تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,303 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,229 |
پرسش ها و پاسخ ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 124، فروردین 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پرسش ها و پاسخ ها حجة الاسلام و المسلمین سیّد مرتضی مهری خواهر خ ـ محمّدی س 1- اگر دختر و پسر نزد خداوند تفاوت ندارد چرا پسر قبل از ازدواج می تواند ازدواج موقت کند ولی دختر نمی تواند ؟ ج ـ اوّلا : دختر و پسر نزد خداوند و در قانون و در نظام طبیعت و در نظر عرف اجتماعی با هم تفاوت های زیادی دارند . کسی که نگفته است که نزد خدا تفاوت ندارند . شکی نیست احکامی مخصوص زن است و احکامی مخصوص مرد . همچنان که از نظر طبیعی مشکلات خاصی زن دارد که مرد ندارد و مشکلاتی مرد دارد که زن ندارد . اگر گفته شود نزد خدا فرق ندراند از بعضی جهات است . مثلا در برابر قانون شرع همه به یک نحو مسئولیند . ظلم و تجاوز به حقوق هیچ کس نادیده گرفته نمی شود چه مرد ، چه زن ، چه قوی ، چه ضعیف . ولی بدون شک حقوق افراد در جامعه و در خانواده مختلف است . همچنین در روز قیامت خداوند عمل هیچ کس را از مرد و زن بدون پاداش نمی گذارد . خداوند می فرماید : « أنّی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی ... » ـ من عمل هیچ عمل کننده ای از مرد و زن را ضایع نمی کنم این معنی بسیار دقیق است . اگر پاداش مرد را یک ذرّه بیشتر بدهند به همان مقدار عمل زن را بدون پاداش گذاشته اند و این طبق فرموده خداوند ممکن نیست . پس همه را پاداش می دهد هر کس به تناسب عمل خود . ثانیا : دختر هم می تواند ازدواج موقّت کند ولی به فتوای حضرت امام و بعضی دیگر از علما باید به اجازه̾ پدر یا جد پدری باشد البته اگر داشته باشد . و این مسئله ربطی به اصل حکم ندارد . دلیل این تقیید بسیار روشن است . حفظ و صیانت دختر که معمولا زود فریب می خورد و با لغزش او زندگی آینده̾ او دچار مشکلات فراوانی می شود ایجاب می کند که چنین تقیداتی برای ازدواج او در نظر گرفته شود . بنابراین سر این گونه فرق ها و تفاوت ها که در قانون و شریعت آمده است تفاوت طبیعی جنس زن و مرد است . س 2 ـ چرا مرد متأهل که از همسر خود دور است می تواند ازدواج موقّت کند ولی زن شوهر دار نمی تواند ؟ این ظلم است . ج ـ مرد فقط در صورت دوری از همسر نیست که می تواند ازدواج کند بلکه حتّی با بودن همسر در کنار او می تواند آن هم نه تنها ازدواج موقّت بلکه حتی ازدواج دائم ، آن هم نه فقط یک بار بلکه تا چهار زن دائمی حق دارد داشته باشد . و این مسئله نیز مربوط به اختلاف طبیعت زن و مرد است . گرچه قانون مقید به حکمت تشریع نیست . ازدواج متعدد مرد موجب از هم پاشیدگی خانواده و ناشناخته ماندن پدر یا مادر نمی شود ولی اگر زن بخواهد دو همسر داشته باشد فرزندان او معلوم نیست از چه پدری هستند و این از نظر قانونی و اجتماعی و روانی موجب مشکلات زیادی برای فرزند می شود ، گذشته از مشکلات دیگر قانونی که به دنبال دارد . باز هم تکرار می کنیم قانون گرچه از روی یک حکمتی است ولی به آن حکمت وابسته نست و بر فرض که زنی عقیم و نازا باشد نمی تواند در آن واجد دو شوهر داشته باشد . و امّا این که اصولا تعدد ازدواج برای مرد چه حکمتی دارد ؟ و چرا اسلام به مرد اجازه داده است که تا چهار زن داشته باشد ؟ این مسئله ای است که بسیاری از کوته نظران آن را بر اسلام خرده گرفته اند ، به خصوص طرفداران یکسان بودن زن و مرد ، و شیفتگان تمدن غربی و خود باختگانی که هر چه بر آن مارک غربی باشد می پذیرند و از آن چه خود دارند بهتر می دانند بدون این که در محتوای آن دقتی کنند . اوّلا هیچ حکمی از احکام الهی نیازی به تحقیق از فلسفه و حکمت آن ندارد بلکه همین که ثابت شود که این یک قانون الهی است باید همه تسلیم آن باشند و گرنه مسلمان نخواهند بود . و ما ممکن است حکمت بسیاری از احکام را ندانیم بلکه آن را به نظر کوتاه خود خلاف مصلحت فردی یا اجتماعی بدانیم ولی ایمان اقتضا می کند که تسلیم خواسته خداوند باشیم البته با فرض این که مبنایایمان ما حکیمانه بودن کلیّه̾ احکام نیست . ثانیا مسئله تعدد زوجات از مسائلی است که حکمت آن روشن است و واضح . در این زمینه استاد شهید آیة الله مطهری به تفصیل بحثی در کتاب نظام حقوق زن در اسلام آورده اند و ما در این جا به طور مختصر به مهم ترین حکمتی که در آن است اشاره ای می کنیم : ممکن است در موارد خاصّی تعدد زوجات حقّی برای مرد باشد مانند موارد نازایی زن یا بیماری ها و نقص هایی که مانع استماع جنسی است . در این گونه موارد بدون شک تعدد زوجات بهتر از طلاق و تبدیل است . این گونه موارد گرچه بسیار است و غالبا چاره ای به جز ازدواج مجدد ندارد ولی می توان گفت این ها همه عوامل فردی است و فقط به نفع جنس مرد است . گاهی مسئله یک بعد اجتماعی نیز پیدا می کند و آن وقتی است که جامعه نیاز به تکثیر نسل دارد . هم اکنون بعضی از کشور ها برای ازدیاد نسل جایزه می تواند مهم ترین عامل تعدد زوجات باشد که هم یک عامل اجتماعی و هم برعکس آن چه تصور می شود حقی است که به نفع زن است نه مرد . و آن مسئله افزونی عدد زنان آماده̾ ازدواج بر مردان است . این مسئله به قدری حسّاس است که بعضی از کشورهای غربی سابقا به فکر این افتاده بودند که قانون تعدد زوجات را در کشور رسمی اعلام کنند تا جلوی فساد و فحشا گرفته شود بلکه بعضی اقدام عملی نموده و از دانشگاه الازهر مصر درخواست فرمول قانونی آن از نظر اسلام را کرده بودند ولی این امر شدیدا از سوی کلیسا که فحشا را بر پیروی از یک قانون متمدّن شرقی و اسلامی ترجیح می داد محکوم شد به بهانه̾ این که این مسأله از نظر مذهب مسیحی ممنوع است که البتّه این خود بحث جدایی دارد و در مذهب مسیحیّت حتّی با توجّه به تحریفی ندارد که در آن شده ممنوع نیست زیرا در این جهات مسیحیّت اصولا قانون جدیدی ندارد بلکه پیرو عهد قدیم یعنی تورات است و در همین تورات فعلی تعدد زوجات مشروع شناخته شده است . به هر حال مسئله تعدد زوجات به این لحاظ که عدد زن ها آماده̾ ازدواج از مردانی که امکان ازدواج دارند معمولا بیشتر است تنها راه حل لازم و ضروری برای این معضل اجتماعی می باشد . گذشته از این که در اغلب جوامع فرزندان دختر بیش از پسر است به دلایلی دیگر عدد مردان متمکن از ازدواج به مراتب بیشتر خواهد بود . دختران در بسیاری از جوامع زودتر از پسران به بلوغ جنسی می رسند و مردان عموما بیش از زنان در معرض خطر حوادث مرگ بارند . در جنگ ها همیشه مردان تلفات سنگین می دهند و همچنین در حوادث ناشی از کارهای سخت و خطرناک مانند راه سازی و استخراج معادن و امثال آن ها و حوادث رانندگی و غیره ، تلفات بیشتر متوجه مردان است . از سوی دیگر زنان در مقابل بسیاری از بیماری ها مقاومت بیشتری دارند . و به همین دلیل معمولا پس از جنگ های خانمان برانداز و حتّی در اثنای جنگ فساد و فحشا