تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,354 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,303 |
شمّه ای از ابعاد تربیتی نماز | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 116، مرداد 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت چهارم حجة الاسلام رحیمیان شمّه ای از ابعاد تربیتی نماز گستره عبادت به هر حال آنگاه که با شکوفایی استعدادهای ویژه و فطریات و رسیدن به معرفت حق عنصر عبودیت و خشوع در درون انسان شکل گرفت و پرستش و بندگی حق به صورت ملکه ای راسخ و پایدار روان او را در برگرفت. این شاکله درونی منشاء شکل گیری شخصیت برونی وی می شود و تمام رفتارها و شئون زندگی او در یک جهت گیری کلی منبعث از ملکه عبودیت شده و نه فقط اعمال عبادی مورد امر خدا که تمام کارها و امور زندگی او مصادیق عبادت می شوند: «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی، لله رب العالمین». (انعام/162) -همانا نماز، عبادتها، «زندگی» و مرگ من برای «الله» پروردگار عالمیان است. در چنین مرحله ای است که انسان در جایگاه واقعی خود قرار گرفته و به فلسفه، خلقت خویش دست یافته است و هماهنگ با مجموعه هستی که مسخّر امر و تسبیح گوی اویند. آزادانه و آگاهانه راه او راکه راه کمال خویش است برگزیده و اراده خود را فانی در اراده او کرده و تمام زندگی و لحظه، لحظه های حیات خویش را در راستای تقرب و رهسپردن به سوی او قرار داده است چنین انسانی خود را از الله دانسته «اناالله» و با پیوند و تعلق به عز قدس ربوبیش به «نفس مطمئنه» دست یافته و ندای: «ارجعی الی ربک» را لبیک گفته و با رضامندی به کاروان بندگان ویژه اش پیوسته و با آهنگ «انا الیه راجعون» رو به سوی او نهاده است. انسانی که خدا را هدف نهائی و مبداء و منتهای سیر هستی خویش و پرستش و عبودیت او را راه مستقیم زندگی واقعی برای تقرّب به او یافت، بسان مسافری است که با عزم قاطع و اراده استوار در مسیری صحیح به سوی مقصدی روشن که همه چیز او و سرنوشت او، بستگی به رسیدن به آن مقصد دارد در حرکت است. چنین مسافری با فرض آن که مقصد دور و فرصت محدود است هرگز لحظه ای آرام ندارد و کمترین فرصت را از دست نمی دهد و اگر از باب مثال در پمپ بنزین یا مسافرخانه و استراحتگاه موقتی توقف می کند و اگر غذا می خورد. اولا در هیچ حال از مقصد غافل نمی شود و ثانیا فقط به انجام کارهایی اکتفا می کند که برای ادامه سیر ضروری است و طبعاً از هرگونه کاری که ولو به طور غیر مستقیم در روند حرکت اصلی او تأثیری مثبت نداشته باشد تا چه رسد به اموری که او را از مقصد غافل و یا از حرکت به سوی مقصد باز دارد، شدیداً اجتناب می ورزد. و بدین گونه انسانی که به «صراط مستقیم» راه یافته و خود را در این راه مسافر و مهاجر الی الله می داند. باید با سرعت و سبقت این راه را طی کند. و نه آنکه نعمتهای مادی خداوند و غرایز و شئون معیشت و زندگی جسمانی برای او موجب سقوط و هلاک و یا عامل غفلت و باز دارنده سیر الی الله نمی شود بلکه با زیرکی و دور اندیشی و همت بلند و نیت متعالی خود بدون تفویت و تفریط در آنها که خلاف دستور الهی است، همه آنها را نیز در خدمت سیر الی الله و در جهت اطاعت از او قرار داده و بدین ترتیب تمام این امور را به متن حرکت الهی خویش