تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,186 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,109 |
صبر عامل پیروزی در جهاد اکبر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 115، تیر 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن تفسیر سوره رعد صبر عامل پیروزی در جهاد اکبر(2) قسمت چهل و سوم آیت الله جوادی آملی «و الذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و أقاموا الصلوة و أنفقوا مما رزقناهم سرا و علانیة و یدرؤن بالحسنة السیئة، أولئک لهم عقبی الدار». (سوره رعد ـ آیه 22) در تشرحی روش علمی اولوا الالباب هشت صفت را ذکر فرمود که میگویند ناظر بر دربهای هشتگانه بهشت است. یکی از آن صفتها، صبر است که بمناسبت بحث صبر، آیات صبر استقصاء شد و بیان گردید که صبر در قرآن کریم بر سه قسمت آمده است.»صبر عند المصیبه، صبر عن المعصیه و صبر علی الطاعة». روایات صبر نیز مانند آیات، چند دستهاند. برخی از روایات، عظمت صبر را بیان میکند و برخی، اقسام صبر را تبیین مینماید. در آیاتی که صبر بر سه قسمت تقسیم شده بود و مواردش هم بیان شد، شاید آیه 65 سوره مریم، آیه جامعی باشد میفرماید: «رب السموات و الأرض و ما بینهما فاعبده و اصطبر لعبادته» ـ خدائی که پروردگار و مدبر آسمانها و زمین و تمام نظام آفرینش است، او را عبادت کن و در عبادت او صابر باش. اگر عبادت بمعنای خصوص اطاعت یعنی امتثال واجبها باشد، این آیه تنها صبر علی الطاعه را بیان میکند لوی عبادت تنها بمعنای اطاعت و امتثال واجبات نیست بلکه عبادت امتثال مطلق دستورهای خداوند است. پس اگر دستور داد که هنگام مصیبت، جزع نکنید، باید اطاعت کرد و این خود عبادت است اگر دستور داد در برابر دشواریها، مقاومت کنید، این عبادت است. اگر فرمود: از معصیت بپرهیزید، عبادت است ـ اگر فرمود: از کارهای واجب، فاصله نگیرید، این میشود عبادت. پس عبادت خدا در هر سه قسمت ظهور میکند و عبادتی که در آیه در مورد نظر آمده است، اعم از اطاعت به معنای اصطلاحی است. بنابراین، صبر علی العباده، میتواند صبر جامعی باشد که هر سه مورد را در برمیگیرد. اقسام صبر بحث در مورد روایاتی بود که مسئله صبر را تحلیل میفرمود. یک طایفه از روایات بیان شد که عظمت صبر را بیان میکند و نسبت صبر را به ایمان، به منزله نسبت سر به جسد میداند. اکنون بخش دیگری از روایاتی که صبر را تقسیم میکنند، یادآور میشویم: 1- از امیرالمؤمنین سلام الله علیه روایت شده که فرمود: «الصبر صبران، صبر عند المصیبة، حسن جمیل و احسن من ذلک الصبر عند ما حرم الله عزوجل علیک...» (کافی ـ ج 2 ـ ص 90) صبر دو قسم است، یکی صبر هنگام رخ دادن مصیبت است که صبری است خوب و زیبا ولی صبری که از آن برتر و بالاتر است، صبری است که انسان بر گناه میکند(یعنی در هنگام معصیت، خود را نگه میدارد و آلوده به گناه و معصیت نمیکند). 2- از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: «الصبر صبران، صبر علی البلاء حسن جمیل و أفضل الصبرین الورع عن محارم الله» (کافی ـ ج 2 ـ ص 91) در این روایت نیز امام باقر(ع) همان معنی را با عبارتی دیگر بیان فرموده و صبر بر گناه را برتر و بالاتر از صبر هنگام نزول بلا دانسته است. 3- روایتی که صبر را بر سه قسمت، تقسیم کرده، روایتی است که امیرالمؤمنین(ع) از حضرت رسول(ص) نقل میکنند که فرمود: «الصبر ثلاثه، صبر عند المصیبة و صبر علی الطاعة و صبر عن المعصیة. فمن صبر علی المصیبة حتی یرده بحسن عزائها، کتب الله له ثلاثمائة درجة، ما بین الدرجة الی الدرجة، کما