در برابر حمله فرهنگی غرب مسلح شویم!

ارزشهای اسلام و انقلاب را پاسداری کنیم(10)

در برابر حمله فرهنگی غرب مسلح شویم!

حجه الاسلام محمد تقی رهبر

پنج تن از فرهنگیان چپ گرای فرانسوی بیانه ای علیه حجاب صادر کردند تحت این عنوان: «استادان! سلاح خود را زمین نگذارید» یعنی جنگ با حجاب اسلامی را ادامه دهید...

یکی از اعضاء پارلمان فرانسه در مورد حجاب و برخوردی که در یک محدوده محلی اتفاق افتاده می گوید:« این یک قضیه ملی است که با شرافت فرانسه!! و آتیه آن گره خورده است»[1]مسئله حجاب و ماجرای اخراج چند دانش آموز با حجاب مسلمان توسط مدیر مدرسه« کویل» فرانسه کم کم بصورت یک جنگ تمام عیار فرهنگی درآمد و به مباحث ایدئولوژیکی، روانی،اجتماعی،سیاسی و اداری نیز کشیده شد تا بدانجا که از زبان یکی از اعضاء پارلمان فرانسه خواندیم که این مسئله را بعنوان یک قضیه ملی تلقی کرده که با شرافت فرانسه!گره خورده است و فرهنگیان این کشور بیانیه صادر کردند و هشدار و آماده باش دادند...که سلاح را بر زمین نگذارید!

راستی چه اتفاق افتاده که فرانسه که خود را یک کشور باصطلاح لیبرال و مهد آزادی می دند، روی حجاب چند دانش آموز مسلمان اینقدر حساس شده و چپ گرایان و راست گرایان فرانسوی با یک زبان علیه حجاب اسلامی اعلام جنگ می دهند؟!

آیا جز این است که فرانسه از حجاب بعنوان سمبل و نمودار فرهنگ اسلام هراسان است؟ آیا نه این است که از نفوذ این پدیده و گسترش ایدئولوژیک انقلابی اسلامی و شرافت اخلاقی آن که همه مواریث ابتذال فرهنگ غرب را تهدید می کند وحشت دارد؟آیا باین دلیل نیست که پرچم حجاب در فرانسه و سایر کشورهای جهان بعنوان اعتراض علیه نظامهای ضد ارزشی استکبار و جاهلیت نوین همانند رایت آزادی در برابر سلطه دشمنان شرافت و حیثیت انسانی، برافراشته شده است؟

و همانگونه که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای طی بیاناتی فرمودند:« آنچه در هفته های اخیر در فرانسه و بعضی دیگر از کشورهای اروپائی جنگ روسری نامیده شده در واقع مبارزه سراسیمه و ناشیانه ای از سوی سردمداران فرهنگ غربی با پدیده هائی است که آنان آنرا جهش برقی از فرهنگ اسلام و نشانه نفوذ روز افزون اسلام تلقی می کنند و در مقابله با آن بقدری صبر و متانت را از دست می دهند که یکباره رؤسای کشور به مبارزه جوئی در برابر چند دختر بچه متعبد و چند خانواده مقید مسلمان ظاهر می شوند»

توحش فرهنگی جدید فرانسه

اگر جنایت و توحش فرهنگی دیگر فرانسه در ماجرای نابود کردن صد کتاب ارزشمند اسلامی مربوط به تمدن، فرهنگ، هنر و ریاضیات و ادبیات اسلامی در کتابخانه مرکزی پاریس را که همزمان با حمله فرهنگی علیه حجاب اتفاق افتاده است در نظر بگیریم به هویت فرانسه و کینه های فضیلت سوز رژیم این کشور، بیش از پیش پی خواهیم برد. این صلیبی گری جدید و تروریسم فرهنگی که لکه تنگی است بر دامن غرب، زمانی اتفاق می افتد که کتاب مبتذل و کفر آمیز آیه های شیطانی و امثال آن زیر چتر بازار مشترک اروپا و امریکا و فرانسه و انگلیس و امثالشان علیه مقدسات آسمانی و ارزشهای اسلامی و معتقدات و احساسات بیش از یک میلیارد مسلمان جهان چاپ و منتشر می شود.