سوق می دهد و آنها را به عبادت تبدیل می کند. چنین انسانی حتی اگر بیل می زند قصدش فقط پول درآوردن و حداکثر سیر کردن شکم نیست بلکه او کار می کند برای اطاعت از خداوندی که کَلّ و بار بر دوش دیگران بودن و یا تنبلی و بیکاری و گرسنگی خوردن را نهی فرموده و طلب رزق حلال را برای تأمین معاش خود و افراد تحت تکفل واجب فرموده است. و در مرتبه ای بالاتر باز معاش خود و افراد تحت تکفل واجب فرموده است. و در مرتبه ای بالاتر باز معاش و معیشت را هدف نهائی ندانسته و زنده ماندن و کل زندگی را کشتگاه آخرت و معبر سیر و صعود به بهشت طاعت و رضای معبود می داند و «حیات» را «لله رب العالمین» می خواهد و اگر در پی سلامت و قدرت جسم است به منظور به کار گرفتن در طاعت او است: «قوّ علی خدمتک جوارحی» (دعای کمیل) و در این راستا با بیلی که بر زمین می زند تولید و خودکفایی و رفع نیازهای جامعه اسلامی و قطع وابستگی به بیگانگان را مدّنظر قرار می دهد و بالاخره چنین فردی در کنار مجاهدان فی سبیل الله قرار می گیرد و به فرموده امام صادق (ع): «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله» (وسائل الشیعه/ کتاب التجاره/ 22). -کسی که برای تأمین زندگی عائله خویش زحمت می کشد همانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند. و در پرتو عبودیت حق و نیت و آهنگ خدائی و برای خدا بودن و به سوی او شدن است که می بینیم گذشته از آنکه هیچ گونه عمل خلافی از انسان سر نمی زند و گذشته از آن هرگونه عملی که انسان انجام می دهد از اتقان و استحکام و سلامت ظاهری برخوردار است، حقیقت آن نیز دگرگون شده و از یک عمل فیزیکی مرده و بی روح به عملی زنده و پایدار و جاوید تبدیل می گردد. و آنچه متأسفانه در جوامع اسلامی می بینم که با غلبه فرهنگ تقلب و تزویر و سرهم بندی در کارها و حرفه ها و صنایع کمتر اثری از اتقان و استحکام و بهبود کیفی وجود دارد به خاطر آن است که نه عقل معاش داریم و نه خوف از معاد! غرائز و نعمتهای مادی برای مرگ یا زندگی؟ معلوم است که مجموعه غرائز و اعضاء و حواس ظاهری انسان لازمه ضروری برای بقای انسان است و انسان در صورت زنده بودن است که می تواند در جهت تکامل معنوی و سیر الی الله گام بردارد و به تعبیر دیگر غرائز برای زنده بودن است نه زنده بودن برای غرائز و باز از آنجا که زنده ماندنی که پایان آن مرگ است نیز به نوبه خود نمی تواند هدف باشد پس از آن زندگی هم مقدمه است برای زندگی جاودانه آخرت بنابراین رسیدن به سعادت پایدار و بهشت جاودانی، جز از طریق پرستش حق و عبور صحیح از معبر زندگی دنیا امکان پذیر نیست. و زندگی در این دنیا که یک روی سکه آن مجموعه جسم و قوای جسمانی و غرائز حیوانی است آنگاه منطبق با حکمت خود می باشند که از دیگر سو همه آنها در راستا و در خدمت حیات انسانی یعنی پرستش حق قرار گیرند. در مثالی نازل منزلی را در نظر می گیریم با اطاقهای متعدد و سرویس کامل و آشپزخانه با همه وسائل و ابزار و لوازم مورد نیاز برای آنکه در خدمت زندگی صاحب آن باشد فراهم شده است در عین حال ممکن است صاحبخانه ای از روی بیخردی برعکس عمل کند و به جای این که خانه در خدمت زندگی او باشد زندگی خود را صرفا در خدمت خانه قرار دهد و بدتر آن که این انسان در اثر جنون ممکن است با استفاده نابجا از جزئی