تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,293 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,211 |
اهمیت قضا در اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 124، فروردین 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
جاودانگی راه امام اهمیت قضا در اسلام (4) قسمت سی و یکم حجة الاسلام و المسلمین اسد الله بیات ز : دستگاه قضائی از تمام امکانات و ابزار موجود باید استفاده کند تا مردم باورشان شود که بنا بر احقاق حق بوده و اگر کسی بخواهد به حق کسی تجاوز نماید با آن برخورد قاطع خواهد شد و برای رسیدن افراد به حقّ قانونی و مشروع خودشان از هر نوع آزادی عمل و امکانات باید برخوردار گردند و لذا باید شرایط تعیین وکیل را برای آنان فراهم کرده و زمینه رسیدن به حقّ را مهیّا سازد . و نمی تواند حقّ را تعیین وکیل را از متهم سلب نموده و از آن جلوگیری به عمل آورد. و اگر در محکمه ای از این حقّ ممانعت به عمل آید آن کسی که از این حق ممانعت کرده است به دادسرای انتظامی قضات اگر قاضی باشد معرّفی گردیده و با وی برخوردخواهد شد . ح : دستگاه قضایی کارش تنها این نیست که اگر در جامعه تخلفی را مشاهده کرد و دید افرادی در اثر بعضی از عوامل و زمینه ها مرتکب خلاف می شوند و قوانین و مقررات را زیر پا می گذارند با آن برخورد نموده و مجازات نماید اگر چه خود این مسئولیت نیز از اهمیت بالائی برخوردار است لیکن به اعتقاد ما یکی از مهم ترین وظائف دستگاه قضائی طراحی و برنامه ریزی وسیع و گسترده ای است برای سالم سازی جامعه به طوری که افراد در آن جامعه شرایط تخلّف را نداشته باشند و امکانات برای صلاح و اصلاح جامعه بیش از فساد و افساد جامعه فراهم بوده و گرایش ها و تمایلات و مراکز فرهنگی و تبلیغی و رسانه های گروهی و همه و همه به طور هماهنگ در کنار دستگاه قضائی دست به دست هم داده و بکوشند جامعه را برای سلامت دعوت نمایند و زمینه وقوع جرم را منتفی سازند و البته در این جهت تنها دستگاه قضائی نمی تواند موفق و چشم گیر کار کند و اگر به تنهایی این مسئولیت عظیم و همه جانبه را آغاز نماید آن توفیق لازم را به دست نخواهد آورد زیرا که پیش گیری از وقوع جرم علاوه بر این که به کارهای قضائی توقیف دارد و دستگاه قضائی لازم است افراد جامعه را به مسائل حقوقی و مدنی توجیه کرده و آنان را آگاه سازد و مردم را از نتایج اجتماعی و فردی اعمالشان مطلع نماید و مجازات و کیفر اعمال خلاف را تعلیم نماید . دستگاه های دیگر نیز هر کدام به نوبت خود در این باره نقش داشته و تأثیر به سزا دارند و عوامل گوناگون اقتصادی و عدالت اجتماعی و سلامت توزیع امکانات و ابزار مورد نیاز جامعه نقش اوّل را در سلامت جامعه ایفا می نماید در هر جامعه که بی عدالتی حکم فرما باشد و اکثریت جامعه با فقر گلاویز شوند و رنج تبعیض ها و نابرابری ها را لمس کنند به طور طبیعی در چنین اجتماعی زمینه وقوع جرایم و جرم ها بیشتر خواهد شد و همچنین آگاهی های مردم و رشد فرهنگی آنان و فهم بالا و وسیع و گسترده̾ انسان ها در پیش گیری از وقوع جرم ها فوق العاده مهم بوده و شاید بتوان زیر بناء سلامت جامعه به حسابت آورد . مطمئنا جامعه ای که اکثریّت آن از اطلاعات وسیع و آگاهی های لازم برخوردار است و دارای باور و اعتقاد به حرمت قوانین و مقررات حاکم می باشد و در سایه تدبیر و درایت کارگزاران نظام حاکم از عدالت و اطمینان و امنیّت نسبی برخوردار است و به صورت نسبی از رفاه و امکانات زندگی برخوردار است زمینه خلاف کاری ها و تخلّف ها را کمتر خواهد دید و انگیزه برای ارتکاب گناه ها و جرم ها تقلیل پیدا خواهد کرد مگر کسانی که دارای سوء نیت بوده و به خاطر شرایط خاص روانی و تربیتی و محیطی که بر بعضی افراد حاکم می شود با همه اوضاع و احوال که می کوشد خواسته ها را به طور مشروع تأمین نماید و مشکلات را برطرف سازد و عدالت را در حد امکانات و شرایط پیاده کند و در عین حال تمایل به ارتکاب جرم داشته و دست به جنایت و خلاف ها می زند طبعا در این جا همه̾ دست اندر کاران نظام بالخصوص دستگاه های قضائی و انتظامی باید با دقّت و هوشیاری کامل مواظبت نمایند و افراد خاطی و متجرّی را کنترل کرده و برای سلامت جامعه در باره مرتکبان جرم ها وخلاف ها برخورد های لازم انتظامی و اطلاعاتی و قضائی و کیفری را به مرحله اجراء درآورند و با اعمال مجازات و کیفر های متناسب و قانونی جامعه را به سوی سلامت کامل هدایت و دعوت نمایند . ط : دستگاه قضائی علاوه بر کارها و وظایفی که در صفحات گذشته به آن ها اشاره شد وظیفه و مسئولیت مهم دیگری را نیز بر عهده دارد و آن نظارت بر حسن اجراء قوانین است. مسؤلان اجرائی و دولت گاهی برای این که کارها به سرعت جلو رود و پیشرفت پیدا کند و گاهی برای این که سلیقه فردی و شخصی خودشان را اعمال نمایند و به جای قانون و ضابطه خواست فردی و شخصی را پیاده کنند و در واقع به جای قانون و معیار ، فرد می خواهد به طور خود کامه عمل کند و معمولا در اجراء ، این نوع اعمال سلیقه ها و قدرت ها رواج و شیوع دارد . دستگاه قضائی باید به طور جدی و قاطع مواظبت کند تا حرمت قوانین با این نوع اعمال سلیقه ها و تحلیل اه نشکند و به تدریج حاکمیت قوانین متزلزل گشته و استبداد فردی و اعمال سلیقه های شخصی جایگزین قوانین و ضوابط گردد ، علاوه بر این که خود دستگاه قضائی با امانت کامل در درون نظام قضائی و در میان اعضاء و قضاوت بکوشند و از حدود و مقررات و ضوابط عدول ننمایند و طبق قانون حرکت کنند ناظر بر حسن اجراء قوانین در دستگاه های دیگر و در سراسر کشور و همه جا باشند و اگر در جایی خلاف قانونی مشاهده کردند و از ناحیه کسانی که باید حریم قانون را مراعات نموده و آن را حفظ کنند اگر قانون شکنی دیدند شدیدا موضوع را تحت پیگرد قرار داده و با اعمال مجازات های متناسب جلو تجرّی مجریانی که برای قوانین حرمت قایل نیستند و خلاف ها و جرم ها را مرتکب می شوند بگیرند و با این نوع اعمال مجازات ها ، موجب اطمینان و اعماد مردم به دستگاه های اجرائی و قضائی گردند و با حاکمیت بخشیدن به قوانین و مقررات ، نظم و حاکمیّت ضابطه به جای رابطه را به جامعه برگردانند و نگرانی ها و دلهره ها را از مردم دور سازند . و از همین جا مشخص خواهد شد که دستگاه قضائی از چه جایگاهی بلند و رفیع برخوردار بوده و در مقام مقایسه از دیگر دستگاه ها و قوای حاکم تعیین کننده تر و مؤثر تر می باشد و با اصلاح آن ، جامعه و نظام به سوی صلاح می رود و خدای نکرده با فساد و تباهی آن ، جامعه و نظام به فساد و تباهی کشانده خواهد شد . مقوله دوم در این مقوله جایگاه و اهمیت و حساسیت دستگاه قضائی و قضاوت از دیدگاه قرآن و سنت مورد بررسی قرار می گیرد : ابتدا اهمیّت و حسّاسیّت قضاء و قضاوت در اسلام از دیدگاه قرآن بررسی می شود و بعد اهمیّت و حساسیت آن از دیدگاه سنّت و روایات اهل بیت علیهم السلام مورد تحلیل واقع می شود . اهمیّت قضا و حساسیّت قضاء و قضاوت از دیدگاه قرآن کریم : در قرآن کریم در موارد زیادی این موضوع مورد توجه قرار گرفته و از نوع برخورد قرآن کریم و سیاق آیات آن و نوع عباراتی که به کار برده شده است به روشنی به دست می آید که این امر چقدر مهم بوده و حساس است و در عین این که برای واجدین شرایط قضاء تصدّی به آن امری مطلوب و مرغوب فیه است و در مواردی که در افراد خاصی دور می زند و تنها توسط آنان قابل پیاده شدن است واجب و لازم خواهد بود منتهی به صورت وجوب کفائی