تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,439 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,381 |
امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 113، اردیبهشت 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی قمست پنجم آیت الله محمّدی گیلانی *وجود کتابهای جامعه و جفر و مصحف با تواتر ثابت است. *جامعه کتاب همه احکام، جفر مشتمل بر علوم گذشتگان، مصحف فاطمه علیهاالسلام اخبار آینده *جفر ابیض و جفر احمر. *یادی از علاّمه شعرانی علیه الرّحمه. *این جهات سه گانه علوم ائمه علیهمالسلام در خبر امام موسی بن جعفر علیهما السّلام. *استناد أئمه اهلالبیت علیهمالسلام در تبیین احکام بهمین کتب موروث بخصوص «کتاب علی» صحیفه جامعه بوده. *از افتاء به رأی و قیاس جداً اعراض داشتند. *صحیحه ابان بن تغلب در این باره. *کلام امام باقر علیه السلام به جابر. *حضور سلیم بن قیس در وقت وصیّت امام امیرالمؤمنین علیه السلام و سپردن کتاب و سلاح را به امام حسن علیه السلام و وصیّت آن حضرت که این امانت از امام سلف به امام خلف سپرده شود. *بخاری در مواضعی از کتاب صحیح خویش از صحیفه علی علیه السلام، روایاتی نقل میکند. *رؤیت حکم بن عتیبة فقیه تابعی کوفه این کتاب را نزد امام محمّد باقر علیه السلام. گفتیم: وجود کتابهای جامعه و جفر مصحف فاطمه علیهاالسلام در نزد ائمه اهلالبیت علیهمالسلام طبق روایات متواتره ثابت است، النهایه صحیفه جامعه، مصدر حلال و حرام و همه احکام مورد نیاز مردم معرفی شده، چنانکه در صحیح ابیبصیر، و صحیح ابیعبیده گذشت و همچنین در روایاتی دیگر که مجالی برای ذکر آنها نیست، و کتاب جعفر، طبق صحیح ابیبصیر، مشتمل بر علوم انبیاء و اصیاء علیهمالسلام و علوم گذشتگان از علماء بنی اسرائیل است، و تقریباً همین مدلول در خبر حسین بن ابی العلاء آمده میگوید: «سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: انّ عندی الجعفر الابیض، قال: قلت: فأیّ شیء فیه؟ قال: زبور داود، و توراة موسی، و انجیل عیسی، و صحف ابراهیم علیه السلام، و الحلال و الحرام و مصحف فاطمه، ما ازعم انّ فیه قرآنا، و فیه مایحتاج الناس و لانحتاج الی احد حتّی فیه الجلدة و نصف الجلدة و ربع الجلدة وارش الخدش، و عندی الجفر الأحمر، قال: قلت: وأیِّ شیء فی الجفر الأحمر؟ قال: السّلاح و ذلک انّما یفتح للدم یفتحه صاحب السیف للقتل...» (اصول کافی- ج1 ص 240 ) - شنیدم که امام صادق علیه السلام میفرمودند: در نزد من جفر ابیض است (وعاء چرمی سفید) عرض کردم: چه چیز در آن است؟ فرمودند: زبور داود، و تورات موسی، و انجیل عیسی، و صحف ابراهیم علیهم السّلام، و حلال و حرام، و مصحف فاطمه نمیپندارم در آن، قرآن باشد، و در آن است از احکام آنچه که مردم در تبیین آنها بما محتاجند و ما به کسی نیاز نداریم، و در آن است حتی حکم تازیانه و نصف تازیانه و ربع تازیانه و دیه خراش بر بدن، و در نزد من است، جفر احمر (وعاء چرمی سرخ)، عرض کردم: چه چیز در جفر سرخ است؟ فرمودند: سلاح که فقط برای ریختن خون، گشوده میشود و صاحب شمشیر (قائم آل محمّد صلّی الله علیه و آله) آن را میگشاید... از مواضع متعدد این خبر استفاده میشود که مراد به جفر، وعاء و ظرف چرمی است که محفظه برای امور مذکور است، از آنجمله فهم راوی است که میپرسد: «چه در آن است» و امام علیه السلام او را تقریر مینماید و مظروفها را ( زبور و آنچه بر آن عطف شده ) در پاسخ میفرماید، و از این روی، جفر ابیض خزانه کتابهائی بوده که بطور وراثت از امام معصوم سلف به امام خلف منتقل میشده و در این خزینه