برداشت همه تحلیل گران این است که محافل غربی از گسترش برق آسای اسلامی در تیرگی های جاهلیت قرن بیستم به وحشت افتاده و اینگونه عکس العمل ها، زوزه هائی است به نشانه و حکایت از دردی که به اعماق استخوان پوسیده استعمار رسیده و به تلافی آن سلاح علیه السلام انقلابی یعنی اسلام ناب محمدی(ص) برگرفته است.

انعکاس این حقیقت را در خبرگزاریها و رسانه های امپریالیستی نیز بوضوح مشاهده می کنیم، خبرگزاری فرانسه در این باره می گوید:

موضع تاکتیکی امپریالیسم در برابر اسلام

«تصادف تاریخ چنین خواست که پیدایش فضای بازسیاسی در بعضی از کشورها نقش کانالیزور را در این پدیده ایفا کند برای خالی کردن زیر پای اسلام ناب، تعداد زیادی از رژیم های حاکم ناگزیر شدند با صدای هر چه قوی تر و رساتر خود را از پیروان دین پیغمبر(ص) نشان دهند! اکنون با بصدا در آمدن زنگ ورشکستگی ایدئولوژی های چپ نه تنها احزاب مارکسیستی بلکه لیبرالها نیز ناگزیر به تجدید نظر در استراتژی خود هستند...» سپس تجلی اسلامگرائی جدید در اردن، و موفقیت نیروهای اسلامی در بدست آوردن 31 کرسی از هشتاد کرسی پارلمان این کشور و نیز رشد طرفداران اسلام در تونس و مسئله انتخابات قانونگذاری، و رسمیت یافتن حزب اسلامی نجاب در الجزایر و لحن اسلامی و موضع ملایم گرفتن رژیم مصر نسبت به میانه روهای احزاب اسلامی مصر و همچنین اوضاع سودان را یاد کرده و با اشاره به وضع اراضی اشغالی می نویسد: «در اراضی اشغالی بنیاد گرایان وزنه محسوسی در قیامهای مردمی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه محسوب می شوند. مقامات اسرائیل معتقدند در صورت برگزاری انتخابات در این اراضی نیروهای اسلامی درصد بالائی از آراء را بدست می آورند...»[2]

این بود خلاصه ای از گزارش خبرگزاری فرانسه که ورشکستگی و موضع انفعالی امپرایالیسم فرهنگی در برابر نفوذ انقلاب اسلامی در جای جای جهان را باز می گوید و وحشت اقطاب استکباری و عوامل دست نشانده آنها را نشان می دهد و باز هم عمق اضطراب مستکبران جهان پیش از آنست که در این مقال بگنجد. تنها به یک نمونه دیگر از اعترافات جهانخواران اشاره می کنیم.

چندی پیش «دانیل بابیس» رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا در یک کنفرانس که در استانبول ترکیه بگزار شده بود گفت: «امکان ندارد که روزی آمریکا با مسلمانان تندرو سازش نماید، چرا که آنان نه تنها قصد عقب راندن ما را از خاور میانه از جنبه نظامی دارند بلکه دفع فرهنگی ما را نیز در سر می پرورانند».

وی در ادامه اظهار داشت: «آیت الله خمینی به راحتی توانست مارکسیسم را از میان برداشته و مارکسیست ها را شکست دهد.البته این به علت ناتوانی فکری آنان بود ولی جنگ مسلمین با افکار غربی همچنان ادامه دارد و بدین جهت است که مسلمانان تند رو غربی ها را دشمن اصلی خود می شمرند»

سپس نامبرده با اشاره به مواضع امام فقید امت (رضوان لله علیه) در برابر فرهنگ غربی می گوید:آیت الله خمینی زمانی گفته است: «چیزی که بیشتر از سربازان آمریکائی نفرت مرا بر می انگیزد غرب و بطور کلی فرهنگ آمریکائی است».

و در بخش دیگر می گوید: «در گذشته ما هیچ کینه ای از اسلام در دل نداشتیم و حتی حسابی برای آن باز نکرده بودیم ولی امروز مسئله کاملا فرق می کند و لازم است که تمامی ما با این پدیده نوظهور در ایران و برخی کشورهای دیگر با احتیاط کامل برخورد نمائیم. مسلمانان ایران دارای ارزشها و الگوهائی هستند که از آن نیرو می گیرند و ایران بعنوان آزمایشگاهی برای مسلمان تندرو بشمار می رود که اگر تجربه آن موفق شود به مسلمین کشورهای دیگر نیز سرایت خواهد نمود...».[3]