واجب خواهد شد امّا پذیرفتن آن به این آسانی و راحتی هم نیست و حتّی افراد ذیصلاحیت ، با احتیاط ودقت و حساب گری لازم باید آن را بپذیرند و از خطرات آن نباید غفلت کرده و از عواقب سوء قضاء غیر عادلانه و بدون توجه به احتیاطات اسلامی و معیارهای شریعت اسلامی همیشه باید نگران بوده و دلهره داشته باشند زیرا که قضاء اسلامی آخرین جایگاهی است که حق را از باطل و عدالت را از ظلم و ستم و حق کشی جدا می سازد . قرآن با کمال صراحت اعلام می نماید قضاء و حکم اسلامی باید در چارچوب احکام الهی و بما انزل الله حکمی صادر نماید در صف ظالمان و ستمکاران قرار گرفته وعقاب ظالمان را خواهد داشت . آن قدر آیات قرآن کریم در این باره صریح و گویا است که هیچ گونه جای بحث و گفتگو بر کسی باقی نمی گذارد و نیز آن قدر فراوان و زیاد است که در این سری از نوشتار ها نمی توان به همه آن ها اشاره کرد و از باب نمونه به مواردی از آن ها می پردازیم و علاقمندان به تحقیق وسیع و گسترده را به کتاب های مفصل تری که در این باره نوشته شده است ارجاع می نماییم : 1- « یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجر منکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی و اتّقوا الله انّ الله خبیر بما تعملون » [1] . ـ ای آنانی که ایمان آورده اید و دارای باور های درست و الهی هستید از کسانی باشید که برای خدا قیام می نمایند . و شاهدان پیاده شدن قسط و عدالت اجتماعی و اسلامی هستند و مبادا دشمنی و ناراحتی از یک گروه و جریان و جناحی موجب شود درباره آن و در قضاوت و در مورد آنان گرفتار بی عدالتی گشته و نگذارید درباره آن عادلانه رفتار شود شما عدالت را مراعات نمائید و از اجرا کنندگان عدالت شوید زیرا که عدالت و اجراء آن شما را به تقوای الهی نزدیک می سازد و در این راستا تقوای الهی را پیشه کنید و از خدای عالم بترسید برای اینکه خدای عالم به هر آن چه که انجام می دهید و آن را عمل می نمائید آگاه بوده و با خبر می باشد . آری هدف از نظام اسلامی و قضاوت دینی پیاده شدن عدالت و احقاق حق و رسیدن به حقوق انسانی و فطری است و اگر در جائی حقّی ضایع گردد و از تضییع حقوق مردم جلوگیری نشود و بی عدالتی خودش را نشان بدهد معلوم می شود نظام از مسیر درست منحرف گردیده و قضاوت و قضاء از جایگاه خودش خارج شده است و هیچ عاملی و جریانی نباید موجب شود دست اندرکاران نظام دینی و قضاء اسلامی تن به بی عدالتی داده و از دفاع از حقوق عمومی و افراد سر باز بزند . ولذا می فرماید کینه ها و حقد ها و نگرانی ها از جریانات و اشخاص و گروه ها نباید موجب بی تقوایی و در نتیجه باعث ظلم ها و ستم ها و بی عدالتی ها گردد . در حقیقت اعمال عدالت و اجراء آن نشانه تقوی و حاکمیت ارزش های الهی بوده و ظلم و ستم علامت فساد و تباهی و سقوط یک نظام می باشد . 2- « انا انزلنا التوریة فیها هدی و نور یحکم بها النبیّون الذین اسلموا للذین ها دوا و الرّبانیون و الا حبار بما استخفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون »[2] . ـ ما کتاب تورات را به موسای کلیم نازل کردیم و در آن راه های هدایت و روشن گری فراوان است و پیامبران الهی که در مقابل دستورات ما سر تسلیم فرود آورده اند طبق احکام الهی که در تورات آمده است در میان یهود حکم می نمایند و خدا پرستان واقعی و عالمان به احکام خدا که نگهبانان و امینان حفظ و حراست از کتاب الله می باشند و شاهدان احکام الله هستند نیز طبق کتاب خدا و احکام خدا حکم نموده و از آن تخطّی نمی نمایند و تو ای پیامبر خاتم همان رسالت انبیاء گذشته را به عهده داری و شاهد حفظ و نگهداری احکام خدا هستی و در پیاده شدن آن از دیگران هراس نداشته باش و از من که خدای تو و همه عالم هستم بترس و مبادا برای بعضی از ملاحظات و تحریکات و تهدیدات و یا تطمیع ها در مقابل عدالت کوتاه بیایی و از اجراء آن سر باز بزنی و در مقابل ثمن بخش ، آیات خدا را در معرض معاملات سیاسی اقتصادی قرار دهی و تو به عنوان جانشین خدای عالم در زمین و رهبر امت اسلام و موظف هستی حکم خدا را جاری سازی و طبق دستور خدای جهان حکم نمائی و هر کس طبق ما انزل الله حکم نکند در ردیف کفار قرار خواهد گرفت . 