کتاب علی یعنی صحیفه جامعه نیز بوده است و شاهد بر این، تعبیر: «و فیه مایحتاج الناس...» است که ضمیر مجرور در «فیه» به جفر ابیض برمیگردد، و نه به مصحف فاطمه علیها السّلام، و بنابراین، هیچ تنافی بین این روایت و روایت حمّاد بن عثمان که در آن آمده: «لیس فیه شیء من الحلال و الحرام و لکن فیه علم مایکون» (اصول کافی- ج1 ص240) نیست، زیرا ضمیر مجرور در این روایت به مصحف فاطمه علیهاالسلام برمیگردد. مرحوم علامه شعرانی رضوان الله علیه السلام در تعلیقه بر شرح اصول کافی مولا محمّد صالح مازندرانی علیه السلام الّرحمه، بطور جزم میفرماید: «ضمیر مجرور در خبر حسین بن ابیالعلاء به مصحف فاطمه برمیگردد و تصّور ندارد که به جفر ابیض برگردد» ناگزیر این خبر را منافی با خبر حمّاد بن عثمان پنداشتهاند (ج 5 شرح مزبور ص 389) و مصحف فاطمه علیها السلام چنانکه در خبر حمّاد بن عثمان آمده، مخزن علوم و حوادث آینده است و همین معنی در صحیح ابی عبیده از امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند: «انّ فاطمة علیها السلام مکثبت بعد رسول الله علیه و آله خمسة و سبعین یوماً و کان دخلها حزن شدید علی ابیها و کان جبرئیل علیه السلام یأتیها فیحسن عزاءها علی أبیها و یطّیب نفسها و یخبرها عن أبیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فی ذرّیّتها و کان علی علیه السلام یکتب ذللک فهذا مصحف فاطمه علیها السلام.» فاطمه علیها السلام بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده بودند و در این مدت آماج حزن شدید بر پدر بزرگوارش بوده، و مرتّباً جبرئیل علیه السلام میآمدند و او را با تعزیتهای شایسته خوشحال مینموده و از پدر بزگروارش و مقامات آن جناب او را خبر میداد و از حوادثی که بعد از وی ذرّیّهاش میبینند او را باخبر میساخت، و علی علیه السلام آن را مینوشتند، مصحف فاطمه علیها السلام همین است. حاصل آنکه صحیفه جامعه مصدر پایان ناپذیر احکام، و جفر، مصدر علوم انبیاء و گذشتگان، و مصحف فاطمه علیها السلام، مصدر اخبار و حوادث آینده است. و امام المحدّثین کلینی همین مطلب را در اصول کافی با تعبیری دیگر در حدیثی صحیح از امام موسی بن جعفر علیهما السلام نقل میکند که فرمودند: «مبلغ علمنا علی ثلاثة وجوه ماض وغابر و حادث، فامّا الماضی فمفسّر، وامّا الغابر فمزبور، واما الحادث فقذف فی القلوب و نقر فی الاسماء و هو افضل علمنا ولانبیّ بعد نبیّنا.» (ج 1 ص 264) - جهات علم ما بر سه گونه است: گذشته، و آینده و حادث، اما ماضی آن علم است که از طریق نبوّت، برای ما تفسیر گردیده «علم انبیاء و اوصیاء و کتب پیشینیان» و امّا آینده آن علم است که مکتوب گردیده «مانند جامعه که مشتمل بر همه احکام، و مصحف فاطمه مربوط به حوادث آینده» و اما حادث آن علم است که خدای تعالی به الهام در قلوب ما میاندازد، و فرشتگان به حدیث خویش گوشهای ما را مینوازند و برترین علم ما همین سوّمی است، (توهّم نبوّت نشود زیرا) پیغمبری بعد از پیغمبر ما نیست. - جهات علم ما بر سه گونه است: گذشته، آینده و حادث، اما ماضی آن علم است که از طریق نبوّت، برای ما تفسیر گردیده «علم انبیاء و اوصیاء و کتب پیشینیان» و امّا آینده آن علم است که مکتوب گردیده «مانند جامعه که مشتمل بر همه احکام، و مصحف فاطمه مربوط به حوادث آینده» و اما حادث آن علم است که خدای تعالی به الهام در قلوب ما میاندازد، و فرشتگان به حدیث خویش گوشهای ما را مینوازند و برترین علم ما همین سومی است، (توّهم نبوّت نشود زیرا) پیغمبری بعد از پیغمبر ما نیست. این نوع سوم که افضل علوم ائمه اهل البیت عل است مدلول اخبار دیگری نیز هست از آنجمله در روایت ابی بصیر است که بعد از بیان کتابهای جامعه و جفر و مصحف فاطمه و این که اینها علوم کامل ائمه اهل البیت نیستند، ابوبصیر میپرسد پس آن علم کامل چیست؟ امام علیه السلام فرمودند: «مایحدث باللیل و النّهار، الأمر بعد الأمر، الشیء بعد الشیء الی یوم القیامه» (اصول کافی، ج 1، ص 240) ائمه اهل البیت علیهم السلام در مقام بیان احکام بهمین کتبی که وراثه از سلف به خلف منتقل میشد اعتماد داشتند که از اهمّ آنها صحیفه جامعه است که از لبهای مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله املاء شده و امیرالمؤمنین علیه السلام با خط خویش نوشتهاند، که در بحثهای گذشته متکرّراً با سند بیان گردید و از افتاء به رأی و قیاس و به یک کلام از فتوای به اجتهاد به معنای رایج بین اهل سنّت اعراض داشتند و در صورت صلاح از آن نهی میفرمودند، و روایات ناهیه از اجتهاد مذکور در اصول احادیث ما مضبوط است، در کتاب فضل العلم کافی شریف تحت عنوان: «باب البدع و الرّأی و المقائیس» (اصول کافی، ج 1، ص 54) مجموعهای از این سنخ روایات ضبط گردیده است و در صحیفه ابابن بن تغلب از امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند: انّ السنة لاتقاس الا تری انّ امراة تقضی صومها ولاتقضی صلوتها یا ابان انّ السنّة اذا قیست مُحِقُ الدین.ن (اصول کافی- ج1 ص 57) - سنّت که مصدر ثانی احکام و تالی قرآن است، با قیاس ثابت نمیشود نمیبینی که قضاء صوم بر حائض واجب است، ولی قضاء نماز بر او واجب نیست (در صورتی که مقتضای قیاس، قضای نماز است) یا ابان، وقتی که سنّت با قیاس ثابت شود، دین باطل میگردد. و در حدیث دیگری: «سأل رجل ابا عبدالله علیه السلام عین مسألة فاجابه فیها، فقال الرجل: أرأیت ان کان کذا و کذا مایکون القول فیها؟ فقال له: مَه، ما عجبتک فیه من شیء فهو عن رسول الله صلی الله علیه و آله لسنا من [أرأیت] فی شیء.» (اصول کافی- ج 1 ص58) - مردی از امام صادق علیه السلام مسألهای پرسید، امام علیه السلام جواب مسألهاش را فرمودند، آن مرد عرض کرد: اگر صورت مسأله کذا و کذا باشد، رأی شما را بفرمائید؟ امام علیه السلام به آن مرد فرمودند: ساکت شو آنچه که من در پاسخ مسألهات گفتم، از رسول الله صلی الله علیه و آله بود (از سنخ رأی و اجتهاد متعارف نبود) ما در هیچ مسئلهای از زمره «أرأیت» اصحاب رأی و قیاس نیستیم، یعنی آنچه را که تبین میکنیم بر پایه علم قطعی است که از رسول الله صلی الله علیه و آله کابراً عن کابر بما رسیده است. و همین تعبیر «کابر عن کابر» در روایات متعددی آمده که بنقل یکی از آنها اکتفاء میشود: امام باقر علیه السلام به جابر فرمودند: «یا جابر والله لو کنّا نحدّث الناس او حدّثناهم برأیتا کلنّا من الهالکین وکلنّا نحدّثهم بآثارٍ عندنا من رسول الله صلی الله علیه و آله یتوارثها کابر عن کابر نکنزها کما یکنز هؤلاء ذهبهم وفضّـهم.» (بصائر الدرجات- ص 300) - ای جابر بخدا سوگند اگر با مردم به رأی خودمان حدیث کرده بودیم یا حدیث کنیم حتماً در ورطه هلاکت بودیم ولی ما با مردم به آثاری که از رسول الله صلی الله علیه و آله نزد ما است حدیث میکنیم این آثار را از بزرگی به بزرگی به ارث میبرد. و آن را مانند گنجی پاسداریم چنانکه مردم زر و سیم خویش را پاسداری میکنند. «شهدت وصیّة امیرالمؤمنین علیه السلام حین اوصی إلی ابنه الحسن علیه السلام واشهد علی وصیّته الحسین علیه السلام و محمّداً و جمیع ولده و رؤساء شیعته وأهل بیته، ثم دفع الیه الکتاب و السّلاح وقال لإبنه الحسن علیه السلام: یا