تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,799 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,976 |
یادداشتها و خاطراتی از زندگی امام خمینی «قدس سره» | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1368، شماره 98، بهمن 1368 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یادداشتها و خاطراتی از زندگی امام خمینی «قدس سره» برخورد امام با دشمنان حضرت امام با سیر در صراط مستقیم عبادت و پرستش حق و گذشتن از «خود» به سوی «خدای»، راه سپرده بود. او از بیت نفس و قفش تنگ و تاریک طبیعت به سوی خدا و رسولش هجرت کرده و در بیت الحرام قلب مهذب او چیزی جز خدا یافت نمی شد که: «در خلوت مستان نه منی هست و نه مائی». امام قلب و روانش را از «خود» فارغ و تهی ساخته و خانه را به صاحب خانه وا گذار کرده بود و در راستای رسیدن به چنین مقامی بود که تمام حرکتها و سکونها، سخنها و سکوتها، جام زهر نوشیدنها و شادیها، حب ها و بغضها و... و بلاخره زندگی و مرگش برای خدا و به سوی خدا بود. گر چه محبت و غیر دوستی در آغاز غریزه ای است، نشات گرفته از «خود» و برای «خود»ولی در سیر تکاملی انسان که جای «خود» را «خدا» می گیرد، محبت و غیر دوستی به صورت یک صفت اکتسابی متعالی شکل می گیرد. صفتی که از خدا سرچشمه گرفته به سوی خدا راه می سپارد. محبت راستین که همان گرایش و دلباختن به کمال و زیبائی است، آنگاه که به کانون اصلی و مبدا زیبائی و کمال تعلق یافت به اوج خود می رسد: «و الذین آمنوا اشد حبا لله» و بازتاب چنین محبتی تمام جهان هستی را در برمی گیرد. به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست حضرت امام با چنین دریافت و بینشی نسبت به تمام پدیده های عالم به ویژه انسانها به عنوان آیات و نشانه ها و مخلوقات خدای محبوب، به دیده مهر و محبت و رحمت و شفقت می نگریست و بر خلاف تبلیغات جهان استکبار که با دید مادیگرانه و شیطان مآبانه خود، سعی داشتند از امام، چهره ای خشن و غیر عاطفی ترسیم کنند!، حضرت امام با برخورداری از آن بینش و تربیت الهی، و از زاویه دیدگاه فوق الذکر، حتی بدترین انسانها و سرسخت ترین دشمنانش مانند نصیری، شاه، صدام و ریگان را دوست می داشت! و دشمنی و بغضی که نسبت به آنها داشت بر خلاف آنچه دشمنان القاء می کردند که جنبه شخصی دارد، تنها به خاطر طغیان و عصیان آنها از فرمان حق و ظلم به بندگان خدا بود. امام اگر مرگ ریگان و صدام را از خدا می خواست قبل از آن که این درخواست را نفرین به آنها تلقی کند، آن را یک دعای خیر و رحمت می دانست. خیر برای بندگان خدا که گرفتار ستم آنهایند و خیر برای خود آنها که بار گناه و کیفرشان بیش از این سنگین تر و شدیدتر نشود و اگر به مبارزه با شاه برخاستند نه به خاطر یک غرض شخصی و نابودی شخص او و رسیدن خود به حکومت بود که اگر بالفرض، شاه قبل از ارتکاب جنایات صد در صد دگرگون می شد و به یک عنصر متدین و متعبد به احکام خدا تبدیل می شد و به اجرای دستورات خدا در جامعه قیام می کرد، همانطور که خود حضرت امام در اوائل مبارزه فرمودند، قطعا به حمایت از او برمی خاسته و هر کاری که برای تقویت او نیاز بود انجام می دادند. و بدین ترتیب معیار و مبنای بغض و دشمنی امام، «خدا» بود نه «خود» و هرگز امام با هیچ کس به خاطر «خود» دشمنی نکرد و اصولا هر جا که پای «خود» شان در کر بود بدون استثناء، چشم پوشی می کردند و نه فقط افرادی که نسبت به شخص معظم له خطا و ظلمی را روا می داشتند، می بخشیدند که اکثرا و بر حسب مورد به نوعی آنان را مورد تفقد قرار می دادند و به آنان دعا می کردند! چه بسا افراد بی هویت و مغرض و جاهل که در قم و بعد از آن در