تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,418 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,364 |
گفته ها و نوشته ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 116، مرداد 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفته ها و نوشته ها چو نیکو بنگری چو نیکو بنگری در ملک هستی به غیر از جلوه ایزد نبینی ز نابخرد جهان را روز تیره است نگر تا روی نابخرد نبینی دد و دیوند خود بینان مغرور همان بهتر که دیو و دد نبینی حقایق راز چشم دیگران بین که گرد خود بین شوی جز خود نبینی «ملک الشعرای بهار» دیو جانس و نقاش مرد نقاشی نزد دیوجانس که از فلاسفه و حکمای یونان است آمد و اظهار کرد که: فنّ نقاشی را ترک کرده و مشغول فرا گرفتن علم طب شده ام؛ آیا به نظر شما کدام بهتر است؟ دیوجانس حکیم گفت: ترک نمودن نقاشی و اختیار کردن علم طب، دلالت بر زیادتی عقل دارد به جهت آنکه خطائی که در تصویر واقع شود، هر چشم او را درک می کند ولی خطائی که در طب رُخ می دهد، خاک آن را می پوشاند! بهتر است... خفتن بهوش باش که حرف نگفتنی نجهد نه هر سخن که به خاطر رسد توان گفتن یکی زبان و دوگوش است اهل معنی را اشارتی به یکی گفتن و دو بشنفتن سخن چو سود ندارد نگفتنش اولی است که بهتر است ز بیداری عبث، خفتن «فیض کاشانی» چه سود؟ مرا گفتند جمعی مهربانان چو دیدندم ز غم در اضطرابی که خوش می باش کز دوران گیتی عمارت باز یابد هر خرابی کشیدم از جگر آهی و گفتم بدان صاحبدلان نیکو جوابی چه سود آنگه که ماهی مرده باشد که باز آید به جوی رفته آبی؟! «ابن یمین» شش جمله بر در بهشت امیر المؤمنین (ع) از حضرت رسول (ص) نقل کرد که حضرت فرمود: وارد بهشت شدم، دیدم بر درش این جمله ها با طلا نوشته شده است: 1- لااله الا الله- نیست خدایی جز الله. 2- محمد حبیب الله- محمد حبیب خدا است. 3- علی و لی الله- علی، ولی خدا است. 4- فاطمه امة الله- فاطمه کنیز خدا است. 5- الحسن و الحسین صفوة الله- حسن و حسین برگزیدگان خدایند. 6- علی مبغضیهم لعنة الله- بر دشمنان آنان لعنت و نفرین خدا. هویچ و بینائی چشم دانش آموزی از محصّل دیگری پرسید که: آیا این راست است که آب هویچ، قدرت بینایی چشم را زیاد می کند؟ - آری! - به چه دلیل؟ - به دلیل اینکه تا کنون دیده نشده است که هیچ خرگوشی عینک بزند! خودپرست یا ایزدپرست نه هر ایزد پرست، ایزد پرست است چو خود را قبله سازد، خود پرست است ز خود بگذشتن است ایزد پرستی ندارد روز باشب، هم نشستی خدا از بندگان آن را گزیند که در راه خدا، خود را نبیند «جامی» بحر و کشتی کسی را پرسیدند: چه نام داری؟ گفت: بحر. گفتند: پدرت چه نام داشت؟ گفت: فرات گفتند: پسرت؟ گفت: فیض گفتند: پس هرکه بخواهد با تو ملاقات کند، بایستی کشتی آماده سازد! سنّ هزار ساله! بزرگی را در مجلس حاکمی تعریف بسیار کردند و از فصاحت و بلاغت و فضائل و معانی او بسی شرح دادند، به مرتبه ای که شوق حاکه به لقای او از سرحدّ بیان تجاوز کرده به احضار او دستور داد. آن بزرگمرد که به مجلس حاکم درآمد، بعد از ادای سلام گفت که: حاکم را هزار سال بقا باد! حاکم گفت: اول بار سخنی محال گفتی و این از فضل تو عجب بود و از مثل تو غریب نمود. جواب داد که: حیات مردم نه همین در بقای بدن است. همه کس داند که نهایت بقای آدمی به