 وحشت از اسلام ناب محمدی(ص)

این سخنان بسیار حساس و هشدار دهنده است. استکبار جهانی بویژه غرب و شیطان بزرگ آمریکا از اسلام ناب و حرکت انقلابی که رهبر فقیدمان حضرت امام خمینی(اعلی الله درجته) در گستره گیتی پدید آوردند و ملت های دربند چهان را بیدار کردند، ضربه خورده است، ضربه ای که جبرانش ممکن نیست. پرخاش و عصیان علیه قدرتهای بزرگ و چهره های منفور استعمار و ایادی آنها هر روز بعد جدیدی می گیرد و خاکریزهای استکبار را یکی پس از دیگری فتح می کند و این را دشمنان در یک ارزیابی دقیق و کارشناسانه فهمیده که خطر جدی برای منافع و سلطه نامشروع او تنها و تنها فرهنگ اسلام است (اسلام ناب محمدی نه اسلام آمریکائی) و نه چیز دیگر... لذا برای نابودی یا مسخ یا بی اثر ساختن آن کمر بسته اند و تبلیغات جادوئی و حبائل ابلیسی و دفاتر خبری و رسانه های عمومی را با بوقهای بی پرآوازه خود و دلار و غریزه جنیسی و توطئه ها و جاسوسی ها و ابزارهای دیگر را بکار گرفته به ججاب حمله می برند در دانشگاهها و مدارس علیه دختران با حجاب جبهه می گشایند، کتابهای اسلامی را در کتابخانه مرکزی پاریس به آتش می کشند، اسلام خواهی و بقول آنها بنیاد گرایی را محکوم می کنند، عواملشان را در داخل و خارج به ترویج فساد و ابتذال تشویق می کنند، بی حجابی، بدحجابی، انحراف و گناه را تبلیغ می نمایند نشریات فراریان ضد انقلاب خارج کشور را اعانه و کمک می دهند و هزاران نیرنگ و شیطنت و جنایت دیگر که از سوی دشمنان اسلام و انقلاب و با همدسی مشتی عناصر خود فروخته در داخل و خارج سازماندهی و اجرا می شود. این همان چیزی است که مطبوعات آمریکائی آنرا جنگ سوم خوانده اند.

نگذاریم ارزش ها را مسخ و بی رنگ کنند

خلاصه آنکه ارزشهای معنوی انقلاب و اخلاق و فرهنگ اسلامی، از یکسو دشمنان را به خشم و زوزه های ذلیلانه و رذیلانه وا داشته که این عکس العمل ها را نشان می دهد، که رسالت داران دلسوز اسلام باید بهوش باشند و برای مقابله سلاح برگیرند...و از سوی دیگر همین ارزشهاست که در چشم انداز مسلمین و محرومین جهان جلوه کرده و پرستیژ انقلاب اسلامی را بالا برده است و بدین خاطر همه مسلمانان به ایران اسلامی چشم دوخته تا تجربه عظیم قرن را در بعد سازندگی و رها سازی انسان مشاهده کنند و استکبار می خواهد جوهره معنویت این انقلاب را از میان بردارد و در بعد اخلاقی زیر پای آن را خالی کند و چهره آنرا مخدوش سازد و ما باید بهوش باشیم در این توطئه نیفتیم و آنچه را زشتی و ابتذال عصر ستمشاهی می دانستیم و خلاف شرع و وابستگی و فساد می نامیدیم، امروزه کانالیزه نکنیم و زیبا نمایش ندهیم و لباس مشروعیت بر آن نپوشیم و از شرع و احکام الله سوء استفاده نکنیم که نه خدا به این راضی است و نه به صلاح اسلام و انقلاب ماست.

مردم مامحرومیت، شکنجه، شهادت، اسارت و آوراگی و انواع مصائب را با قامتی بلند و استوار تحمل کردند تا فرهنگ طاغوت را بزدایند و تنگ فساد و ابتذال را از دامن میهن و ملت بشویند اما همین مردم، یعنی صاحبان اصلی انقلاب، از لجام گسیختگی ها و هوسبازیهای معدودی زن و مرد بی درد شدیدا رنج می برند. اینان در تماس ها و نامه ها همدلی و همصدائی خود را با مطالب عنوان شده در صفحات مجله ابراز می دارند و التماس می کنند بیش از این با دشمنان بی درد این انقلاب برخورد شود و از مسامحه کاریهای برخی دست اندر کاران امور در مقابله جدی با عناصر فساد شکوه و گلایه دارند و سخن ها از این قبیل که بیش از شمار است...

