تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,225 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,145 |
از 27 رجب تا 22 بهمن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 122، بهمن 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«مبعث، بزرگترین عید مذهبی و پیروزی انقلاب اسلامی، بزرگترین عید ملی بر امت اسلام مبارکباد» از 27 رجب تا 22 بهمن «لقد من الله علی المؤمنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»- خداوند بر مؤمنین منت نهاد که در میان آنان پیامبری را از خود آنان برانگیخت که بر آنها آیات خدا را میخواند و آنان را تربیت و تزکیه میکند و کتاب و حکمت را به آنان میآموزد هرچند که درگذشته، در گمراهی آشکاری غوطهور بودند. آغاز بثعت و آمدن وحی در روز بیست و هفتم ماه رجب از سال چهلم عام الفیل بود که اولین آیه بر پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلیالله علیه وآله در غار حرا نازل شد و به آن حضرت وحی شد که: «اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم الذی علم بالقلم»- بخوان- ای محمد- بنام پروردگارت که همه چیز را آفرید و انسان را از خون بسته آفرید. بخوان به نام پروردگار گرامیت که به وسیله قلم، انسان را آموخت. این نخستین باری بود که غار حرا، جایگاه عبادت همیشگی پیامبر«ص» وضعیت و چهره جدیدی به خود گرفته بود و این بار نورالهی، چنین درخشندگی به آن کوه داده بود که آنرا قداست و عظمت ویژهای بخشیده بود. اینبار محمد، این صادق امین، همو که همواره به عبادت پروردگارش در «غارحرا» میپرداخت، رسالت بزرگتر و مقدستری از پروردگار گرامیش دریافت میکرد؛ این مرد عظیمی که شایستهترین و کاملترین انسان بود و خداوند به خاطر وجود شریفش تمام افلاک و سماوات و ارضین را آفریده بود، اکنون میخواست مردم هم به عظمت و جلالش پی ببرند؛ او را برانگیخت و به رسالت و نبوت مبعوث کرد تا آخرین پیامبر الهی باشد و جهان را از ضلالت، گمراهی، بردگی، کوری، بتپرستی و جهالت بیرون آورد و به نور هدایت و عبادت الله سوق دهد. و بدینسان محمد مبعوث شد و به رسالت الهی برگزیده شد. عظمت وحی چنان بر بدنش سنگینی میکرد که به شدت میلرزید و عرق از پیشانی مبارکش سرازیر میشد بهرحال خود را به منزل رساند. خدیجه، این همسر مهربان و یار باوفایش، که اضطراب و دگرگونی را در سیمای حضرت مشاهده کرد؛ از او پرسید ... حضرت ماجرای آمدن جبرئیل و ابلاغ پیام پروردگار را برای همسرش شرح داد. خدیجه، همچون همیشه، همسر بزرگوار و مهربانش را تشویق نمود و برای پیروزیش برکفر و ظلم و شرک دعا کرد. رسول خدا که همچنان از عظمت وحی، میلرزید، به همسرش دستور داد که «دثرینی»- مرا بپوشان اینجا بود که خداوند، آن مهربانترین مهربانان، دومین پیغام را به حبیبش ابلاغ کرد: ای محمد! ای کسی که خود را در رختخواب پیچیدهای، برخیز! برخیز و بندگان را از عواقب گناهان و بدیها بترسان! برخیز و پروردگارت را به عظمت و بزرگی یاد کن و از هر ناپاکی و پلیدی دوری جوی و احسان خود را بر مردم منت نگذار و آن را بسیار مشمار. «یا ایها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبر، و ثیابک فطهر والزجز فاهجر ولاتمنن تستکثر». این بار وحی خیلی جدیتر بود و در چند جمله برنامه آینده پیامبر را مشخص فرموده بود که خلاصه دین اسلام، با سکون و آرامش و بیتفاوتی و سازشف همراه نیست؛ دین اسلام، دین قیام و حرکت و جنبش است؛ اسلام هرگونه برتری جوئی و خود بزرگ بینی را مردود میشمارد و فقط خدا را بزرگ میداند، تعظیم و تکبیر منحصرا باید نسبت به خدا باشد نه بندگان! چه رسد به بتها و سنگها. خداوند از تو ای پیامبر میخواهد که مردم را از آنچه بدی و شر است، دور بداری و از عواقب ظلم و ستم به خود یا به خلق، بترسانی، اسلام دعوت به پاکی و طهارت نفس و دوری جستن از هرچه ناپاکی و پلیدی و رجس است، میکند. اسلام