
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,510 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,564 |
پنجم شعبان ولادت سرور ساجدان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1370، شماره 122، بهمن 1370 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پنجم شعبان ولادت سرور ساجدان سید ساجدان و امام زاهدان و زیور عابدان، حضرت امام علی بن الحسین سلام الله علیه و علی آبائه و اولاده الطاهرین، در روز پنجشنبه، پنجم شعبان از سال 38 پس از هجرت در دوران خلافت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و قبل از وفات آن حضرت به دو سال، در مدینه منوره چشم به دنیا گشود. آن حضرت ده سال رد زمان خلافت عمویش امام مجتبی و ده سال در دوران خلافت پدرش سیدالشهدا زیست و در سن 57 سالگی به شهادت رسید و در بقیع، کنار عمویش امام مجتبی سلام الله علیه دفن شد. القاب مبارکش: زین العابدین، سیدالعابدین، زین الصالحین، الخاشع، المتهجد، الزاهد، العابد، العدل، البکاء، السجاد، ذوالثقنات، امام الأمة، ابوالأئمة، الزکی، الأمین و منارالقانتین است. کنیهاش ابومحمد و ابوالحسن میباشد. مادرش شاه زنان دختر یزدجرد پادشاه ایران بود و برخی گفتهاند: نام مادرش شهربانو است. امیرالمؤمنین علیهالسلام حریث بن جابر حنفی را در سمت مشرق حکومت، ولایت داد و حریث دو تن از دختران یزدجرد را برای آن حضرت فرستاد. حضرت امیر علیهالسلام، شاه زنان را به پسرش حسین علیهالسلام بخشید و آن بانوی مکرمه زینالعابدین را برای حسین علیهالسلام بدنیا آورد. و دیگری را به محمدبن ابی بکر بخشید که آن بانو، قاسم بن محمد بن ابیبکر بزائید، لذا قاسم و امام سجاد، پسرخاله بودند.[1] عمران بن سلیم گوید: زهری- که یکی از بزرگان اهل سنت بود- هرگاه حدیثی را از علیبن الحسین(ع) نقل میکرد، میگفت: حدثنی زین العابدین علی بن الحسین، سفیان بن عیینه به او اعتراض کرد و گفت:چرا میگوئی زینالعابدین؟ زهری گفت: از سعید بن مسیب شنیدم که از ابن عباس نقل میکرد که: رسول خدا«ص» فرمود: «اذا کان یوم القیامة ینادی مناد این زین العابدین؟ فکأنی أنظر الی ولدی علیّبن الحسین بن علی بن ابیطالب، یخطر بین الصفوف»[2] روز قیامت که میشود،منادی ندا میکند: زین العابدین کجا است؟ ناگهان فرزندم علیبن الحسین علی بن ابیطالب را میبینم که از میان صفها حرکت میکند (و به ندا پاسخ میدهد). و علت نامگذاری حضرت به «ذی الثفات» آنچنان که در حلیة الاولیا و کافی شریف آمده، این است که امام باقر علیهالسلام فرمود: در پیشانی پدرم آثار ثابت و واضحی از سجود بود که در اثر سجودهای طولانی و فراوان، سالیانه پینههای پیشانی را قطع میکرد، و در روایت صدوق علیهآلرحمه آمده است که حضرت، پینهها و آثار سجود را از پیشانی خود قطع میکرد و گردآوری مینمود و وصیت کرده بود که همراه با خود دفن شود. و وقتی از دنیا رفت آن پینهها را با حضرت دفن کردند. و علت تسمیه حضرت به بکاء این است که امام صادق«ع» فرمود: حضرت سجاد بیست سال بر پدرش گریست و هرگز طعامی را برای او نمیآوردند جز اینکه به یاد ابیعبدالله علیهالسلام گریه میکرد. یکی از بردگانش به حضرت عرض کرد: یا ابن رسول الله! قربان گردم! من خوف این دارم که در اثر گریه زیاد از بین بروی. حضرت فرمود: «انما اشکو بثی و حزنی الی الله واعلم من الله ما لا تعلمون انی لم اذکر مصرع ابی واخوتی و بن عمومتی الا خنفتنی العبرة» من حزن و اندوه خود را تنها برای خدایم بازگو میکنم و همانا از خداوند چیزهائی میدانم که شما نمیدانید. من هرگاه شهادت پدر، برادران و عموزادگانم را به یاد میآورم، گریه گلویم را میگیرد. امام صادق«ع» میفرماید: هیچگاه غذائی یا آبی برای حضرت سجاد نیاوردند جز اینکه حضرت میگریست و میفرمود: چگونه غذا بخورم در حالی که ابیعبدالله را گرسنه کشتند و چگونه آب بیاشامم که ابیعبدالله تشنه لب به شهادت رسید؟ البته واضح است که یکی از علتهای بسیار گریستن حضرت آن هم بطور علنی بر پدر و بردارانش، این بود که میخواست آمادگی را در مردم ایجاد کند و آنان را علیه ظلم و ظالمان بشوراند؛ ظالمانی که برای نگهداشتن کرسی صدارت و ریاستشان، حرمتها را هتک و ارزشهای دینی را توهین میکنند و برای رسیدن به شهوات و ملذات دنیوی، معنویات را زیر پا گذاشته و مقدسات مذهب را نادیده گرفته و حاضرند جگرگوشه رسول خدا را به بدترین و فجیعترین وضعی به قتل برسانند، در حالی که به دروغ ادعا می کنند از امت پیامبرند! و همین گریهها و مناجاتها و نیایشها بود ک به زودی به ثمر نشست و تودههای مسلمان را در حجاز و عراق، به شورش و انقلاب واداشت تا آنجا که حرکت توابین در کوفه بر پا شد و چهرههای پشیمان و شرمسار، این بار مصمم و با جدیتی تمام، خود را به قبر سیدالشهداء سلام الله علیه رسانده و اعلام توبه و ندامت کرده و سربه شورش زدند و کوفه را مظطرب کرده و از زیر نفوذ یزیدیان بیرون آوردند. و از سوئی دیگر اهل مدینه که به یاری حسین نرفته بودند، سخت به حرکت افتادند و والیان یزید را از مقر حکومت به زیرآورده و از مدینه پیامبر«ص» اخراج کردند که در نتیجه مسلم بن عقبه لعنة الله علیه به دستور یزید پلید آخرین حربه را بدست گرفت و مدینه را قتل عام کرد و جنایتها را به اوج خود رسانید ولی بهرحال، مردم از حقیقت قضایا مطلع گشته و گریههای حضرت سجاد سلام الله علیه به ثمر نشست و در کوتاهترین مدت یزید و یزیدیان را به جهنم فرستاد. و درباره تسمیه حضرت به «سجاد» جابربن یزید جعفی روایتی را از امام باقر سلام الله علیه نقل میکند که فرمود: «ان أبی علی بن الحسین ماذکر لله عزوجل نعمة علیه الا سجد، ولاقرأ آیة من کتاب الله عزوجل فیها سجود الاسجد، ولادفع الله عزوجل عنه سوءاً یخشاه أو کید کائد الا سجد ولا فرغ من صلاة مفروضة الا سجد، ولاوفّق لا صلاح بین اثنین الا سجد وکان اثر السجود فی جمیع مواضع سجوده، فسمی السجاد لذلک»[3] پدرم حضرت علی بن الحسین هرگز نعمتی از نعمتهای خدای عزوجل را به یاد نیاورد جز اینکه سجده کرد. و هرگز آیهای از آیات قرآن مجید که در آن ذکر سجود باشد نخواند جز اینکه سجده کرد. و هرگز خداوند شری را از او دور نکرد، جز اینکه سجده کرد، و هرگز نماز واجبی را به اتمام نرساند جز اینکه سجده کرد و هرگز توفیق نیافت که بین دو نفر اصلاح کند جز اینکه سجده کرد و اثر سجود در تمام مواضع نمازش (پیشانی و دو کف دست و دو زانو و دو انگشت پا نمایان بود، لذا او را «سجاد» نامیدند. بهرحال درباره عبادت زینالعابدین سلام الله علیها، هرچه بگویند و بنویسند کم است، او کسی است که خدا را به حق شناخته است و معرفت کامل دارد، لذا عبادتش کامل است. امام صادق«ع» میفرماید: هنگامی که امام سجاد سلام الله علیه برای نماز میایستاد، بدنش میلرزید و رنگش زرد میشد و مانند سعف نخل (برگ درخت خرما) برخود میلرزید.[4] از امام باقر سلام الله علیه نیز طی روایتی طولانی نقل شده است که: هرگاه حضرت سجاد برای نماز میایستاد، رنگش دگرگون میشد. او در نماز مانند بندهای ذلیل بود که در برابر شاهی عظیم ایستاده است، و تمام اعضای بدنش از خشیت پروردگارش میلرزید و هرگاه نماز میخواند مانند کسی بود که میخواهد با نماز وداع کند، گویا دیگر مجال نماز خواندن ندارد ...[5] فرا رسیدن عید سعید ولادت الگوی عبادت و نماز و تقوا و زهد و ورع و علم و فضیلت، امام چهارم سلام الله علیه را به محضر مقدس ولی عصر اروحناه فداه، رهبر عزیز انقلابو شعیان وموالیان حضرتش، تبریک و تهنیت عرض میکنیم. باشد که از زندگی پیشوایان عزیزمان، در سراسر ابعاد زندگیمان، درس دنیا و آخرت فرا گیریم و السلام.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 124 |