هزار سال نرسد؛ اما چون نام نکو بعد از وفات، حیاتی دگر است، غرض من آن بود که آن جناب با دادخواهی و عدالت، رقم نیکنامش هزار سال بر صحیفه روزگار باقی ماند. کسی که شد به نام نیک مشهور پس از مرگش بزرگان زنده دانند ولی آن را که بد فعل است و بدنام اگرچه زنده باشد، مرده خوانند آواز خوان جمعی در مجلسی مهمان بودند و شب از نیمه هم گذشته بود. صاحب منزل از جوانی که شهرت به آواز خوانی و خوش صدائی داشت، در خواست کرد کمی آواز بخواند جوان با شرمساری عذر خواست و گفت: چون شب از نیمه گذشته است، ممکن است صدای من باعث ناراحتی و بیداری و شکایت همسایگان گردد! صاحب خانه گفت: اختیار دارید این چه حرفی است؟ سگ آنها هر شب تا صبح عوعو می کند ما حرفی نمی زنیم؛ اگر شما بخوانید، آنها چه حرفی خواهند داشت؟! خواص پنیر تهیدستی همسر خود را گفت: که قدری پنیر بیاور. زن گفت: چه چیز باعث شده که به فکر پنیر افتاده ای؟ گفت: خوردن پنیر چندین خاصیّت دارد، از جمله معده را قوّت می دهد، اشتها را زیاد می کند، و سوء هاضمه را از بین می برد. زن گفت: پنیر در منزل نداریم! مرد گفت: چه بهتر! چون پنیر معده را به فساد مبتلا می سازد، بن دندان را سُست می کند و حافظه را از بین می برد! زن گفت: از این دو قول مختلف، کدام را اختیار کنم؟ گفت: اگر در منزل پنیر باشد اولی و اگر نبود قول دوم را. علم و مردم دنیا حکیمی را گفتند: پندی ما را بیاموز گفت: مردم دنیا بر چهار گروه اند: 1- یکی آن است که داند و داند که دانا است، از وی دانش بیاموزید. 2- دیگر آن است که داند و نداند که دانا است؛ او فراموش کار است، یادش دهید. 3- و یکی آن است که نداند و داند که نداند، بیاموزیدش. 4- و یکی آن است که نداند و نداند که نداند، او جاهل است، از وی دوری کنید. آه از زبان مردم شیخ بهائی گوید: آدمی اگر پیامبر هم باشد، از زبان مردم آسوده نیست: اگر بسیار کار کند، می گویند: احمق است و اگر کم کار کند می گویند: تنبل است. اگر بخشش کند و مال خود را به دیگران ببخشد می گویند: افراط می کند؛ اگر جمع گر باشد و خیرش به کسی نرسد می گویند: بخیل است و کسی از خیرش بهره ای نمی برد. اگر ساکت و خاموش بماند می گویند: لال است؛ اگر زبان آوری کند، می گویند: ورّاج و پرگو است. اگر روزه بدارد و شبها نماز بخواند می گویند: ریا کار است و اگر نکند می گویند: کافر و بی دین است. لذا هرگز نباید به مدح و ثنا و سعایت مردم اعتنا کرد و جز خداوند نباید از کسی ترسید. شهادت دو کبک دمیری در حیاة الحیوان گوید: یکی از رؤسای قبائل روزی بر سفره امیری نشسته بود. قضا را دو کبک بریان بر سفره نهاده بودند. همین که چشم مرد به آن دو کبک بریان افتاد، خندید. امیر از سبب خنده اش پرسید. گفت: در آغاز جوانی روزی بر تاجری راه بریدم و ضمن گرفتن تمام اموالش، خواستم سر او را از بدن جدا کنم، در همان حال دو کبک روی کوه نشسته بودند. هنگامی که تاجر دانست که او را خواهم کشت، رو به دو کبکی کرد که بر روی کوه نشسته بودند و گفت: ای کبکها! شاهد باشید که این مرد قاتل من است. اکنون که این کبکها را دیدم، حماقت آن مرد به خاطرم آمد، خنده ام گرفت! امیر گفت: آن دو کبک شهادتشان را دادند. سپس دستور داد در همان مجلس گردن او را زدند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 83 |