تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,218 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,135 |
شرایط نماز مقبول | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 125، اردیبهشت 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت سیزدهم حجة الاسلام رحیمیان شرایط نماز مقبول حقیقت نماز همان گونه که قبلا مذکر شدیم در این جا بحث از شرایط واجزا و احکام ظاهری نماز یعنی ویژگی هایی که موجب صحت نماز می شود نیست . زیرا این بحث مربوط به فقه است، بلکه با توجّه به ضرورت قطعی صحت نماز ، به عنوان یک امر مفروغ عنه ، در تحقق شکل ظاهری نماز ، در این جا سخن از شرایط قبولی و اسرار و آدابی است که روح نماز و حقیقت آن را تشکیل می دهند . قابل ذکر است که در این فراز آدابی را یادآور می شویم که رعایت و تحصیل آن ها در تمام عبادات لازم است ، و چون نماز مهم ترین عبادت است رعایت این آداب در آن از اهمیّت بیشتری برخوردار است و به همین جهت است که معمولا این آداب در مبحث نماز مطرح می شود . و اینک به اختصار مهم ترین این آداب را مورد بحث قرار می دهیم : 1- یکی از مهم ترین آداب باطنی درعبادات و به ویژه در نماز توجه به عزّ ربوبیّت و ذلّ عبودیت است ، زیرا حجاب خود بینی و خود پرستی از همه حجاب ها ظلمانی تر است و گذشتن از آن را از همه مشکل تر و مقدمه و اساس گذشتن از همه حجاب ها است و تا زمانی که انسان حجاب خودپرستی را پشت سرنگذارد و از زندان خودخواهی رهایی نیابد به خدا خواهی نمی رسد و از اصول به وصال جمال و کمال مطلق ، محجوب و مهجور می ماند پس از رسیدن به عزّ ربوبی بدون توجّه به ذلّ بندگی و پی بردن به ناچیزی خویش نشاید و رهرو راه خدا جز از طریق ذلّ بندگی و پیمودن مدارج عبودیت به حقایق ربوبیت دست نیابد و در سایه این سلوک است که انسان از خود و خواسته های خود می گذرد و هستی خویش را یک سره به حق تسلیم و خانه را به صاحب خانه واگذار می کند و در عزّ ربوبیّت ، فانی می شود و در این حال تمام وجود او الهی و همه کارهای او خدایی می شود و کنت اذا سمعه الذی یسمع به و... تحقق می یابد ( روایت قدسی ، که از امام باقر (ع) نقل شده و قبلا آن را نقل کردیم ) و در همین زمینه امام صادق ( علیه السلام ) چنین نقل شده است که فرمود : « العبودیةجوهرة کنهها الربوبیةفما فقد من العبودیة و جد فی الربوبیه و ما خفی عن الربوبیه اصیب فی العبودیه » ( مصباح الشریعه باب 100 ) . بندگی گوهری است که باطن آن ربوبیت است که آن چه در بندگی از دست رود در ربوبیّت یافته شود و آن چه در ربوبیّت پنهان است در بندگی به دست آید . 2- اخلاص اخلاص عبارت است از تصفیه عمل از انگیزه های غیر الهی و پاک کردن درون از رؤیت غیر حق . « الا لله الدّین الخالص » ( زمر / 3 ) . آگاه باشید که برای خدای تعالی است دین خالص . « و ما امروا الا لیعبدو الله مخلصین له الدین » ( بینّه / 5 ) و مأمور نشدند جز برای آن که خدا را عبادت کنند ،در حالی که خالص کرده باشند برای خدا دین را . بنابراین ، با وجود هر شائبه ای از قبیل انگیزه های نفسانی و شیطانی دین خالص نیست ، و آن چه خالص نیست نه شایسته̾ در گاه الهی است و نه به آن امر فرموده است . مراتب اخلاص مرتبه̾ اول : تصفیه̾ عمل است از شائبه رضای مخلوق ، چه برای جلب منفعت و چه برای مورد ستایش قرار گرفتن و این حداقل اخلاص است که شرط صحت نماز و هر عبادت دیگر است و عمل بدون آن باطل است . و این مرتبه