
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,297 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,548 |
مبانی رهبری در اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1369، شماره 109، دی 1369 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت هفتم مبانی رهبری در اسلام حجه الاسلام والمسلمین محمّدی ری شهری در مقالات گذشته، فلسفه مطلق رهبری، ولایت فقیه و رهبری معصوم مورد بررسی قرار گرفت و نیز در رابطه با تبیین فلسفه ولایت تکوینی و رهبری باطنی انسان کامل، در مقالۀ گذشته تعریف ولایت تکوینی و مراتب آن از نظر خوانندگان گرامی گذشت و اینک شرح احادیثی که نیاز انسان را در وصول به مقصد اعلای انسانیّت، به رهبری باطنی مطرح نموده است: رهبری باطنی امام بررسی دقیق قرآن و روایات اسلامی در زمینۀ امامت و رهبری، نشان میدهد که نقش انسان کامل یا امام در هدایت سایر انسانها فراتر از ارائۀ طریق و نشان دادن راه است، او علاوه بر این، افراد مستعد را در طی کردن راه و رسیدن به مطلوب واقعی خود که وصول به کمال مطلق است یاری میکند. به عبارت دیگر: نقش امام در تکامل انسان تنها نشان دادن راه تکامل نیست بلکه ارواح افراد مستعد تکوینا ً در پرتو انوار باطنی او پرورش مییابند و راه به سوی کمال مطلق را طی میکنند. در کتاب اصول کافی بابی منعقد شده تحت عنوان اینکه «امامان نور خداوند متعال هستند» [1] در این باب شش روایت آمده که کلمۀ «نور» را در آیات متعددی به امام تفسیر کردهاند. در روایت اوّل ابوخالد کابلی گوید: از امام باقر علیه السّلام خواستم که این آیه کریمه را برایم توضیح دهد: «فآمنوا بالله و رسوله والنور الذّی انزلنا». ایمان بیاورید به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستادیم. امام در پاسخ فرمود: به خدا سوگند که آن نور، نور امامان از خاندان محمّد صلّی الله علیه و آله است که تا روز قیامت ادامه خواهد داشت. بخدا آنها نوری هستند که خدا نازل فرمود، بخدا آنها نور خدا در آسمانها و زمیناند، بخدا نور امام در دلهای مؤمنان روشنتر از خورشید روشنگر در روز است، بخدا آنها دلهای مؤمنان را منوّر میکنند و خداوند مانع میشود نورشان به هر کس مشیتّش تعلّق گرفته باشد، برسد که در این صورت دلهای آنان تاریک میگردد...» [2]. از نظر این روایت امام در موقعیّت ولایت تکوینی، خورشیدی است که فروزانتر از خورشید حسّی در باطن نامحسوس جهان نورافشانی میکند و به ملکوت آسمانها و زمین نور میدهد و به ضمیر انسانهای با ایمان روشنایی میبخشد و مؤمنان راستین در پرتو این نور نه تنها راه رسیدن به مقصد اعلای انسانیّت را میبینند بلکه به این مقصد واصل میگردند. به عبارت دیگر همانطور که خورشید حسّی علاوه بر ارائه طریق تکامل مادّی، تکوینا ً در تکامل مادی انسان مؤثّر است، همچنین خورشید معنوی امام علاوه بر ارائۀ طریق تکامل معنوی در تکامل معنوی انسان تکوینا ً تأثیر دارد. علامۀ طباطبائی رضوان الله تعالی علیه پس از تعریف ولایت تکوینی به شرحی که در مقالۀ ششم گذشت دربارۀ نقش تکوینی امام در هدایت انسان چنین میفرماید: کسی که حامل درجات قرب و امیر قافلۀ اهل ولایت بوده و رابطۀ انسانیّت را با این واقعیّت حفظ میکند در لسان قرآن «امام» نامیده میشود. «امام» یعنی کسی که از جانب حق سبحانه برای پیشروی صراط ولایت اختیار شده و زمام هدایت معنوی را در دست گرفته. ولایت که به قلوب بندگان میتابد، اشعّه و خطوط نوری هستند از کانون نوری که پیش اوست و موهبتهای متفرّقه، جویهایی هستند متّصل به دریای بیکرانی که نزد وی میباشد. [3] امام آن شخص هادی است که از نظر جنبه ملکوتی موجودات آنها را رهبری میکند و مقام «امامت» یک نوع ولایت بر اعمال مردم است از نظر باطن که توأم