ترین وسایل خانه «خودکشی» کند و زندگی و هستی خویش را خاکستر کند. اگر در آشپزخانه کبریت و نفت و گاز فراهم شده برای پختن غذا است و غذا برای خوردن و خوردن برای زنده ماندن است حال اگر دیوانه ای نفت را بر لباس و اندام خود یا وسائل خانه بریزد و بر آن کبریت کشد و خود و هستی خود را در آتش بسوزاند، خدشه ای بر حکمت وجود نفت و کبریت در آشپزخانه وارد نمی شود و نه کبریت و نفت تقصیری دارند و نه آن کس که آنها را فراهم کرده است. در خانه وجود انسان نیز مجموعه ای از اجزاء و اعضاء و لوازم و ضروریات زندگی تعبیه شده است که نمونه آن شهوت جنسی است که برای تشکیل خانواده و بقاء نسل می باشد حال اگر انسانی به جای آنکه از این نیرو در جای خود و در حد معقول و مشروع و در چهارچوبی که آفریدگار انسان مشخص کرده استفاده کند، بیش از حد در تنور شهوت بدمد و خود و دیگران را در شعله های مهار گسیخته آتش آن بسوزاند و خانه زندگی را به باد فنا دهد یا آن که به طور کلی این غریزه را در خود خاموش کند، در حقیقت چنین انسانی خود بر خود ظلم روا داشته است نه خداوند حکیمی که این نیرو را بر حسب حکمت بالغه اش در نوع انسانی قرار داده است: «فما کان الله لیظلمهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون» (توبه/70) خدا هیچ ستمی به آنها نکرد بلکه آنها خود به خودشان ستم کردند. و همچنین اگر احساس گرسنگی و تشنگی و غذا و آب و دستگاه هایی که در این رابطه در بدن تعبیه شده اند، نبود زندگی ممکن نبود همانگونه که اگر در کاربرد هریک از این امور توازن و اعتدال رعایت نشود و افراط و تفریطی بر آنها عارض شود باز هم حیات و زندگی دچار اختلال می شود اگر آب که مایه حیات است نبود یا بود، ولی احساس احساس تشنگی نبود، و اصلاً مورد استفاده قرار نمی گرفت زندگی ممکن نبود همان طور که اگر بیش از حد نوشیده شود انسان را خفه و شکمش را منفجر می کند و باز نتیجه مرگ است. پس افراط و تفریط در کاربرد هریک از این امور که لازمه حیات است آن را به ضد خود تبدیل می کند و به جای زندگی مرگ مادی و به طریق اولی مرگ معنوی را موجب می شود و انسان را در ردیف چهارپایان و بدتر از آنها قرار می دهد و این درحالی است که رعایت اعتدال و عمل به مقررات وحی و دستورات آفریدگار و جهت دادن نعمتهای مادی در راستای هدف نهائی از خلقت انسان یعنی پرستش حق استفاده از آنها نیز به عبادت و در مجرای تکامل معنوی انسان قرار می گیرند. و از باب مثال همان کاربرد شهوت جنسی که حیوانی ترین غریزه است و با خروج از محدوده مقررات شرعی، به گناه کبیره و حد تازیانه و حتای سنگسار منجر می شود اگر در چهارچوب تشریع که منطبق با قوانین و نیازهای تکوینی است به عنوان ازدواج شرعی مورد استفاده قرار گیرد عنوان عبادت به خود گرفته و زمینه را برای دینداری و سیر انسان در مسیر عبودیت حق همواره ساخته و به تعبیر پیامبر اکرم (ص): موجب احراز نصف و حتی دوسوم دین انسان می شود (من تزوج فقد احرز نصف دینه او ثلثاه). و همان گونه که قبلا اشاره شد، استفاده صحیح و مشروع از این غریزه حیوان گذشته از آن که هدف بقای نسل و تشکیل خانواده را تأمین می کند به عنوان هسته اصلی شکل گیری صفت عالی و معنوی «عفّت» در روان انسان می شود. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 80 |