
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,443 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,560 |
امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 116، مرداد 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی قسمت هشتم آیت الله محمدی گیلانی *بالاخره اصول و کتابهای حدیث عرضه شده به ائمه اطهار علیهم السلام در جوامع اولیه ثبت شدند. *جامع کافی در وسط سماء جوامع حدیثیّه چون خورشید جهان افروز و دیگران اقمارند. *عمر این آفرینش برجسته کلینی «ره» بدرازای عمر شریعت است. *آگهی کلینی را بعظمت آفریده خویش می توان از خطبه کتاب کافی دریافت. *تعبیر کلینی ضمانت نامه ای است بر صحت احادیث و اخبار مندرج در کافی. *پایه های اساسی این تعبیر: وجود اصول محرّره و کتب عرضه شده بر ائمه اطهار علیهم السلام هنگام تألیف کافی شریف و وجود تلامذه آن بزرگوار که برخی از آنها صاحب کرامت بوده اند مانند صفوانی. *بیان مباهله آنجناب با قاضی موصل در محضر امیر ابن حَمْدان و هلاکت قاضی، و انگیزه مهاجرت کلینی بغداد و اینکه مأموریت تألیف کافی با شراف نوّاب خاصّه انجام پذیرد. از مقالات گذشته روشن شد که ضبط احادیث و روایات موجود در کتب موروث نزد ائمه اطهار علیهم السلام بوسیله اصحابش در نهایت دقت ممکن انجام پذیرفت، و رساله های کوچکی که هریک از آنها «اصل» نامیده می شد در این باب تدوین گردید، که بالاخره بجوامع حدیثیّه که هم اکنون در دست ما است منتهی شد، و جوامع اولیه احادیث شیعه همین کتب اربعه است که جامع شریف «کافی» امام المحدثین محمدبن یعقوب کلینی رضوان الله علیه در وسط سماء احادیث موروث از رسول الله (ص) همچون خورشید جهان افروز است، و جوامع دیگر اقماری هستند که در تبویب و انتخاب و ترتیب و تهذیب اخبار از ضیاء آن خورشید تابان استضائه کرده اند. کافی شریف، آفرینش برجسته ای است که بهمّت آسمان سای دهقان کریم الاصل و النسب رازی کلینی علیه الرحمه انجام پذیرفت، کلینی عظیم بخلاقیتی دست یافت، و پدیده ای آفرید که عمر آن بدرازای عمر: «حلال محمّد حلال و حرامه حرام الی یوم القیامه» می باشد. جامع شریف کافی شجره طیّبه ای است «اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کلّ حینٍ باذن ربّها» که این باغبان هنرمند معارف و احکام، با ابزار همّت بلند و هوش سرشار و اعتماد بخداوند متعال و همکاران و هم آوازان و خریداران معارف شناس یعنی سفراء امام زمان ارواحنا له الفداء در عصر غیبت صغری، پدید آورده است که از بادهای حوادث و طوفانهای تقلّبات دهر هرگز گزندی نمی یابد و گردون نو پرداز کهن فرسای، نتوانسته و نخواهد توانست، در آستان آن، پژمردگی فراهم سازد. کلینی عظیم بعظمت آفرینندگی خود، نیک آگهی داشت، بر اساس این آگهی است که در کمال یقین در خطبه کافی شریف، آن را جامع فنون علم دین، و آثار صحیحه صادقین علیهم السلام اعلان داشته و دوام و ابدیّت آن را «الی انقضاء الدنیا» توصیف می نماید: «و قلت انّک تحبّ ان تکون عندک کتاب کاف یجمع [فیه] من جمیع فنون علم الدین ما یکتفی به المتعلّم و یرجع الیه المسترشد و یأخذ منه من یرید علم الدین و العمل به بالآثار الصحیحه عن الصادقین علیهم السلام و السنن القائمة التی علیها العمل و بها یؤدّی فرض الله عزّوجلّ و سنّة نبیّه صلی