نجف اشرف حضرت امام را مورد بدترین آزارهای روحی، تهمتها، افتراها و توهین ها قرار دادند که نمونه آن را حضرتشان در پیام به حوزه ها و روحانیت در مورد آب کشیدن ظرف آب فرزند برومندشان مرحوم آیة الله شهید حاج آقا مصطفی در مدرسه فیضیه اشاره فرمودند ولی حضرت امام چه قبل از انقلاب که به مرجعیت اعلی و هیمنه مطلقه در حوزه ها دست یافتند و چه بعد از انقلاب که به اوج عظمت و قدرت همه جانبه نائل شدند، گوئی حتی در یک مورد به ذهنشان خطور نکرد که در صدد تلافی و انتقام برآیند، بلکه بر عکس، موارد بسیار و افراد متعددی از این طایفه را که علاقمندان به امام به خاطر سوابق سیاه و آزارهایشان نسبت به امام حاضر نبودند آنها را روی زمین خدا زنده ببینند حضرت امام، ابتدا به ساکن سراغ آنها را می گرفتند؛ به آنها کمک می کردند اگر مریض می شدند کسی را از طرف خود به عیادتشان می فرستادند و گرفتاریهای شخصی آنان را در حد توان برطرف می کردند. ایشان را بخشیدم! همچنین در موارد متعددی، افرادی که نسبت به شخص حضرت امام توهین و بدگوئی کرده و سپس مستبصر و پشیمان می شدند به وسیله نامه از محضر امام درخواست عفو و بخشش می کردند که همه به عرض امام می رسید و حضرت امام بدون استثناء و در تمام موارد می فرمودند: «ایشان را بخشیدم». و احیانان دعا هم به آنه می کردند. و در صورتی که نامه دارای آدرس بود، پاسخ از سوی دفتر مکتوب و برای آنان ارسال می شد. از جمله همسر یکی از زندانیان سیاسی در یکی از شهرهای فارس طی نامه ای برای حضرت امام نوشته بود...از آنجائی که بشر جائز الخطاء می باشد، شوهر اینجانبه به ساحت مقدس رهبری اسائه ادب نموده و اینجانبه با کمال شرمندگی از محضر مبارک حضرت نائب الامام تقاضای عفو و بخشش نموده و استدعا دارد به بزرگواری خود وی را عفو فرمایند... بسمه تعالی جناب حجة الاسلام با توجه به متن نامه که به خدمت حضرت امام مدظله الله معروض شد فرمودند تحقیق شود چنانچه شخص مزبور جرمی جز میهن مسئله اهانت به ایشان ندارد معظم له ایشان را بخشیدند و مورد عفو خویش قرار دادند و السلام علیکم و رحمة الله 29/3/64 نمونه دیگر یک مسلمان عرب تبار از امریکا در نامه ای برای حضرت امام وضعیت گذشته خود را توضیح داده و نوشته بود: من با توهین به شما مرتکب گناهی بزرگ شده ام و این گناه به صورت کابوسی وحشتناک همواره آزارم می دهد و ملتمسانه درخواست عفو کرده بود که به عرض حضرت امام رسید و معظم له با آهنگی آکنده از محبت و عاطفه فرمودند: «ایشان را بخشیدم». نمونه دیگر، یک دانش آموز مسجد سلیمانی نوشته بود: حضور محترم رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی اینجانب از شما طلب حلیت می کنم چرا که چندین بار در مجلسی که از شما غیبت می کردند، حضور داشتم خواهش می کنم مرا ببخشید اگر بخشیدید با خط خودتان برایم بفرستید... که جواب ذیل برای او ارسال شد. بسمه تعالی موضوع خدمت حضرت امام مدظلله الله را عرض شد و فرمودند من ایشان را بخشیدم. 30/12/62 انساندوستی بی مرز! فطرت پاک و دست نخورده تمام مستضعفان و همه آزادگان جهان و حتی غیر مسلمانها، مجذوب انسان دوستی، آزادگی، وارستگی و جاذبه معنوی امام بود و شعاع این جاذبه تا اعماق زندانهای نژاد پرستانه امریکا و آفریقای جنوبی نفوذ کرده بود. تا آنجا که یکی از مجلات معتبر امریکا طی گزارشی از یکی از زندانهای امریکا به این واقعیت اعتراف و همراه با این گزارش عکسی را به چاپ رسانده بود که نشان می داد یک زندانی سیاه پوست، عکس حضرت امام را در سلول خود بالای سرش، نصب نموده بود. در طی سالهای بعد از انقلاب هزاران نامه از مردم غیر مسلمان در سرتاسر جهان به ویژه از سیاه پوستان و سرخ پوستان و ملتهای دربند برای حضرت امام به دفتر رسید که هر یک با زبانی، شور و شوق و عشق و علاقه خود را به امام ابراز می داشتند و برخی خواستار کتب و آثار و بیوگرافی امام و یا کتابهای اسلامی و قرآن بودند و گروهی طالب عکس و امضای حضرت امم یا نصیحت و اندرز و یا قطعه ای از لباس و وسائل شخصی حضرتشانف بودند. حضرت امام نیز متقابلا آنان را مورد محبت و تفقد خود داشتند و ضمن آن بعضی موارد را شخصا جواب می دادند، اجازه فرمودند بودند که در سایر موارد، بر حسب تناسب و درخواست به وسیله دفتر یا وزارت امور خارجه یا وزارت ارشاد اسلامی، پاسخ شایسته همراه با قرآن مترجم و یا کتابهای درخواست شده- تا حدی که از جهت متن و ترجمه مورد اطمینان باشد- برای آنان ارسال شود که در اینجا دو نمونه از مواردی که حضرت امام شخصا پاسخ فرمودند ذکر می شود: نمونه اول نامه ای بود که از سوی دانش آموزان مدرسه «اسپربینگ دال» واقع در «ارکانزاس» امریکا همراه با یک جفت جوراب برای حضرت امام ارسال شده بود و ضمن آن تقاضا کرده بودند که حضرت امام یک جفت جوراب مستعمل و کهنه با هر لباس دیگری را از خودشان که بی ارزش و کهنه باشد، برای آنان ارسال فرمایند. نامه مذکور بعد از ترجمه همراه با جوراب خدمت امام تقدیم شد و معظم له به جای ارسال جوراب با لباس، دستور فرمودند، کتابی که به وسیله کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از سخنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در رابطه با کودکان تهیه شده بود، ترجمه و همراه با نامه ای که ذیلا متن آن به نظر می رسد برای آنان ارسال گردد. بسم الله الرحمن الرحیم فرزندان عزیز خوب دبیرستان اسپربینگ دال ایالت از ارکانزاس امریکا نامه محبت امیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم من میدانم که سرخ پوشان و سیاه پوشان در فشار و زحمت هستند در تعلیمان اسلام فرقی بین سفید و سرخ و سیاه نیست آنچه انسانها را در یکدیگر امتیاز ؟؟؟ و اخلاق نیک و اعمال نیک است از ؟؟؟ بزرگ ؟؟؟ شما فرزندان عزیز را موفق کند و براه راست هدایت فرماید یک جزوه از کلمات نصیحت امور پیمبر بزرگ اسلام را که برای کودکان ایران هدیه دادن از برای شما عزیزان میفرستم و بشما دعای خیر می کنم ؟؟؟ است در ارزشهای انسانی موفق باشید درخواست یک دختر آلمانی در مورد دیگر یک دختر خانم آلمانی طی نامه ای و ضمن درخواست عکس و امضای امام از محضر امام تقاضا کرده بود که معظم له چند جمله پندآمیز روی کارتی که در جوف نامه فرستاده بود برای او بنویسند و حضرت امام جملات ذیل را مرقوم فرمودند و برای او ارسال شد. «بسه تعالی، سعی کنید برای جامعه فرد مفید باشید. سعی کنید تحت تاثیر قدرتهای شیطانی واقع نشوید. سعی کنید انسان متعهد باشید. انشاء الله سلامت باشید. روح الله الموسوی الخمینی». عشق متقابل امام و امت از آنجا که علاقه و دوستی امام نسبت به انسانها، در پرتو و در طول محبت به خدا بود، به طور طبیعی این علاقه و محبت نسبت به همه افراد می رسید، محبت و علاقه امام نسبت به آنها متناسب با خلوص و ایمان افراد افزونتر و شدیدتر بود و بی گمان داستان عشق متقابل امام و امت که هر دو در گرمای عشق به حق ذوب شده بودند و در راستای راه خدا برای یکدیگر دل می باختند، داستانی است که در هزاران هزار دفتر و دیوان نمی گنجد. در طول ده سال بعد از انقلاب صدها هزار نامه از امت برای امام به دفتر واصل شد که هر یک در معنی، غزلی از عشق و قصیده ای از محبت و دیوانی از معرفت بود که همراه با پاسخهای خاص وعام حضرت امام، «مثنوی» و حدت را بین امام و امت به صحنه وجود آورد. مثنوی عاشقان پاکباخته ای که نه در هفتاد من کاغذ می