بندگان خدا را دعوت به مکارم اخلاق مینماید. و خلاصه اسلام دین حق است و با باطل هرگز سازش نخواهد کرد. پس باید از تمام اشکال باطل دوری جست و تنها حق را در برگرفت. و پیامبر، این نخستین جلوه نور خدا که در قالب آخرین مبعوث و رسول تجلی یافته بود،و این واسطه فیض حق بر غیب و شهود، اینک برانگیخته شده بود که بیواسطه، به افاضه نور و علم و روشنائی و هدایت بپردازد و در میان مردمی برانگیخته شد که باطل، آشوب، فتنه، نادرستی، جاهلیت و ظلمت همه جا را فرا گرفته و خشنترین و بدترین و درندهترین خوی در میان آنان حکمفرما بود و لذا بیگمان پیروزی حضرت در چنین محیطی، یکی از بزرگترین معجزات او به شمار میآید که به حق میتوان گفت: آن حضرت برترین و عظیمترین آیت اللهی است. انگیزه بعثت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه 26 نهجالبلاغه میفرماید: «ان الله بعث محمدا- صلی الله علیه وآله- نذیرا للعالمین و أمینا علی التنزیل، وانتم معشر العرب علی شر دین و فی شردار، منیخون بین حجارة خشن و حیات صم، تشربون الکدر و تأکلون الجشب، و تسفکون دماءکم، و تقطعون أرحامک، الأصنام فیکم منصوبة، والآثام بکم معصوبة»- خداوند پیامبرش حضرت محمد صلیالله علیه وآله را برای هشدار دادن به جهانیان و پاسداری از قرآن فرستاد، در حالی که شما، گروه اعراب، در زشتترین آئین و بدترین جایگاه بسر میبردید. در میان سنگهای درش خانه میساختید و با مارهای پرزهر میزیستید؛ آب لجن گندیده مینوشدید و غذای خشن می خوردید. خون یکدیگر را میریختید و از خویشان خود دوری میجستید. بتها در میان شما نصب شده بود و گناه از سرو رویتان میبارید. آری! مردمی که از فرهنگ و اخلاق انسانی بکلی دور بودند و خشنترین زندگی را داشتند که سازش و رفت و آمدشان با حیوانات و درندگان بود و با دست خود، دختران معصومشان را با کمال سنگدلی و بیرحمی، زنده به گور میکردند و از نظافت و تمیزی بوئی نبرده بودند، در میان چنان جهالت و گمراهی و نادرستی که برگها و اوراق روشنائی پرپر شده و فروغ نور از عالم رخت بربسته و درخت علم و فرهنگ خزان گرفته و پرچمهای بدبختی و تفاوت نصب شده بود، خداوند حجت و ولی خود را برانگیخت تا مردم را از گمراهیها و ضلالتها و کژیها و جهالتها برهاند و به سوی حق، راستی، درستی امانت، صله رحم، اخلاق پسندیده، فرهنگی مترقی و پیشرفته و خلق و خوی انسانی و الهی رهنمون گردد و در مدتی کوتاه آنچنان تحول و انقلابی ایجاد کند که زندگیشان استوار گشته و از شقاوت و بدبختی رهائی یافته و به استقلال و آزادی و عزت و عظمت برسند. تکرار تاریخ و پس از چهارده قرن، تاریخ تکرار شد بعثتی دیگر توسط یکی از سلالههای پاک آن رسول مکرم در میان جاهلیت متمدن! به وقوع پیوست که فروغی و جلوهای از آن آفتاب درخشان در آن بود و ایران غمزده را شاد و خندان کرد. و چه زیبا است مصادف شدن ایام دهه فجر امسال با بعثت رسول اکرم«ص»، چرا که در دهه فجر نور بعثت میدرخشند و نوای دلنشین محمد«ص» به گوش میرسد که برفراز کعبه برآمده و بتها را یکی پس از دیگری میشکند و فریاد بر میآورد که ای مردم! «قولوا لااله الا الله تفلحوا»- بگوئید خدائی جز الله نیست، تا رستگار شوید. و خمینی پژواکی از همان فریاد بود که مردم را در عصر انحطاط اخلاق بشری، به سوی تمدن قرآنی، فراخواند و از پرستش قدرتهای پوشالی و بتهای رنگارنگ، به پرستش و عبادت پروردگار و خالق جهانیان دعوت کرد. و خمینی در روز 12 فروردین 1357 به ایران آمد که با انقلاب خود بتهای جهل و استکبار و استثمار را در هم کوبد و ندای اسلام ناب محمدی را در جهان طنینانداز کند و عزت و کرامت و عظمت مسمانان را پس از قرنها ذلت و درماندگی و اسارت به آنان باز گرداند و پردههای جاهلیت شرق و غرب را بدرد و از حریم قلمرو دین نیایش، با شمشیر بران زبان حقگویش و نوک تیز قلم رهجویش، دفاع کند و پرچم مبارزه را علیه تمامی قدرتهای استعماری،زرمداران، استثمارگران، روحانی