطرافیانت را بردار و با کمال ارامش و اسودگی خاطر به سوی ماحرکت فرما.... و ما یحیی بن هرثمه پیشکار مخصوص خود را می فرستیم که برای انجام فرمان شما در خدمتتان باشد.... چون نامه به حضرت هادی سلام الله علیه رسید، حضرت اماده حرکت به سوی سامرا شد و یحیی بن هرثمه نیز با او رهسپار شده تا به سامرا رسیدند و چون حضرت به انجا رسید متوکل یک روز خود را از او پنهان کرد وامام را در کاروانسرائی که معروف به کاروانسرای گداها بود فرود اورد و پس از گذشتن یک روز تمام دستور داد خانه مختصری برای ان حضرت تخلیه کرده و او را بدانجا منتقل نمودند. و اینچنین طبق وعده هایش از حضرت پذیرایی کرد. صالح بن سعید می گوید: روزی که حضرت هادی سلام الله علیه به سامرا وارد شد من خدمتش رسیده به او عرض کردم قربانت گردم اینان درهمه جا می خواهند نور شما را خاموش کنند واز قدر و منزلت شما بکاهند تا جائی که شما را در این کاروانسرای کثیف و بدنام (کاروانسرای گدایان) جا داده اند؟ حضرت فرمود: ای پسر سعید تو نیز چنین فکر می کنی؟ سپس با دست اشاره کرد ناگه باغهائی با طراوت و نهرهائی روان و درختهائی سبزو خرم دیدم پس چشم من از ان منظره خیره و شگفتم بسیار شد انگاه فرمود ای پسر سعید ماهر کجا باشیم این نعمتها برای ما مهیا است ما در کاروانسرای گداها نیستیم(شاید حضرت اشاره کرده است به اینکه اگر بخواهد ان کاروانسرا را مبدل به بهشتی برین می کند و برای خدا صبر و تحمل می کند و چون برا ی خدا است و رضایت او مد نظر است فرق نمی کند که انسان در بوستانی با طراوت باشد یا در منزلی محقر) ضمن عرض تبریک و تهنیت بمناسبت ولادت این امام مفترض الطاعه در دوم ماه رجب به عموم شیعیان جهان بویژه ملت عزیز ایران بمناسبت وفات ان حضرت در سوم همین ماه به همگان تسلیت عرض می کنیم که در روایت معصوم سلام الله علیه امده است :« شیعتنا خلقوا من خالص طینتناف یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا» شیعیان ما از گل نابمان افریده شده اند و لذا در شادی ما شاد و خرم اند و در عزای ما غمگین و محزون اند. هدایت قران قسمت بیست و هشتم تفسیر سوره رعد خوف و خشیت ملائکه آیه الله جوادی آملی « و یسبح الرعد بحمده و الملائکه من خیفته ...» بحث درباره تسبیح رعد پایان یافت و اکنون در رابطه با خوف و خشیت ملائکه مطالبی را تقدیم می داریم: خوف ملائکه از نوع خاصی است فرشتگان از ان نظر که عباد مکرم اند و بندگان معصوم اند خدا را تسبیح می کنندو از خدا هراسناک اند ترسی که فرشتگان دارند ترس مخصوصی است و ترسی است عقلی نه نفسی . خیفه نوع خاصی از خوف است زیرا فعله هیئت خاصی از فعل است پس اگر گفتند خاف خوفا اصل خوف را می رساند چون مصدر مطلق است نه خا ص و اگر گفته شد خاف خیفه نوع خاصی از هراس و ترس را می رساند ترسی که فرشتگان دارند ترس جرم وجسم نیست ترس کمی روزی و مانند ان نیست ان همان خوفی است که یک موجود نازل از موجودی عالی حریم می گیرد خداوند در قران می فرماید: یخافون ربهم من فوقهم
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 117 |