گنجد و نه هفتاد هزار همچون من ظرفیت درک و توان بیانش را دارند اما: آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر تشنگی باید چشید و اینک قطره هائی چند از این دریای متصل به بی کران و نمونه هائی چند از نامه های امت و پاسخهای امام: نامه یک فرزند شهید: بسم الله الرحمن الرحیم رهبر عزیز و بزرگوار خوبمان، سلام ان شاء الله حال شما خوب باشد که اگر حال شما خوب باشد و سر حال باشید ما هم خوشحال خواهیم بود. دو سال است که بنیاد شهید برای ما فرزندان شهدا، اسرا، مفقودین اردوی سراسری می گذرد و در اردوی هر ساله آرزوی دیدار با شما را داریم، اما نتوانسته ایم. امسال که برای سومین بار برای اردو میرویم از شما که به جای پدرمان هستید می خواهیم که برای ما پیامی بدهید و ما را چند نصیحت بکنی که ما پس از پدرمان چه کارهائی باید انجام بدهیم و در جامعه چه بکنیم. خداحافظ شما ان شاء الله بتوانیم روزی با شما دیدن کنیم خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار یک فرزند شهید که از جانب همه شکرت کنندگان این آرزو را دارد.ژ پاسخ امام بسمه تعالی فرزند بسیار عزیزم نامه محبت آمیز شما که از جانب خود و دیگر فرزندان عزیز شهداء و مفقودین و اسراء بود موجب خرسندی شد امید است شما عزیزان خردسال که یادگار فداکاران در راه خداوند تعالی و اسلام عزیز است چون پدران بزرگوار خویش خود را برای دفاع از اسلام بزرگ و میهن عزیز مهیا سازید و با فرا گرفتن علم و ادب و کوشش در راه بدست آوردن کمال انسانی و اخلاق اسلامی برای اسلام عزیز و کشور خودتان فرزندان شایسته ای بایشد شما با از دست دادن عزیزان خود فرزندان اسلام و پیامبر عظیم الشان هستید ان شاء الله تعالی در پناه خداوند عالم موفق شوید با کسان خود خصوصا مادران داغدیده بخوبی رفتار نمائید. از خداوند منان سلامت برای شما و رحمت برای شهیدان، سلامت و رهائی برای اسراء و مفقودین شما خواستارم و السلام علیکم. شوال 1405 روح الله الموسوی الخمینی بسمه تعالی فرزند بسیار عزیزم: نامه محبت آمیز شما که از جانب خود و دیگر فرزندان عزیز شهداء و مفقودین و اسراء بود موجب خرسندی شد امید است شما عزیزان خردسال که یادگار فداکاران در راه خداوند تعالی و اسلام عزیز است چون پدران بزرگوار خویش خود را برای دفاع از اسلام بزرگ و میهن عزیز مهیا سازید و با فرا گرفتن علم و ادب و کوشش در راه بدست آوردن کمال انسانی و اخلاق اسلامی برای اسلام عزیز و کشور خودتان فرزندان شایسته ای بایشد شما با از دست دادن عزیزان خود فرزندان اسلام و پیامبر عظیم الشان هستید ان شاء الله تعالی در پناه خداوند عالم موفق شوید با کسان خود خصوصا مادران داغدیده بخوبی رفتار نمائید. از خداوند منان سلامت برای شما و رحمت برای شهیدان، سلامت و رهائی برای اسراء و مفقودین شما خواستارم و السلام علیکم. شوال 1405 روح الله الموسوی الخمینی نامه یک جانباز بسم الله الرحمن الرحیم حضور محترم زعیم عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ناخدای کشتی محرومان حضرت امام خمینی مدظله العالی امام عزیز! اینجانب سعید پور سراج فرزند کاظم ساکن شهر شوشتر مسئله ای را خواستم مطرح کنم. امید است که جواب بفرمائید و با عرض پوزش از اینکه وقت مبارک و گرانبهای شما را می گیرم. امام عزیز! من در حدود 19 سال است در خانواده ای مذهبی زندگی می کنم. از ابتدای جنگ- اگر خداوند قبول کند انشاء الله- چند نوبت در جبهه های حق شرکت کرده تا آخرین بار در عملیات و الفجر مقدماتی پای چپم از زیر زانو قطع گردیده. اما از آنجا که در طول مدت این جنگ دوستان زیادی را از دست داده ام و عشق جبهه رفتن مرا آرام نمی گذارد. مدتی پیش به