از اخلاص را قبلا در شرایط صحت نماز یادآور شدیم . مرتبه دوم : تصفیه̾ عمل است از انگیزه رسیدن به مقاصد دنیوی ، که عمل برای خدا انجام می گیرد لیکن منظور آن است که خدای متعال به خاطر این عمل خواسته ای دنیوی را برآورد مثل نماز شب خواندن برای توسعه̾ روزی و دادن صدقه برای سلامتی . گرچه این خواص و امثال آن برای بسیاری از عبادات در روایات بیان شده است و انجام عمل برای خدا با این انگیزه ها از نظر فقهی موجب بطلان نمی شود ولی فرق است بین عملی که خالصا لوجه الله انجام گیرد . ـ بدون نظر به خواصّ دنیوی آن گرچه علاوه بر آثار معنوی و اخروی جاویدان ، آن خواص نیز حاصل آید ـ با عملی که مشابه با یک کسب مشروع برای رسیدن به منفعت مادی انجام گیرد . مرتبه سوم : تصفیه عمل است از رسیدن به جنایت و لذت های جسمانی در آخرت . مانند حور و قصور و در مقابل آن ، عملی است که برای رسیدن به این نوع لذت ها انجام گیرد که به تعبیر روایت عبادت اجیران و تجار است و این نیز همانند سایر کسب های مشروع است لکن با اجرت و درآمد بیشتر و بهتر . مرتبه چهارم : تصفیه عمل است از خوف عقاب و عذاب های جسمانی در آخرت پس کسی که به خاطر این ترس خدای را عبادت کند عبادت او همچون عبادت بردگان است ، زیرا که برده معمولا از ترس تازیانه مولایش وی را اطاعت می کند نه به خاطر این که او را شایسته اطاعت می داند . عبادتی که برای رسیدن به مقاصد و لذات جسمانی اخروی یا ترس از عذاب های جهنم انجام گیرد با عملی که برای دست یابی به تمتعات و لذت های جسمانی دنیوی یا ترس از تعزیرات و حدود در این دنیا ، انجام گیرد فرق چندانی ندارد و اگر چه لذت ها و عذاب های جسمانی در آخرت از جهت کیفیت و پایداری و جهات دیگر قابل قیاس با لذت ها و عقوبت هایدنیوی نیست ، ولی در هر دو صورت از این نظر که شعاع همت چنین عبادت کننده ای در لذات جسمانی و گریز از عذاب های جسمانی محصور و محدود است تفاوتی بین آن ها نیست . مرتبه پنجم : تصفیه عمل است از انگیزه رسیدن به سعادت های عقلی و لذت های روحانی و در مقابل آن عبادتی است که با چنین انگیزه ای انجام گیرد که آن در حد خود اگر چه از درجات عالیه عبادت است و دارای ارزش فراوان ، لیکن این عبادت نیز خالی از نقص نیست . نقصی که ناشی از تاجرمآبی و مرتبه ای از خود خواهی انجام دهنده آن است گرچه آن چه را در این تجارت کسب می کند نسبت به مراتب پیشین قابل قیاس نیست . مرتبه ششم : این مرتبه که در ازای مرتبه̾ قبل است عبارت است از تصفیه̾ عمل از خوف این که به لذات معنوی و روحانی نرسد و در مقابل آن عبادتی است که با این انگیزه انجام پذیرد و اگر چه چنین عبادتی نیز از ارزش زیادی برخوردار است ، ولی این نیز در زمره̾ عبادت بردگان است و نسبت به عبادتی که از این انگیزه تصفیه شده باشد ناقص می باشد. مرتبه هفتم و هشتم : تصفیه عمل است از انگیزه̾ رسیدن به جنت لقا و تمتع به لذات جمال الهی و در ازای آن انجام عبادت است با انگیزه خوف از نرسیدن به مقام فوق . و در مقابل این دو مرتبه ، انجام عبادت است با انگیزه های فوق که خود از مهم ترین مقامات والای اهل معرفت است و هر کس را از آن نصیبی نیست ، لیکن این دو مرتبه ـ و به طریق اولی مراتب قبل ـ چون صد درصد از حیطه̾ حظوظ نفسانی و خود خواهی رهایی نیافته ، در قبال عبادتی که از این انگیزه نیز تصفیه شده باشد و خالصا لوجه الله به عنوان این که او شایسته̾ عبادت است انجام پذیرد . ناقص و معلّل است . انسان که از سویی