
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,296 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,548 |
وصیٌت نامه امام «ره» و اسم مستأثر الهی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1369، شماره 104، مرداد 1369 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت یازدهم وصیت نامه امام«قدس سره» و اسم مستأثر الهی آیت الله محمدی گیلانی * از معلومات مستأثره خدایتعالی علم به ساعت و قیامت کبری است. * ذکر برخی از آیات قرآنی در این رابطه. * حقیقت ساعت و قیامت کبری. * دلالت آیات کریمه بر وجود قیامت کبری النهایه در مکمن غیب الهی محفوظ است. * اشاره به انتهاء علل مادیه و صوریه و غائیه و فاعلیه به فاعل واحد بسیط. * ارتفاع حجب و زوال تعینات با تجلی حقتعالی به وحدت قهاره. * نقل عبارتی از مصباح الهدایه امام قدس سره. * نتیجه آنکه ممکن نیست که در عین فناء، مفنی ادراک شود. در مقاله پیشین گفتیم: «راه حضور و اشراف بر اسماء مستأثره خدایتعالی بر روی همه بسته است، حتی با سیر و سلوک روحانی که حدود و تعینات زائل و حجب مرتفع می گردد نیز ممکن نیست که حضور و اشراف بر آنها بهره سالک شود و در این باره از کتاب شریف مصباح الهدایه امام بیانی از بعضی از ایشان نقل کردم، و عنوان کردم که معلومات مستأثره خداوند متعال در اسماء مستأثره حضرت منحصر نیست و وعده دادم که به بعضی دیگر از علوم مختصه به خدای سبحان اشاره کنم.» اینک وقت وفای به وعد است و بحول الله تعالی و قوته در این مقاله انجام میگیرد، از جمله آن علوم علم الساعه یعنی قیامت کبری است: قیامت کبری در قرآن کریم متکررا آمده که علم الساعه مختص بخداوند متعال است و برای غیر حضرتش مطمعی در این علم نیست و حتی به اشرف الممکنات خاتم النبیین(ص) خطاب میکند: «فیم انت من ذکر بها الی ربک منتهاها» (النازعات ـ آیه 43- 44). یعنی: تو کجا و حضور و اشرف بر ساعت«که غیب عندالله است و از تحدید و تقدیر بیرون است» کجا؟! توضیح این تعبیر به ظاهر تند خواهد آمد و ناگزیر از ذکر آیاتی چند در این رابطه میباشیم: 1- آیه 187 از سوره اعراف: «یسئولنک عن الساعة ایان مرسیها قل انما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فی السموات و الأرض لا تأتیکم الا بغتة یسئلونک کانک حفی عنها قل انما علمها عند الله ولکن اکثر الناس لا یعلمون». ـ درباره ساعت«قیامت کبری» از تو میپرسند که چه وقت میرسد و استقرار مییابد، بگو: علم آن نزد پروردگار من است، فقط او است که چون وقتش آمد آشکارش میکند بر آسمانها و زمین گران و سنگین است، نمیآید بر شما مگر به ناگهانی، طوری از تو درباره ساعت و قیامت کبری میپرسند، انگار به آن عالمیف بگو: علم آن فقط نزد خدایتعالی است ولی اکثر مردم نمیدانند. 