نمایان، مقدس مآبان، ستمگران و حق کشان برافرازد و به فرهنگ منحط دنیای امروز پشت کند و بجای آن،فرهنگ ناب محمد و آل بیتش را در جهان معاصر، پیریزی نماید. خمینی برانگیخته شد که پرده تزویر و ریا از چهره جهانخواران،سرمایهداران، قدرتمداران، و روحانی نمایان کژاندیش را بردارد و در راه مبارزه مستمر و پیگیر با هرچه چهره ضد خدائی دارد، تا آنجا به قیام و حرکت بپردازد که اگر تنهای تنها در جهان بماند، لحظهای سازش نپذیرد و امان نامه کفر و شرک و ظلم را امضا نکند و یکه و تنها با تمام قدرتهای پوشالی و فاسد، بیمحابا، بستیزد و آنی دست از مبارزه و نبرد علیه فساد و فحشا و سرمایهداری غرب و پوچی و تجاوز سوسیالیسم شرق نکشد و با قامتی رسا و استوار امانت الهی را که کوهها و آسمانها و زمین از برداشتن آن، امتناع کردند، با کمال افتخار بر دوش کشد و دین خود را به دین حق ادا کند و قیام را جایگزین سکون و سکوت و حرکت را جایگزین سازش و خدا را جایگزین طاغوت و حکومت اسلامی را جایگزین حکومت شاهنشاهی نماید. خمینی قیام کرد تا یکبار دیگر معجزه بعثت را در آخرالزمان آشکار سازد و به دنیا بفهماند که اگر کسی برای خدا قیام کرد و جز او هدف و انگیزهای نداشت و جز وصال معشوق، وصلی در سرنمیپروراند، خدایش آنقدر عظمت و عزت و قدرت و شکوت و محبت بخشد و در وجودش پرتوی از نور محمد«ص» ایجاد کند که محرومان و مستضعفان و بیچارگان، دلباخته او گردند و ظالمان و فرعونانیان و جباران از او وحش و هراس به دل راه دهند. مگر خداوند نفرموده است: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا». (سوره مریم- آیه 96) آنانکه ایمان آوردند و عمل صالح داشتند، خدای مهربان محبت آنها را در دل مردم میافکند. و مگر همین خمینی عزیز نبود که ملتهای مسلمان برای یک لحظه دیدار با او هزاران ندز و نیاز میکردند و سر و دست می شکستند. و مگر خداوند نفرموده است: «وما جعله الله الا بشری لکم و لتطمئن قلوبکم به». (سوره آله عمران- آیه 126) و خداوند او را قرار نداد جز بشارت و امید برای شما و قلوبتان را به وسیله او اطمینان بخشید. و مگر خمینی نبود که در تمام لحظات حساس تاریخ انقلاب و در بحرانیترین و شدیدترین گاهها و سختترین رخدادها، با یک جمله آنچنان دلها را آرامش و قلوب مؤمنین را اطمینان می بخشید که گویا رسول خدا«ص» را تسلی داده است؛ و روزی که از دنیا رفت،همه محبین و علاقمندان و دوستدارانش از مؤمنین متعهد ایران گرفته تا یکایک مستضعفین و محرومین جهان، احساس غربت کردند و در فراقش خون گریستند. و این خمینی عزیز تنها یک یادگار دارد که همواره سفارش کرده است آن را از یاد نبریم و با دل و جان نگهدارش باشیم و آن «انقلاب اسلامی» است؟ انقلابی که «صبغة الله» دارد و از «ایام الله» جاویدان است؛ انقلابی که هزاران شهید و معلول و مجروح انقلاب، خون پاک و مقدس خود را برای آبیاری و بپاداشتنش، نثار کردند و میلیونها ساعت برا تحققش بدرگاه حضرت ذوالجلال نیایش نمودند تا سرانجام به دست یکی از ذراری زهرا و سلاله پاک رسول خدا«ص» به پیروزی رسید و امید دیرینه ملتهای دربند محقق شد و این انقلاب مقدس چیزی جز امتداد بعثت پیامبر«ص» نیست و هدفی جز دعوت محمد«ص» را لبیک گفتن ندارد و این ما هستیم که موظفیم با انقلاب مقدس ایران، همانگونه که خمینی رفتار کرد رفتار کنیم و نگذاریم «ارتداد» در آن راه پیدا کند یا خدای نخواسته در اثر بیدقتی در رفتارها و گفتارها از اصول حقه خود که خمینی پایهگذار آنهاست،منحرف گردد که البته امیدواریم با پیروزی از رهنمودهای حکیمانه امام امت ارواحنا فداه و مقام معظم رهبری دام ظله،انقلاب اسلامی در خط مستقیم خود محفوظ بماند و با همان ایده و همان رویه به پیش رود، تا روزی که پرچم را به پرچمداری حقیقیاش و صاحب اصلیش عجل الله فرجه بسپارد، آمین رب العالمین.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 84 |