تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,821 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,981 |
آسان مدیریت کردن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 98، بهمن 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مدیریت اسلامی شرح صدر قسمت شانزدهم آسان مدیریت کردن حجة الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری در آغاز این سلسله مقالات آمد که وقتی حضرت موسی علیه السلام از جانب خداوند متعال ماموریت یافت بنی اسرائیل را مدیریت و رهبری کند و علیه طاغوت زمان خود آنها را بسیج نماید، از خداوند چند تقاضا داشت که هر یک از خواسته های او را می توان اصلی از اصول مدیریت اسلامی محسوب نمود، نخستین تقاضای او شرح صدر بود که در پانزده مقاله گذشته مورد بررسی قرار گرفت، اکنون سخن درباره دومین درخواست موسی و نقش آن در مدیریت و رهبری است: آسان مدیرت کردن دومین درخواست حضرت موسی از خداوند آسانی امر مدیریت و رهبری بود، متن درخواست او به نقل قرآن کریم این است: «و یسرلی امری»[1] و آسان کن برایم امرم را. امری که موسی آسانی آنرا از خداوند طلب می کند عبارت است از مسئولیت و کاری که خداوند به او تکلیف کرده یعنی امر رسالت و رهبری و مدیرت مردم مستضعف. ازاین درخواست حضرت موسی نکاتی در ارتباط با مدیریت اسلامی قابل استنباط است: 1- ضرورت آسانی نخستین نکته ای که از دومین درخواست موسی علیه السلام از خداوند استفاده می شود این است که آسانی امر مدیریت برای مدیریک ضرورت است، هر چه زمینه و ابزار کار برای مدیر آماده تر و مدیریت آسانتر باشد، او با تمرکز فکر و قدرت روحی و دقت بیشتری قادر به انجام وظیفه است و هر چه انجام اموری که به او واگذار شده دشوارتر باشد، مدیر با تمرکز و قدرت و دقت کمتری می تواند مدیریت کند. حضرت موسی از خداوند می خواهد: اکنون که مسئولیت رهبری بنی اسرائیل را به من واگذار کردی ترتیبی بده که این امر برایم دشوار و ملال آور و خستگی آفرین نباشد، با نشاط و آسان مدیریت کنم تا بهتر بتوانم از عهده این مسئولیت سنگین برآیم. 2- نسبیت آسانی و سختی دومین نکته در سخن موسی علیه السلام این است که آسانی و سختی نسبی است، به عبارت ساده اینکه یک کار مشخص ممکن است برای فردی سهل و آسان و عینا همان کار برای فردی دیگر سخت و دشوار باشد. این نکته برای همه خصوصا برای کسانی که مسئولیتهای سنگین دارند فوق العاده مهم و در خور توجه و دقت است، ابتدا ببینیم که نکته نسبیت از کجای کلام موسی استفاده می شود و بعد توضیح دهیم چگونه می شود کاری مشخص برای یکی آسان و برای دیگری دشوار باشد؟ نسبیت از اینجا استفاده می شود که موسی به خدا نمی گوید کاری که به من واگذار کرده ای سخت است، مرا از انجام آن معاف کن و مسئولیت آسانتری به من محول فرما، نمی گوید رهبری بنی اسرائیل و درگیری با فرعون دشوار است و سنگین، بجای آن ماموریتی سبکتر و رسالتی آسانتر به من بده، بلکه می گوید این کار سخت و دشوار و این رسالت سنگین و عظیم با همه مشکلاتی که لازمه آن است را بر من آسان گردان، و بگفته مرحوم علامه در تفسیر المیزان: «مقصود موسی آسان شدن امر رسالت نسبت به اوست نه آسان شدن آن فی نفسه». به عبارت دیگر گاه می شود که مسئولیت تغییر می کند و گاه انسانی که می خواهد بار آن مسئولیت را بکشد تغییر می نماید، مثل اینکه گاهی تخلی تبدیل به شیرینی می شود و گاه مزاج انسان به گونه ای می گردد که از تلخی احساس شیرینی می نماید، گاه شب تبدیل به روز می شود و انسان می بیند و گاه انسان از عینکی استفاده می کند که شب تار برای او مانند روز روشن می گردد. آنجا که مسئولیت تغییر کند،آسان شدن مدیریت مربوط به نفس مسئولیت است و آنجا که انسان تغییر کند آسان شدن مدیریت نسبی است. نسبیت آسانی و سختی منحصر به امر مدیریت و رهبری نیست بلکه در همه امور آسانی و سختی نسبی است، کارهای خود برای افراد شایسته و مهذب آسان و برای افراد ناشایسته و آلوده سخت و دشوار است، و برعکس کارهای زشت برای افراد شایسته سخت و دشوار است، و برعکس کارهای زشت برای افراد شایسته سخت و دشوار و برای افراد آلوده سهل و آسان است. این تفاوتها مربوط به تفاوت واقعیت کا رها نیست بلکه به تفاوت واقعیت انسانها مربوط است. حضرت موسی از خدا نمی خواهد واقعیت رسالتی که به او واگذار شده تغییر کند بلکه می خواهد واقعیت خودش تغییر نماید و لذا نمی گوید ماموریت مرا سبکتر کن و کار آسانتر و بی دردسرتری به من محول نما، بلکه می خواهد همین ماموریت سنگین بر او سبک آسان گردد. 3-مطلوبیت آسانی در اسلام آیا درل اسلام آسانی مطلوب است یا سختی؟ و آیا اسلام برنامه زندگی انسان را به گونه ای تنظیم کرده که انسان در عسر و سختی باشد و یا در یسر و راحتی و آسایش؟ به سخنی دقیقتر آیا اسلام تکامل انسان را در سایه سختیها و مشکلات می بیند و یا در نتیجه خوشیها و راحتیها می داند؟ برای پاسخ به این سوال وقتی به قرآن و احادیث اسلامی مراجعه کنیم در نگاه سطحی تناقض می بینیم، زیرا از یک سو اسلام خود را دین آسانی و آسایش معرفی می کند و از سوی دیگر تکامل انسان را معلول سختیها و مشکلات می داند. ابتدا دو دسته آیات و احادیثی که دلالت بر دو معنای بحسب ظاهر متناقض دارند را نقل و پس از آن به جمع بندی آنها و بررسی این مطلب می پردازیم که اسلام، دین آسانی و آسایش و یا دین سختی و مشکلات است؟ قرآن کریم در دو آیه تصریح نموده که اسلام دین عسرت و سختی نیست، آیه اول آیه 78 از سوره حج است: « ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج» خداوند نمی خواهد که بر شما مشقت و سختی قرار دهد. از این آیات معلوم می شود که در اسلام برنامه زندگی انسان به گونه ای تنظیم نشده که موجب عسر و حرج و شقت او گردد و در دین تکالیف سنگین و شاقی که انجام آن به طور طبیعی توانفرسا باشد وجود ندارد، و در آیه 286 از سوره بقره تصریح شده که: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها». از نظر قرآن کریم نه تنها اسلام دین عسرت و سختی نیست و انسان جز به اندازه توان تکلیف ندارد بلکه اسلام دین آسانی و آسایش است، در آیه 185 از سوره بقره می خوانیم: «یرید الله، بکم الیسرو لا یرید بکم العسر». خداوند راحتی و آسایش شما را می خواهد و یا ناراحتی، و رنج شما را نمی خواهد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز تصریح می فرمود که: « یا ایها الناس ان دین الله یسر»[2]. ای مردم! قطعا دین خدا دین آسانی و آسایش است. بنابراین تردیدی نیست که اسلام در برنامه های خود به طور اصولی آسانی امور بر مردم و آسایش فرد و جامعه را در نظر داشته است ولی در مقابل آیات و احادیث بسیاری هست که دلالت دارند انسان در سختیها ساخته می شود و فسلفه مشکلات زندگی تکامل انسان است و بر این مبنا هر کس کمالات بیشتری دارد سختیهای بیشتری دیده و انبیاء الهی که کاملترین انسانها هستند مصائب و مشکلات بیشتری در زندگی دارند، در این زمینه به ذکر دو آیه و چند روایت اکتفا می شود: 1- آیه 31 از سوره محمد(ص): « و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلو اخبارکم». ما به طور قطع همه شما را می آزمائیم تا معلوم کنیم مجاهدین و صابرین بر مشقت تکالیف الهی کیانند و اعمالتان خبر دهد که در باطن چه دارید. 2- آیه 142 از سوره آل عمران: «ام جسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین». آیا چنین پنداشتید که شما(تنها با ادعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد در حالی که هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!. امام علی علیه السلام فرموده: «ان البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للانبیاء درجة، و للاولیاء کرامة».[3] بلا برای ادب کردم ظالم، آزمایش مؤمن، ترفیع درجه انبیاء و کرامت اولیاء الهی است. رسولخدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «ان الله لیغذی عبده المؤمن بالبلاء کما تعذی الوالدة ولدها باللبن»[4]. خداوند بنده با ایمان خود را با بلا و سختیها تغذیه می کند همانطور که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می نماید. امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فالامثل».[5] پیامبران خدا در مسیر زندگی از همه کس بیشتر بلا می کشند و پس از انبیاء کسانی که از نظر فضیلت و کمال پس از آنان قرار دارند و سپس هر کس کاملتر مشکلاتش بیشتر است. اکنون باید دید که چگونه می شود اسلام دین آسانی و آسایش باشد و در عین حال تکامل انسانرا در سایه سختیها و مشکلات بداند، آیا این تناقض نیست؟ پاسخ این است که خیر، توضیح مطلب را در مقاله آینده ملاحظه خواهید کرد. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 139 |