تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,369 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,310 |
مبانی رهبری در اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 114، خرداد 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مبانی رهبری در اسلام قسم دوازدهم حجة الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری ادامه بحث و بررسی درباره جایگاه امامت و رهبری از نظر احادیث اسلامی: شرط اصلی تکامل براساس مبانی اعتقادی اسلام، تکامل و یا انحطاط انسان در گرو دستاوردهای عقیدتی و اخلاقی و عملی اوست، قرآن کریم تصریح میکند که: «کل نفس بما کسبت رهینة».[1] هر کس در گرو دستاوردهای خویش است. برای وصول به قله تکامل انسانیت راهی جز ایمان و عمل صلح نیست، نیکیها انسان را به تدریج کاملتر میکند تا آنجا که به کمال مطلق واصل گردد، نکته بسیار مهم در این رابطه آن است که از نظر اسلام نقش عقاید و اخلاق و اعمال شایسته، در تکامل انسان به نحو اقتضاء است و نه بصورت علت تامه، این مقتضی برای اینکه علت تامه شودو موجب تکامل انسان گردد یک شرط اصلی دارد و آن عبارت است از اعتقاد و التزام عملی به اصل ولایت و رهبری الهی، بدون این شرط هیچ عمل صالحی پذیرفته نیست و کمترین اثری در تکامل انسان ندارد، ان واقعیت در روایات متعددی از طریق شیعه و سنی مورد تأکید قرار گرفته است، چند نمونه از این احادیث را ذیلا ملاحظه میفرمائید: طبری در کتاب«اوسط» از طریق ابیلیلی از سبط شهید حسین بن علی(ع) از رسول اکرم(ص) روایت کرده: «الزموا مودتنا اهل البیت فإنه من لقی الله عزوجل و هود یودنا دخل الجنة بشفاعتنا، و الذی نفسی بیده لا ینفع عبدا عمله إلا بمعرفة حقنا». ملازم مودت ما خاندان باشید که هر کس با مودت ما خاندان خدا را ملاقات کند با شفات ما قطعا وارد بهشت میشود، قسم به آنکه جانم در دست قدرت اوست، عمل کسی برای او سودمند نیست مگر با شناخت حق ما. این حدیث را هیثمی در«مجمع 9 ص 172» و ابن حجر در «صواعق» و محمد سلیمان محفوظ«اعجب ما رأیت ـ 1 ص 8» و بهانی در«شرف المؤید ص 96» و حضرمی در«رشفة الصاری ص 43» روایت کردهاند.[2] خوارزمی در کتاب مناقب از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده که خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یا علی! لو أن عبدا عبدالله عزوجل مثل ماقام نوح فی قومه و کان له مثل أحد ذهبا فأنفقه فی سبیل و مد له ی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه، ثم قتل بین الصفا و المروة مظلوما، ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة و لم یدخلها».[3] ای علی! اگر بندهای خدا را بندگی کند به آن اندازه که نوح در قومش به نوبت قیام کرد! و مانند کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند! و عمرش طولانی شود تا هزار سال پیاده حج رود! پس از اینهمه میان صفا و مروه مظلوم کشته شود ولی ولایت تو را نپذیرد بوی بهشت را استشمام نمیکند و داخل آن نمیگردد!!! امام صادق از پدرش از جدش(ع) روایت کرده که فرمود: امیرالمومنین(ع) در حالی که قنبر او را همراهی میکرد در مسجد کوفه در حال عبور مردی را دید که مشغول نماز خواندن است. قنبر که از کیفیت نماز خواندن او خیلی خوشش آمده بود، خطاب به امام عرض کرد: ندیدم کسی به این زیبایی نماز بخواند! امیرالمؤمنین(ع) برای توضیح و تأکید بر این نکته مهم که بدون اصل ولایت و رهبری الهی هیچ عملی پذیرفته نیست و کمترین نقش را در تکامل انسان ندارد چنین فرمود: «یا قنبر فوالله لرجل علی یقین من ولایتنا اهل البیت خیر ممن له عبادة الف سنة، و لو أن عبدا عبدالله ألف سنة لا یقبل الله منه حتی یعرف ولایتنا اهل البیت، و لو أن عبدا عبدالله الف سنة وجاء بعمل اثنین و سبعین نبیا ما یقبل الله منه حتی یعرف ولایتنا اهل البیت...».