تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,241 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,148 |
پرسشها و پاسخها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 121، دی 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پرسشها و پاسخها س1: طبق عقیده ما خداوند عالم است به همه چیز و میداند که انسان یا اعمال نیک انجام میدهد و یا مرتکب اعمال زشت میشود که در نتیجه یکی خوب و دیگری بد میشود. سؤال این استکه چرا خداوندبدان را خلق کرد؟ آیا یکی را خوب قرار دادن و دیگری را بد خلاف عدالت نیست؟ ج: خداوند انسان را بد نیافریده است بلکه همه را با استعداد خوب شدن و بد شدن افردیده است. او با اختیار خود راه خوب یا راه بد را میرود. البته استعدادهای انسانها مختلف است دست تقدیر بعضی را در خانهای پر از ایمان قرار داده و بعضی را در خانهای پر از شرک و گناه،بعضی را با عوامل ارثی کفر انگیز و ژنهای حامل اوصاف زشت و ناپسند نیاکان و بعضی را با عوامل ارثی ایمانز و ژنهای حامل بهترین سجایای انسانی، بعضی را در محیط و جامعهای پر از ظلم و تباهی و بعضی را در جامعهای پر از عدل و ایمان، بعضی را در دروان جاهلیت سیاه و طاغوت و سلطه ستمگران و بعضی را در دوران نبوت یا امامت و ولایت و ولایت پاکان و پرهیزگاران، بعضی بر سر راه خود ناخواسته برخورد با افراد گمراه و گمراه کننده و هزارن عوامل گمراهی دیگر میکنند و بعضی بر سر راه پرپیچ و خم زندگی با عواملی روشنگر و افرادی راهنماو دلسوز برخورد مینمایند. طبیعی است این گونه عوامل خواسته یا ناخواسته در انتخاب راه تأثیر دارد ولی انسان با این همه عوامل دست و پا گیر با اختیار راه خوب یا بد را انتخاب میکند و هرگز به سوی آن سوق داده نمیشود انسان در خود با همه این عوامل احساس اختیار میکند و نیرویی را در خو میبیند که میتواند همه این عوامل را خنثی نماید. و فرق واضح و روشنی میان حرکتهای ناخواسته بدن و حرکتهای ارادی آن دیده میشود. و لذا انسان خود و دیگران را هرگز برکارهای غیر ارادی ملامت نمیکند و برکارهای ارادی ناروا ملامت مینماید و احساس شرمندگی میکند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این عوامل علت تامه خوبی و بدی انسان نیستند بلکه فقط مقتضی میباشند. ولذا میبینیم دو برادر در شرایط کاملا یکسان یا حداقل مشابه مسیرهای متناقض و متضادی را انتخاب میکنند بلکه میبینیم فرزند یک مجتهد بلکه امام و پیغمبر از راه پدر منحرف میشود و با این که پیغمبری مانند حضرت نوح(ع) بدون شک با استفاده از وحی الهی بهترین راه ترتیب را انتخاب کرده و عواملی از قبیل خوراک حرام و سایر عواملی که مقتضی بدی است در خانه آن حضرت وجود نداشته است در عین حال فرزند ایشان با آن همه معجزات و با اینکه راه کاملا روشن بود با سوء اختیار خویش راه کفار را در پیش گرفت. و از سوی دیگر افراد زیادی دیده میشوند که در خانه شرک و کفر تربیت شدهاند ولی از بهترین مؤمنان و فداکاران در راه خدا به حساب میآیند نمونههای هر دو نوع در دورانهای مختلف فراوان است. و ما در همین زمان نیز نمونههای بسیاری از هر دو گونه انسان سراغ داریم که واقعا مایه عبرت و موجب تحیر است. بنابراین منحرف شدن انسان به دست خود او است خداوند انسان را منحرف نمیکند و منحرف نمیآفریند. پس نباید سؤال را از بعد عدالت خداوند مطرح ساخت و اما اگر سؤال را چنین مطرح کنیم: خداوند که میداند این انسان منحرف خواهد شد چرا او را میآفریند و به وجود میآورد؟ در واقع میخواهیم بگوئیم بجا است که خداوند فقط انسانهایی راخلق نماید که میداند در آینده راه راست را انتخاب خواهند کرد. ولی این سخن در صورتی صحیح است که تقوای پرهیزکاران و عبادت درستکاران برای خداوند سودی در بر داشته باشد و زشتی و پلیدی بزهکاران و ستم ستمکاران برای او ضرری داشته باشد حال آنکه چنین نیست. اگر همه عالم کافر گردند ذرهای از قدرت و خداوندی او کاسته نخواهد شد و برای او هیچ تفاوتی ندارد و اگر همه مؤمن و عابد باشند به او سودی نخواهد رسید. این نکته را در جای دیگر و در پاسخ به سؤالی دیگر بیشتر توضیح خواهیم داد انشاء الله. س2: ما معتقدیم که پیغمبران و ائمه علیهم السلا معصوماند و گناه و خطا در کار آنان نیست پس چرا حضرت آدم علیه السلام مرتکب خطا و یا گناه شد و با فریب و وسوسه شیطان گندم را خورد و از بهشت اخراج گردید؟ ج: این سؤال را اگر به همین سادگی مطرح کنیم پاسخ آن نیز بسیار ساده است. انبیاء و ائمه علیهم السلام از گناه معصوماند گناه یعنی مخالفت اوامر ونواهی مولوی خداوند. توضحی آن که فرمان هر فرماندهندهای دو گونه است: مولوی و ارشادی. فرمان مولوی آن گونه فرمانی است که تهدید به عقوبت و خشم و رانده شدن از درگاه قرب را در بر دارد. مثلا فرمان نماز و روزه و انجام سایر واجبات و ترک محرمات در خود مفهومی دارد که اگر چنین نکردی عقاب خواهی شد یامورد خشم قرار خواهی گرفت و از همین قبیل است قوانین دولتی که قوانین جزائی را در پی دارد. و اما فرمان ارشادی دستوراتی است که به نفع انسان صادر میشود و آن چه در پی دارد فقط از دست دادن منعفت و مصلحت یا ابتلاء به مفسده و ناگواری است ولی موجب خشم فرماندهنده نیست واز این قبیل است دستورات پزشک و هر مشاور خیراندیش و همچنین اعلامیههایی که دولت برای بهتر شدن وضع بهداشت و صنعت و تجارت و کشاورزی صادر میکند. گناه مخالفت فرمانهای مولوی است که در پی آن خشم و عقوبت خداوند است گرچه در آنها نیز مصلحت و مفسده وجود داشته باشد و اما مخالفت فرمانهای ارشادی فقط موجب از دست دادن منفعت و گرفتار شدن به مفسده است ولی موجب خشم خداوند نیست معمولا این گونه فرمانها را با ذکر مصلحت و مفسدهای که در پی آن است اعلام میکنند. چنین کن تا چنان شود یا چنان نشود. ولی فرمانهای مولوی لازم نیست با ذکر مصلحت و مفسده آن باشد بلکه شاید صحیح باشد اگر بگوئیم که لازم نیست در آن مصلحت و مفسدهای زاید بر اصل اطاعت و معصیت باشد خداوند آن گاه که حضرت آدم علیهالسلام و همسرش را از درخت ممنوعه نهی فرمود علت آن را نیز اعلام نمود. وبه آنها اخطار کرد که اگر از آن بخورند نتیجه آن از دست دادن ان همه نعمت است و گرفتار شدن به این همه ابتلا ولی این کار گناه نیست و موجب خشم خداوند نمیباشد. ضمنا معلوم نسیت آن درخت ممنوعه چه بوده است و آن چه مشهور است که آن گندم بوده با ظاهر قرآن مطابق نیست زیرا گندم را درخت نمیگویند و در قرآن از آن به درخت یاد شده است. واما اگر این مطلب را بخواهیم دقیقتر بررسی کنیم گرچه از عهده ما خارج است حداقل به این نتیجه خواهیم رسید که این داستان به این سادگی که ما میپنداریم نیست واصولا با معیارهای ما قابل سنجش نمیباشد. این مسأله حکایت از واقعیت بسیار عمیق و اساسی در نهاد انسان دارد که خداوند آن را به این صورت داستان مانند بیان فرموده است و بعید نیست که همه اینها کنایه از یک واقعیت تکوینی باشد. از آیه «انی جاعل فی الارض خلیفة» که قبل از آفرینش انسان صادر