3- و بعد چنین ادامه داد : ما در کتاب خودمان چنین مقرر داشتیم و برای پیاده شدن عدالت اسلامی این طور فرمان دادیم و برابر هر نفسی که به طور عمده کشته شده باشد نفس قرار می گیرد و در مقابل چشم ، چشم واقع می شود و در برابر بینی ،بینی و در برابر گوش ، گوش و دندان در برابر دندان قرار می گیرد و در مواردی که کسی عمدا کسی را مجروح نماید طبق ضوابط و مقررات خاصی در برابرش قصاس انجام می یابد اگر کسی عفو نماید و با دیه و تصدّق آن را جبران نماید و موجب پوشیده شدن و کفّاره آن خواهد شد و هر کس طبق احکام خدای عالم و وفق ما انزل الله حکم ننماید از ظالمان و ستمکاران محسوب خواهند شد.[3] از مجموعه این آیات و آیات دیگر قرآن به روشنی استفاده می شود که حاکم اسلامی و متصدّی امر قضاء موظف است در تمام ابعاد و زمینه ها از احکام الهی پیروی نموده و از آن ها سرپیچی ننماید و نه تنها بر خلاف احکام الهی نمی تواند حکمی را صادر نماید بلکه باید طبق احکام الله حکم کرده و موافق ما انزل الله باشد. و در جای دیگر حضرت داود نبی علیه السلام را مورد خطاب قرار داده و از جایگاه خطیر قضاء با خبرش می نماید و با اینکه او پیامبر خدا است و معصوم است و هیچ گونه احتمال تخطّی و عصیان از مقررات درباره وی محتمل نمی باشد لکن در عین حال به اهمیت و حسّاسیّت امر متذکر گردیده و درباره خطرات و عواقب آن هشدارهای لازم را می دهد . 4- ای داود ما شما را جانشین خودمان در زمین قرار دادیم . باید میان مردم از روی حق و حقیقت حکم نموده و در میان آنان حکم مطابق با حق را جاری سازی و در احکامی که صادر می نمائی مواظبت کنی هواهای نفسانی را دخیل نسازی تا مبادا شما را از راه خدا منحرف سازد . آنانی که از راه خدا که همان راه حق است منحرف شوند وگمراه گردند حساب الهی را فراموش نموده و روز جزا را نسیان می نمایند و مبتلی به عذاب الهی خواهند شد . [4] بنابراین در نظام الهی متصدی امور اداری و سیاسی کشور بالخصوص امر قضاء مسئولیت فوق العاده حساس و سرنوشت سازی را در عهده داشت و لازم است علاوه بر این که به آن امور مطلع و آگاه باید باشد و تسلط یک انسان غیر مطلع و نا آگاه زیان ها و خسارت های جبران ناپذیری را دنبال خواهد داشت و مسیر جامعه را به سوی قهقرا خواهد کشاند باید عدالت الهی را مدّنظر قرار داده و در حدّ امکان بکوشد آن را به مرحله اجراء در آورد و از هر نوع ظلم و ستم و تعدی به حرمت ها و حقوق فردی و اجتماعی انسان ها جلوگیری به عمل آورده و نگذارد مظلومان زیر یوغ ظالمان و زورمندان لگدمال گردد و الّا در صف ظالمان و کافران قرار گرفته و بالضروره سرنوشت حتمی آنان عذاب سخت و دردناک خداوندی بوده و به صورت ابد در آتش دوزخ خواهد ماند . در بحث آیات قرآنی به همین مقدار بسنده نموده وارد بحث سنّت و بررسی روایات اسلامی درباره اهمیت و حساسیت قضاء و قضاوت عادلانه اسلامی می شویم : 1- در کتاب مستدرک الوسایل آورده است : « من جعل قاضیا فقد ذبح بغیر سکین قیل : و ما الذبح ؟ قال نار جهنّم » [5] ـ اگر کسی مسئولیت قضاوت را به عهده گیرد و متصدی این امر مهم باشد بدون چاقو ذبح و کشته می شود سؤال کردند منظور از ذبح و کشته شدن بدون چاقو چیست ؟ فرمود : آتش جهنم است . 