
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,332 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,549 |
خطر مطبوعات مبتذل و انحرافی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1369، شماره 104، مرداد 1369 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی را پاسداری کنیم(13) خطر مطبوعات مبتذل و انحرافی «ملت عزیز در طول 50 سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامههای تخریب کننده و فاسد کننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو و تلویزیون بود که با برنامههای خود ملت را به حد وافری در آغوش غرب و غربزدهها غلتانید و ضررهای رسانههای گروهی از خرابی توپ و تانک و سلاحهای مخرب بالاتر و بدتر است. چه که ضررهای سلاحها گذرا است و ضررهای فرهنگی باقی و به نسلهای بعد انتقال پیدا میکند...» امام خمینی«قدس الله روحه» (22/11/63) امام روشن ضمین و بیداگر امت اسلام، با اشاره به فضای فکری و فرهنگی حاکم بر اندیشهها در نیم قرن اخیر ایران، کانون و نقطه اصلی خطر و توطئه را نشان دادهاند که آن عبارتست از فضای آموزشی و تبیلغاتی و خوراک فکری که بخشی از آن در مطبوعات و رسانههای همگانی نمودار بود و در دو جبهه نفعالیت میپرداخت: 1- روشنفکران غربزده روشنفکران غربزده در قالب استاد و نویسنده، با بینش و گرایش لیبرالیستی ضرورت ذوب شدن در فرهنگ و تمدن و سنتهای غربی را مطرح میساختند که این وضع اسفبار منحصر به فضای فکری و فرهنگی ایران نبود بلکه تهاجمی بود سازمان یافته و حساب شده که با همکاری نیروهای استعماری و بکارگیری کلیه شیوهها و ابزارها و در تمامی ابعاد زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مسلمین، در تمام کشورها و جوامع اسلامی از ایران، ترکیه، مصر، و هند، و... به اجرا درمیآید... «سید احمد خان» مؤسس دانشکده اسلامی ـ انگلیسی هند که بعدا به دانشگاه«علی کره» موسوم گردیده میگفت: مسلمین باید تمدن غربی را در بست بپذیرند تا در صف ملل پیشرفته در آیند: «ضیاء کوکب آلب» ادیب ترک از بنیانگذاران ترکیه جدید میگفت: ما باید یکی از دو راه را برگزینیم: یا تمدن غرب را بپذیریم و یا همواره اسیر نیروهای غربی باشیم. دکتر«طه حسین» در مصر توصیه میکرد ما باید راه و روش غربی را بپیمائیم و در خیر و شور و شیرین و تلخ و زشت و زیبای تمدن غرب شریک تمدن آنها باشیم... و تقیزادهها در ایران میگفتند ایرانی باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شود تا شخصیت خویش را باز یابد! و همچنین دیگر روشنفکران در دیگر کشورهای اسلامی چندین تفکر و اندیشهای داشتند. این توطئه فرهنگی بخشی است از طرح گسترده استعماری ـ استکباری جهانی(ع) و مسلمین که بوسیله رژیمهای دست نشانده غرب(یا شرق)، روشنفکران خود باخته یا خود فروخته و دستگاههای تبشیری و مؤسسات مسیحی اجرا میشد و هدف کلی آن اسلامزدائی و بیگانه کردن مسلمین با کیان و شخصیت اسلامی خویش و در نتیجه غارت و چپاول سرمایههای ملی و ذخایر انسانی و طبیعی آنها و ادامه سلطه استعماری در مناطق نفتخیز خاورمیانه و آفریقا و... و عموما کشورهای جهان سوم بود(البته شرق نیز ماجرای جداگانه مشابهی داشت که فعلا بصدد آن نیستیم) البته این مسئله همچنان برای دول غارتپیشه زنده است بویژه پس از تجدید حیات اسلام در شعاع انقلاب اسلامی به رهبری پیامبرگونه امام راحل(قدس سره) که سردمداران استکبار انرا پنهان نمیدارند... رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا«دانیس بابیل» در یک کنفرانس که در ترکیه برگزار شدهب ود با اشاره به انقلاب اسلامی و بویژه بعد فرهنگی آن پیآمدهایش برای غرب و شرق و نگرانی از آینده گفت: «سه عنصر مهم در خاور میانه وجود دارد: نفت، اسلام و رویدادهای مربوط به مسلمانان. تأکید کرد که ما ناگزیریم نسبت به حوادث آگاه و بیدار باشیم!» در هر حال این یک جبهه بود که استکبار جهانی گشود و عواملش کارگزار آن شدند و به نشر فکر و فرهنگ غربی و خود بیگانگی مسلمانان پرداخته... 