بین السماء و الأرض. و من صبر علی الطاعة کتب الله له ستمائة درجة، ما بین الدرجة الی الدرجة کما بین تخوم الأرض إلی العرش و من صبر علی المعصیة کتب الله له تسعمائة درجة ما بین الدرجة الی الدرجة کما بین تخوم الأرض إلی منتهی العرض». (کافی ـ ج 2 ـ ص 91) صبر بر سه قسمت است، صبری هنگام مصیبت و صبری بر طاعت و صبری از گناه. (ولی درجات این صبرهای سه گانه متفاوت است) پس اگر کسی بر مصیبت صبر کرد تا وقتی که تمام شود، خداوند سیصد درجه برای او مینویسد که فاصله هر درجه با درجه دیگر، به اندازه فاصله زمین تا آسمان است از آن بالاتر صبر بر اطاعت است که هر کس بر آن صبر کند، خداوند ششصد درجه برای او مینویسد که فاصله هر درجه با درجه دیگر، فاصله بین درون زمین تا عرض خدا است و هر کس بر معصیت صبر کند، نهصد درجه برای او نوشته میشود که فاصله هر درجه با درجه دیگر از درون زمین تا نهایت عرش است. پس اگر در روایت آمده است که«قلب المؤمن عرش الرحمن» آن قلبی است که بتواند این صبر را تحمل کند. درجات مؤمنین کیفیت این درجات چگونه است؟ در سوره مبارکه مجادله میفرماید: «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین أوتوا العلم درجات» (سوره مجادله ـ آیه 11) خداوند مؤمنین را درجهای بالا میبرد ولی عالمان مؤمن را چندین درجه بالا میبرد. در سوره انفال نیز پس از اینکه پنج صفت برجسته مؤمنین را ذکر میکندف میفرماید: «لهم درجات عند ربهم» (سوره انفال ـ آیه 4) ـ برای آنها درجاتی نزد پروردگارشان هست. و در سوره آل عمران بحث را از اینها بالاتر میبرد و میفرماید: «هم درجات عندالله» (سوره آل عمران ـ آیه 163) خود مؤمنین ـ دلها و جانهای آنها ـ درجاتی است نزد خداوند. در اینجا دیگر جان آدمی است که فضائل و درجاتی از کمالات را طی میکند. و بهر حال اگر بخواهند حقایق آن عالم را برای ما بیان کنند، بهمین فاصله های محسوس ما بیان میکنند که به ذهن ما بیاید. طایفه سوم روایاتی است که صبر را تحلیل میکند و آن را یک صفت نفسانی و درونی میداند که منشأ همه خیرات بیرونی است و در این باره روایتهائی را در بحث گذشته نقل کردیمف از جمله روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «من ملک نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهی و اذا غضب و اذا رضی حرم الله جسده علی النار» ـ اگر کسی مالک خود باشد، چه آن وقتی که رغبت و نشاط دارد، چه آن وقتی که رهبت و هراس دارد، و یا وقتی که گرفتار شهوت شد و یا آن وقت که غضب و عصبانیت بر او مستولی گردید و حتی آن وقتی که راضی و خرسند است، اگر در تمام این شئون، مالک خود بود و خود را نباخت، خدای سبحان، جسد او را بر آتش دوزخ حرام میکند. از این حدیث معلوم میشود که صبر یک وصف نفسانی است و یک کار بدی نمیباشد. بیان دیگری از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: «مروة الصبر فی حال الحاجة و الفاقة و التعفف و الغنا اکثر من مروة الإعطاء» (اصول کافی ـ ج 2 ـ ص 93) ـ انسان اگر چنانچه متمکن باشد و خدمتی بکند و یا فاقد امکاناتب اشد و کاری از دست او نیاید ولی زیر بار کسی نرود، آن زیر بار کسی نرفتن، مردانگی است که فضیلتش بالاتر از خدمت آن کسی است که دارا است و خدمت میکند. این آزادگی و حریت که از آن تعبیر به مروت و مردانگی شده است، صبر است و این رأس ایمان و سرمنشأ تمام فضائل و کمالات میباشد. و گاهی از آن تعبیر به مالکیت شده است که انسان مالک همه غرائزش باشد و گاهی در روایات بعنوان قهرمان تعبیر شده است که«اشدکم و اقواکم، اصبرکم» و صبر همه این برجستگیها را دارا است. پس در تحلیل معنای صبر، صبر اوصافی دارد که حریت، مردانگی، مالکیت بر غرائز و قهرمانی از جمله آنها است. و این معنای پیروزی در جهاد اکبر است که در آن حال میتواند در جهاد اصغر نیز پیروز شود. و اینجا است که صبر به منزله رأس ایمان معرفی میشود. رأس ایمان چیست؟ ایمان یک سلسله دستورات قلبی است و یک سلسله دستورات بدنی. آن دستورات بدنی به منزله اعضاء و جوارح ایمان است و دستورات قلبی به منزله رأس و سر ایمان. پس صبر یک وصف نفسانی است که در اجزاء رئیسه قراردارند. و انسان مؤمن کسی است که اول باید اوصاف نفسانی را تحصیل کند، سپس به اوصاف فرعی و بدنی بپردازد. این همان است که در روایت آمده است: ایمان اعتقادب ه قلب است و اقرار به لسان و عمل به ارکان. و صبر جزء اجزاء رئیسه ایمان است که از آن به مروت و مردانگی تعبیر شده است. کدام صبر و کدام صابر؟ حفص بن غیاث از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: «یا حفص، ان من صبر، صبر قلیلا و ان من جزع، جزع قلیلا» ـ ای حفص! هر که صبر کرد، اندکی صبر کرد و هر که جزع نمود، اندکی جزع نمود(زیرا بهر حال اوضاع دنیا میگذرد، پس اگر صبر کند، برای مدت کوتاهی صبر کرده است و اگر بیتابی کند و تحمل ننماید، آن هم برای مدت کوتاهی است که میگذرد. پس چه بهتر که انسان صبر کند). سپس فرمود: «علیک بالصبر فی جمیع امورک، فان الله تبارک و تعالی بعث محمد(ص) فأمره بالصبر و الرفق فقال: [و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا، و ذرنی و المکذبین أولی النعمة] و قال تبارک و تعالی: [ادفع بالتی هی احسن، فاذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم، و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم] فصبر رسول الله(ص) حتی نالوه بالعظائم و رموه بها فضاق صدره فأنزل الله عزوجل: [و لقد نعلم أنک یضیق صدرک بما یقولون، فسبح بحمد ربک وکن من الساجدین] ثم کذبوه و رموه فحزن لذلک فنزل الله تعالی: [قد نعلم انه لیحزنک الذی یقولون ولکن الظالمین بآیات الله یجحدون، و لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا علی ما کذبوا و أوذوا حتی أتاهم نصرنا] فألزم النبی(ص) نفسه الصبر، تفعدوا فذکروا الله تبارک و تعالی و کذبوه، فقال: قد صبرت فی نفسی و أهلی و عرضی و لا صبرلی علی ذکر إلهی، فأنزل الله تعالی:[و لقد خلقنا السموات و الأرض و مابینهما فی ستة أیام و ما مسنا من لغوب، فاصبر علی ما یقولون] فصبر(ص) فی جمیع دحواله، ثم بشر فی عترته بالأئمة و وصفوا بالصبر فقال جل ثناؤه: [وجعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون] فعند ذلک قال النبی(ص): الصبر من الایمان کالرأس من الجسد. فشکر الله عزوجل ذلک له، فأنزل الله عزوجل: [و تمت کلم] ربک الحسنی علی بنی اسرائیل بما صبروا و دمرنا ما کان یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون]. فقال(ص): إنه بشری و انتقام، فأباح الله عزوجل له قتال المشرکین فأنزل الله: [اقتلوا المشرکین حیث وجد تموهم وخذوهم واحصروهم و اقعدوا لهم کل مرصد] و [واقتلوهم حیث ثقفتموهم] فقتلهم الله علی یدی رسول الله(ص) و أحبائه و جعل له ثواب صبره مع ما ادخر له فی الآخرة. فمن صبر و احتسب لم یخرج من الدنیا حتی یقرالله له عینه فی أعدائه، مع ما یدخر له فی الآخرة». (کافی ـ ج 2 ـ ص 88) این روایت بسیار جامع و جالبی است درباره صبر که حفص بن غیاث از امام صادق(ع) نقل میکند که پس از آن مقدمه کوتاه حضرت انگیزه صبر را توضیح میدهد و در آغاز به حفص میگوید: ای حفص! بر تو باد به صبر در تمام