تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,264 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,172 |
برتری صبر بر سائر اعمال | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 116، مرداد 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن تفسیر سوره رعد برتری صبر بر سائر اعمال قسمت چهل و چهارم آیت الله جوادی آملی «والذین صبروا ابتغاء وجه ربّهم و اقاموا الصلوة و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیة و یدرؤن بالحسنة السّیئة، اولئک لهم عقبی الدار.» (سوره رعد- آیه22) قبلا مطرح شد که روایات معصومین علیهم السلام صبر را به چند قسم تقسیم کرده اند و و برای هرکدام از اقسام درجاتی ذکر کرده اند که برخی از آنها نازل، بعضی متوسط و بعضی دیگر عالی است. اکنون می خواهیم بحث کنیم که کدام صبر از دیگر صبرها افضل است. مطلب دیگر اینکه در بعضی از روایات، اجر صبر را معادل اجر هزار شهید معرفی کرده اند، این کدام صبر است؟ عمل سخت تر، افضل است در روایاتی که قبلاً بررسی شد، صبر از معصیت افضل اقسام صبر، معرفی شده بود. در روایتی که امیر المؤمنین (ع) از رسول الله (ص) نقل فرمود که برای صبر هنگام معصیت به 300 درجه و برای صبر بر طاعت 600 درجه و برای صبر از معصیت 900 درجه است، آیا هر مصیبت و هر طاعت و هر معصیت حکمش چنین است؟ یا گاهی فرق می کنند؟ گاهی مصیبت، مصیبت مختصری است که صبر بر آن آسان است و یک طاعت، طاعت سنگینی است مانند جهاد که صبر بر آن دشوار است، گاهی یک طاعت است که صبر بر آن آسان و سهل است مانند جواب سلام دادن که یک واجب و فریضه است، و گاهی صبر بر مصیبتی است که تحمّل کردن آن بسیار دشوار است. آیا هر صبر بر مصیبتی از صبر بر طاعت کمتر است؟ و هر صبر بر طاعتی از صبر بر مصیبت کمتر است؟ هرکدام از آنها که شدیدتر بود و تحمیلش بر نفس دشوارتر، بر اساس آن قانون کلی که حضرت رسول (ص) فرمود: «افضل الاعمال احمزها»[1]، از اعمال آن که مشکل تر است، افضل است. بنابراین گاهی صبر مصیبت، سخت تر از صبر بر طاعت است و گاهی صبر از معصیت سخت تر از صبر بر طاعت است. مثلا گاهی انسان صبر بر طاعت جهاد باید بکند و گاهی صبر از معصیت نگاه به نامحرم. پس آیا هر صبر از معصیت افضل است از هر صبر بر طاعت؟ مطلقا چنین نیست؛ چون روایتهای دیگری بر خلاف این روایت آمده، یعنی صبر بر طاعت در برخی از موارد، افضل از صبر بر معصیت است. صبر بر معصیت در بعضی از موارد افضل از صبر بر طاعت است پس جمع بین این گروه متعارض از روایات به همان اصل کلّی «افضل الاعمال احمزها» است یعنی هرجا تحمّل نفس دشوار بود و تکلیف بر نفس شاقّ بود که نفس باید با یک جهاد درونی آن مطلب را تحمّل کند، آنجا بمراتب افضل و برتر است. به عنوان نمونه موقعیتی که یوسف صدّیق (ع) امتحان شد، آن صبر از معصیت افضل از صبر بر بسیاری طاعتها است. صبری که اجر هزار شهید دارد و از همین مطلب اول، حکم مطلب دوم روشن می شود. مثلا در باره صبر مقابل شهادت، اینچنین آمده که اگر صبر را با شهادت بسنجیم، این صبر از شهادت بالاتر می شود. مرحوم کلینی رضوان الله علیه از امام صادق (ع) نقل می کند که: «من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه، کان له مثل اجر الف شهید»[2] هر مؤمنی که به بلائی مبتلا شد، اگر برای رضای خدا آن را تحمّل کند و صبر کند، پاداش او برابر پاداش هزار شهید است. آن صبرهایی که رسول اکرم (ص) یا اهل بیت و طهارت علیهم السلام داشتند که تمام آن دردها و رنجها را برای رضای خدا تحمل کدرند تا اسلام محفوظ بماند و آبروی خود را به پای درخت دین ریختند، آن بمراتب افضل است از خونی که یک شهید به پای درخت دین می ریزد. اگر گفته شد: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» نه هر قلم در برابر هر خون افضل است. گاهی می بینید یک مبارزه کردن و یک شمشیر زدن افضل از عبادت ثقلین می شود. پس اینچنین نیست که