2- جبهه فساد ابتذال در این جبهه که جدای از صفآرائی خائنانه جبهه نخستین نبود قلمداران بیتعهد و هنرمندان بیآرمان، با الهامگیری از ابتذال و فساد اخلاقی دیکته شده غربیها، بر ترجمه کتابهای مبتذل و رمانهای خارجی که اکثرا جنسی یا جنائی بودند، پرداخته و خود نیز به اقتباس از آن شیوه سطح فرهنگ و شعر و ادبیات را تنزل داده و ذوق و استعداد و هنر نویسندگی و دیگر خلاقیتهای هنری را به پای شیطان شهوت و هوس قربانی کرده که تصویر صحنههای مبتذل و مخرب اخلاق آنرا در کتابهای داستان ور مان و شعر و همچنین فیلم و سینما و تئاتر عصر طاغوت و سیمای وقیح و آلوده اکثر هنرمندان و هنرپیشهگان آن عصر از یاد نبردهایم. چنین توطئهای از دیرباز بدست صهیونیستها طراحی شد و سپس در وند زمان با تکنیک و هنر و ابزارهای مدرن و شیوههای نوین با دست امپریالیسم جهانی و عمله و مزدورانش به اجرا درآمد«خام خام یهودی در اثر خود«تلمود» ضمن رهنمودهائی که به یهودیان میدهد که برای گسترش مرام و حاکمیت صهیونیسم به چه کارهیا شنیع و زشت دست بزنند، در خصوص ترویج فساد در میان ملل دیگر مینویسد: طبیعت بشر گرایش بسیار بهش هوات دارد، وظیفه ماست که حرارت شهوت را در وجود وی فزونی بخشیم تا آنگاه که آتش شهوات سراسر جسم و جانش را فراگیرد تا به هر آنچه مقدس میشمرد کفر ورزد. باید بتوانیم تشکیلات خانواده را برهم بزنیم و بدین منظور لازم است اخلاق را لگدکوب کنیم و نسیلی بیحمیت، لا مذهب و بیبهره از اخلاق بپرورانیم. البته این امر در نگاه اول دشوار بنظر میرسد ولی از آنروز که میل به شهوات لاابالیگری طبیعی بشر است، شاید حصود آن چندان دشوار نباشد». انقلاب و مدرسه سیار مطبوعات با انقلاب اسلامی و تحول عمومی عمیقی که در بنیادهای فکری و اجتماعی ما پدید آمد، فرهنگ حاکم بر مطبوعات ور سانهها نیز متحول گشت و مطبوعات فاسد همراه با ناشران و حامیانشان به زبالهدان تاریخ ریخته شدند و جامعه از لوث وجود آنان پاکسازی شد و ارزشهای انقلابی در تألیف و نگارش و داستان و هنر و شعر و ادبیات نیز متجلی گشت به ویژه در رهگذر هشت سال جنگ تحمیلی که ادبیات و هنر آمیزهای از عشق و ایثار و حماسه و شجاعت به خود گرفت و در فرهنگ جبهه و پشت جبهه با شکوهترین تجلیات به نمایش گذاشته شد... معمار هندسه این اندیشه، رهبریهای روشنگرانه و جاودانه امام راحل(ره) بو که خط مشی فرهنگ و رسانهها و مطبوعات را پس از انقلاب تعیین مینمود. بعنوان مثال: طی بیاناتی با گروهی از گردانندگان مطبوعات فرمودند: «وضع کشور را در گذشته دیدی که چگونه بود. تمام چیزها در جهت اسلامزدائی بود. خصوصا مطبوعات که وضعی داشتند که اگر مهلت پیدا میکردند طولی نمیکشید که همه چیز را از بین میبردند... مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسائل به خصوص مسائل روز اگاه نمایند و بصورت شایسته از انحرافات جلوگیری کنند و اگر کسی انحرافی دید با ارامش در رفع آن بکشود بطور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند یعنی بصورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند». (26/5/62) این خط مشی همانند دیگر ابعاد خط