بنیّ امرنی رسول الله صلی الله علیه و آله أن اوصی الیک وأن ادفع الیک کتبی و سلاحی کما اوصی إلیّ رسول الله صلی الله علیه و آله ودفع الیّ کتبه و سلاحه، وأمرنی أن آمرک إذا حضرک الموت أن تدفعها إلی أخیک الحسین علیه السلام، ثمّ أقبل عی إبنه الحسین علیه السلام فقال وأمرک رسول الله صلی الله علیه و آله أن تدفعها إلی إبنک هذا، ثم أخذ بید علی بن الحسین علیه السلام ثم قال لعلی بن الحسین: و امرک رسول الله صلی الله علیه و آله أن تدفعها إلی إبنک محمّدبن علی واقرأه من رسول الله صلی الله علیه و آله ومنّی السلام.» (ج 1 ص 297 الی 298) - من شاهد وصیّت امیرالمؤمنین علیه السلام بودم هنگامی که به فرزندش امام حسن علیه السلام، وصیت میفرمودند و بر وصیّت خویش، حسین علیه السلام و محمّد بن حنفیّه و همه فرزندان و اهل بیت خود و رؤساء شیعه را گواه و شاهد گرفتند، آنگاه کتبا و سلاح رسول الله ابوی دادند، و فرمودند: پسر جانم، رسول الله صلی الله علیه و آله امر فرمودند که تو را وصی گردانم و کتابها و سلاح را به تو بسپارم چنانکه او مرا وصی گردانیدند و کتب و سلاح را بمن سپردند و امرم فرمودند که به تو امر کنم که چون هنگام مرگ تو رسد، اینها را به برادرت حسین بسپاری، سپس رو به حسین علیه السلام نموده و فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله به تو امر فرمودند که آنها را به این فرزندت بسپاری، سپس دست علی بن الحسین علیهما السالم را گرفتند آنگاه به علی بن الحسین فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله به تو امر فرمودند که آنها را به فرزندت محمدبن علی بسپاری، و از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله، و من به او سلام ابلاغ کن. توراث اهل البیت علیهم السلام، سنّت املاء گردیده از رسول الله صلی الله علیه و آله بنام جامعه و کتاب علی علیه السلام را، قولی است که جملگی برآنند، و اهمّ مستندشان در تبیین احکام همین کتاب میباشد. بخاری در صحیح خود در ابواب مختلف احکام از کتاب امیرالمؤمنین علیه السلام روایاتی نقل میکند از آنجمله روایتی است در «باب کتابة العلم» از ابی جحیفه نقل کرده که گفت: «قلت لعلی هل عندکم کتاب؟ قال: لا، إلّا کتاب الله او فَهْمٌ أعطیه رجل مسلم او ما فی هذه الصحیفه قال: قلت: فما فی هذه الصحیفه؟ قال: العقل وفکاک الاسیر ولایقتل مسلم بکافر.» (عمدة القاری شرح صحیح البخاری للعلاّمه بدرالدین العینی- ج 2 ص 158) - به علی «علیه السلام» عرض کردم: آیا نزد شما کتابی است؟ فرمودند: نه، غیر قرآن یا فهمی که خدای تعالی به مردم مسلم موهبت فرموده یا آنچه در این صحیفه است، عرض کردم: چه چیز در این صحیفه است؟ فرمودند: احکام دیات و آزادی اسرا، و این که مسلم به قصاص کافر کشته نمیشود. عینی در شرح این روایت نوشته: «ابوجحیفه اسمش وهب بن عبدالله سوائی است که مورد اکرام علی امیرالمؤمنین رضی الله عنه بوده و آن حضرت او را دوست میداشت و مورد وثوقش بوده و او را بر بیت المال کوفه گماشته بودند و در همه غزوات آن بزرگوار حاضر بودهاند و در کوفه سکونت داشت و سال هفتاد و دو وفات نمودند». و در «باب العاقله» نیز همین روایت را با کمی اختلاف در تعبیر از ابوجحیفه نقل کرده. (ج 24 شرح مذکور ص 66) در «باب اثم من تبرّء من موالیه» از ابراهیم تیمی از پدرش نقل کرده است که گفت: «قال علی رضی الله عنه: ماعندنا کتاب نقرؤه الّا کتاب الله، غیر هذه الصحیفه قال: فاخرجها فاذاً فیها اشیاء من الجراحات واسنان الابل قال: وفیها المدینة حرام مابین عیر الی ثورفمن احدث فیها حدثا او آوی محدثا فعلیه لعنة الله و الملائکة والنّاس اجمعین لایقبل منه یوم القیامه صرفٌ ولاعدل...» (ج 23 شرح مذکور ص 254) حکم بن عتبیه از فقهاء تابعین کوفه متوفای سال 115 طبق نقل کتاب طبقات الفقهاء ابواسحق شیرازی از اوزاعی فقیه شام که گفت:می فرماید یحیی بز ابی کثیر در منی بمن گفت: حکم بن عتیبه را ملاقات کردهای؟ گفتم: آری، گفت: فقیهتر از وی در میان این دو که مکه نیست، در صورتی که در آن هنگام، عطاء بن ابی ریاح فیه صاحب مکتب و حوزه با یارانش مرجع فقاهت در مکه بودند. در کتب رجال او را از اصحاب امام زین العابدین و امام باقر و صادق علیهم السلام شمردهاند و در معجم رجال الحدیث آیة الله العظمی الخوئی «مده» از علی بن حسن بن فضّال حکایت شده که قبل از معرفت امر امامت زراه و حمران و طیّار شاگرد حکم بن عتیبه بودند. این فیه موفق شده که کتاب جامعه را خدمت امام باقر علیه السلام رؤیت نماید چنانکه نجاشی از عذافر صیرفی نقل میکند که گفت: «کنت مع الحکم بن عتیبه عند أبی جعفر علیه السلام فجعل یسأله وکان أبو جعفر علیه السلام له مکرماً، فاختلفا فی شیء فقال أبوجعفر علیه السلام: یا بنیّ قم فاخرج کتاب علی، فاخرج کتاباً مدروجاً عظیماً وفتحه وجعل ینظر حتّی اخرج السمئله فقال أبوجعفر علیه السلام: هذا خطّ علیّ، و املاء رسول الله صلی الله علیه و آله، واقبل علی الحکم وقال: یا بامحمد اذهب انت وسلمه وآبو المقدام حیث شئتم یمیناً وشمالاً فوالله لاتجدون العلم أوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرئیل علیه السلام.» (رجال النجاشی- ص 360) - من همراه حکم بن عتیبه خدمت امام باقر علیه السلام بودم، حکم شروع کرد به سؤال نمودن از آن حضرت و آن بزرگوار همواره وی را اکرام می نمود، پس در مسئله ای بینشان اختلاف نظر پدید آمد، امام به فرزندش فرمودند: پسر جانم بلند شو، کتاب علی را بیرون بیاور، امتثال امر کرد و کتاب را بیرون آورد، و آن کتابی بوده ملفوف و پیچیده و بزرگ و آن را گشودند و شروع فرمودند به نظر کردن در آن تا اینکه مسئله مورد بحث را در آن یافتند، و فرمودند: این کتاب به خط علی و املاء رسول الله صلی الله علیه و آله است، و به حکم رو فرمودند و گفتند: یا ابامحمّد تو وسلمه[1] و ابوالمقداد بهر جانبی که میخواهید بروید، بخدای تعالی سوگند، علمی محکمتر از این کتاب که در نزد قومی است که جبرئیل علیه السلام بر آنها نازل میشود، نخواهید یافت. زراعت، محبوبترین کار امام صادق علیه السلام: «کُنُوزُ اللهِ فی أرْضِه وَما فِی الأعمالِ شَِیءٌ اَحَبُّ اِلَی الله مِنَ الزَّراعَةِ وَ مابَعثَ اللهُ نبیّاً اِلّا زارعاً اِلّا اِدْریسَ(ع) فِاِنَّهُ کانَ خَیّاطاً». (وسائل- ج 4 ص 103) گنجهای الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند محبوبتر از زراعت نیست. تمام پیامبران خدا کشاورز بودند جز ادریس که کارش دوزندگی بود.
[1] . سلمة بن کهیل وابوالمقدام ثابت بن هرمز فارسی متماند که از طایفه بتریّهاند، در معجم رجال الحدیث از سدیر نقل میکند که گفت: «دخلت علی أبی جعفر علیه السلام و معی سلمة بن کهیل و أبوالمقدام ثابت الحداد و سالم بن أبی حفصه وکثیر النوا و جماعة معهم، وعند أبی جعفر علیه السلام أخوه زید بن علی، فقالوا: لأبی جعفر علیه السلام نتولّی عیا و حسناً و حسیناً ونتبرّؤ من أعدائهم قال: نعم، قالوا: نتولّی أبابکر و عمر، و نتبرّؤ من أعدائهم قال: فالتفت إلیهم زید بن علی وقال لهم: أتتبّرؤون من فاطمه علیها السلام؟ بترتم بترکم الله، فیومئد سمّوا البتریبّه» (ج 3 ص 339) | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |