تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,251 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,161 |
عناصر اصلی بینش سیاسی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 124، فروردین 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت بیست و دوم مبانی رهبری در اسلام عناصر اصلی بینش سیاسی حجة الاسلام و المسلمین محمّدی ری شهری در مقاله قبلی توضیح دادم که سیاست را در اسلام می توان به هوش و هنز اداره̾ حکومت با هدف تحقّق عدالت تفسیر کرد ، در این رابطه امام و رهبر نیاز مبرم به سه ویژگی دارد: یکی مردم شناسی و دوم مردم داری و سوم زمان آگاهی ، عناصر اصلی بینش سیاسی که نخستین شرط رهبری است را همین سه ویژگی تشکیل می دهند . مردم شناسی و رهبری مردم شناسی یکی از ضروریات اوّلیه̾ رهبری در همه̾ حکومت ها خصوصا حکومت هائی است که متّکی بر آراء مردم هستند ، رهبرانی که برای ادامه̾ حکومت ، متوسل به خشونت و ختناق می شوند نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، رهبر هر چه مردم جامعه خود را بهتر بشناسد ، خواست ها و نیازهای مادّی و معنوی آن ها دقیق تر بداند ، اطّلاعات او از نقاط قوّت و ضعف جامعه̾ خویش کامل تر باشد ، در مدیریّت جامعه و تأمین اهداف خود موفّق تر است . مردم شناسی پیامبر اسلام یکی از برجسته ترین نکات سیره̾ پیامبر اسلام و امام علی صلوات الله علیهما مردم شناسی و مردم داری آن ها است که کمتر مورد توجّه سیره نویسان بوده و یا اینکه اصولا به این مسئله توجّه شده ، و اگر آن چه در این باره در لابه لای کتب حدیث و تاریخ است جمع آوری و تنظیم شود ، رساله ای جالب و مفید و آموزنده است . البته برای پیروان اسلام که شناخت رهبران الهی را در امر رهبری مرتبط به اتّصال آن ها با منبع وحی و الهام می دانند ، مردم شناسی آن ها چندان اعجاب انگیز نیست ولی به هر حال برای آشنا شدن با مبانی رهبری در اسلام ، توجه به این معنا ضروری است . بررسی تاریخ زندگی پیامبر اسلام از زاویه̾ مردم شناسی به روشنی نشان می دهد که او بیش از هر کس با خصوصیّات روحی ، اخلاقی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی مردم آشنا بوده ، چگونگی دعوت ، چگونگی مبارزه ، مرحله بندی مبارزه ، چگونگی برخورد های خصوصی و عمومی او با مردم ، همه بیانگر واقعیّت مردم شناسی است . بهترین سند این مدّعا قدرت فوق العاده و شگفت انگیز پیامبر اسلام در تحول سریع و همه جانبه̾ فرهنگ حاکم بر جامعه̾ عصر بعثت است ، انقلابی که او در جامعه̾ منحط و عقب مانده آن روز رهبری کرد و به سرعت به ثمر نشاند ، بدون شناخت صحیح و دقیق از جامعه و مردم امکان پذیر نبود . او به دلیل آن که مردم را خوب می شناخت و ظرفیت های فکری ، روحی ، اخلاقی و عاطفی آن ها را خوب می دانست ، می توانست با هر کس به اندازه ظرفیت فکری و روحی او سخن بگوید و برخورد کند و بدین ترتیب نقش رهبری فوق العاده قوی و مردمی ایفا نماید ، همه̾ پیامبران الهی دارای این ویژگی بودند. امام صادق علیه السلام می فرمود : « ما کلّم رسول الله صلی الله علیه و آله بکنه عقله قطّ . قال رسول الله : انّا معاشر الانبیاء أمرنا ان نکلّم الناس علی قدر عقولهم »[1] . هرگز رسول خدا صلی الله علیه و آله به کنه خرد و عمق معلومات خود با مردم سخن نگفت ، فرمود : ما جامعه̾ پیامبران مأموریم که با مردم به اندازه̾ عقلشان سخن بگوئیم . روایت شده که جمعی از اسرا که مستحق اعدام بودند را نزد پیامبر اسلام آوردند ، آن حضرت به امیرالمومنین علیه السلام دستور داد که همه را گردن بزند ولی چیزی نگذشت که مجددا دستور داد که یکی از آن ها را جدا کنند و نکشند . آن مرد وقتی از این فرمان مطّلع شد از پیامبر پرسید : چرا مرا از یارانم جدا کردی در صورتی که جنایتی ک مرتکب شده ایم یکی است ؟! پیامبر اسلام پاسخ داد که خداوند تبارک و تعالی به من وحی کرد که تو در میان قوم خود فردی با سخاوت هستی و به این دلیل نباید کشته شوی ! این برخورد متین و منطقی که از ارتباط پیامبر اسلام با مبدأ وحی حکایت می کرد مردی که تا سرحد مرگ در برابر اسلام ایستاده بود را چنان شیفته̾ اسلام نمود که بی درنگ شهادتین را بر زبان جاری کرد و مسلمان شد .