هر نحو که بود برای دعا خوانی به جبهه اعزام شدم ولی هر چه خواهش کردم که با برادران به خط مقدم و عملیات برومن، برادران اجازه ندادند و حالا دیگر از ناراحتی طاقتم سر آمده و می خواهم این مسئله را از شما جناب فرمانده کل قوا درخواست و تنها ناراحتی من این است که می بینم هر روز یکی از دوستانم شهید می شود و با از دست دادن این همه دوست، می ترسم در شهر و یا در بستر بمیرم و خیلی عشق به شهادت دارم و تلاش می کنم که به دوستانم انشاء الله ملحق شوم. امیدوارم که جواب مصلحت آمیز را بفرمائید. ضمنا اماما، اگر خط مقدم به صورت پدافندی باشد و کاری از من ساخته باشد می توانم شرکت کنم و ا گر شرکت کنم و مثلا کشته شوم، آیا شهید هستم یا نه؟ در آخر امید آن دارم که با دستخط مبارک خودتان بطور خلاصه جواب دهید و انشاء الله ما را حتما در جواب نامه نصیحت بفرمائید. عاشقی که تا خون در رگ دارد شما را فراموش نمی کند و همیشه قلبش برای شما می تپد: سعید پور سراج. پاسخ امام بسمه تعالی فرزند عزیزم، من از خداوند منان مسئلت می کنم که شما را با شهداء اسلام محشور نماید و شما که سلامت خودتان را در راه اسلام داده اید از زمره شهیدان هستید. و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید و از اینکه به جبهه نمی شود بروید ناراحت نباشید. امید است خداوند شما را حفظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله 11 اردیبهشت 63- روح الله الموسوی الخمینی بسمه تعالی فرزند عزیزم، من از خداوند منان مسئلت می کنم که شما را با شهداء اسلام محشور نماید و شما که سلامت خودتان را در راه اسلام داده اید از زمره شهیدان هستید. و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید و از اینکه به جبهه نمی شود بروید ناراحت نباشید. امید است خداوند شما را حفظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله. 11 اردیبهشت 63- روح الله الموسوی الخمینی نامه یک مادر شهید: محضر مبارک حضرت امام خمینی سلام علیکم. با درود سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با درود و سلام به شهدای عزیز انقلاب ایران، اینجانب گلابی پور حسین مادر شهید و یک زن روستایی هستم. مدتها آرزو داشتم که از نزدیک آن امام بزرگوار را ملاقات نمایم موفق نشدم ولی امید دارم که شما را زیارت کنم. ضمنا یک هدیه ناقابل از دست بافت خودم حضور حضرتعالی تقدیم کردم که از آن استفاده نمائید. امام بزرگوار حال که شما را زیارت نکردم اگر صلاح می دانید چند کلمه از دست خط حضرتعالی را مرقوم فرمائید تا با دیدن آن دست خط به آرزویم رسیده باشم. امیدوارم که خداوند منان سایه شما را بر سر ما و همه مسلمین جهان مستدام بدارد. انشاء الله. به امید پیروزی هر چه زودتر رزمندگان و نابودی صدام و صدامیان گلابی پور حسین 18/6/63 پاسخ امام بسمه تعالی بانوی محترمه، مرقوم شما و هدیه ارزشمندتان واصل شد. امید است خداوند تعالی شهید عزیز شما را که هدیه بوده برای اسلام با شهدای کربلا محشور نماید و به شما و سایر بازماندگان آن شهید صبر و اجر عنایت فرماید. 17 ذی الحجه 1404 روح الله الموسوی الخمینی ؟؟؟ آرزویم رسیده باشم امیدوارم که خداوند منان سایه شما را بر سر ما مسلمین جهان مستدام بدارد انشاء الله بامید پیروزی هر چه زودتر رزمندگان و نابودی صدام بانوی محترمه، مرقوم شما و هدیه ارزشمندتان واصل شد. امید است خداوند تعالی شهید عزیز شما را که هدیه بوده برای اسلام با شهدای کربلا محشور نماید و به شما و سایر بازماندگان آن شهید صبر و اجر عنایت فرماید. 17 ذی الحجه 1404 روح الله الموسوی الخمینی 18/6/63
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 84 |