[4] ای قنبر به خدا سوگند هر آینه کسی که ولایت ما خاندان را باور دارد بهتر است از کسی که هزار سال عبادت داشته باشد، اگر کسی هزار سال خدا را عبادت کند خداوند از او قبول نمیکند تا ولایت ما را بپذیرد. اگر کسی هزار سال خدا را عبادت کند و عمل هفتاد و دو پیغمبر را بیاورد خداوند نمیپذیرد تا ولات ما خاندان را بپذیرد... ابو سعید خدری میگوید از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «لو أن عبدا عبدالله الف عام ما بین الرکن و المقام ثم ذبح کما بذبح الکبش مظلوما لبعثه الله مع النفر الذین یقتدی بهم و یهتدی بهداهم و یسیر بسیرتهم، إن جنة فجنه و اِن ناراً فنار».[5] اگر بندهای میان رکن و مقام هزار سال خدا را عبادت کند و پس از این عبادت سنگین و طولانی مانند گوسفند مظلومانه ذبح شود در قیامت خداوند او را همراه با رهبرانی مبعوث میکند که به آنان اقتدا میکرده و از آنها رهنمود میگرفته و به روش آنها عمل مینموده! اگر آنها اهل بهشت باشند او نیز اهل بهشت است و اگر آنها اهل دوزخ باشند او نیز اهل دوزخ است. این احادیث و مانند آن در واقع بیان دیگری از حدیث متواتر ثقلین و یا تبیین و تفسیرآن است که عترت از قرآن جدا نیست و شرط اصلی بهرهگیری درست از قرآن و پیامهای آن، پیروی از امامت و رهبری الهی است، بدون این شرط، عقاید و اخلاقیات و اعمال صالحهای که قرآن جامعه بشر را بدان دعوت میکند نمیتوانند نقش خود را در تکامل انسان ایفا نمایند به همان دلایلی که به طور مشروح در تبیین فلسفه امامت ذکر شد. قرآن کریم این واقعیت را به شکلی ظریفی در آیه 82 از سوره طه بیان فرموده است، متن آیه کریمه این است: «و إنی لغفار لمن تاب وآمن و عمل صالحا ثم اهتدی». و البته من بسیار آمرزندهام کسی را که توبه کند و ایمان آرد و کار نیکو انجام دهد و پذیرای هدایت باشد. مرحوم علامه طباطبایی پس از توضیحات دقیقی که در تفسیر این آیه کریمه دارند درباره استنباط شرطیت التزام عملی به ولایت در مفید بودن ایمان و عمل صالح، از آن چنین میفرماید: «در کلام خدای تعالی قید و شرطی که ایمان به خدا و عمل صالح را در تأثیرش و قبولش نزد خدا مقید و مشرطو کند نمیبینم مگر همین قید که شخص به رسول هم ایمان داشته باشد، به این معنا که تسلیم رسول باشد، و او را در هر کاری و امری چه بزرگ و چه کوچک اطاعت کند و دین خود را از او بگیرد او راهی را که پیش پایش گذاشته سلوک نماید، و بدون هیچ استبداد از او پیروی کند... و سخن کوتاه، ولایت رسول بر مؤمنین در دینشان و دنیاشان قیدی است که ایمان به خدا و عمل صالح را مقید کرده، زیرا خدای تعالی ولایت رسول را تشریع، و اطاعتش را واجب فرموده، مردم باید از او اخذ کنند و به او تأسی جویند، و این مطلب در آیات بسیار زیادی تذکر داده شد، که از بسیاری از آنها نه حاجتی به ایراد آن است و نه مجالی برای شمردن یک یک آن... پس معلوم شد که مراد از اهتداء در آیه شریفه همان شرطی است که سایر آیات قرآنی نیز بدان راهنمایی فرموده و آن عبارت است از پیروی پیغمبر در امر دین و دنیا و به عبارت دیگر اهتداء به ولایت رسول خدا(ص) است».[6] ادامه دارد
[1]- المعارج ـ 38. [2]- الغدیر ـ تألیف علامه امینی ـ ج 2 ص 301/ بحارالانوار ـ ج 27 ص 170 بنقل امالی ابن الشیخ. برای آگاهی بیشتر با احادیث فریقین در این زمینه مراجعه کنید به الغدیر ـ ج 2 ص 301، 305 و بحارالانوارـ ج 27 ص 166 باب7 «انه لا تقبل الاعمال الا بالولایة». [3]- الغدیر ـ ج 2 ص 302 بنقل از مناقب خوارزمی ص 39. [4]- بحارالانوار ـ ج 27 ص 196. [5]- بحارالانوار، ج 27 ص 180. [6]- ترجمه تفسیر المیزان ـ ج 14 ص 287 و 288. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 166 |