2- آیا 47 از سوره فصلت:«الیه یرد علم الساعة و ما تخرج من ثمرات من اکمامهما و ما تحمل من انثی و لا تضع الا بعلمه». ـ مرجع علم ساعت«قیامت کبری» فقط خدایتعالی است و هیچ میوهای از غلاف خویش بیرون نمیآید و هیچ مادهای آبستن نمیشود و نمیزاید مگر آنکه مسبوق به علم او است. 3- آیه 34 از سوره لقمان: «ان اللهعنده علم الساعه و ینزل الغیث و یعلم ما فی الارحام». ـ تنها خداوند است که علم ساعت«قیامت کبری» نزد او است، و او باران را نازل می کند و او به آنچه در رحمها است علم دارد. حقیقت ساعت و قیامت کبری جمله: «لای یجلیها لوقتها الا هو» دلالتی روشن دارد بر اینکه ساعت و قیامت کبری موجوداست ولی در مکمن غیب عنداللهی محفوظ است، و فقط خداوند توانا است که در وقتشآنرا جلوهگر و آشکار میسازد، نظیر آیه کریمه: «ان الساعه آتیة لا ریب فیها» (الحج ـ آیه 7) که صریح است در اینکه ساعت و قیامت کبری خواهد آمد و شکی در آن نیست، بدیهی است که عبارات«آتیة» و «مرسیها» علاوه بر دلالت بر موجودیت ساعت و قیامت کبری دلالت دارند بر اینکه وجود آن در نظام فرایند موجودات، غایت و نهایت لا بد منه است که بسراغ ذی الغایه میآید و لنگر میاندازد و ثبات و استقرار مییابد. پس قیامت که غایب رجوع همه امور است، موجوداست و خدایتعالی در علم غیب بدان مستأثر و متفرد است، و بهتر است که مبرهن گفته آید: باریتعالی که همه امور و موجودات را بمحض جود خویش آفریده است چنانکه خود مبدء و فاعل آنها است خود نیز نهایت و غایت آنها است، و در مدارک اصحاب برهان و شهود اهل عرفان ثابت گردیده که علل مادیه و صوریه و غائیه و فاعلیه تماما بدون هیچ استثناء به علت فاعلی واحد بسیط که در غایت وحدت و نهایت بساطت است، منتهی میشوند و مبدئی که دارای چنین وحدت و بساطت است جز حضرت واجب تعالی احدی نیست، پس آن ذات مقدسه منتهی علل غائیه و غایة الغایات و نهایة النهایات است و جملگی بسوی او رهسپارند و همگی طالب اویند: «الا الی الله تصیر الامور». (سوره شوری ـ آیه 53) بلی از آن رو که اسماء الله تعالی وسائط در افاضه و ایجادند، لزوما مرجع هر چیزی آن اسمی است که واسطه در ایجاد و تدبیرش میباشد ولی نهایتا مرجع همه بسوی خدایتعالی است کهاصل ایجاد و تدبیر است، و قیامت کبری یعنی: «رجوع کل شیء الی اصله» و حقیقت آن ارتفاع حجب و زوال همه تعینات خلقیه و فناء وجه عبودیت در وجه ربوبیت است که با ظهور و تجلی حقتعالی به وحدت حقیقیه انجام میپذیرد چنانکه تعین قطرات باران با رجوع و وصول بدریا زایل میشود و جملگی با زوال تعینات و حدود، فانی میگردند و به تعبیر امام بزگوار قدس سره در مصباح الهدایه: «ان القیامة الکبری للاکوان الخارجیه بانطماس نورها و هویتها تحت سطوح النور الربوبی و برجوع کل مظهر الی ظاهره وفنائه فیه». حاصل آنکه همانگونه که طلوع خورشید جود الهی از مشرق فیض، ممکنات را به خلعت وجود وهیت، متکرم میسازد بدانسان طلوع خورشید واحد قهار از مغرب فیض، مسلتزم فناء هویات و ذوبان تعینات ممکنات است: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام» (سوره الرحمن ـ آیه 27). و باقی همان وجه الرب است که فیض مقدس الهی است، چنانکه با طلوع خورشید طبیعت و تابش حرارت آن بر برفهای مختلف الاشکال، همه آن شکلها با ذوبان برف، زائل و فانی میشوند و آنچه باقی میماند آب است که در اشکال مختلف و هندسههای متنوع برف جلوهگر بوده است و چه خوش گفته این عارف پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد: و ما الخلق فی التمثال الا کثجله و انت بها الماء الذی هو نابع و ما الثلج فی تحقیقنا