در جوامع جنگ زده شایع می شود و راه حلی به جز قانونی شدن تعدد ازدواج بلکه تشویق به آن ندارد . اگر تعدد ازدواج به طور رسمی مجاز نباشد زنانی که از تشکیل خانواده محروم می مانند و از موانع مذهبی و اجتماعی هراسی ندارند ( ک البته این موانع هم در چنین شرایطی تدریجا کم رنگ و بی اثر می شود ) ابتدا مردان مجردی راکه از نظر مالی یا شرایط دیگر قادر به ازدواج نیستند به فاسد می کشند و سپس مردان متأهلی را که از نظر جنسی اشباع نشده اند یا تنوع طلب اند ( که غالبا چنین اند ) منحرف می سازند و جامعه به این گونه می شود که در غرب و غالب کشور های به اصطلاح متمدن امروز مشاهده می شود . آنگاه تعدد زوجات به صورت غیر رسمی و غیر قانونی و غیر طبیعی و به طور آزاد و غیر محدود و بدون هیچ گونه تعهد و تکفّل و به دور از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و نگهداری از کانون خانواده برای مردان عیاش و تنوع طلب به وجود می آید . می بینید که به هر حال در چنین شرایطی که غالبا بر جوامع حاکم است به هیچ وجه مانع این تعدد و تنوع نمی توان شد . و فساد و فحشا کانون خانواده را که مقدس ترین کانون جامعه است متلاشی می سازد و نه تنها مردان متأهل که زنان متأهل را نیز فرا می گیرد . و همه̾ این فساد دامنه دار به این دلیل است که یک قشر عظیم از زنان به حق قانونی و طبیعی خود که حق ازدواج است دست نیافته اند . بنابراین تعدد زوجات نه حق مردان بلکه حق زنان است و حق جامعه و ضامن سلامتی آن است . البتّه این نکته نیز واضح و روشن است که از نظر اسلام در صورتی تعدد زوجات مجاز است که مرد گذشته از تمکّن مالی برای اداره̾ دو خانواده یا بیشتر متعهّد به رعایت عدالت در هر گونه رفتار برخورد با همسران خود باشد . س 3 ـ چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در سن 55 سالگی با عایشه که دختر ( 9 ساله ای ) بود ازدواج کرد در صورتی که پیامبر ضد هوسرانی است ؟ ج ـ این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ضد هوس رانی است صحیح است ولی منظور از هوس رانی که اسلام با آن مخالف است بی بند و باری و عدم رعایت قوانین و اصول اخلاقی در هر گونه تمتّع و لذّت است نه اصل استفاده̾ صحیح و بر اساس اصول و قوانین از موهبت های الهی و غرایز جسمی . هرگز اسلام با آن مخالف نیست بلکه به آن تشویق می کند . و امّا اصولا آیا ازدواج مرد در سنین بالا با دختر جوان از نظر اسلام مجاز است ؟ پاسخ مثبت است و هرگز از آن حتی نهی کراهتی هم نشده و مورد نکوهش قرار نگرفته است بلکه به آن نیز تشویق شده است و محسوس است که در سلامتی جسمی و روحی مرد بسیار مؤثر است . آن چه از نظر اسلام مهم است و باید رعایت شود رضایت طرفین است و رضایت زن همیشه بستگی به تناسب سنی ندارد . نکته̾ مهم این است که ازدواج برای زن بر خلاف مرد بیش از آن چه از نظر جنسی اهمیّت دارد از نظر اجتماعی و عاطفی مهم است . زن بر خلاف مرد در امر ازدواج بیشتر به این جهت توجه دارد که یک حامی و سرپرست و متکفّل امور معیشت و پشتوانه مورد اعتماد در مشکلات زندگی پس از پایان سرپرستی پدر برای خود داشته باشد و لذا به مسائل مادی و شخصیّت اجتماعی مرد اهمیّت فراوان می دهد . البته منظور این نیست که فقط این جهات مورد توجّه است بلکه غالبا این جهات برای زن اهمیّت بسیار دارد و دلیل آن هم واضح و روشن است . گذشته از این شخصیّت هایی که در جامعه محبوب همگان هستند دوستداران و پیروان آن ها با کمال رضایت و از صمیم قلب حاضر به هر گونه فداکاری برای آن ها می باشند و همه آرزوی یک لحظه در خدمت آن ها بودن را دارند . شخصیتی چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در میان مسلمانان از چنان محبوبیتی برخوردار بود که هر فردی آرزوی توفیق یافتن به چند لحظه تماشای سیمای الهی او را داشت طبیعی است که هر زن مسلمانی با کمال افتخار مایل به ازدواج با او بود و نهایت آرزوی هر زنی زندگی در کنار آن وجود مقدّس بود . و پیامبر هرگز همسران خود را حتی در ادامه̾ زندگی با اکراه نگه نداشته بود بلکه به آن ها طبق آیه صریح قرآن پیشنهاد فرمود که هر کدام دنیا و زندگی راحت آن را می خواهید من حاضرم شما را از مال دنیا بهره مند کنم و طلاق دهم و هر کدام خدا و رسول و زندگی آخرت را ترجیح می دهید به شرط قناعت در دنیا با من بمانید و آن ها با رضایت خاطر زندگی در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ترجیح دادند با این که از نظر مادی هیچ گونه امتیازی بر زنان دیگر نداشتند بلکه به قناعت زندگی می کردند ولی آن ها که خدا و آخرت را می خواستند به این دلیل که او ولی الله اعظم بود در کنار او بودن را بر همه چیز ترجیح دادند و آن که دنیا را می خواستند افتخار همسری چنین شخصیت عظیم و محبوبی برای آن ها بسیار مهم تر از مسائل مادی بود . و طبق آن چه در تاریخ آمده است یکی از زن های آن حضرت فاطمه دختر شریح یا ضحاک پس از اعلام این امر دنیا را اختیار کرد و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جدا شد و پس از آن همیشه نادم و پشیمان بود و می گفت من بدبخت هستم . نکته̾ مهم در ازدواج های حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم این است که تعدد ازدواج آن حضرت از روی مصالح اجتماعی و سیاسی بوده است نه از روی تنوع طلبی . و شاهد روشن آن این است که اگر آن حضرت از روی هوس رانی و تنوع ، خواهان ازدواج های متعدد بود با موقعیّت اجتماعی که داشت می توانست بهترین دختران مردم را بخواهد و همه در خدمت آن حضرت آماده بودند چرا همه با زن های بیوه و همسران شهدا ازدواج می کرد . اصولا اگر این مسئله مطرح بود چرا اوّلین ازدواج آن حضرت در سن 25 سالگی و اوج جوانی با یک بانوی 40 ساله که 15 سال از خودش بزرگتر بود صورت گرفت . واضح است که آن چه در نظر حضرت اهمیّت داشته جنبه های سیاسی و اجتماعی بوده است . س 4 ـ در کتاب های شهید دستغیب خوانده ام که خداوند در بهشت به مرد مؤمن 70 حورالعین می دهد و برای هر کدام حجره ای جداگانه و مؤمن علاوه بر آن همسرانی از مؤمنات دارد ولی زن مؤمنه حتی در بهشت هم فقط حق دارد با یک مرد مؤمن ازدواج کند و این پاداش زن و مرد تفاوت دارد یعنی بهشت تنها برای مرد ساخته شده است و لذّت های جسمانی برای مرد مؤمن بیشتر است . و این باعث دل سردی من از اسلام شده و نمی توانم به طور کامل وظائف خود را انجام دهم . ج ـ به طور دقیق معلوم نیست زندگی در بهشت به چه نحو است . و روابط اجتماعی بر چه اساس است این ها مسائلی است که در قرآن و روایات قطعی روشن نشده است و اصولا امکان روشن شدن آن نیست . ما هنوز نمی دانیم و نمی توانیم بدانیم که در زندگی پس از مرگ دارای چه احساسات و چه تمایلاتی هستیم نحوه̾ آن زندگی برای ما بی نهایت مبهم و تاریک است و اصولا قابل درک نیست . آن چه مسلم است و قرآن به آن تصریح دارد این است که هیچ عملی چه کوچک و چه بزرگ از هیچ کننده ای چه زن و چه مرد نادیده