تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,154 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,081 |
گوشه ای از سیرۀ امام حسین (ع) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1369، شماره 110، بهمن 1369 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گوشه ای از سیرۀ امام حسین (ع) حضرت سیدالشهداء حسین بن علی (ع) در روز پنج شنبه سوم ماه شعبان از سال چهارم هجری به دنیا آمد و با قدوم مبارکش جهان را منور کرد. امام حسین سلام الله علیه پنجاه و هفت سال و پنج ماه در دنیا زندگی کرد که هفت سال آن در خدمت جدَّش پیامبر بزرگ اسلام (ص) بود و سی هفت سال همراه با پدرش امیرالمؤمنین (ع) و چهل و هفت سال همراه با برادرش امام حسن مجتبی (ع) زیست با این حساب مدّت خلافتش ده سال و چند ماه است. *تواضع امام حسین (ع): روزی حضرت بر مستمندانی گذشت که بر عبائی نشسته، مشغول خوردن نان بودند. اجابت کرده کنارشان بر زمین نشست و فرمود: اگر نه این بود که غذای شما صدقه است، هر آینه همراه شما می خوریم. آنگاه آنان را به خانۀ خود دعوت فرمود و آنها را نیکو اطعام کرد و لباس پوشانید و مبالغی پول داد. *جود و سخاوت حضرت: یک نفر اعرابی وارد مدینه شد. از مزدم پرسید: سخاوتمندترین مردم کیست؟ به او گفتند: امام حسین (ع). پس اعرابی وارد مسجد شد، حضرت را در حال نماز یافت. کنار حضرت ایستاد و چند بیت شعر خواند که ترجمه اش چنین است. اکنون دیگر کسی که به سوی تو آید، نومید برنمی گردد و کسی که حلقۀ درب منزلت را به صدا درآورد، مأیوس نمی شئد. تو اهل جود و سخاوتی و تو مورد اطمینان و اعتماد انسانهائی، و پدرت قاتل فاسقان و تبهکاران بود. اگر گذشتگانت از این خانواده نبودند، هم اکنون آتش جهنم بر ما فرود آمده بود. راوی می گوید: امام سلام نماز را داد سپس فرمود: یا قنبر! آیا از اموال حجاز چیزی نزد تو مانده است؟ عرض کرد: چهار هزار دینار! فرمود: آنها را بیاور که شخص سزاوارتر از ما به آن پولها آمده است. آنگاه عبای خود را بیرون آورد و پولها را در آن پیچید و دست خود را از سوراخ در بیرون کرد- که آن مرد عرب حضرت را نبیند و خجالت نکشد- و عبا را با پول به او بخشید و با سه بیت بر وزن و قافیه ابیات او از کمی پول معذرت خواهی کرد و پوزش طلبید. اعرابی پولها را گرفت و گریست. حضرت فرمود: لابد آنچه به تو دادم کفایتت نمی کند؟ عرض کرد: نه آقا و مولای من! ولی در این اندیشه ام که چگونه خاک، جود تو را می خورد؟ کنایه از این که چرا چنین انسان سخاوتمندی، روزی از دنیا برود و در درون خاک جای بگیرد؟! *خشیت از پروردگار: بی گمان هر انسانی به اندازۀ معرفت و شناختش، خدا را می پرستد و عبادت می کند و شناختی که حسین (ع) از خدایش داشت، شناختی نیست که بتوان با دیگر مردم، آن را مقایسه کرد. او همانند پدرش و دیگر امامان معصوم (ع) خدا را می شناخت و به عبادت خدا می پرداخت. از آن حضرت پرسید: پقدر از خدا می ترسی؟ حضرت فرمود: «روز قیامت هیچ کس در امان نیست جز کسی که در دنیا از خدا ترسیده باشد.» ابو عمیر گوید: امام حسین (ع) بیست و پنج بار، با پای پیاده به حج خانه خدا مشرف شد. در کتاب عیون المحاسن آمده است: روزی انس ابن مالک با حضرت راه می رفت. حضرت کنار قبر جده اش حضرت خدیجه رسید، گریست و سپس فرمود: انس! از اینجا برو! انس گوید: من خودم راه پنهان کردم. دیدم حضرت به نماز ایستاد و نمازی طولانی بجای آورد و پس از آن با خضوع و خشوع، خدا را مناجات کرد و در وناجاتش می فرمود: «پروردگارا! این بندۀ حقیرت را که جز تو پناه و مأوائی ندارد، رحم کن. ای خدای بزرگ! من تمام توکل و اعتمادم بر تو است و خوشا به سعادت کسی که تو مولا و سرورش باشی. خوشا به حال کسی که درد و رنجش را تنها به پروردگارش بازگو کند. نه درد و رنجی که در اثر بیماری و حادثه ای باشد بلکه درد محبّت و عشق به مولایش...» *بزرگواری و جوانمردی: در کتاب کشف الغمه از انس نقل شده است که گفت: در خدمت امام حسین (ع) نشسته بودم که کنیزکی گلی در دست داشت و بر حضرت وارد شد و به عنوان تحیت و درود، گل را به دست امام داد. حضرت فرمود: برو! تو راه خدا آزاد کردم. من به حضرت عرض کردم: این کنیزک یک گل بی قیمت آورده است، تو به خاطر این گل او را آزاد می کنی؟ حضرت فرمود: اینچنین خداوند ما را تربیت کرده، فرموده است: «واذا حییتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها اوردّوها»- هر گاه کسی به شما سلام کرد و درود فرستاد، شما بهتر از آن، پاسخش دهید و یا سلامش را به همان نحو پاسخ دهید. و بهتر از آن تحییت و درود، همین بود که او را در راه خدا آزاد کنم. در همین کتاب نیز نقل شده است که غلامی از غلامان حضرت جنایتی مرتکب شده بود که موجب عقاب بود. حضرت دستور داد او را بزنید. آن غلام عرض کرد: مولای من! «والکاظمین الغیظ»- آنان که خشم خود را فرو می نشانند حضرت فرمود: دست نگه دارید و او را رها کنید. عرض کرد: «والعافین عن الناس»- و آنان که از مردم عفو کردم عرض کرد: مولایم: «والله یحب المحسنین»- و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. حضرت فرمود: برو! تو را در راه خدا آزاد کردم. «انت حرٌّ لوجه الله». در پایان سالروز فرخنده میلاد بزرگ پاسدار اسلام و روز پاسدار را به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری و عموم شیعیان جهان بخصوص آزادگاه پیرو آن امام همام را تبریک عرض می نمائیم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 70 |