امام و اندیشههای جاودانه او تنها برای دوران حیات ایشان نبود بلکه برای همیشه تاریخ و آینده کشور و فرهنگ ماست و مسئولیت پاسداری از آن قبل از هر چیز بر عهده مسئولین نظام بویژه وزارت پر مسئولیت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و آنگاه آحاد مؤمنین به انقلاب و اندیشمندان و پژوهشگران و نویسندگان وع ناصر سوخته دلی که همواره سینه خود را آماج پیکان بلا ساخته تا انقلاب از جان عزیزتر خود و میراث بهترین پدر را پاسداری کنند. آنها که به یاد دارند قبله عشق و ایمانشان فرمود: «اهمیت انتشارات مثل اهمیت خونبهائی است که در جبههها ریخته میشود[و مداد العلماء افضل من دماء الشهداء] دماء شهداگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است، لکن قلمها بیشتر میتوانند سازنده باشند و اصولا شهداء را قلمها میسازند و قلمها هستند که شهید پرورند». (8/2/67) مطبوعات و خطر تفالههای رژیم ستمشاهی البته فضای حاکم بر مطبوعات تقریبا همان روند انقلاب است اما از گوشه و کنار و در برخی نشریات و کتابها بویژه رمانها نمونههائی به چشم میخورد که برخی بیپرده و وقیحانه و برخی مرموز و مزورانه به صدد نفوذ در فضای فرهنگی جامعه از جمله مطبوعاتند و در ترویج فرهنگ ابتذال دست به کارهیا کاملا حساب شدهای زده اند. اینها با سوء استفاده از فضای باز و آزاد فرهنگی کشور هر از چند گاه دسته گلی به آب میدهند... اینها همان عناصری هستند که حضرت امام(ره) دربارهشان فرمودهاند: «امروز نیز که از تفاله های آن رژیم فاسد عددی باقی مانده است، اگر بطور قاطع با آنان برخورد نشود خطر ـ ولو در دراز مدت ـ کشور را تهدید می کند و سهلانگاری در این امور سادهاندیشی است و بر متعهدات استکه کوشش کنند و از انحرافات گرچه جزئی باشد جلوگیری نمایند». (22/11/63) در این گفتار دو مطلب شایان توجه است: اول اینکه: انحراف از خط اصلی حاکم بر مطبوعات و فضای فرهنگی در دراز مدت، کشور و انقلاب را تهدید میکند چرا که گرچه فضای اجتماع به اینان اجازه نمیدهد یک بار به صحنه بیایند و حرفشان را عریان بزنند اما بصورت خزنده و مرموز و با رشد میکربی که دارند جای پائی باز میکنند که بدون شک با سیر تصاعدی خطرشان جدی است و اگر فضای جامعه میکربزدائی نشود قطعا زمینه نفوذ بیشتر خواهند یافت و در آینده نه چندان دور نسل جوان و نو باوگان پسر و دختر را که بعید العهد از روزهای شورانگیز انقلابند به فساد و گمراهی خواهند کشید. که مع الاسف علائم و نمودارهائی از آن را میبینیم و انکار آن سادهنگری است. 2- سهلانگاری در این امور و ناچیز گرفتن خطر و حقیر شمردن دشمن و اولویتهای دیگری را تنها در دستور کار قرار دادن و از کنار مفاسد و بدآموزیها با سعه صدر و کریمانه گذشتن و یا ضعیف برخورد کردن، ناشی از سادهاندیشی یا بیتفاوتی یا بیتعهدی است که روح انقلاب این گونه برخورد را نمیپذیرد و در این خصوص مسئولیت ناظرین بر مطبوعات و روشنگران و طلایهداران فرهنگ و اندیشه از همه بیشتر است و قصور یا تقصیر در انجام آن موجه و قابل اغماض نیست. چاپ ورق پارهای مبتذل در سال 138 بگذارید یک نمونه بیاوریم: یکی از مؤسسات به اصطلاح انتشاراتی با آرم و نام و نشان خود کتابچه مبتذل و سخیفی را تجدید چاپ کرده و متأسفانه در بازار کتاب عرضه نموده که ما از ذکر نام آن ورق پاره و نویسنده وقیح آن به دلیل نهی از«اشاعه فحشاء» خودداری میکنیم و قلم و صفحات مجله را با نام آنان نمیآلائیم. عفت قلم اجازه نمیدهد که حتی چند سطری از آن را نقل کنیم و در معرض افکار عمومی بگذاریم. چرا که سراسر این ورق پاره