گرفته نمی شود و بی پاداش نمی ماند و همه پاداش را به تناسب عمل خود دریافت می کنند و هیچ کس را بر دیگری به عنوان زن و مرد یا سایر جهات مادی رجحانی نیست تنها معیار رجحان و برتری در آن جا تقوای الهی است . « ان اکرمکم عند الله اتقا کم » . چه بسا کسانی در این جهان به چشم همه و حتی مومنان خوار و حقیر می آیند و در آن جهان در اوج عزّت و عظمت اند و چه بسا کسانی که در این جهان بسیار مورد احترام و تقدیس دیگران اند و در آن جهان کرامتی ندارند . زن و مرد بودن هیچ تفاوتی در پیشگاه خداوند ندارد و باز آن چه مسلّم است این است که لذّت های آن جهان همه از جنس لذّت های این جهان نیست . آن چه در قرآن و روایات به طور مکرر و مؤکد آمده است از ذکر خوردنی ها و آشامیدنی ها و لذت های جسمانی یک بعد از آن حیات است که برای ما قابل درک است ولی بعد دیگر آن که مهم تر و بلکه تنها آن بعد مهم است اصولا برای ما قابل درک نیست . خداوند از آن بعد چنین بیان فرموده است : « فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین » . ـ هیچ کس نمی داند برای آن ها چه پاداشی مخفی شده است که موجب روشنی چشمان است . و در حدیث از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم است که فرمود : « ان الله یقول اعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر » ـ خداوند فرموده است برای بندگان شایسته ام چیزی را تهیه کرده ام که هیچ دیده ای آن را ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است . مسئله این است که برای ما قابل درک نیست . فلا تعلم نفس یعنی هیچ کس نمی داند و شاید عموم آن شامل اولیای بزرگ الهی نیز بشود و همچنین جمله « و لا خطر علی قلب بشر » . شامل همه̾ انسان ها است یعنی هیچ انسانی حتی تصور آن را نکرده است . و حتما آن پاداش از سنخ لذّت های مادی این جهان نیست و هر چه ما تصور کنیم و آن را بزرگ و عظیم بدانیم از جنس همین لذت ها است ولی آن چه در آن جاست فوق این لذت ها می باشد و دلیل آن این است که انسان در آن جهان متکامل می شود و افق هایی از حقیقت برای او باز می شود که این لذت ها برای او ارزش چندانی ندارد . در همین جهان نیز انسان در سنین کودکی از چیز های به خصوصی لذت می برد و سعادت خود را در کنار آن ها می بیند و در جوانی چیزهای دیگری برای او مهم است و در سنین بالا سعادت را در امور دیگری می داند و همچنین اگر از بعد علمی یا اجتماعی تکامل یابد سعادت خود را در امور خاصی می بیند که قبل از آن نمی دید و دلیل انی تغیّر و تکامل تغییری است که در دیدگاه او از جهان به وجود آمده است و افق های جدیدی است که برای او گشوه شده است . در آن جهان پرده ها به طور کلی بالا می رود . « و کشفنا عنک غطاءک فبسرک الیوم حدید » پرده را زا تو برداشتیم و امروز دیده̾ تو تیز است . آن روز انسان همه چیز را می بیند و تمام حقیقت و واقعیّت برای انسان مکشوف خواهد شد . طبیعی است که انسان سعادت خود را در چیز دیگری می بیند که خوردن و آشامیدن و لذّت های جنسی در برابر آن هیچ ارزشی ندارد . بنابراین تصور این که این مسائل برای مؤمن در آن جا مهم است یک تصور ساده لوحانه است . و همان گونه که گفتیم معلوم نیست در آن جا روابط افراد بر چه اساس است و آن چه دربعضی روایات آمده یک امر قطعی و مسلّم نیست . قبول روایات نیاز به بررسی و تحلیل و دقّت در سند و محتوی دارد . و السّلام .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 67 |