تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,445 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,385 |
امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 125، اردیبهشت 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت هفدهم امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی آیت الله محمّدی گیلانی · آشنایی عرب جزیره به فنّ کتابت از قرن سوّم میلادی . · عمده حرمان صحابه از کتابت حدیث ، نهی بود. · اعتناء شدید قرآن کریم و رسول الله صلی الله علیه و آله به امر کتابت . · این اعتناء شدید بود که بعد از هجرت و استقرار دولت اسلامی ، مساجد مدینه در کنار مسجد النبی صلی الله علیه و آله ، مدارس تعلیم قرآن و کتابت گردید . · این تعلیمات به ذکور اختصاص نداشت بلکه طایفه اناث نیز از آن بهره ور بودند. · علماء بزرگ در مقام جمع بین طائفه̾ اخبار نهی از کتابت حدیث و بین طایفه جواز آرائی دارند که به قدر مجال نقل می کنیم . روایات و آثار وارده در منبع کتابت حدیث و آثار و در تجویز آن ، بسیار است و لباب آن ها همان مقداری است که در مقابله̾ قبل حکایت کردیم و ظاهرا عمده جهت برای حرمان کتابت صحابه̾ محترم ، آثار و روایات نبوی را همین نهی بوده است ، نه قلّت وجود کتّاب ، زیرا چنان که تاریخ بیان می کند عرب جزیره قبل از اسلام از حدود قرن سوم میلادی ، به فنّ کتابت معرفت داشت . و در فتوح البلدان می گوید : « جاء الاسلام و فی الاوس و الخزرج عدّه یکتبون » ـ اسلام وقتی داخل مدینه شد که در اوس و خزرج عدّه ای می نوشتند . و تردیدی نیست در این که کتابت در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، به نحو گسترده ای انتشار یافت زیرا برانگیختن قرآن کریم مردم را بر تعلّم و تحریص رسول الله صلی الله علیه و آله با بیان های مختلف ، مسلمین را بر این امر مضافا به اقتضاء طبع رسالت ، این که خواننده و نویسنده در دولت جدید فزونی یابند ، مایه های اصلی انتشار گسترده̾ کتابت گردید چه آن که وحی ، محتاج به کتّاب بوده است ، و امور دولت نو پا از مراسلات و عهد نامه ها و قرار دادها و صلح نامه ها و غیر این ها نیازمند شدید به نویسندگان بوده است و نوشته اند که کتّاب وحی تعدادشان به حدود چهل نفر می رسید مضافا به منشیان صدقات و مداینات و معاملات ، و حتی نویسندگان مراسلات به لغات مختلف حسب نیاز دولت جدید آشنا بودند مسعودی در « التنبیه و الاشراف » می گوید : « انما ذکرنا من اسماء کتّابه صلی الله علیه و سلم من ثبت علی کتابته و اتّصلت ایامه فیها وطالت مدّته و صحت الّروایه علی ذلک من امره دون من کتب الکتاب و الکتابین والثلاثه ، اذ کان لا یستحق بذلک ان یسمی کاتبا و یضاف الی جملة کتّابه » . ( ص 246 ) ـ از اسماء کاتب های رسول الله صلی الله علیه و آله که نام بردیم همانا آن هایی بودند که اعضاء ثابت مجموعه̾ نویسندگان در خدمت حضرتش بودند ، و روایت صحیحه درباره̾ استمرارشان در زمره̾ کتّاب در دست است ، غیر آن هایی که احیانا یک بار یا دو بار و سه بار به این خدمت مفتخر شدند ، زیرا این ها که موقت در این امر توفیق یافتند مستحق اسم « کاتب رسول الله صلی الله علیه و آله » نبودند تا در آن مجموعه ثبت