2- در سنن بیهقی این طور نقل کرده است : « یجاء بالقاضی العدل یوم القیامة فیلقی من شدة الحساب ما یتمنّی انّه لم یقض بین اثنین فی عمره فط » [6] ـ روز قیامت قاضی عادل را برای حساب پس دادن احضار می نمایند آن قدر برای وی سخت می گیرند و با شدّت با او رفتار می کنند که آرزو می کند ای کاش در تمام عمرش در میان دو نفر قضاوت نکرده بود . در بعضی از نسخ به جای « بین اثنین فی تمرة » آمده است یعنی ای کاش در عمرش درباره̾ یک دانه خرما قضاوت نکرده بود . صراحت این حدیث درباره̾ قاضی عادل است وقتی که قاضی عادل در چنین وضعیّت سختی قرار دارد و از شدّت حساب این گونه آرزو می کند و از همه̾ قضاوت هایی که در گذشته در دنیا انجام داده است اظهار ندامت و پشیمانی به عمل می آورد معلوم می شود تصدّی امر قضاء چقدر سخت و مشکل بوده و متصدّیان این امر عظیم از چه شرایطی باید برخوردار گردند و در اعمال قضاوت و اصدار حکم چه اندازه باید محتاطانه وارد صحنه شده و در چارچوب احکام اسلامی قضاوت نمایند و به همین جهت فقهاء عظام در کتاب هایشان تصریح فرموده اند : کسانی که دارای صلاحیت فتوی نیستند و مقلّد دیگران هستند و لو این که نسبت به فتاوی دیگران حاضر الذّهن هم باشند و یا این که دارای ملکه̾ عدالت نبوده و در حکم و در مراحل مقدّماتی آن عدالت لازم را نمی توانند مراعات نمایند نمی توانند متصدّی امر قضاء گردند و اگر امروز به افرادی به عنوان قضاوت مأذون اجازه̾ قضا داده شده است از باب ضرورت بوده و به حدّ اقل باید بسنده شود و از حدّاقل نباید تجاوز کرد و لا اقل احتیاط همین را می طلبد و بدون ملاحظات و محاسبه تمامی جوانب ممکن است خطراتی به وجود آید که به این آسانی و سادگی نشود جبران کرد . 3- از امام صادق علیه السلام نقل شده است : « القضاة اربعة ، ثلاثه فی النار و واحد فی الجنة : رجل قضی بجور و هو یعلم ، فهو فی النار ، و رجل قضی بجور و هو لا یعلم انّه قضی بجور ، فهو فی النّار ، و رجل قضی بالحق و هو لا یعلم ، و رجل قضی بالحق و هو یعلم فهو فی الجنة . و قال علی علیه السلام : الحکم حکمان : حکم الله و حکم الجاهلیه ، فمن أخطأ حکم الله حکم بحکم جاهلیه» [7] ـ امام صادق علیه السلام فرمودند : کسانی که منصب قضاوت را متصدّی می شوند و در مصدر قضا قرار می گیرند چهار گروهند : سه گروه از آنان در آتش دوزخ گرفتار می شوند تنها یک گروه از آنان نجات می یابند : گروه اوّل آنانی هستند که قضاوت آنان از روی جور و ظلم بوده و جایرانه درباره̾ افراد حکمرانی می نمایند ، این دسته در آتش الهی معذّب خواهند شد . گروه دوم کسانی هستند که جایرانه و ظالمانه حکم رانی می کنند لیکن نمی دانند که حکمشان ظالمانه است و منشأ حکم جور و ظالمانه̾ آنان جهل و نادانی آنان است ، اینان نیز در آتش الهی معذّب خواهند شد . گروه سوم آنانی هستند که از روی حق حکم می نمایند و حقی را ضایع نمی گردانند لیکن نسبت به آن ها آگاهی و اطّلاعات کافی نداشته و از روی جهل و نا آگاهی منصب قضاوت را اشغال کرده اند ، اینان نیز اهل دوزخ بوده و عذاب الهی گرفتار می شوند . گروه چهارم که اهل نجات بوده و در نزد خدای عالم مأجور هستند کسانی هستند که شرایط قضاوت را داشته و از روی علم و معرفت درباره̾ موضوعات و مسائل اظهار نظر کرده و حکم صادر می نمایند ، این ها در بهشت الهی بوده و مورد عنایت و رحمت الهی قرار می گیرند . امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرموده است : حکم دو قسم است یا حکم الهی است و حکم الله است و یا حکم جاهلیّت ، که اگر کسی در اثر عدم اطلاع و نا آگاهی نتواند طبق حکم خدای عالم حکم نماید و خطا کند گرفتار حکم جاهلیّت خواهد شد . ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 500 |