تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,331 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,288 |
گوشه هایی از سیره امام رضا علیه السلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 125، اردیبهشت 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
« به مناسبت ولادت با سعادت امام علی بن موسی الرضا سلام الله علیه » گوشه هایی از سیره امام رضا علیه السلام رضا به رضای خدا ابن ابی شیبه̾ حلبی و نوفلی می گویند : خدمت امام رضا علیه السلام رسیدیم و عرض کردیم : ما در نعمت و رفاه بسر می بردیم ولی اکنون حالمان دگرگونشده و گرفتار فقر و تهی دستی شده ایم . دعا بفرمائید تا خداوند ما را به حال اوّلمان برگرداند . حضرت فرمود : چه می خواهید بشوید ؟ آیا می خواهید مانند سلاطین باشید و همین شما را خرسند می سازد که مانند طاهر و هرثمه زندگی کنید ، و این حالت رضای درونی را از دست بدهید و از این عقیده ای که دارید دست بردارید ؟! عرض کردند : نه ، به خدا قسم ، اگر تمام دنیا و آن چه در آن است به ما بدهند ، ما راضی نخواهیم شد که از این عقیده و آئین دست برداریم ! حضرت فرمود : خداوند می فرماید : « اعملوا آل داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور » ـ ای اهل بیت و خاندان داود ، شاکر و راضی باشید . همانا بندگان شاکر من اندک اند . سپس امام هشتم علیه السلام به آن ها فرمود : به خداوند حسن ظن داشته باشید زیرا اگر کسی به خداوند حسن ظن داشته باشد ، مرحمت الهی را در ظن و گمان خویش می یابد و اگر کسی به روزی اندک راضی و قانع باشد ، خداوند نیز عمل کم واندک را از او می پذیرد ، و اگر به روزی کمی ولی از راه حلال دلخوش باشد، مؤونه و مصرف او سبک می گردد و شاد و خرسند خواهد بود و خداوند راه و چاره را در برابر تمام بلیّات و مصائب دنیا به او نشان می دهد و او به سلامت از دنیا به سوی جایگاه ابدیش رهسپار می گردد . ( منتهی الآمال ـ ج 2 ـ ص 187 ) احسان بی منّت الیسع بن حمزه می گوید : در محضر امام هشتم علیه السلام نشسته بودم که گروه زیادی گرداگرد وجود مقدسش جمع شده و مسائل و مشکلات خود را از حضرت می پرسیدند . در این میان ، مردی بلند قامت وارد شد و عرض کرد : سلام بر تو ای فرزند رسول خدا ، من یکی از دوستداران شما و پدران و نیاکانتان هستم و از حج باز می گردم . موجودی خود را از دست داده ام و چیزی برای بازگشت به مقصد ندارم . چاره ای برایم بیاندیشید به شهر و دیار خویش باز گردم . به من کمک کنید تا به وطنم برگردم و همانا من در وطنم دارای اموال هستم و هر چه امروز به من کرم نموده عطا کنید ، هنگام رسیدن به وطنم همان مقدار را به فقرا و تهیدستان خواهم بخشید ، زیرا من خودم مستحق صدقه نیستم . حضرت فرمود : بنشین که خدای تو را رحمت کند . سپس امام رضا علیه السلام رو به مردم کرد و مشغول گفتگو شد تا وقتی که مردم متفرق شدند و فقط آن مرد خراسانی و سلیمان جعفری و خیثمه و من در آن جه ماندیم . حضرت فرمود : به من رخصت بدهید تا به اندرون منزل بروم . لحظه ای گذشت و حضرت بیرون آمد و در را بست و از پشت در ، دست را بیرون آورد وفرمود : مرد خراسانی کجا است ؟ عرض کرد : من در این جا هستم . فرمود : این دویست دینار را بگیر و مخارج سفر خود را با آن تأمین کن و لازم نیست در وطن خودت به مقدار آن از جانب من به فقرا کمک کنی و از منزل من خارج شو تا نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی ( که مبادا هر دو از یکدیگر خجالت بکشیم . ) سلیمان به حضرت عرض کرد : فدایت شوم ! عطای فراوانی به این مرد بخشیدی و او را مورد مهر و عطوفت خویش قرار دادی ، چرا از پشت در و در پنهانی این کار را کردی ؟ حضرت فرمود : خوف آن داشتم که ذلّ و خواری سؤال را از طریق برآوردن نیازش در چهره اش ببینم . آیا نشنیده ای که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید : « المستتر بالحسنه تعدل سبعین حجّه و المذیع بالسئة مخذول ، و المستتر بها مغفور له » ـ کسی که در پنهانی احسان کند ، ثواب هفتاد حج داشته باشد و همانا کسی که گناه را افشا و آشکار سازد ، خوار و ذلیل گردد در حالی که اگر گناه را مخفی و پوشیده نگه دارد ، امید آمرزش برای او هست . سپس فرمود : آیا این بیت شعر به گوش تو نرسیده است که شاعر می گوید : متی آته یوما أطالب حاجة رجعت الی أهلی و وجهی بمائه آن شخص را می ستایم که اگر روزی برای حاجتی بره او روی آورم ، به سوی خانواده ام در حالی باز می گردم که آبروی من محفوظ مانده و دچار ذلّت سؤال نشوم . ( منتهی الآمال ـج 2 ـ ص 175 ) برخورد با زاهدان دروغین گروهی از صوفیان زاهد گرا در خراسان خدمت امام رسیدند و به آن حضرت ـ از روی انتقاد ـ عرض کردند : امیر المؤمنین !! شما را از دیگر مردم سزاوار تر به امامت یافت و تو را در میان اهل بیتت سزاوارتر از همه پنداشت و لذا بر این شد که امر پیشوایی را به شما برگرداند و امت اسلامی نیازمند امامی است که لباس خشن در بر کند و غذای خشک بخورد و سوار بر الاغ شود ( کنایه از نهایت زاهد بودن ) و به عیادت بیماران رود ! حضرت در حالی که تکیه زده بود ، برخاست و با اعتراض به آنان فرمود : « کان یوسف نبیا یلبس اقبیةالدیباج المرزدة بالذهب و یجلس علی متکات آل فرعون و یحکم ! انما یاد من الامام قسطه و عدله ؛ اذا قال صدق و اذا حکم عدل و اذا وعد انجز . ان الله لم بحرّم لبوسا و لا مطعما . ثم تلا قوله تعالی : « قلمن حرم زینةالله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق » . ـ حضرت یوسف پیامبری بود که قباد های دیبا و ابریشم که حاشیههای زرّین داشت در بر می کرد و بر مسند های آل فرعون تکیه می زد و در میان مردم حکم می کرد . از امام فقط عدالت و دادگستری خواسته شده است که اگر سخن گفت ، راست باشد و اگر داوری کرد به عدالت باشد و اگر وعده ای داد وفا کند . همانان خداوند هیچ لباس و غذای پاکی را حرام نکرده است سپس این آیه را قرائت فرمود که می فرماید : « بگو ـ ای پیامبر ـ چه کسی زینت های خدای را که برای بندگانش فراهم ساخته ، و روزی های پاک و نیکو را حرام کرده است ؟! » ( کشف الغمه ـ ج 3 ـ ص 100 ) البته همین امام ، هنگامی که در منزل خود ، به تنهایی ـ نه در جمع ـ می خواهد استراحت کند ، در تابستان روی بوریا و در زمستان روی یک پوستین ساده و خشک می نشیند و لباس های خشن در بر می کند ولی وقتی مواجه با مردم می شود ، بهترین لباس ها را می پوشد . ( عیون اخبار الرضا ـ ج 2 ـ ص 178 ) سفارشی عجیب به فرزند حقّا که زندگی امامان ما سراسر درس و موعظه است . امام رضا علیه السلام در خراسان است ، می شنود که هر گاه فرزند دلبندش امام جواد سلام الله علیه ـ که در مدینه سکونت دارد ـ از منزل خارج می شود ، نوکران حضرت ، از در کوچک منزل ، امام جواد را خارج می سازند ، با این که منزل درب بزرگی دارد که گویا