غیر مائه و غیران فی حکم دعته الشرائع ولکن یذوب الثلج یرفع حکمه و یوضع حکم الماء و الامر واقع تجمعت الاضداد فی واحد البها و فیه تلاشت و هو عنهن ساطع نتیجه بیان گذشته این میشود که ساعت یعنی قیامت، بوجود غیبی هم اکنون موجود است و خواهد آمد«آتیة لا ریب فیها» و تجلی و ظهور آن، ملزوم به افناء همه حدود و تعینات اشیاء است، پس چگونه ممکن است چیزی در عین فناء و زوال هویتش، مفنی خویش را حضورا دریابد؟! دریافتن، دریابنده میخواهد در صورتیکه با ظهور ساعت، همه هویتها ذوب میگردند و تعینها بالکل زائل میشوند و در این صورت، فرض علم حضوری بوجود ساعت جز افتراض خلف نیست! «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» (سوره غافر ـ آیه 16). یعنی: با تجلی وحدت قهار«و نه وحدت عددی» که ثانی برای آن ممتنع الفرض است مالک هویتی باقی نمیماند، تا شهود و حضور جهت او قابل افتراض باشد و گرفتاران در زندان محدودیت و تقدیر کجا و علم و شهود به مغیب بیرون از تحدید و اندازه عند الله تعالی کجا؟ «یسئلونک عن الساعه ایان مرسیها فیم انت ذکریها الی ربک منتهاها». بلی، علم محبوسین در زندان حدود و اقدار و ازمنه و امکنه به ساعت و قیامت نظیر علم کور مادرزاد است به رنگها و شکلها، و همان طور که مدرکات بصر نسبت به قوه شامه غیب است، و بدیهیات عقلیه بر حواس، غیب است، همچنان امر ساعت و قیامت بر عقول بشری غیب است، و ممکن نیست احدی به آن احاطه یابد مادامی که در س جن تقدیر و تحدید است. پرسش منکران ساعت به تعبیر«ایان مرسیها» همانند پرسش کور مادرزاد است در وقتی که شما مبصر مثلا شکل و رنگ قله دماوند را برای او توصیف نمودید پرسش کند: چگونه چشیده یا بوئیده یا شنیده میشود؟ علی ای حال بیان گذشته در عین دلالت بر اینکه ظهور ساعت و قیامت ملازم با فناء اشیاء است، لازم دیگری را سایهوار بدنبال میکشیده و آن این بوده که به نص قرآن کریم ساعت و قیامت بوجود غیبی هم اکنون در مکمن غیب، موجود است و بنابراین، آنهائی که با سفر و سلوک روحانی از مجس حدود و اقدار خلاصی یافتند و به اسماء الهی که«غیب السموات و الارض» (سوره بقره ـ آیه 30-33) است متعلم شدند، قیامت کبری برایشان معجلا تحقق یافته است وب رای غیر این طایفه مؤجلا تحقق مییابد و مبتلا به فزع و صعق میشوند. و اما طایفه مشارالیها از فزع و صعقه در امانند بلکه از احضار پایه محاسبه نیز مستثنی هستند که در این آیات آمده: «یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السموات و من فی الارض الا من شاء الله»(سوره نمل ـ آیه 87). و «و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الا من شاء الله» (سوره زمر ـ آیه 68). و«فانهم لمحضرون الا عباد الله المخلصین» (سوره الصافات ـ آیه 128). و روایات کثیرهای از فریقین درباره قیام قیامت معجلا برای اولیاء الله بسیار است و از لطیفترین آنها روایتی است که بطرق متعدد از فریقین، از رسول الله(ص) روایت گردیده که فرمودند: «انا و الساعه کهاتین» اشاره به انگشتهای ابهام دستهای مبارکشان کردند که به تفسیر آن میپردازیم انشاءالله. «ادامه دارد»
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 104 |