بصورت مطلق، هر قلمی بالاتر از هر شمشیری باشد و هر درس و بحثی بالاتر از هر مبارزه ای باشد. اگر در حال عالی بود و تأثیر هر دو یکسان بود، علم البته فی نفسه راجح است زیرا علم است که آن مکتب را منتشر می کند و شهید را می پروراند ولی اگر اصل اسلام در خطر بود، اینجا دیگر مداد العلماء مطرح نیست، اینجا جای ضربت علی (ع) است که از عبادت جن و انس بالاتر است؛ اینجا نیاز به مبارزه ای دارد که اصل دین را حفظ می کند و تمام عبادات و طاعاتی که مسلمین دارند، محصول آن مبارزه است و آن مبارزه بجا و لازم وقتی از قلب یک عارف خالص نشأت بگیرد، از همه عبادتها افضل است و ریشه آن افضل بودن، معرفت و خلوص است. ممکن بود عمروبن عبدود را دیگری بکشد ولی ضربت او ضربتی نباشد که از عبادت ثقلین برتر است. آن معرفت و خلوص و صفای نیّت علی است که به عمل بها می دهد، آنچنان بهائی که از عبادت ثقلین برتر می شود. البته ذکر این نکته ضروری است که تمام عبادات حضرت امیر (ع) از آن معرفت نشأت می گرفت و با خلوص ادا می شد ولی آنجا که اصل اسلام در خطر باشد، آن را نمی شود با یک سخنرانی یا کتاب نوشتن حل کرد، آن را باید با شمشیر حل کرد. فرمانروائی صبر در عالم برزخ مطلب دیگری که در اینجا لازم به بررسی است این است که: در عالم برزخ و قبر، اموری متجسم و متمثّل می شوند و صبر به آنها می گوید: اگر شما عاجز شدید، من مشکل را حل می کنم. مرحوم کلینی از امام ششم سلام الله علیه نقل می کند که فرمود: «اذا دخل المؤمن فی قبره، کانت الصّلاة عن یمینه و الزکاة عن یساره و البِرُّ مُطِّلُّ علیه، و یتنحّی الصّبر ناحیةً فاذا دخل علیه الملکان اللّذان یلیان مُساءلته قال الصبر للصلاة و الزکاة و البرّ: دونکم صاحبکم فإن عجزتم عنه فأنادونه»[3]. هنگامی که مؤمن وارد قبر و عالم برزخ می شود، نماز در طرف راست او و زکات در طرف چپ او قرار دارد و نیکی ها و خوبی ها هم از بالای سر او نگاه می کنند، و صبر در کناری می ایستد. پس وقتی آن دو فرشته که مسئول سؤال و جواب او می باشند، آمدند، صبر به نماز و زکات و نیکی ها می گوید: شما در برابر سؤال های فرشتگان جواب بدهید، اگر عاجز شدید و در جواب ماندید، پس من پاسخ آنها را می دهم. صبر ممتاز این عظمت صبر است که در عالم برزخ اینچنین ظهور می کند. این صبری که در برزخ از نماز و زکات و نیکی افضل است، همان صبر ممتاز است، نه هر صبری. اگر انسان کسی را دید که دارد غیبت مسلمانی می کند، واجب است صبر کند و گوش به سخنان او ندهد. اگر نامحرمی بر انسان می گذرد، واجب است انسان از گناه صبر کند و نگاه به نامحرم ننماید؛ و از قبیل اینها مسائلی است جزئی که ارزش زیادی ندارد. آن صبر مهمّ که طلیعه اش از همین خصوصیات جزئی طلبگی آغاز می شود تا می رسد به آن درجات عالیه، آن صبر ممتاز است. اگر انسان متوجه شود که سخن او در یک روستا یا شهر یا در سطح کشور باطل و خطا از آب درآمد؛ باید اعتراف بکند که آن سخن باطل بوده است و از ادامه آن پرهیز کند و با کمال شهامت، حقّ را به طرف مقابل بدهد؛ این کار آسانی نیست. این عمل مانند نماز شب نیست که آسان باشد؛ مانند روزه گرفتن نیست که میسّر باشد. چقدر دشوار است که انسان آن شهامت را داشته باشد که اعلام کند: من اشتباه کردم! اینجا است که حضرت رسول (ص) می فرماید: آن کسی که وزنه بر می دارد قهرمان نیست، کسی که مالک بر غرائز خویشتن است، او قهرمان است. آنجا که انسان صریحاً حاضر شود اعلام کند که حق با دیگری است و او اشتباه کرده است، آنجا است که برای حق صبر می کند و صبرش ممکن است که اجر هزار شهید داشته باشد زیرا با یک اعتراف او، چه بسا مردم بفهمند که نظام، نظام اسلامی است. «عن ابی حمزة الثمالی قال: قال ابو جعفر علیه السلام: لما حضرت ابی علی بن الحسین الوفاة، ضمّنی الی صدره و قال: یا بنیّ اوصیک بما اوصانی به ابی حین حضرته الوفاة و بما ذکر ان اباه اوصاه به یا بنیّ اصبر علی الحق و ان کان مُرّاً».