با هدایت میباشد، و هدایت در اینجا به معنای رساندن به مقصد است نه تنها راهنمایی و ارائۀ طریق که کار پیغمبران و رسولان بلکه عموم مؤمنانی است که از راه موعظه و نصیحت مردم را به سوی خدا دعوت میکنند. [4] در رابطه با اثبات این مدّعا، در کتاب «شیعه در اسلام» [5] در فصل ششم از بخش مربوط به امام شناسی تحت عنوان «امامت در باطن اعمال» چنین آمده: «امام چنانکه نسبت به ظاهر اعمال مردم، پیشوا و رهنما است، همچنان در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد و اوست قافله سالار کاروان انسانیّت که از راه باطن به سوی خدا سیر میکند. برای روشن شدن این حقیقت به دو مقدّمه زیرین باید عطف توجه نمود: اوّل: جای تردید نیست که به نظر اسلام و سایر ادیان آسمانی یگانه وسیلۀ سعادت و شقاوت (خوشبختی و بدبختی) واقعی و ابدی انسان، همانا اعمال نیک و بد اوست که دین آسمانی تعلیمش میکند و هم از راه فطرت و نهاد خدادادی نیکی و بدی آنها را درک مینماید... و جای شک و تردید نیست که خدای آفرینش که از هر جهت بالاتر از تصوّر ما است. مانند ما تفکّر اجتماعی ندارد و این سازمان قراردادی آقائی و بندگی و فرمانروایی و فرمانبری و امر و نهی و مزد و پاداش در بیرون از زندگی اجتماعی ما وجود ندارد. و دستگاه خدایی همانا دستگاه آفرینش است که در آن هستی و پیدایش هر چیز به آفرینش خدا طبق روابط واقعی بستگی دارد و بس.... از این بیان باید نتیجه گرفت که میان اعمال نیک و بد و میان آنچه در جهان ابدیّت از زندگی و خصوصیّات زندگی هست، رابطه واقعی برقرار است که خوشی و ناخوشی زندگی آینده به خواست خدا مولود آن است. و به عبارت سادهتر در هر یک از اعمال نیک و بد، در درون انسان واقعیّتی بوجود میآید که چگونگی زندگی آینده او مرهون آن است... خلاصه انسان در باطن این حیات ظاهری، حیات دیگر باطنی «حیات معنوی» دارد که از اعمال وی سرچشمه میگیرد و رشد میکند و خوشبختی و بدبختی وی در زندگی آن سرا، بستگی کامل به آن دارد... خلاصه انسان در باطن این حیات ظاهری، حیات دیگر باطنی «حیات معنوی» دارد که از اعمال وی سرچشمه میگیرد و رشد میکند و خوشبختی و بدبختی وی در زندگی آن سرا، بستگی کامل به آن دارد... دوّم: اینکه بسیار اتّفاق میافتد که یکی از ما کسی را به امری نیک یابد راهنمایی کند در حالی که خودش به گفتۀ خود عامل نباشد ولی هرگز در پیغمبران و امامان که هدایت و رهبریشان به امر خدا است این حال تحقق پیدا نمیکند. ایشان به دینی که هدایت میکنند و رهبری آن را به عهده گرفتهاند، خودشان نیز عاملند و به سوی حیات معنوی که مردم را سوق میدهند، خودشان نیز دارای همان حیات معنوی میباشند، زیرا خدا تا کسی را خود هدایت نکند هدایت دیگران را به دستش نمیسپارد و هدایت خاص خدایی تخلّف بردار نیست. از این بحث میتوان نتایج زیر را بدست آورد: 1- در هر امّتی، پیغمبر و امام آن امّت در کمال حیات معنوی دینی که به سوی آن دعوت و هدایت میکنند، مقام اوّل را حائز میباشند زیرا چنانکه شاید و باید به دعوت خودشان عامل بوده و حیات معنوی آن را واجدند. 2- چون اولند و پیشرو و راهبر همه هستند، از همه افضلند. 3- کسی که رهبری امّتی را به امر خدا به عهده دارد چنانکه در مرحلۀ اعمال ظاهری رهبر و راهنما است در مرحلۀ حیات معنوی نیز رهبر و حقایق اعمال با رهبری او سیر میکنند. [6] از اینگونه آیات استفاده میشود که: امام علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری، دارای یک نوع هدایت و جذبه معنوی است که از سنخ عالم امر و تجرّد میباشد و به وسیلۀ حقیقت و نورانیّت و باطن ذاتش، در قلوب شایسته مردم تأثیروتصرّف مینماید وآنها را به سوی مرتبۀ کمال و غایت ایجاد جذب میکند. دقّت شود.» [7] اکنون در صدد شرح و بررسی تفصیلی