شده است استفاده میشود که اصولا انسان برای این زمین و همین تنگنای طبیعت آفریده شده است ولی نمیدانم بر اساس چه سنت و قانونی خداوند گویا خواسته است که انسان با اختیار خود از عالمی ورای این عالم که در آن هیچ مزاحمتی و آزاری نیست «ان لک ألا تجوع فیها ولاتعری وانک لاتظما فیها ولاتضحی» به این جهان پر از مزاحمتها و عوامل مختلف خوبی و بدی فرود آید. وبا تلاش خویش سعی کند تا باز به همان سعادت بینهایت دست یابد. و گرنه خداوند که شیطان را پس از ترک سجده از مقام قرب رانده بود چرا او را در دست یابی به پدر و مادر آدمیان و انسانهای نخستین آزاد گذاشت تا او نیز نقش خود را در این هجرت و هجران ایفا نماید؟ شاید اصلا فلسفه وجودی او همین بوده است که هنوز هم ادامه دارد. بهرحال از ایات شگرف و عمیق قرآن کریم میتوان استفاد کرد که این مطلب از یک حادثه و قضیه خارجی که برای پدر و مادر انسانها پیش آمده فراتر است و ریشه در جان انسانها دارد. بحث مفصلتر در این مسأله را میتوانید در شماره 46 مجله صفحه 51 بخوانید. س3: در بعضی روایات بهترین اعمال جهاد و در بعضی روایات نماز و در بعضی دیگر امر به معروف و نهی از منکر شمرده شده است آیااین روایات متناقض نیست؟ ج: بر فرض این که همه روایاتی که دلالت برافضلیت و برتری اعمال مختلف دارد صحیح و معتبر باشد و همه از معصوم صادرشده باشد ممکن است توجیه آن این باشد که افضلیت نسبی مراد است مثلا صحیح است اگر گفته شود امیرالمؤمنین علی(ع) افضل انسانها است با اینکه بدون شک از پیامبر صلیالله افضل نیس زیرا او بر همه خلایق فضیلت و برتری دارد. پس افضلیت حضرت علی(ع) نسبی است یعنی از سایرین افضل است. پس هرکدام از این اعمال نسبت به اعمال دیگر برتر است وروایت در مقام بیان برتری و افضلیت در میان این افضلها نیست. توجیه دیگری نیز ممکن است ارائه شود و آن این که هر کدام از این اعمال از یک بعد از سایر اعمال افضل است مثلا میتوان گفت زید از سایر برادران خود از جهت علم افضل است و دیگری از جهت اخلاق افضل است و همچنین پس ممکن است هرکدام از این اعمال دارای خصوصیتی در یکی از ابعاد فضیلت باشد که سایر اعمال دارای آن نیست والبته تشخیص افضل بطور مطلق نیزا به بررسی همه ابعاد یا مهمترین آنها دارد. مثلا ممکن است گفته شود روزه از این جهت که به ظاهر معلوم نیست و لذا از ریا و تظاهر دورتر و به اخلاص نزدیکتر است افضل اعمال است و نماز از این جهت که هیچ مصلحتی ظاهرا برای انسان ندارد و فقط برای امتثال امر خدا است و کرنش و خضوع مطلق در برابر خداوند است افضل اعمال است و جهاد از این جهت که مستلزم بذل و تقدیم جان است از همه این اعمال برتر است. گذشته از اینها همیشه فضیلت عمل و برتری آن مربوط به ذات عمل نیست بلکه بیش از آن به نیت و اخلاص انسان بستگی دارد. دو رکعت نماز با اخلاص از هزاران حج و عمره ونماز و روزه آلوده به عجب و ریا حتی اگر بسیار اندک و مخفی باشد که موجب بطلان نباشد افضل است. از سوی دیگر ممکن است هر کدام از رواایت فضیلت عملی را در مورد مناسب خود گوشزد نموده است. مسلما در زمانی که دشمن اسلام و مسلمین کشور اسلامی را تهدید میکند جهاد برترین عمل است. و در زمانی که فقر و نیازمندی جامع اسلامی را تهدید به فروپاشی مینماید صدقه و کمک و دستگیری از بینوایان ممکن است افضل اعمال باشد. خلاصه در هر زمان و شرایطی برای هر کسی ممکن است افضل اعمال متفاوت باشد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 70 |