بر خیابان عمومی گشوده می شود و رفت و آمد مردم بیشتر در برابر آن درب است . امام هشتم علیه السلام برای این که روحیّه̾ جود و کرم را در فرزندش راسخ تر سازد و او را به سخاوت و بخشش بیشتر وادار نماید ، نامه ای به او می نویسد که بسیار شیرین و خواندنی است . بیائید با هم به نامه̾ امام که با ظرافت و لطافت بی شماری تهیّه شده و فرزند عزیزش را به انفاق بیشتر دعوت می کند ، بخوانیم و عبرت بگیریم : بزنطی گوید : امام ابوالحسن الرضا علیه السلام نامه ای به فرزندش ابوجعفر ( امام جواد ) علیه السلام نوشت که در آن نامه آمده است : « یا ابا جعفر ، بلغنی ان الموالی اذا رکبت اخرجوک من الباب الصّغیر ، فإنما ذلک من بخل بهم لئلّا ینال مناک أحد خیرا ، فأسألک بحقّی علیک : لا یکن مدخلک و مخرجک الّا من الباب الکبیر . و اذا رکبت فلیکن معک ذههب و فضّه ، ثم لا یسألک أحد الّا أعطیته و من سألک من عمومتک ان تبرّه فلا تعطه أقلّ من خمسین دینارا و الکثیر الیک و من سألک من عمّا تک فلا تعطها أقل من خمس و عشرین دینارا والکثیر الیک . انی أرید أن یرفعک الله فانفق و لا تخش من ذی العرش افتقارا » . ( عیون اخبار الرضا ـ ج 2 ـ ص 8 ) ای ابو جعفر ! به من خبر رسیده است که هرگاه سوار بر مرکبت می شوی که از منزل خارج گردی ، نوکران تو را از درب کوچک خارج می کنند ، این کارشان به خاطر بخلی است که دارند تا کسی از تو خیری نبیند . پس من به آن حقی که بر تو دارم از تو می خواهم که : رفت و آمدت فقط از درب بزرگ باشد . و هرگاه خواستی سوار شوی حتما با خودت پول (سکّه طلا و نقره ) بردار و هر که از تو خواهشی کرد حتما به او کمک کن و پول بده ، و هر گاه یکی از عموهایت ( خویشان مرد ) از تو چیزی خواستند ، حتما به آن ها احسان و نیکی کن و کمتر از پنجاه دینار نده و بیشتر از این میل خودت است . و هرگاه یکی از عمّه هایت ( خویشان زن ) از تو چیزی درخواست کرد ، کمتر از بیست و پنج دینار به او عطا نکن و بیشتر از این با خودت است. فرزندم ! من می خواهم که خدا تو را سربلند و عزیز کند ، پس انفاق کن و پول بده و از صاحب عرش ( خداوند ) ترس فقر به خود راه مده . ( یعنی از بسیار بذل و بخشش کردن هراسان مباش ) که خداوند از درگاه کرم و جودش هرگز تو را نادار و فقیر نگرداند . مبارزه با اسراف امام رضا علیه السلام که آن چنان فرزندش را تشویق به بذل و بخشش و انفاق در راه خدا می کند ، در همان حال که داستان های زیادی در این زمینه ـ و در زمینه های دیگر معاشرت بر خود حضرت ـ وجود دارد و ما به یک داستان کوتاه بسنده می کنیم : یاسر خادم گوید : روزی بردگان یا نوکران حضرت میوه می خوردند ولی پیش از آن که میوه ها را کاملا بخورند و هنوز مقداری از میوه باقی بود ، آن را می انداختند . حضرت با خشم و عصبانیت فریاد برآورد :« سبحان الله ! اگر شما بی نیاز شده اید ، حتما مردمی هستند که هنوز بی نیاز نشده اند ، به نیازمندان از این میوه ها کمک کنید » . ( کافی ـ ج 6ـ ص 297) ولادت با سعادت این امام همام را به عموم شیعیان و علاقمندان ، خصوصا به ملت عزیز ایران که افتخار خدمت به درگاهش و نشستن بر سرخوان کرمش را دارد ، تبریک و تهنیت عرض می کنیم و امیداواریم سیره̾ آن بزرگوار اسوه ای برای همگان باشد در رفتار و کردار تاشاید مورد لطف بیشتر حضرتش قرار گرفته و در آخرت نیز مهمان وجود مقدسش باشیم .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 99 |