خلاصه کلان آنکه: دشمن اعلام جنگ داده. جنگی که این بار عرصه گاه آن، فرهنگ و اخلاق و روح معتقدات جامعه است. هفته نامه آمریکائی «اسکرو» پس از ماجرای سلمانر شدی نوشت: «ما در یک جهان در حال جنگ بسر می بریم. این بار جنگ جهان سوم بر سر تصرف زمینی در نمی گیرد؛ این جنگ برای کنترل افکار و روحیات بشر آغاز خواهد شد و عرصه آن دهکده جهانی عقائد و اطلاعات است».[4]

آری این است سیاست امپریالیسم تبلیغی و فرهنگی غرب و شیطانی بزرگ در قبال ارزش های معنوی و ما باید خط مشی سیاسی مان را در راستای مقابله با این حمله تنظیم کنید بویژه در بعد فرهنگی، و با چنگ و دندان به پاسداری از معنویت و اخلاق و فرهنگ و استقلال بپردازیم و فرهنگ ابتذال را طرد کنیم.این سیاست با تار و پود این انقلاب عجین بود و باید همواره چنین باشد و اندک تزلزلی در آن رخنه نکند که هر گونه تسامح و تساهل بمعنی عقب نشینی در برابر تهاجم دشمن خواهد بود.

تبلیغات شیطانی امپریالیسم

کشورهای بزرگ امروزه بودجه های کلان همراه با تکنیک و هنر مدرن! را برای اشاعه فرهنگ و آرمانهای امپریالیستی بکار گرفته اند. بودجه تبلیغاتی یکساله امریکا به 90 میلیارد دلار بالغ می گردد و با ده هزار کانال ماهواره ای و صدها پایگاه رادیو و تلویزیونی و با ده ها زبان زنده دنیا تبلیغ می کند باضافه روزنامه، مجله و کتاب در تیراژ میلیونی و غیر اینها... مدیر خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «یک میلیارد مردم جهان اخبار و اطلاعات خود را از ما می گیرند» و چنین است وضع تبلیغات امپریالیستی در سایر کشورها و دیگر دفاتر و مراکز خبر امپریالیستی و صهیونیستی... اضافه بر اینها فیلم ها و نوارهای ویدیوئی و... که به کشورهای دیگر صادر می کنند و بدینگونه در خانه ها حضور فرهنگی دارند...

ببینید که یک سریال تلویزیونی ژاپنی بدون اینکه به تصدیق کارشناسان از شاهکار هنری فوق العاده ای برخودار باشد و مفاهیم ارزشمندی را همراه بیاورد و در حد همین حرف های روزمره خانوادگی و بگومگوهای معمول است، تا کجا خانواده ها را سرگرم کرده و تغذیه می کند و فیلمهای خارجی دیگر که بیش و کم در سینماها یا صدا و سیما نمایش داده می شود و زنان بی حجاب خارجی در آن هنر نمائی می کنند که خالی از بد آموزیهائی نیست...

ریشه های فساد عمیق اند!

از فیلمهای وارداتی خارجی که بگذریم به شیرین کاری های داخلی متاثر از آن فرهنگ می رسیم.بد نیست از تآتر تالار سنگلج در اینجا مثال بیاوریم روزنامه رسالت در این باره نوشت:

«سری به تالار سنگلج بزنید به تماشای نمایشی با نام «ریشه ها عمیق اند» و جلو چشمان ناباورتان زنهائی را مشاهده کنید با موهای افشان و آرایش غلیظ و لباس های زننده که روی صحنه تآتر مشغول نمایش اند. وقتی وارد تالار سنگلج بشوید محال است باور کنید اینجا تهران است، پایتخت ایران اسلامی و انقلابی! ایران شهید داده، ایران اسیر داده...نمایش ریشه ها عمیق اند، در حقیقت نمایش زنهائی است که نمونه آنرا فقط در جاهلیت شاهنشاهی می توان سراغ داشت. مشغول این سهل انگاری کیست؟ این تآتر مستهجن با اجازه کدام مرکز و کدام مسئول به صحنه آمده؟ اگر مسئولین ذی ربط در مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد این نمایش را ندیده و اجازه نمایش داده اند که وا اسفا و اگر دیده اند و اجازه داده اند که وامصیبتا».[5]