شوند . شدّت اعتناء رسول الله صلی الله علیه و آله به شأن کتابت ، از اذن دادن به اسراء بدر که هر کس ده نفر از کودکان مدینه را کتابت بیاموزد آزاد است ، روشن می شود . با عنایت آن بزرگوار بود که بعد از هجرت و استقرار دولت اسلامی ، امر کتابت و تعلیم ، رونق چشم گیری داشت ، مسجد های مدینه ، مدارس تعلیم قرآن کریم و آداب و سنن اسلام ، و قرائت و کتابت گردید و از مسلمین ، آن هایی که به امر کتابت و قرائت و تعالیم اسلامی آشنا بودند ، تبرعا به آموزش مسلمین بی سواد ، قیام نمودند و طبق آن چه که در طبقات ابن سعد آمده ، سعد بن ربیع خزرجی که یکی از نقباء دوازده گانه است ، به همراه بشیر بن سعد وابان بن سعید رضی الله عنهم در این امر مغبوط پیشگام بوده اند ، و شایان توجه آن که تعلیم کتابت و قرائت و آداب و سنن به طایفه ذکور اختصاص نداشت بلکه طایفه اناث نیز در خانه های خویش آموزش می دیدند . در سنن ابی داود از شفاء بنت عبدالله حدیث می کند که گفت : « دخل علی رسول الله صلی الله علیه و سلم و انا عند حفصه ، فقال لی : الا تعلّمین هذه رقیة النمله کما علّمتها الکتابه » ( ج 4 ص 11 ) . ـ رسول الله صلی الله علیه و سلم بر من داخل گردید در حالی که من نزد حفصه بودم ، پس به من فرمودند : « آیا به این یعنی حفصه، افسون نمله ـ جوش و قرحه ای که در پهلو پدید می آید ـ نمی آموزی ؟ چنان که کتابت را به وی آموختی . عظیم ترین شاهد و محکم ترین دلیل بر عنایت شدید اسلام به امر کتابت و جلالت قدر و رفعت شأن آن آیه کریمه ای است که در افتتاح باب وحی به رسول الله صلی الله علیه و آله نازل شد : « علّم بالقلم علّم الانسان مالم یعلم » ( سوره العلق ـ آیه 4 ) . زیرا تعلیم کتابت را به نفس اکرم خود نسبت می دهد . و ملائکه خویش را به این وصف مبارک تشریف و تزیین می فرماید : « و انّ علیکم لحافظین کراما کاتبین » ( سورة النفطار ـ آیه 11) .و آن چنان عظمت و کرامتش را تذکار عقول می نماید که بدان قسم یاد می کند : « ن و القلم و ما یسطرون » ( سوره القلم ـ آیه 1 ) . این اجلال و تعظیم قرآن عظیم از امر کتابت بود ، که در عهد رسول الله صلی الله علیه و آله چنان که اشاره کردم منشاء تعلیم کتابت با سرعت چشمگیر شد و مساجد نه گانه مدینه طیبه در کنار مسجد النبی صلی الله علیه و آله مکاتب و مدارس تعلیم و تعلّم گردید و همواره در گسترش و تزاید بود و با انتشار صحابه در آفاق و اطراف ممالک اسلامی نطاق تعلیم ، وسعت روز افزون می یافت ، و حلقه های بحث و علم با انتظامی تحسین انگیز در مساجد و مکان های مناسب تشکیل می گردید و حتّی برخی از کلاس ها تعداد متعلمین آن بالغ بر سه هزار نفر می شد که رسیدگی به آنان برای معلم و مؤدّب با مشقت انجام می پذیرفت ولی با این همه رونقی که کتابت در عصر شخص رسول الله صلی الله علیه و آله داشت و بدون تردید کتّاب به حدّ وفور موجود بودند و با صدور و سطور قرآن کریم محفوظ و مدوّن گردید ، تدوین نشدن حدیث سؤال برانگیز است و سؤال برانگیز تر عدم تدوین حدیث در عصر صحابه̾ گرامی و قسمت عمده عصر تابعین است زیرا مسئله حکمت نهی از کتابت در این ازمه منتفی بوده ، پس چرا تدوین نگردید ؟! باری آثار و روایات نهی از کتابت حدیث ، بسیار