[4] امام باقر (ع) می فرماید: هنگامی که آخرین لحظات حیات پدرم امام سجاد (ع) فرا رسید، مرا به سینه خود چسباند و به من فرمود: فرزندم، تو را وصیتی می کنم که پدرم هنگام وفاتش مرا وصیت کرد و یادآور شد که پدرش (حضرت امیر (ع)) به او وصیت کرده است که: ای فرزندم! بر حق صبر کن هرچند تلخ و ناگوار باشد. اجر بی حساب برای صابران و در روایت دیگری، در ذیل این حدیث آمده است که: فرزندم! بر حق صبر کن هرچند تلخ باشد که اگر صبر کردی، پاداشت را بی حساب به تو می دهند. در آیه نیز می خوانیم: «انّما یوفّی الصابرون اجرهم بغیر حساب»[5]- صابران پاداش خود را بدون حساب، دریافت می کنند. چون این آیه ناظر به مسئله هجرت است و باید اصحاب با دست خالی از مکه به مدینه بروند و اصلا به فکر آینده و تأمین زندگی آینده نباشند و سختی زیاد بکشند، این صبر است که اجرش بی حساب داده می شود؛ چون این صبر تلخ است و بسیار دشوار است؛ اینجا دیگر صبر بر یک نگاه به نامحرم یا صبر بر نشنیدن یک آهنگ حرام نیست؛ اینجا صبر تلخی است که استقامت در راه حق می خواهد و این صبر بلند است که در برابرش، خداوند آنقدر مزد به مؤمن می دهد که به حساب در نمی آید. و اما در موارد دیگر چنین نیست که اجر بی حساب به انسان بدهند «کلُّ شی ءٍ عنده بمقدار»[6] همه چیز نزد خدای سبحان با اندازه و مقدار است، و همه چیز را با حساب می دهند و در مورد صبر که چنین وارد شده است که برای صابران، پاداش بی حساب می دهند، به این معنی نیست که بی اندازه و مقدار است ولی به حساب درنمی آید یعنی شمارش آن را جز خدای سبحان کسی نمی داند. ولی آنچه به صبر امتیاز می دهد این است که خداوند در هیچ جای قرآن نفرموده است که ما به اندازه ای اجر می دهیم که به حساب درنیاید مگر درباره صبر و پاداش صابران. و مورد دیگر اصل بهشت است که برای همه بهشتیان بغیر حساب است یعنی به حساب درنمی آید چون ابدی است. در آیه می خوانیم: «من عمل سیئه فلا یجزی الّا مثلها و من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن، فأولئک یدخلون الجنة، یرزقون بغیر حساب»[7]- هرکس مرتکب گناهی شد، به اندازه آن گناه کیفر می شود ولی هرکس از زن و مرد، عمل صالحی انجام دهد و با ایمان باشد (یعنی هم حُسن فعلی و هم حُسن فاعلی داشته باشد) پس آنها وارد در بهشت می شوند و آنقدر از روزی های الهی برخوردار می شوند که به حساب و محاسبه درنیاید. و این بدیهی است زیرا بهشت انتها ندارد و لذا با ارقام ریاضی قبال جمعبندی نیست. چیزی که ابدی است و انتها ندارد، به محاسبه در نمی آید. و این مربوط به همه بهشتی ها است. و اما در خود بهشت، درجات محدود است یعنی هر شخص با ایمانی با درجه مخصوص به خود وارد بهشت می شود ولی در بهشت نامحدود بسر می برد، پس اجرش به حساب است ولی بقائش بغیر حساب است. این برای مؤمن عادی است ولی مؤمنین که از صبر ممتازی برخوردار باشند، خداوند آنقدر به آنها پاداش و اجر می دهد که به حساب در نمی آید. نتیجه بحث: صبر هر چند جزء هشت صفتی است که اولوالالباب دارای آنها هستند، ولی خود صبر به منزله لُبّ و مغز دیگر فضائل است و صبر فی نفسه در برابر سایر عبادات از مزیّت و درجه ویژه ای برخوردار است. پس اگر صبر درجه معینی داشته باشد، با نماز و زکات که در همان درجه باشند، صبر از آنها افضل و برتر است ولی برخی از درجات عالیه صلاة یا زکات و امثال ذلک از بعضی از درجات نازله صبر بالاتر است. بنابراین صبر از صلات و زکات بالاتر است ولی بعضی از درجات نماز و زکات از بعضی درجات صبر بالاتر است و سرّ اینکه صبر فی نفسه از آنها بالاتر است، برای این است که به یک وصف نفسانی بر می گردد نه به یک عمل جارحی. ادامه دارد گناه و بلا امام باقر (ع): «ما من نکبة یصیب العبد الا بذنب». (اصول کافی- ج2 ص269) هیچ نکبت و حادثه نامطلوبی دامن گیر آدم نمی شود مگر به سبب گناه.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 278 |