تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,295 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,220 |
نقض عهد و قطع رحم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 121، دی 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره رعد نقض عهد و قطع رحم آیة الله جوادی املی «والذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمرالله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض، أولئک لهم اللعنة ولهم سوء الدار» (سوره رعد- آیه 25) آنانکه عهد خدا را پس از پیمان بستن، میشکنند و آنچه را که خدای سبحان امر به وصل و پیوند کرده، قطع مینمایند، و باعث فساد در زمیناند، کیفر آنها لعن خدا و بدی دار آخرت است. در این آیه بحث در دو مقام خواهد بود: 1- مقام سیئات 2-مقام کیفر آنها اولین سیئهای که در مقام سیئات بحث کرده است شکستن پیمان الهی است. وقتی انسان ایمان آورد، و با لسان عقل و وحی، با خدای خود پیمان بست، و این پیمان را محکم نمود، به هیچ وجه نباید آن پیمان را بشکند. بهرحال، خدای سبحان در یک موطن از انسانها تعهد گرفته یا از روی فطرت و یا از روی لسان عقل. میفرماید: «الم اعهد الیکم یا بنی آدم»[1] آیا با شما عهد نبستم ای فرزندان آدم. و این تعهد گرفتن یا درآن موطن است که ذریه است «واذا اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم»[2] و یا قبل از ولادت در این عالم است، یا به لسان عقل است و یا به لسان فطرت پس چه انسانی که اول ایمان بیاورد، سپس مرتد شود و چه انسانی که مرتد فطری باشد یا ملی، در هر دو حال یک موطنی داشته که در آن موطن، به خدای خود تعهد سپرده است، و اگر کاهلی کرد، این تعهد الهی را بعد از میثاق بستن، نقض کرده است. موارد نقض عهد در قرآن خداوند در مورد نقض عهد، در چند جای قرآن تکیه کرده است. در سوره بقره، آیه 27، که فاسقین کسانی هستند که عهد خدا را پس از بستن میثاق،میشکنند و آنچه را خدا امر به وصلش کرده قطع میکنند و فساد در زمین میکنند، و آنان زیانکارانند. «الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض، أولئک هم الخاسرون» این ایه، در مقام اول، با آیه سوره رعد، یک مطلب را میرساند ولی در مقام ثانی بحث، که عبارت از کیفر باشد، بین این آیه و آن آیه تفاوت است اینجامیفرماید: «اولئک هم الخاسرون» و در آنجا میفرماید: «اولئک لهم اللعنة ولهم سوء الدار» در سوره نحل، این معنی بالسان دیگری ذکر شده است: میفرماید: «واوفوا بعدالله اذا عاهدتم ولاتنقضوا الأیمان بعد توکیدها، وقد جعل الله علیکم کفیلا»[3] و چون عهدی با خدا بستید، به آن عهد وفادار باشید و سوگندهای خود را پس از تأکید و تثبیت مشکنید چرا که خدا را بر خود گواه گرفتهاید. بزرگان یک رساله مینوشتند به نام «رساله عهد» که تعهدات خود را دربرابر خدای سبحان، بیان میکردند و بعضی از سنن را هم در رسالهشان ذکر میکردند که غافل نشوند. وقتی عوامل غفلت از انسان گرفته شود،عهد و پیمانش به یادش میآید: «دعوالله مخلصین له الدین»[4]. پس آنجا که میفرماید: «ولا تنقضوا الایمان بعد توکیدها» بدین معنی است که اگر تعهد سپردی، یعنی طنابی یک طرفش بدست خدا است و طرف دیگرش بدست شما، اگر به آن اعتصام کردی و اگر آن را گرفتی، گرفتن طناب کافی نیست. گرفتن طناب برای این است که انسان بهمراه آن، بالا برود. اعتصام به طناب یعنی باید طناب بگونهای محکم باشد که عاصم انسان باشد و او را از افتادن در خطرها و فسادها محفوظ بدارد. این طناب، طنابی است محکم که یک طرفش در دست بندگان است و طرف دیگرش در اختیار قدیر محض است وبندگان باید این طناب را بگیرند و از این طبیعت بجهند که آسیب نبینند برای اینکه این دار دنیا جائی است که از هر طرفش، بلاها فرا گرفته است. «داربالبلاء محفوفة»[5]. پس اگر کسی خواست معصوم بماند، باید این طناب را بگیرد که بالا برود، نه بگیرد و تماشا کند. اگر گفته شد «واعتصموا بحبل الله»[6]، این حبل شما را تا به لقاءالله میرساند. هر چه انسان این حبل را بگیرد و درباره او بیاندیشد، هم از نظر علم و معرفت جا دارد و هم از نظر عمل صالح. این را باید بگیرد وبالا برود که اعتصام بحبل الله محقق گردد. حال اگر این حبل را پس از اینکه اخذ کرد و معتصم به آن شد، دوباره پنبه کند، میشود مانند آن زن حمقاء و ابلهی که از صبح تا ظهر با سایر کارگران، نخها را میرشت و آن پنبهها را به صورت رشته درمیاورد، سپس رشته را پنبه میکرد، که این به عنوان یک مثل در حجاز معروف بود و قران به اشاره کرده است. در دنباله همان آیه سوره نحل میفرماید: «ولاتکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا» اول غزل میکرد و می رشت، بعدا رشتهها را پنبه میکرد. بنابراین، در این آیه میفرماید که کارتان را هدر ندهید، مثل آن زنی نباشد که رشته را پنبه میکرد: «تتخذون أیمانکم دخلا بینکم ان تکون امة هی أربی من أمة» و تمام تلاشتان این باشد که سوگندها را ابراز درآمد قرار دهید و هدفتان این باشد که جامعهای از جامعه دیگر برجستهتر (ومثلا سرمایهدارتر) باشد. پس این نقض عهد و نقض میثاق، پس از بستن، جزء سیرههای عملی کفار و منافقین خواهد بود. موارد قطع ما امرالله کار دیگری که پیمان شکنان میکنند، این است که آنچه خداوند امر به وصلش کرده،قطع مینمایند. چنین انسانی که پیمان خدا را میشکند و فساد در زمین روا میدارد، در سه مورد از مواردی که خداوند امر به وصل کرده، قطع میکند: 1- در درون محیط خانوادگی، میکوشد روابط خانوادگی را قطع کند، در حالی که خداوند امر به صله رحم کرده است. 2- انسان موظف است در جامعهای که زندگی میکند، از آن جامعه فاصله نگیرد و همگام با جامعه حرکت کند و روابط خود را با آن حفظ کند و چنین شخصی آن روابط را بهم میزند و قطع میکند. 3- انسان وظیفه دارد از امت واحده اسلامی فاصله نگیرد و چنین شخصی، امت واحد را میخواهد بهم بزند و در میان آنان اختلاف ایجاد کنند. و نمونهای از آن قطع رابطه با امت اسلامی، شرکت نکردن در نماز جماعت و نماز جمعه و حضور با مسلمانان در روز حج اکبر است. بنابراین وقتی سخن از صله رحم است، منحصر نمیشود به یک خانواده چرا که تمام مؤمنین در حکم یک خانوادهاند «انما المؤمنون اخوة» و در تمام موارد صله رحم میطلبد لذا وقتی مرحوم کلینی رضوان الله علیه در باب «قطیعة الرحم» روایاتی را نقل میکند، چند روایت را ذکر مینماید که از آنها چنین استفاده میشود که اصل اختلاف بد است، نه اینکه تنها انسان نباید با اعضای خانواده خویش اختلاف نداشته باشد. روایتی را امام صادق(ع) از حضرت رسول (ص) نقل میکند که فرموده: «ایاکم والتباغض فإنها الحالقة ولا اعنی حالقة الشعر ولکن حالقة الدین»[7] از بغضاء و دشمنی بپرهیزند، برای اینکه دشمنی، بنیاد برافکن است و «حالقه» میباشد،و مقصودم از حالقه، چیزی نیست که موی سر را میتراشد بلکه دینتان را میتراشد (و چیزی برایتان نمیگذرد) همین مضمون را حضرت امیر علیهالسلام در نهج البلاغه میفرماید: «ولاتباغضوا فانها الحالقة»[8] دشمنی و اختلاف با هم نکنید، که این اختلاف،دین را از بین می برد. یعنی اینچنین نیست که اختلاف میان امت واحده اسلامی، در حد ضرر مالی خالصه شود بلکه هوای نفس، تمام شالوده امت اسلامی را از هم میپاشد و چیزی برای این مردم باقی نمیگذارد. پس اگر کسی کاری کرد ک این امت واحده، قطعه قطعه شود مشمول این روایت میشود. خداوند میفرماید: «ان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون و تقطعوا أمرهم بینهم کل الینا راجعون»[9] این امت شما، امت واحده است و من پرودگارتان هستم، پس مرا عبادت کنید. ولی آنها هر یک به امری پیوستند (و امر خود را که وحدت بود، قطع نمودند) و بهرحال به سوی ما باز میگردند (و ما کیفر این