مطالب استاد نیستیم. لکن میتوان گفت آنچه در کلام ایشان آمده، جمعبندی آیات و روایاتی است که نقش امام در هدایت باطنی انسان از آنها استنباط میگردد و خلاصه کلام در این زمینه اینکه: ولایت و هدایت باطنی و نورانیتی که در اثر انجام تکالیف الهی برای انسان حاصل میشود، از طریق امام به او افاضه میگردد، و در یک جمله: امام واسطه فیض ولایت است. و بهمین دلیل بدون اعتقاد و ارتباط با او تحقق ولایت معنوی برای انسان امکانپذیر نیست و این همان واقعیّتی است که در روایات اسلامی با این عنوان که بدون ولایت هیچ عملی پذیرفته نیست قاطعانه مورد تأکید قرار گرفته است [8]، برای نمونه یکی از آن روایات را در اینجا ذکر میکنیم. «والّذی بعثنی بالحقّ نبیّا ً لو أنّ رجلاً لقی الله بعمل سبعین نبیّا ً ثمّ لم یأت بولایه الأمر من اهل البیت ما قبل الله منه صرفا ً ولاعدلا ً». [9] قسم به خدایی که مرا بحقّ به نبوّت مبعوث نموده اگر کسی خدا را ملاقات کند در حالی که اعمال صالحۀ هفتاد پیامبر را در پروندۀ اعمالش ثبت شده داشته باشد ولی ولایت خاندان رسالت را همراه نداشته باشد، خداوند هیچ عمل واجب و مستحبّی را از او نمیپذیرد. ارائۀ اعمال امّت به امام با ملاحظۀ آنچه دربارۀ ولایت امام بر اعمال امت بیان شد، تا اندازهای میتوان رازارائه چهرۀ ملکوتی اعمال امت به امام را آن طور که در متون اسلامی آمده، گشود، در سورۀ توبه آیه 105 میخوانیم: «وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون». بگو عمل کنید که خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را میبینند. در حدیث است که رسول گرامی اسلام فرمود: اعمال شما هر روز بر من عرضه میشود، وقتی کارهای نیک شما را میبینم از خدا برای شما طلب افزایش میکنم و وقتی کارهای بد شما را میبینم برای شما از خدا آمرزش میخواهم [10]. بررسی احادیثی که در این رابطه وارد شده است نشان میدهد که ارائۀ اعمال امت پیامبر اسلام به او به دلیل موقعیّت نبوّت او نیست بلکه به دلیل موقعیّت امامت اوست و لذا این برنامه برای همۀ امامان و پیشوایان معصوم بعد از او نیز اجراء میگردد. امام صادق علیه السّلام در تفسیر کلمه «المؤمنون» در آیه 105 توبه که گذشت میفرماید: «ایّانا عنی» [11] یعنی مقصود از مؤمنانی که در کنار خدا و پیغمبر او، ناظر اعمال امت هستند، ما هستیم. به عبارت دیگر نظارت بر اعمال امّت از شئون رهبری باطنی پیشوایان خاصّ الهی است، این شأن در عصر رسول گرامی اسلام مخصوص او بود و پس از او اختصاص به امیرالمؤمنین علیه السّلام و همچنین امامان بعد از اوست و در حال حاضر پرونده اعمال او و همۀ مردم جهان بر پیشگاه مقدّس ولی عصر ارواحنا له الفداء ارائه میگردد. و اینک یک نمونه عینی: یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام بنام داود رقی میگوید: من پسرعمویی داشتم معاند و خبیث، شنیدم او و خانوادهاش در تنگدستی، به سر میبرند، عازم حج بودم، قبل از حرکت حواله مبلغی پول برای او دادم، وقتی به مدینه رسیدم خدمت امام رفتم، امام بدون مقدمه فرمود: اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد، در کارهای تو صلۀ تو را نسبت به پسرعمویت فلانی ملاحظه کردم، این عمل موجب خرسندی من گردید، چون میدانم صلۀ تو برای او موجب تباه شدن عمر و فرا رسیدن مرگ او میشود [12]. نمونهای دیگر: عبدالله بن ابان گوید: خدمت امام رضا علیه السّلام رسیدم و به آن حضرت عرض کردم عدّهای از دوستان شما از من خواستهاند از شما تقاضا کنم که برای آنها دعا کنید؟ امام فرمود: «والله إنّی لأعرض اعمالهم علی الله فی کلّ یوم.» به خدا قسم من هر روز اعمال آنها را به خداوند عرضه میکنم. این روایت علاوه بر دلالت بر نظارت امام نسبت به اعمال امّت، وساطت او در فیوضاتی که از ناحیۀ خداوند متعال برای عامل در نتیجه عمل حاصل میشود را نیز اثبات مینماید و رهبری باطنی امام نسبت به اعمال در این کلام خیلی روشن دیده میشود. امام و نظام زمین از نظر روایات اسلامی محدودۀ ولایت تکوینی انسان کامل در رهبری باطنی اعمال انسان خلاصه نمیشود بلکه بقاء نظام طبیعی زمین مرهون وجود عنصری انسان کامل است به گونهای که اگر لحظهای وجود انسان کامل از زمین گرفته شود نظم طبیعی آن بهم میخورد، امام باقر علیه السّلام در این زمینه چنین میفرماید: «جعلهم الله عزّوجلّ ارکان الأرض أن تمید بأهلها». [13] خداوند عزّوجلّ امامان را ستونهای زمین قرار داد تا نظم و آرامش خود را حفظ کند و موجب اضطراب اهل خود نگردد. «لو أنّ الامام رفع من الأرض ساعه لماجت بأهلها کما یموج البحر باهله». [14] اگر امام ساعتی از زمین برداشته شود هر آینه از شدّت لرزش با اهل خود موج بر میدارد همانطور که دریا با اهلش موج میزند. از حسن بن علی الوشاء روایت شده که گوید، از امام رضا علیه السّلام پرسیدم: آیا زمین بدون امام بجا میماند؟ فرمود: نه گفتم: به ما روایت رسیده که زمین بیامام بجا نماند مگر اینکه خدای بر بندگان خشم کند، فرمود: زمین بدون امام باقی نمیماند و در این صورت فرو میریزد. [15] امام و نظام جهان روایات متعددی نقش ولایت تکوینی امام را فراتر از نقش در رهبری باطنی اعمال انسان و تأثیر او در برقراری نظم طبیعی زمین میدانند و تصریح مینمایند که نظام جهان ماده، مرهون وجود مادّی امام و زندگی او در زمین است، در زیارت جامعۀ کبیره خطاب به امامان معصوم علیهم السّلام میخوانیم: «بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض». خداوند به وسیلۀ شما باران را نازل میکند و به وسیلۀ شما کرات آسمانی را نگه میدارد که با زمین برخورد نکنند. هشام بن سالم میگوید که از امام صادق علیه السّلام شنیدم که میگوید: خداوند عزّوجلّ فرمود: «... لو لم یکن من خلقی فی الأرض فیما بین المشرق والمغرب إلاّ مؤمن واحد مع امام عادل لاستغنیت بعبادتهما عن جمیع ماخلقت فی ارضی ولقامت سبع سماوات وارضین بهما». [16] اگر در همۀ زمین فردی با ایمان یافت نشود جز یکنفر با امامی عادل، نیازی به عبادت دیگری نیست و هر آینه نظام آسمانها و زمینهای هفتگانه برقرار خواهد بود. ادامه دارد
[1] - اصول الکافی- جلد 1- صفحه 194 باب «أن الأئمه علیهم السّلام نورالله عزّوجلّ». [2] - اصول الکافی- جلد 1- صفحه 194 حدیث 1. [3] - خلافت و ولایت- صفحه 380. [4] - تفسیرالمیزان فارسی- جلد 1- صفحه 375 عربی ص 272. [5] - نوشته استاد علامۀ طباطبائی. [6] - (وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات) «سورۀ انبیاء آیه 73: ما آنها را امام قرار دادیم که به وسیلۀ امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک را به آنها وحی کردیم». (وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا) «سوره سجده آیه 24: ما بعضی از آنها را امام قرار دادیم تا مردم را به وسیلۀ امر ما هدایت کنند، زیرا آنان صبر کردند». [7] - شیعه در اسلام، صفحه 253، 26. [8] - نگاه کنید به بحارالانوار جلد 27 صفحه 166 تا 207 باب «انه لاتقبل العمل الا بالولایه». [9] - میزان الحکمه، جلد 1، صفحه 162. [10] - من لایحضره الفقیه جلد 1 ص 121. [11] - وسائل الشیعه جلد 11 ص 391. [12] - بحارالانوار، جلد 23، ص 339. [13] - اصول الکافی، جلد 1، صفحه 198، بخشی از حدیث سوّم باب «انّ الائمّه هم ارکان الأرض». [14] - اصول الکافی، جلد 1، صفحه 179، حدیث دوازدهم باب «ان الأرض لاتخلوا من الحجه». [15] - اصول الکافی، جلد 1، صفحه 179، حدیث سیزدهم. [16] - بحارالانوار، جلد 75، صفحه 152. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 90 |