کارها و شئون زندگیت، زیرا خدای تبارک و تعالی پیامبرش حضرت محمد بن عبدالله(ص) را برانگیخت، سپس او را دستور به صبر و مدارا کرد و فرمود: بر آنچه میگویند صبر و تحمل کن(صبر عندالمصیبه) و خیلی آرام از آنها دوری جوی و مرا تنها بگذار تا سراغ این متمکنین و متنعمین بروم و آنها را کیفر کنم و همچنین خدای تبارک و تعالی فرمود: اگر کسی سیئهای مرتکب شد، تو سیئه را با حسنه و خوبی دفع کن تا اینکه در اثر گذشت و بزرگواری تو، دشمن دوستی گرم و صمیمی شود و هر کسی این توان را ندارد که بدی را با خوبی و گذشت حل کند جز آن کس که صابر باشد و از حظ عظیم ایمان برخوردار باشد. این دستور که رسید حضرت رسول(ص) صبر کرد تا آنجا که به او تهمتهای سنگین زدند و حرفهای ناسزا و ناصواب نسبت دادند، پس حضرت از این برخوردهای ناروای کفار، دلتنگ شد، آنگاه خدای عزوجل این آیه را نازل کرد: ما به خوبی میدانیم که از سخنان ناروای اینها دلتنگ و دل گرفته میشوی ولی باز هم باید صبر کردو خدایت را تسبیح کن و از ساجدان باش. حضرت باز هم صبر کرد، پس کفار او را تکذیب کردند و دگربار تهمتها زدند(و گاهی به عنوان مفتری یا به عنوان ساحر او را نامیدند) سپس خدای تعالی این آیه را نازل کرد: ما میدانیم که سخن اینها تو را محزون و غمگین میسازد و اینها تو را تکذیب نمیکنند بلکه آیات الهی را انکار مینمایند ولی لازمه رسالت بردباری است و همانا پیامبرانی پیش از تو آمدند و از سوی اقوام خویش تکذیب شدند ولی صبر و تحمل کردند بر آن تکذیبها و شکنجهها تا اینکه سرانجام پیروزی ما به آنها رسید. پس پیامبر(ص) صبر را بر خود الزام کرد تا اینکه اینها از اهانت به حضرت، فراتر رفته و به ذات اقدس الهی بد گفتند و خدای را تکذیب کردند، حضرت فرمود: من در مورد خود و خانوادهام و اهلم صبر کردم ولی نسبت به خداوند نمی توانم صبر کنم، آنها دارند خدا را ناسزا میگویند. باز هم آیه نازل شد که: ما نظام با عظمت آفرینش را در شش روز آفریدیم و چیزی در ما اثر نگذاشت و هرگز خسته نشدیم و نرنجیدیم، پس تو هم بر آن سخنان صبر کن(و متخلق به اخلاق ما باش) پس حضرت در تمام امور و اوضاع و احوال صبر و تحمل کرد، پس آنجا بود که به او بشارت داده شد که ائمه ازعترت و اهل او خواهند بود و آن امامان نیز موصوف به صبر شدند و خداوند فرمود: و ما از آنان امامانی قرار دادیم که به امر ما مردم را هدایت میکنند و این به برکت صبر آنها است و به این است که آنها به آیات ما یقین دارند. پس از گذشت همه این مراتب صبر، آن وقت رسول خدا(ص) فرمود: صبر از ایمان، به منزله سر از جسد است. و خداوند پیامبرش را بر آن صبر سپاس گفت و این آیه را نازل فرمود: و به پاداش صبری که بنیاسرائیل کردند، احسان خدا بر آنها به حد کمال و تمام رسید و ما فرعون و قومش راب ا آن کارها و صنایع و کاخها نابود ساختیم. این آیه که نازل شد حضرت رسول(ص) فرمود: این بشارت و امید پیروزی است و اجازه انتقام از مشرکین میباشد، سپس خداوند کارزار با مشرکان را روا دانست و اجازه داد و آیه نازل کرد که: مشرکین را هر جا دیدید بکشید، آنان را دستگیر کنید و بر آنان تنگ بگیرید و در کمینشان بنشینید و آیهای دیگر فرمود: هرجا مشرکان را یافتید به تقل برسانید، پس خداوند بر دست پیامبر و یارانش، آنان را به قتل رسانید. آنگاه امام صادق(ع) فرمود: آری! هرکس برای رضای خدا صبر کند، از دنیا نمیرود مگر اینکه خدای سبحان چشم او را به پیروزی بر دشمنانش روشن نماید به اضافه ذخیره آخرتش که بهشت برین است. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 148 |