[2] نکته̾ مهمّی که در زمینه̾ رهبری از این برخورد می توان آموخت این است که با شناخت دقیق مردم که از راه غیر وحی نیز امکان پذیر است ، بسیاری از افراد فاسد و منحرف را که زمینه̾ جذب دارند می شود در مسیر صحیح هدایت کرد . مردم داری پیامبر اسلام در نظر ابتدائی ممکن است نسبت مردم داری به پیامبر اسلام نادرست و حتی اهانت تلقی شود ، زیرا چگونه می توان به کسی که به شهادت تاریخ ، به چیزی جز رضای خدا نمی اندیشید و به همین دلیل سختی ها کشید و مرارت ها دید تا بالاخره به اهداف خود رسید و اسلام پیروز شد ، نسبت داد که او فردی مردم دار بود و برای جلب رضایت مردم برنامه داشت ؟!! ولی با اندکی تأمّل روشن می شود که مردم داری و جلب رضایت آن ها همیشه با جلب رضای خداوند متعال متضاد نیست ، بلکه در اسلام جلب رضایت خلق در جهت جلب رضای خالق است . تردیدی نیست که پیامبر اسلام هیچ گاه برای جلب رضای مردم از اصول و اهداف خود عدول نکرد و اصولا بر این مبنا ، انقلاب اسلامی را در محیطی منحط و در میان مردمی متعصّب در عقایدی باطل ، به پیروزی رساند ، ولی این طور نبود که احساسات مردم را حتی در مواردی که با اصول و اهداف در تضاد نباشند ، به هیچ انگارد . سیاست تألیف قلوب در راستای این سیاست وقتی مسئله عدول از اصول انقلاب اسلامی مطرح می شود ، پیامبر اسلام صریحا اعلام می کند که به هیچ قیمتی کوتاه نمی آید و خطاب به عمویش ابوطالب که پیام سران قریش در رابطه با پیشنهاد ریاست به شرط ترک دعوت به توحید را برای او آورده بود فرمود : « و الله یا عمّاه لو وضعوا الشّمس فی یمینی و القمر فی شمالی علی أن اترک هذا الأمر حتّی یظهره الله أو اهلک فیه ما ترکته » [3] عمو جان به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهند در مقابل عدول از اصول خود ، هدف خود را رها نمی کنم تا خداوند اسلام را پیروز کند یا در راه این هدف جان بدهم . ولی آن چا که مسأله اصول مطرح نیست ، نهایت تلاش را دارد رضایت عموم را فراهم کند ، از دشمنی دشمنان بکاهد و دشمنانی که لباس دوست پوشیده اند را جذب کند و تبدیل به دوست واقعی نماید و در این راستا بخشی از غنایم و بیت المال مسلمین به عنوان « تألیف قلوب » در اختیار سرسخت ترین دشمنان اسلام که به تازگی به ظاهر اسلام را پذیرفته اند می گذارد تا آن جا که مورد اعتراض جمعی از یارانش قرار می گیرد که می گفتند : « یغفر الله لرسول الله ، یعطی قریشا و یترکنا و سیوفنا تقطر من دمائهم » . خداوند پیامبر را بیامرزد ، به قریش می دهد و ما را رها می کند در حالی که خونشان از شمشیر های ما می چکد ! این جمله را جمعی از جوان های انصار پس از خاتمه یافتن جنگ حنین و تقسیم غنائم آن گفتند که پیغمبر به تعدادی از سران قریش تا صد شتر بخشیده بود . وقتی این سخن به پیغمبر رسید ، فرستاد انصار را خواست و از آن ها سؤال کرد : این سخنی که از شما به من رسیده چیست ؟ فقهاء انصار گفتند : یا رسول الله ، این سخن از افراد صاحب نظر ما نیست ، جمعی از جوانان نورس این مطلب را گفته اند . سپس پیامبر فلسفه انی بذل و بخشش را برای آن ها این طور بیان کرد : « إنّی اعطی رجالا حدیثی عهد بکفر أتألّفهم » . من با این اقدام می خواهم مردانی را که به عهد کفر نزدیکند جذب کنم . و ادامه داد که : آیا شما مایل نیستید که آن ها با اموال برگردند و شما با پیغمبر به خانه هایتان بروید ؟ به خدا آن چه شما با آن باز می گردید بهتر است از آن چه با آن باز می گردند . در این هنگام انصار گفتند : بلی یا رسول الله ما راضی شدیم [4] . ملاحظه می کنید که در این ماجرا پیامبر اسلام نهایت کیاست و سیاست را در مردم داری به کار گرفته ، از یک سو با هدیه دل دشمنان خطرناک تازه مسلمان را نرم کرده و از سوی دیگر با یک برخورد عاطفی قوی دل دوستانی که نتوانسته به آن ها چیزی بدهد را به دست آورده است . سیاست پیش گیری از انحراف نمونه̾ دیگر از سیاست پیامبر اسلام در زمینه̾ مردم داری و پیشگیری از انحراف عقیدتی و سیاسی پیروان خود را در حدیث زیر می توان ملاحظه کرد: عامر بن سعد از پدرش روایت کرده که پیامبر اسلام به جمعی هدایایی داد که من هم در میان آن ها نشسته بودم ، فقط به یک نفر از آن ها چیزی نداد و اتفاقا من از او بیش از دیگران خوشم می آمد ، لذا بلند شدم و آهسته به پیغمبر گفتم . یا رسول الله چرا چیزی به فلانی ندادید به خدا او فرد با ایمانی است ! پیغمبر با شنیدن این سخن اندکی سکوت کرد ، ولی چیزی به او نداد و دوباره آن چه از مردم می دانستم مرا وادار کرد همان سخن اول را تکرار کنم ، در این نوبت نیز پیامبر پاسخی جز اندکی سکوت نداشت ، برای مرتبه سوم همان کلام را تکرار کردم ، این بار فرمود : « انی لأعطی الرّجل وغیره احبّ إلی منه خشیةأن کیب فی النار علی وجهه » [5] من به بعضی از افراد عطا می کنم در صورتی که دیگری را بیشتر از او دوست دارم ، چون می ترسم اگر به او ندهم جهنّمی شود . به عبارت دیگر سیاست پیش گیری از انحراف برخی از افراد جامعه اقتضا می کند که رهبر توجّه بیشتری به آن ها داشته باشد ، در غیر این صورت ، به دلیل ضعف نفسانی دچار انحراف و انحطاط می گردند و زندگی جاوید خود را تباه می کنند ، بنابراین توجّه بیشتر رهبری به رفاه مادّی این گونه افراد یک سیاست صحیح مردم داری است و دلیل ارزش واقعی آنان یا بی ارزشی دیگران نیست . سیاست پیشگیری از شایعات در موارد متعددی پیامبر اسلام برای پیشگیری از شایعاتی که در نهایت موجب سلب اعتماد مردم به رهبری می شود با سرسخت ترین منافقین از اصحاب خود برخورد نکرد و با اینکه برای جلوگیری از خراب کاری های آنان ، قتل آن ها لازم به نظر می رسید به دلیل مصلحت اهمّ ، از اعدام آن ها صرف نظر کرد . عبدالله بن ابیّ یکی از آنان بود که ماجرای نفاق و توطئه وی در سوره̾ منافقین آمده ولی وقتی به پیغمبر پیشنهاد قتل وی شد ، در پاسخ فرمود : « لا یتحدّث النّاس انّ محمّدا یقتل اصحابه » [6] نمی خواهم شایع شود میان مردم که محمد اصحابش را می کشد . این شایعه به دلیل این که زمینه̾ مردمی حکومت اسلامی را تضعیف می کند به مراتب از وجود یک منافق برای جامعه̾ اسلامی خطرناک تر است به همین جهت و با همان استدلال پیامبر اسلام در مواردی مانع از مجازات مجرمین از اصحاب خود می شود . سیاست توجّه به افکار عمومی همه̾ مواردی که ذکر شد نمونه های روشنی از مردم داری پیامبر اسلام و توجّه دقیق و کامل او به افکار عامّه مردم است. نمونه̾ دیگری که شاید روشن تر از مواردی که ملاحظه شد، می تواند این سیاست راتبیین کند حدیثی است که پیامبر اسلام به عایشه می فرماید : « لولا حداثة عهد قومک بالکفر لنقضت الکعبه ثم جعلتها علی اسّ ابراهیم » [7] اگر نبود که قوم تو تازه از کفر فاصله گرفته اند ، هر آینه کعبه را خراب می کردم و بر همان اساس که ابراهیم آن را بنا کرده قرار می دادم . معلوم می شود عنایت به افکار عامه جایگاه خاص در نظام اسلامی دارد و تا آن جا که مصلحت اهمّ اقتضا نکند و با اهداف و اصول اسلام در تضاد نباشد ، رعایت آن ضروری است . ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 80 |