الله علیه و آله... و قد یسر الله و له الحمد تألیف ما سألت و ارجوا ان یکون بحیث توخیّت فمهما کان فیه من تقصیر فلم تقصر نیّتنا فی اهداء النصیحة اذ کانت واجبةً لاخواننا و اهل ملّتنا مع مارجونا ان نکون مشارکین لکلّ من اقتبس منه و عمل بما فیه فی دهرنا هذا و فی غاره الی انقضاء الدنیا اذا الرّب جلّ و عزّ واحدٌ و الرسول محمّد خاتم النبیین صلوات الله و سلامه علیه و آله واحدٌ، و الشریعة واحدة و حلال محّمد حلال و حرامه حرام الی یوم القیامه...» -گفتید: دوست دارید که نزدتان کتابی باشد، کافی جامع همه فنون علم دین، بگونه ای که متعلم و طالب رشد، بدان اکتفاء کند، و طالب علم و عمل از آن اخذ نماید، طالب علم و عمل به آثار صحیحه از ائمه صادقین علیهم السلام و روشها و سنن استواری که مبنای عمل است، که فرض الله عزّوجلّ و سنّت رسول الله (ص) بدینوسیله تأدیه می گردد... و خدایتعالی «که همه محامد از آنِ اوست» تألیف کتاب جامعی را خواسته بودید بر من آسان فرمودند، و امیدوارم مطابق خواسته تان باشد، چنانچه در آن کوتاهی ای مشهود گردد نیّت ما در اهداء نصیحت، نارسا نبوده زیرا نصیحت و خیرخواهی نسبت به برادران و همکیشانمان فریضه ای است بر عهده ما مضافاً بر این، امیدوارم، با هرکس که از این کتاب جامع بهره مند شود و بمضامین آن عمل کند چه در حال و چه در آینده «الی انقضاء الدنیا» شریک باشیم، چه پروردگار عزّوجلّ واحد، و رسول الله (ص) واحد، و شریعت واحد، و حلال محمد حلال و حرام او حرام است تا روز قیامت... این تعبیر چنانکه می بینید ضمانتنامه ای است از کلینی «ره» بر صحّت اخبار مندرج در کافی شریف و اینکه تکالیف الهی با عمل به آنها تأدیه می شود، چنان تعبیری که بی تردید بر ضمانت و عهده داری گوینده نسبت بصحّت صدور آثار مندرج در کتابش از ائمه معصومین علیهم السلام و مُجزی بودن عمل به آنها از عصر کلینی تا انقراض دنیا، دلالت دارد، بر پایه هایی استوار است از آنجمله آنکه در هنگام تألیف کتاب کافی، اصول مرقوم و محرّر بدست اصحاب ائمه علیهم السلام و کتابهایی که بعرض آنها رسیده بود، در نزد کلینی «ره» وجود داشت، زیرا تمام این مدارک و مستندات نزد ابی محمّد هرون بن موسی تَلّعُکْبُری «ره» که از شاگردان کلینی است موجود بوده است و بطرق کلینی آنها را روایت می نمود، چنانکه اکثر این اصول معتمده و کتب معروضه و اخبار ثقات نزد فقیه ثقه حمید بن زیاد نینوائی که از مشایخ کلینی است موجود بوده و شیخ الطائفه «ره» در فهرست که آنجناب را توثیق کرده می فرماید: «روی الاصول اکثرها له کتبٌ کثیرة علی عدد کتب الاصول...». (الفهرست طبع بیروت ص89) و از جمله ادلّه بر استواری تعبیر کلینی از جامع کافی، همانا وجود اعاظمی از تلامذه آنحضرت است که کافی را از محضرش تلقّی کرده و استنساخ نمودند و منتشر ساختند، و همه نسخه های بعدی به آنها منتهی می گردد، این اعاظم هریک خود حجّت الهی در حوزه خویش بوده اند و در میان آنان بعضی ها صاحب کرامت بارزند مانند جناب صفوانی، محمد بن احمد بن قضاعة بن صفوان بن مهران الجمال از اصحاب امام صادق و کاظم علیهما السلام، نجاشی درباره او می گوید: «شیخ الطائفه ثقة، فاضل. و کانت له منزلة من السلطان، کان اصلها انّه ناظر قاضی الموصل فی الامامة بین یدی ابن حمدان فانتهی القول بینهما الی ان قال للقاضی: تباهلنی؟ فوعده الی غد ثم حضر [وا] فباهله و جعل کفّه فی کفّه، ثم قاما من المجلس و کان القاضی یحضر دار الامیر ابن حمدان فی کل یوم، فتاخر ذلک الیوم و من غده فقال الامیر: اعرفوا خبر القاضی، فعاد الرسول فقال: انه منذقام من موضع المباهله حمّ و انتفخ الکفّ الذی مدّ للمباهله و قد اسودّت ثم مات من الغد فانتشر لابی عبدالله الصفوانی بهذا ذکر عند الملوک و حظی منهم و کانت له منزله...» (رجال النجاشی- طبع قم ص393) -جناب صفوانی شیخ طایفه امامیه، ثقه، فقیه، فاضل بوده اند در نزد سلطان وقت دارای منزلتی بودند، و سبب موقعیت وی نزد سلطان این بود که با قاضی موصل در مساله امامت در محضر امیر ابن حمدان مناظره کردند، کار منظاره بدانجا انجایمد که جناب صفوانی به وی پیشنهاد مباهله دادند قاضی قبول کردند که فردا بمباهله حاضر شوند، فردا در محضر امیر جهت مباهله حاضر شدند و مباهله انجام پذیرفت، و کف دست قاضی در کف دست صفوانی قرار داشت و هر دو از مجلس برخاستند و بیرون رفتند، و قاضی مزبور که هر روز به منزل امیر می آمد، آن روز و فردایش را حاضر نشدند، امیر دستور داد که از قاضی خبری بگیرند قاصد رفت و برگشت، گفت از هنگامی که قاضی از موضع مباهله برخاست مبتلا به تب شده اند و کفّی را که برای مباهله دراز کرده باد کرده و سیاه شده، سپس فردای روز استخبار مردند، و این کرامت صفوانی انتشار یافت... و نظیر آن ابوغالب احمد بن محمّد زراری که در زمان نیابت جناب شیخ ابی القاسم حسین بن روح التماس دعا از حضرت قائم علیه السلام در حلّ مشکل خود نمودند بدون آنکه مشکل را نام ببرند، توقیع شریف از ناحیه مقدسه بیرون آمد: «الزوج و الزوجه فاصلح الله ذات بینهما» که تفصیل آن را شیخ «ره» در کتاب الغیبه آورده (ص183). و از قوام مهم تضمین کلینی، صحت آثار و احادیث مندرج در کافی این امر است که ذکر می شود بلکه این امر از اهم پایه های تعهد او است، به این توضیح: کوچ کردن جهت تحصیل علوم و استماع احادیث و آثار از محدثین کبار و حفّاظ نامدار، امری بود رایج و دارج، شیفتگان آثار و اخبار نبوّت، رنج سفر و اقامت در بلاد غربت و هرجان از اهل و اولاد را بر خود هموار می کردند، که رؤساء احادیث و فقاهت و عقیدت را ملاقات کنند بر مزایایی از آنجمله علوّ اسناد دست یابند و حتی برای استماع یک حدیث از منبعی که نزدشان معتبر بوده، رحلاتی انجام می دادند، ابوداود در سنن خود خبری عجیب از مکحول فقیه اهل شام نقل می کند که گفته: «کنت عبدا بمصر لامرأة من بنی هذیل فاعتقتنی، فما خرجت من مصر و بها علم الا حویت علیه فیما أری ثم اتیت الحجاز فما خرجت منها و بها علم الا حویت علیه فیما اری ثم اتیت العراق... ثم اتیت الشام فغربلتها کل ذلک اسأل عن النفل فلم اجد احداً یخبرنی فیه بشیء حتی اتیت شیخا یقال له زیاد بن جاربة التمیمی فقلت له: هل سمعت فی النفل شیئاً؟ قال: نعم، سمعت حبیب بن مسلمة الفهری یقول: شهدت النبی صلی الله علیه و سلم نقل الربع فی البدأة و الثلث فی الرجعة». (ج3 ص80) -من در مصر برده زنی از قبیله بنی هذیل بودم، آزادم نمود، از مصر خارج نشدم مگر آنکه آنچه علم در آنجا بوده و مطلوبم بوده برگرفتم و همین طور که به حجاز و عراق سفر کردم علوم مطلومبم را تحصیل نمودم سپس به شام آمدم یان دیار را غربال نموده دانه های درشت علوم را برگرفتم در همه این رحلات از مساله «نقل: اجر و مزدی که رسول الله (ص) در مقابل عمل برای برخی از مجاهدین از غنیمت قرار می داد» پرسش می نمودم ولی کسی در این باره به من جوابی نمی داد تا اینکه شیخی که نامش زیادبن جاریه بود به من پاسخ داد که او از حبیب بن مسلمه فهری شنیده می گفت: من شاهد بودم که رسول الله (ص) یک چهارم غنیمت را به گروه اولی که به دارالحرب اعزام می شدند می داده و یک سوم آن را به گروه دوم که بعد از رجوع گروه اول اعزام به دار الحرب می شدند اعطاء می فرمودند. برای توضیح بیشتر به جواهر ج21 ص220 مراجعه شود. باری رحله و حلات برای درک حضور مشایخ حدیث و تحصیل مزایای مغبوط یک سنّت رایجی بوده ولی رحله و کوچ کردن جناب کلینی «قدّه» از ری و سکونتش در بغداد فقط به این انگیزه نبود این مرد هوشمند که بیش از هزار سال از بیت طیب الصلی از روستای کلین از منطقه «ری» با نبود امکانات کامل، با هوش سرشار موهوبی و همت بلند و مودت به آل البیت علیهم السلام و پارسایی کم نظیر مورد توجه امامیه گردید و مرجع شیعیان و چهره درخشان طایفه محقه در ری بودند، در شأن همت بلند آن نبوده که با امکان محاضره و دسترسی مداوم به نواب امام زمان علیه السلام در غیبت صغری مسامحه کند و از این هجرت الی الله تعالی که احیاء و ابقاء شریعت در آن بوده تکاسل ورزد. به یقین مهاجرت آن هوشمند برگزیده خدایتعالی به بغداد، به انگیزه دسترسی و محاضره با سفراء خاصه حضرت بقیة الله تعالی بوده، تا جامع کافی که در دست تألیف بوده در حریم اشراف آنان سلام الله علیهم که پرتو اشراف امام زمان عجل الله فرجه بوده، صبغه اعتبار نزد شیعه به خود گیرد ابوغالب زراری تلمیذ کلینی «ره» چنانکه شنیدی برای حل مشکل خانوادگی به بغداد می رود و بوسیله حضرت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح رضوان الله علیه از امام زمان علیه السلام تقاضای دعا برای حل مشکلش می کند و امام علیه السلام برای حل مشکل او دعا می فرمایند و در توقیع مرقوم می فرمایند! چطور حضرت کلینی استاد مثال زراری ها و صفوانی ها و عمانی ها برای تأمین چنین مقصدی خطیر که با سرنوشت امامیه مرتبط است به بغداد، نرود، و این آفرینش برجسته خویش را در حریم اشراف آن حضرت تکمیل نسازد و به آن حضرت عرضه ندارد! این دهقان پاک نژاد رازی خواهر زاده جناب «علان الکلینی» که با نبود امکانات و فقد اسباب کامل با اتکال به آستان حضرت مسبب الاسباب، آن همه امکانات آفرید و اسباب و وسائل مهیا ساخت امکان ارتباط به نواب عصر غیبت صغری و تشرف به خدمتشان و عرضه جزوه های جامع کافی به آنها همانند شمس فی رائعة النهار است معذلک آن بزرگوار در انجام این فریضه تعلل ورزد و کوتاهی کند! حاشا از چنین خیالی در باره این برگزیده خداوند منان، انسان هرچه هم دیرباور باشد با مطالعه احوال این نابغه رازی اطمینان حاصل می کند که عمده انگیزه آن بزرگوار در این مهاجرت، لقاء آن امناء الله تعالی و اتمام و انجام این مأموریت الهی در مرآی و منظر آنان و احیاناً عرضه کتاب کافی به آستان قدس حضرت خاتم الاوصیاء علیه و علیهم السلام بود چنانکه عرضه اصول و کتب احادیث بر ائمه پیش از آن حضرت، سنتی بوده معروف و معمول بها. ادامه دارد | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 71 |