گر چه در شماره بعدی این روزنامه از طرف مرکز هنرهای نمایشی از نمایش مزبور عذر خواهی کردند! و تعطیل آنرا اعلام نمودند و گفته شد که زنان دراین نمایش از پوستیژ (کلاه گیس) استفاده کرده بودند و ظاهرا بی حجاب نبودند نه واقعا! اما جای چند سؤال باقی است. یکی اینکه آیا این عذر خواهی عذر بدتر از گناه نیست؟ زیرا اگر مسئولین مرکز هنرهای نمایش وزارت ارشاد اسلامی تا این اندازه بی خبر یا بی خیالند و فرهنگ این جامعه را نمی شناسند و به هنز و ارزشهای واقعی محیط واقف نیستند و شرائط و مقتضیات را و احساسات و انتظارات را نمی توانند ارزیابی کنند چرا تصدی چنین مسئولیتی به اینان داده شده است؟! باید این آقایان بدانند هنر و فرهنگ ابتذال با فرهنگ و هنر اسلامی و انقلابی ما فرسنگ ها از یکدیگر فاصله دارند...

سؤال دیگر آنکه بسیار خوب! این زنان از پوستیژ استفاده کرده بودند، بی حجاب می نمودند اما بی حجاب نبودند! اما آیا دفاع از این جریان، نامعقول و غیر موجه نیست؟

زیرا درد و مشکل ما این نیست چند زن هنر پیشه پس مانده طاغوتی در فیلم یا تآتر و صحنه ای در هیات بی حجاب باید حجاب ظاهر شوند. مسئله از نظر شخصی و موردی چندان مهم نیست. مشکل و درد ای دیگر است: مشکل این است که اینگونه برنامه های بدآموز، نمایش یک فرهنگ است. فرهنگ بی حجابی، ابتذال، احیای ارزشهای منسوخ جاهلیت ستمشاهی و غرب زدگی که بطور خزنده در جامعه انقلابی ما می آید و اگر جلو آن گرفته نشود فردا و فرداها رشد و توسعه یافته و غیر قابل کنترل خواهد بود.

آقایان! از خود بپرسید چرا فرانسه به جنگ روسری چند دانش آموز دختر رفته است؟ آیا حضور چند دختر دانش آموز یا دانشجو چه بازتابی در فرهنگ و سیاست فرانسه دارد؟ پاسخ همانست که خودشان دادند. وحشت از نفوذ اسلام و دهن کجی علیه فرهنگ غربی...ما نیز در چنین موضعی قرار داریم با این تفاوت که آنها از اسلام و فرهنگ انقلاب و شرافت اخلاقی رو گردانند و ما مورد هجوم فرهنگ ضد ارزشی غرب قرار گرفته ایم و هنوز از جنگ با این تهاجم خلاص نشده و خونها را شتشو نکرده ایم که دشمن می خواهد ما را خلع سلاح کند و حالا که از در بیرون شده از روزن در آید! از گوشه و کنار جبهه می گشاید: مواد مخدر، نفوذ اخلاقی در برخی قشرهای مرفه و بیمار، هدف قرار دادن جوانان و نوجوانان، باندهای فساد و شب نشینی های شمال شهر بطور مخفیانه فیلم های وارداتی و احیانا تولیدی و زنان پرغنج و دلال آنچنانی با آرایش تند. در این فیلم ها، احیای ترانه های مهیج منسوخ بعنوان موسیقی اصیل!ایرانی و پر و بال دادن به اساتید این فن! و دهها برنامه در تالارها باین عنوان... و بالاخره بدحجابی که چهره دیگر بی حجابی است، و برخی سفرهای توریستی وارداتی و صادراتی که خدای عاقبت آنرا بخیر کند! و کتابهای مبتذل و مجلات وفیح که صریحا علیه ارزشهای اسلام می نویسند و گوشه می زنند و حجاب را تمسخر می کنند جلو چشم ناظران مسئول مطبوعات و غیره...اینها اگر چه هنوز به اوج نرسیده اما زنگ خطری است که توطئه شومی را باز می گوید که اگر در نطفه خفه نشود فردا و فرداها قابل کنترل نخواهد بود و هنگامی بیدار می شویم که معرکه را باخته ایم...

ادامه دارد