تقطیع را آنجا خواهیم داد) و در جای دیگر میفرماید: «و ان هذه امتکم امة واحدة وأنا ربکم فاتقون فتقطعوا أمرهم بینهم، زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون» اینها برای خود ملل و نحلی تهیه کردهاند و هر کدام به یک امر پیوستند و به آن خوشحال شدند و خود را سعادتمند میدانند، در حالی که سخن از پرستش خدا و تقوای الهی و ترک هر چه غیرخدا است میباشد پس این هم تقطیع ما امر الله به أن یوصل است. اگر حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «الزموا السواد الاعظم فإن یدالله مع الجماعة»[10] منظور از سواد اعظم، همین امت اسلامی است، زیرا در ذیل روایت میفرماید دست خدا با جماعت است یعنی با امت اسلامی است. کیفر قطع در مقام دوم که بحث از کیفر است میفرماید: «اولئک لهم اللعنة ولهم سوء الدار» نفرین خدا بر آنان باد و منزلگاهی بد در انتظارشان است. این هشداری است به رسول الله که با کفار، عهد و پیمان نسپارید برای اینکه هر سال که با آنها تعهدی میسپارید خیانت میکنند و به عهدشان وفادار نیستند. در سوره مبارکه انفال میفرماید که اعتباری به تعهد اینان نیست زیرا امسال تعهد میسپارند وسال بعد نقض میکنند. امسال آتش بس میدهند و سال بعد نقض میکنند. امروز داعیه وحدت و یگانگی دارند، فردا نقض میکنند. «ینقضون عهدهم فی کل مرة»[11]. کسی که به میدأی معتقد نیست و دنیا را آخرین منزلگاه خویش میداند، اعتباری به تعهد و پیمانش نمیباشد، پس اگر هم پیمان ببندد،فورا آن را نقض کرده و میشکند. امام سجاد(ع) به پسرش وصیت میکند، میفرماید: «ایاک و مصاحبة القاطع لرحمه، فإنی وجدته ملعونا فی کتاب الله»[12] زنهار از دوستی با کسی که رحامت را رعایت نمیکند، زیرا من دیدم که خدای سبحان او را در قرآن لعن و نفرین کرده است. و اگر قطع رحم در محدوده خانواده، باعث لعن الهی بشود قطعا رحم بمعنای وسیع و گستردهاش که امت اسلامی را شامل میشود،قطع آن به تحقیق باعث لعنت و نفرین حق تعالی است. گاهی ممکن است انسان، حقوق بستگان نزدیک خود را مراعات نکند، یک حد از لعنت،دامنگیرش میشود ولی وقتی امت اسلامی را به اختلاف و دودستگی بکشاند، لعنت سنگینتری دامنگیرش میشود. و لعنتی که در دنیا دامنگیرشان میشود، به این معنا است که از رحمت خاصه خدا محروم میشوند. در سوره مبارکه «محمد» صلی الله علیه وآله میفرماید: «اولئک الذین لعنهم الله» آنان را خداوند لعن کرده است. لعن به چه معنا است؟ «فأصمهم وأعم أبصارهم»[13] آنان را کر و کور کرده است که همه حرفهای عالم را میشنوند جز سخن وحی را،و همه چیزها را میبینند جز دین حق را، یعنی انسانی که توفیق نداشته باشد که کتابهای دینی را مطالعه کند و سخنان دین را بشنود، معلوم میشود کر است انسان اگر توفیق نداشته باشد که از چنان دید و بصیرتی برخوردار باشد که اسرار عالم را ببیند، معلوم میشود کور است. پس اگر کسی در خود احساس کرد که گوشش به حق بدهکار نیست، بداند که ملعون و نفرین شده است و اگر کسی در خود احساس کرد که چشمش حق را نمیبیند، بداند که ملعون است. ادامه دارد کسی را تحقیر نکنید پیامبر گرامی السلامی(ص): «لاتحقرن احدا من المسلمین فان صغیرهم عندالله کبیر». (مجموعه ورام ج 1 ص 31) هیچیک از مسلمین را تحقیر نکنید و کوچک نشمارید زیرا مسلمانی که درنظر شما کوچک است نزد خداوند بزرگ است.
[1] - سوره یس آیه 60 [2] - سوره اعراف- آیه 172 [3] - سوره نحل آیه 91 [4] - سوره یونس- آیه 22 [5] - روایت از امیرالمؤمنین نهج البلاغه خطبه 226، بحارالانوار ج 73 ص 82 [6] - سوره آل عمران- آیه 103 [7] - کافی- ج2 ص 346 [8] - نهج البلاغه خطبه 86 [9] - سوره انبیا- آیه 92 و 93 [10] - نهج البلاغه- خطبه 127 [11] - سوره انفال- آیه 56 [12] - تحف العقول- ص 202 [13] - سوره محمد- آیه 22 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 524 |