داستانی که شرح حال زنان بدنام است آنقدر وقیح و مستهجن است که قابل نقل نیست. این نویسنده خوش سابقه!! که از رمان نویسهای عصر طاغوت است و در حقیقت چهره خویش را در این کتاب به نمایش گذاشته با ارایجیف و واژههای زشت و دور از ادب مطالب خلاف عفت را در قالب رمان ریخته و بدین مقدار بسنده نکرده و در خلال عبارات ننگین خود از مقدسات اسلامی نیز نام برده که گرچه مستقیما اهانت نیست اما در آن سیاق مفهومی جز اهانت ندارد... ما با نویسندهای اینچنین حرفی نداریم چرا که از این قماش قلمهای کثیف کم نبودند که ارزش یک خطاب را حتی ندارند... و از انتشاراتی«نقره» که این ورق پاره را نشر داده نیز انتظاری نداریم زیرا از این کاسبکاران بیتعهد چیزی جز این ساخته نیست و یا از انتشاراتی«اسپرک» که کتاب دیگری را از همان نویسنده چاپ کرده که تقریبا دست کمی از کتاب دیگرش ندارد... و مشتمل بر فرازهای مبتذل داستانی است... آری نه با اینگونه به اصطلاح ناشران! فعلا سخنی نیست... حافظ میگوید: با مدعی نگوئید اسرار عشق و مستی بگذار تا بمیرد در عین خودپرستی چند سؤال از ناظرین بر مطبوعات اما در اینجا میخواهیم به طرح چند سؤال بپردازیم: 1- در سال 68 یعنی یازدهمین سال پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام و روند رو به گسترش جهانی آن و در حالیکه فریاد وفاداری و خروش امت در فقدان امامشان بگوش فلک میرسید و دشمنان خارجی و خود فروختهگان داخلی بینیشان به خاک مالیده شده بود در این فضا، چرا و چگونه یک موسسه انتشاراتی با جرأت و جسارت به خود اجازه میدهد اراجیف خلاف عفت را با آرم و نام و نشان مؤسسهاش چاپ و منتشر کند؟! آی مفهوم آزادی مطبوعات این است؟! آیا این سوء استفاده از آزادی نیست؟ آیا این بخشی از همان توطئه نیست که با هدایت نیروهای استکباری(ع) و جهش انقلابی آن به دست اینان به اجرا درمیآید؟ اگر جز این است پس نام آن را چه باید گذاشت؟! هفتهنامه آمریکائی«اسکرو» پس از ماجرای سلمان رشدی نوشت: «ما در یک جنگ بسر میبریم این بار جنگ بر سر تصرف زمین در نمیگیرد. این جنگ برای کنترل افکار و روحیات بشر آغاز خواهد شد و عرصه آن دهکده جهانی عقاید و اطلاعات است». این اعلام موضع صریح استکبار جهانی در برابر عقاید و روحیات امت. راستی از کجا که اگر اینان مجال مییافتند به نشر کتاب کفر آمیز آیههای شیطانی نمیپرداختند. سیاست همان سیاست است! حتی بعضا در مراجعاتی که به ناشرین گردیده خود را«انتشارات پنگوئن» ایران نیز لقب دادهاند. 2- به قرار اطلاعات اداره مطبوعات پس چاپ و نشر آن ورق پاره از ماجرا مطلع شده! و دستور توقیف و ضبط این اثر ننگین را داده است که این نیز جای سؤال است: اولاً ـ چرا وقتی این کتاب مبتذل پخش میشود و سروصدا بلند میکند عکسالعمل توقیف نشان داده شد؟ آقایانی که آنجا نشستهاند و نان این ملت فداکار را میخورند اگر مطلع نیستند که این گونه اراجیف به صورت کتاب به بازار میاید که زهی عجز و ناتوانی! و اگر خدای نخواسته عوامل نفوذی در این تشکیلاتاند و اینگونه اثرها را از زیر دست رد میکنند که زهی تأسف و سیه روزی! و بالاخره ملت باید بداند کدامیت از این دو احتمال درست است؟! و آنها باید پاسخ بدهند... 3- آیا اینگونه قلم به مزدها و آن گونه مؤسسات باصطلاح ناشر! که کتاب و اثرشان ننگ جهان کتاب است، در این فضای انقلابی حق کاسبی و بازی با فکر و فرهنگ مردم دارند؟ و چرا امتیازات اینها نباید گرفته شود؟ آیا اینها از مصادیق مفسد عقیده و افکار عمومی نیستند؟ فسادی که از تروریسم خطرناکتر است! از مردمی که صاحب اصلی این انقلابند بپرسید آیا در انقلاب اینگونه نشریات و انتشارات جایی دارند؟! و آیا این است مفهوم آزادی قلم و اندیشه؟!! مردم ما کمتر در جریان این گونه نشریات و مؤسسات قرار میگیرند و اگر بداند چه اراجیفی در محیطشان از ماشینهای چاپ میگذرد و در فضای انقلابشان پخش میشود و با آنان برخورد لازم نمیشود خود میدانند با آنها چگونه عمل کنند، همان مردمی که مشروب فروشیها و اماکن فساد شاه معدوم را جمع کردند امروز که نظام اسلامی حامی آنهاست، بهتر میتوانند با مروجین فساد برخورد کنند. اگر جوانان غیور و مردم شهید داده ما بدانند اداره مطبوعات، ضعیف عمل میکند در اینصورت در و دکان کاسبی رذیلانه اینان را با دست خودشان جمع میکنند صاحب امتیازهایش را به محکمه عدالت میفرستند. صحیح است که مردم ما پشتوانه نهادها و مؤسسات قانونی هستند اما همین مردم انتظار دارند مسئولین ذی ربط در حد انتظار عمل کنند که آنها نیز پشت سرشان ایستادهاند... خبر میرسد که مقابل دانشگاه تهران برخی ناشران و عدهای دستفروشها کتابهای مبتذل و رمانهای بدآموز و نوارها و عکسهای هنر پیشههای عصر ننگین طاغوت را پنهان و آشکار به جوانان عرضه میکنند، اگر این اخبار که به تواتر میسد صحیح است که تأُف را مضاعف میکند و مسئولیت پاسخگوئی ناظران را سنگینتر میسازد... در قضیه سلمان رشدی برخی صاحبنظران در خارج میگفتند آزادی قلم است و قلم را با قلم باید پاسخ داد و این در حالی بود که حضرت امام(س) با فتوای تاریخی خود توطئه شیطانهای بزرگ و کوچک را در هم کوبیدند که اثر جهانی آن را دیدم و امروز میبینیم نویسنده بدبخت مرتد این کتاب مبتذل و سخیف زیر کابوس وحشت و تنهائی به انتظار روز سیاه مرگ نشسته و این درس عبرتی است به دیگر مزد بگیران صاحب قلم که بدانند سرانجام در افتادن با مقدسات اسلامی و الهی چیزی بهتر از این نیست و آنها نباید فدای مطامع غربیها بشوند... این خط امام است بای همیشه و عنوانهائی از قبیل آزادی قلم! و پاسخ منطقی دادن! در اینگونه موارد نمیتواند خط عوض کند که هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد... و فحش و فحشاء و اشاعه منکرات ربطی به آزادی قلم و پاسخ منطقی ندارد. نگاهی به دیگر نشریات نشریات دیگری بصورت ماهنامه و هفتهنامه در بازار مطبوعات هستند که گرچه در طراز نمونههای سابق نیستند اما با دید و تفکر حداقل لیبرالیستی و به کارگیری شیوههای دیکته شده روانشناسی، آرام آرام فرهنگ و چهرههای منسوح و ابتذال قبل از انقلاب راب ه بازار میآورند که سادهاندیشی است اینها را اتفاقی بدانیم. برداشت ما این است که اینگونه نشریات دانسته و یا ندانسته و اغلب حساب شده با روش خزنده خود نگرش و گرایشهای نسل جوان را از ارزشها و چهرههای واقعی منحرف میسازند و به ارزشهای موهوم و چهرههای مرده و هنر پیشههای مدفون شده عصر ابتذال توجه میدهند. از باب مثال: مجلهای که به تازگی مجوز انتشار گرفته در اولین شماره خود که در خرداد ماه منتشر گردیده با درج عکسهائی از زنان و مطالبی غیر انقلابی و طاغوتی دو صفحه وسط مجله خود را به دو قطعه شعر از شاعرههائی اختصاص داده که اشعارشان در ادبیات عصر طاغوت نموداری از ابتذال و بدآموزی بوده است، قطع نظر از مفاهیم این دو قطعه انتخابی که خود قابل مداقه است سخن در این است که مگر شما در فضای شعر و ادب آنقدر به بنبست رسیدهاید و قحط الشعر و قحط الشاعر شده که به گورکنی پرداخته چهرههائی را که رژیم طاغوت با فرهنگ ویه خود به آنها بها میداد و سالگرد تولد و وفات برایشان میگرفت، از قبر درآورده و صفحات مجله را با آن بیارائید؟... در همان مجله در صفحه دیگری، به معرفی کتابی از یکی از تئوریسینهای چپ پرداخته و بعنوان نمونه خلاصه آن کتاب 1270 صفحهای را که یکی از ناشران در سال 1366 چاپ و منتشر کرده آورده که همان سطور مشتمل بر عباراتی مبتذل و رکیک است که اصل کتاب را باید جداگانه به بررسی نهاد. هدف از این کتابها و معرفی نامهها با آن جملات مبتذل چیست؟ آیا معرفی کتاب است یا احیای چهرههای بیدین و وابسته و یا بالاخره کاسبی و بیهدفی؟ و هفته نامهای دیگر عکس هنر پیشههای زن و مرد عصر طاغوت را در آرم کوچک به عنوان«جاودانها» آورده و«بشارت» جاودانگی را تلقی فرموده است! و مجلهای دیگر باز هم به نبش قبر چهرههای عصر طاغوت پرداخته و به مصاحبهها و گفت و شنودها پرداخته... و موارد از این دست فراوان است که اگر بنابر جمعآوری باشد مثنوی هفتاد من کاغذ شود... اینها اگرچه آغاز راه باشد و چندان حساسیت آفرین نباشد اما بیم آن می رود که گسترش و ادامه این وضع رفته رفته بانوان و جوانان پسر و دختر را به دیگر سوی برد و این همان حرکت خزندهای است که مرحل مقدماتیاش آغاز شده و آینده آن با کم اهمیت جلوه دادن وضع فعلی مطبوعات و هنر معلوم نیست چه خواهد بود!؟ علی(ع) درباره فتنه میفرماید: «تبدوا فی مدارج خفیه و تؤول الی فظاعة جلیه». (نهج البلاغه خطبه 151) اول در مراحلی پنهان بیسروصدا میاید و بالاخره سر از رسوائی آشکار بدر میکند... به امید انکه گوش شنوائی باشد و به این هشدارها توجه شود.. و امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) در یکی از آخرین پیامهای قبل از ارتحال جانگدازشان اینگونه این خطر را ترسیم کرده و هشدار میدهند: «مسئولین باید در دفاع از اسلام محکمتر از همیشه با مام توان در مقابل تجاوز نظامی، سیاسی و فرهنگی جهانخواران بایستند چرا که امروز دنیای استکبار خصوصا غرب خطر رشد اسلام ناب محمدی(ص) علیه منافع نامشروع خود را درک کرده است... آنان در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خوردهاند و تصمیم گرفتهاند که به هر وسیله ممکن آنرا در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی(ص) است نابود کنند اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچکدام از اینها نشد ایادی خود فروخته خود از منافقین و لیبرالها و بیدینها را... در منازل و مراکز ادارات نفوذ میدهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند...» (پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی 2/1/68) انتظار ما این است که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی که خود از اهل علم و فضیلت و از شاگردان و پیروان امام و از مبارزین و زجر کشیدگان انقلاب هستند و اقدامات ثبت و ارزندهای را برای نظام و انقلاب انجام دادهاند، با یک اقدام قاطع و انقلابی اجازه قانونی نویسندگان، ناشران و انتشاراتی که به اشاعه فرهنگ مبتذل غرب و ترویج فحشاء و منکرات در قالب کتاب و ماهنامه و هفتهنامه و... مبادرت میورزند را از آنان سلب نموده و آنان را به امت حزب الله معرفی نمایند. و درباره برخی عناصر ناظر و مطبوعات نیز دستور بررسی و تحقیق صادر کنند زیرا ما اطمینان داریم که یک عنصر مسلمان و یا حتی بیدین ولی معتقد به یک نظام سیاسی، نمیتواند منشأ صدور مجوز رسمی برای چنین کتب و نشریات ضاله، بنیان کن و منحرفی باشد. این مسئله نمیتواند تصادفی باشد که هم زمان با اجرای طرح مبارزه با اشاعه منکرات و بدحجابی، کتب و نشریاتی منحرف و منکراتی مجوز انتشار دریافت میدارند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 72 |