است و آثار و روایات در تجویز و اباحه̾ آن نیز بسیار است که لباب هر دو طایفه چنان که گفتیم نقل شده و روایت اراده کردن رسول الله صلی الله علیه و آله هنگام رحلت که کتابی مرقوم فرماید تا امت گمراه نشوند ، شاهدی است بر عنایت آن حضرت صلوات الله علیه به حفظ کیان امت از ضلال به وسیله کتابت و متن روایت مورد اشاره از ابن عباس چنین است. « لمّا اشتدّ بالنّبی صلی الله علیه و سلم وجعه قال : « ایتونی بکتاب اکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده » قال عمر : انّ النّبی صلی الله علیه و سلم غلبه الوجع ، و عندنا کتاب الله حسبنا ، فاختلفوا و کثر اللغط . قال : قوموا عنّی ، و لا ینبغی عندی التنازع » ( فتح الباری ـ ج 1 ص 208 ) . ـ هنگامی که درد شدید در آخرهای عمر نبی صلی الله علیه و آله بر آن حضرت مستولی شد ، فرمودند « برایم وسیله نوشتن بیاورید تا مکتوبی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید » عمر گفت : درد بر پیغمبر صلی الله علیه و سلم غلبه کرده است و قرآن نزد ماست کفایتمان می کند ، پس با هم اختلاف کردند و سر و صدا زیاد شد ، فرمودند : « از نزد من پا شوید ، تنازع در محضرم نارواست » . بدیهی است چیزی که می خواست مرقوم فرماید ، غیر از قرآن بود و طبعا از سنّت و حدیث منصوصی بودکه فرا راه امت واقع می شد که هرگز اختلاف در میانشان پدید نمی آمد . علما و محققان در توجیه و جمع بین این دو طایفه ، آرائی دارند که به قدر مجال این مقاله نقل می شود : 1- بعضی از اهل تحقیق گفته اند : حدیث ابی سعید خدری که اصل و اساس در طایفه اخبار و آثار نهی است حدیثی است موقوف علیه یعنی فقط منسوب به ابی سعد است و به حدیث موقوف ، احتجاج نمی شود ، این رأی را در فتح الباری به بخاری نسبت می دهد ( ج 1 ص 208 ) . 2- نهی از کتابت در آغاز اسلام صادر گردید و حکمت آن ، این بود که قرآن از اختلاط با حدیث مصون باشد و وقتی که تعداد مسلمین افزونی می یافت ، و سبک قرآن ، درست شناسائی شد و معرفت مسلمین به آن کامل شد به گونه ای که قرآن از حدیث تمایز روشنی داشت بیم اختلاط و اشتباه آن با حدیث ، زائل گردید و حکم نهی ، با زوال حکمت نهی ، زائل شد ، و مآلا کتابت احادیث جایز شد و به عبارت دیگر آثار و اخباری که در جواز کتابت آمده ، حاکی از انقضای مدت نهی است که به اصطلاح ناسخ حکم منع است . این قول ، یکی از دو قول ابن قتیبه ( 213 -275 ) در کتاب تأویل مختلف الحدیث است ( ص 286- 287 ) که عین عبارت او چنین است : « قالوا : رویتم ... عن ابی سعید الخدری قال : قال رسول الله صلی الله علیه و سلم « لا تکتبوا عنّّی شیئا سوی القرآن ، فمن کتب عنّی فلیحه » . «ثم رویتم ... عن ابن عمرو « ابن العاص » قال : قلت یا رسول الله : اقیّد العلم ؟ قال : « نعم » قیل : و ما تعییده ؟ قال : کتابته » . « و رویتم ... عن عمرو بن شعیب عن ابیه عن جده قال : قلت یا رسول الله ، اکتب ما اسمع منک ؟ قال : « نعم » قلت : فی الرضا و الغضب ؟ قال « نعم فانّی لا اقول فی ذلک کلّه الا الحق » قالوا : و هذا تناقض و اختلاف . قال ابو محمّد : و نحن نقول : انّ فی هذا معنیین احدهما ان یکون من منسوخ السنة بالسنةکانه نهی فی اوّل الامر ، عن ان یکتب قوله ، ثم رأی بعد ـ لمّا علم ان السنن تکثر و و تفوت الحفظ ـ ان تکتب و تقیّد . والمعنی الآخر ان یکون خصّ بهذا عبد الله بن عمرو ، لانّه کان قارئا لکتب المتقدّمه ، و یکتب بالسّر یانیه و العربیه و کان غیره من الصحابه امیین لا یکتب منهم الا الواحد و الا ثنان ، و اذا کتب لم یتقن ولم یصب التهجی ، فلما خشی علیهم الغلط فیما یکتبون نهاهم ، و لمّا امن علی عبد الله بن عمرو ذلک اذن له ». ـ خلاصه ترجمه آن که : اهل کلام به اهل حدیث ملامت کنند که شما با روایات متناقض امت اسلامی را فرقه فرقه کردید ، و رشته عصمت بین آنان را پاره نمودید ، و آنان را به عداوت و دشمنی با هم کشاندید به گونه ای که همدیگر را تکفیر می کنند و به قتال با هم بر می خیزند و در این کار زار هر دسته ای به حدیث تمسّک می کنند ؟ « این شمائید که از ابی سعید خدری از رسول الله صلی الله علیه و سلم حرمت کتابت حدیث را روایت می کنید سپس از عبدالله بن عمروبن العاص و از عمروبن شعیب از پدر و جدّش از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و سلم جواز آن را نقل می کنید !» ابن قتیبه می گوید : ما در پاسخ آن ها می گوئیم : دو گونه معنا در این روایات مذکور است : اول آن که اختلاف از قبیل اختلاف منسوخ و نسخ است و سنتّی با سنّتی منسوخ گردیده ، گوئی که در آغاز اسلام نهی از کتابت سنّت فرمودند ـکه با قرآن مشتبه نگردد ـ و چون این خطر رفع شد ملاحظه فرمودند که کثرت سنن و احادیث از توان حفظ بیرون است ، رأی مبارکشان بر کتابت قرار گرفت . دوّم آن که جواز به عبدالله بن عمرو اختصاص داشت زیرا او مرد با سوادی بود و به قرائت کتاب های پیشینیان توانمند بود و به زبان های سریانی و عربی می نوشت و در بقیه صحابه یکی دو نفر به کتابت ناقص آشنا بودند که منع شدند . رمی ابن قتیبه صحابه گرامی را به بی سوادی و این که به استثناء عبدالله بن عمرو بن العاص ، یکی دو نفر کاتب بودند و آن هم غلط می نوشتند ناشی از قلّت اطلاع او است و ما قبلا به تعداد کتّاب وحی ، و انتشار تعلیم کتابت در عهد رسول الله صلی الله علیه و آله اشاره نمودیم و درباره کتاب « مختلف الحدیث » ابن قتیبه گفته اند : « از بعضی از جهات خوب آمده ولی به بعضی از جهات دیگر در اموری نابجا سخن گفته ، چون در آن ها اطلاع وی ناقص بود و اگر آن ها را نمی نوشت بهتر بوده است » . قابل تذکر آن که فنّ « مختلف الحدیث » را نووی در « التقریب » از اهم انواع فنّ حدیث دانسته و گفته : که همه̾ علما از هر طایفه مضطر به معرفت آنند و حقیقت این فنّ عبارت است از جمع و توفیق دادن بین اخبار متضاد ، یا ترجیح بعضی بر بعضی که ائمه جامعون بین حدیث و فقه و اصولیون که غوّاص در معانی اند در این فن کاملند و شافعی در این فن تضمینی دارد که استیفاء نکرده اند بلکه به عنوان تنبیه ، اجمالی از آن را بر طریقه خویش ذکر نموده . ( ص 33 ) . ادامه دارد به حساب خود برسید امام رضا علیه السلام : « الیس منّا من لم یحاسب نفسه فی کلّ یوم » ( اصول کافی ـ ج 2 ص 455 ) آن کس که همه روزه به حساب خویشتن رسیدگی نکند و نیک و بد خود را نشناسد از ما نیست و به مکتب روحانی ما بستگی ندارد .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 83 |