در اسفل السافلین نقص و ناتوانی و خسران قرار دارد و می تواند در حضیض خودخواهی و خود پرستی سقوط کند و از سوی دیگر می تواند به سوی اعلی علیین کمال و عزّت و فلاح و به اوج خدا خواهی و خدا پرستی پرواز کند بدیهی است که حرکت به سوی هر یک از این دو قطب متضاد ، مستلزم دوری از قطب دیگر است ، و هر چه انسان به خدا پرستی نزدیک تر شود ، از خود پرستی دور تر می شود تا جایی که به مقام فنا و خدا پرستی مطلق دست می یابد ، و دیگر در این حال اثری از انیّت دو او نمی ماند . فقط او را می پرستد . نه به انگیزه رغب در نعمت هایش و نه به خاطر رهبت از نقمت هایش نه برای خود چیزی می خواهد و نه از چیزی بر خود می ترسد چرا که عز ربوبیت و ذل عبودیت را دریافته و برای خود « خودی » نمی بیند تا برای آن چیزی بخواهد یا از چیزی بر آن بترسد ، گر چه آن چیز لذّت جنت لقا باشد یا ترس از فقدان و دست نیافتن به آن . حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید : « ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار و ان قوما عبدو الله فتلک عبادة العبید و ان قوما عبدوا الله ، شکرا فتلک عبادة الاحرار » . ( نهج البلاغه فیض ـ حکمت 229 ) گروهر خدا را به انگیزه رغبت در ثوابش می پرستند که این عبادت بازرگانان است . و گروهی خدا را به خاطر ترس ـ از عقاب و عدم ثواب ـ می پرستند که این عبادت بردگان است . و گروهی خدا را به انگیزه سپاسگزاری و شکر می پرستند که این عبادت آزادگان است . در راستای سلوک الی الله و طی مدارج اخلاص و رسیدن به کمال پرستش حق ، که به موازات تضعیف و ازاله خودبینی و خود خواهی حاصل می شود ، درجات دیگری از اخلاص تحقق می یابد که مورد اشاره قرار می گیرد : تا زمانی که انسان از حجاب خودبینی و زندان خودخواهی رهایی نیافته باشد ، اعمال خویش را شعاعی از وجود « خود » می پندارد ، و عبادتی را که انجام می دهد « خود » را در ازاء آن مستحق ثواب و پاداش می بیند و این در حالی است که در مرتبه اخلاص کامل که انسان « خود » در برابر خدا نمی بیند عملی را نیز که انجام دهد از « خود » نمی داند ، بلکه تمام اعمالی را که به ظاهر « خود » انجام می دهد در حقیقت ، مواهب و نعمت هایی می داند که خداوند متعال به وسیله او انجام داده است و با چنین باور و بینشی است که مومن مخلص هرگز در قبال عملی که انجام می دهد خود را طلبکار خدا و متسحق ثواب نمی بیند ، بلکه آن چه را که خداوند متعال به عنوان ثواب و پاداش مقرر فرموده و عطا می کند ، نشأت گرفته از تفضل و کرم او می داند : چنان چه امام سجاد زین العابدین علیه السلام در پیشگاه خداوند چنین معروض می دارد : « نعمک ابتداء و احسانک التفضل » . تمام نعمت هایت ابتدایی است بدون آن که مسبوق به استحقاق باشد و احسانت تفضل است بدون آن که عاملی برای الزام آن وجود داشته باشد . در حقیقت انسان با عبادت خالصانه̾ خویش نه آن که اثر و فایده ای را برای خدای بی نیاز عاید می کند ، بلکه بدین وسیله راه کمال خود را می پوید و به هدف آفرینش خویش دست می یابد که : « ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون » . خداوند انسان را آفرید و هدف از خلقت و راه وصول به آن ـ که موجب کمال نهایی او است ـ را نیز مشخص فرموده و تمام اسباب و شرایط مناسب ، از عقل و دیگر نیرو های باطنی و ظاهری گرفته تا انبیا و رسل و نعمت های بی شمار دیگر را نیز برای نیل به کمال مطلوب او فراهم آورد ، و حجّت و نعمت را کامل فرموده است . حال اگر از این همه نعمت بهره گرفت و راه کمال خود را پویید آیا حقی بر عهده خدا و ولی نعمت خویش پیدا می کند ؟ و می تواند از او طلب حقی کند ؟ آیا اگر بنده ای که وجودش و تمام امکاناتش مملوک مولای خویش است و با کمک و راهنمایی او کاری را به نفع خویش انجام داد تازه می تواند خود را طلب کار او بداند ؟ آیا بنده خدا در قبال آفریدگار خویش و این همه نعمتی که : « و ان تعدّوا نعمة الله لا تحصوها » ( ابراهیم 34 / نحل 18 ) وظیفه ای جز پرستش او به عنوان سپاسگذاری دارد ؟ ... با این همه از آن جا که خداوند ارحم الراحمین است و رحمت او بر غضبش پیشی دارد ـ « سبقت غضبه » و می خواهد که بندگانش سعادت مند شوند از روی تفضل و در راستای همان نعمت ها و احسان های ابتدایی اشت پاداش های بی کران و دیرپایی را برای خوبی ها و انجام تکالیف بندگانش وعده و مقرر فرموده است و انسان باطی مراحل عبودیّت و سیر مدارج اخلاص ، شایستگی و زمینه مناسب را برای بارش رحمت و تفضل بی کران الهی بر خود فراهم می سازد . و این همانند کودکی است که پدر مهربان او تمام امکانات لازم را جهت کسب علم برای او فراهم کرده تا بدین وسیله به کمال علم دست یابد ، و با این حال برای تشویق و ترغیب بیشتر او جوایزی را مقرر میدارد تا کودک را که نمی تواند مصالح دراز مدت خود را بدرستی درک کند بیشتر در مسیر خیر و صلاح سوق دهد و البته این تشبیه قابل مقایسه با مطلب مورد بحث نیست . در مصباح الشریعه نقل شده : و ادنی حد الا خلاص بذل العبد طاقته ثم لا یجعل لعمله عند الله قدرا فیوجب به علی ربه مکافاةلعمله . کمترین حد اخلاص آن است که بنده تمام توان خود را در جهت پرستش حق بکار برد و آن گاه برای عمل خویش ارزشی در پیشگاه خدا قائل نشود که در ازاء آن پاداشی بر پروردگار خود واجب شمارد . با آن چه درباره کمال اخلاص گفتیم ک مستلزم زوال کامل خود خواهی و خود بینی است . نکته ای دیگر مورد توجّه قرار گرفته و مرتبه ای دیگر از اخلاص حاصل می شود . و آن این که بنده مخلص به هر اندازه و به هر کمیّت و کیفیتی که حق جل علا را عبادت کند . هرگز عمل خویش را زیاد نشمارد و دل به آن نمی بندد و همواره در برابر عظمت و کمال حق و بی نیازی مطلق او ، نقص و فقر مطلق خویش را می بیند و خود و عمل خود را ناچیز و حقیر می شمارد . حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فرشتگان مقرب ـ با آن همه معرفت و عبادت خستگی ناپذیر چنین می فرماید : « لو عاینوا کنه ما خفی علیهم منک لحقّروا اعمالهم و لزروا علی انفسهم و لعرفوا انهم لم یعبدوک حق عبادتک و لم یطیعوک حقّ اطاعتک » . ( خطبه 108 نهج البلاغه فیض ) اگر فرشتگان با آن مقامی که در عبادت حق دارند ـ کنه و حقیقت تو را که بر آن ها مخفی است ، آشکارا ببینند ، همانا اعمال خویش را کوچک و حقیر شمارند و خود را از تقصیر در بندگی ـ ملامت کنند و در می یابند که عبادت و طاعت تو را آن گونه که شایسته تو است انجام نداده اند . و در جائی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که در پرتو عبودیّت مطلقه به بالاترین مراتب کمال و رفیع ترین قله انسانیّت دست یافته و با قدم عبودیّت به معراج حقیقی رسیده است و عبادتش نورانی ترین عبادت ها است ، چنین به عجز و تقصیر خویش اعتراف می کند که : « ما عرفناک حقّ معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک » « آن گونه که شایسته تو است ترا نشناخته ایم و بدان گونه که شایسته تو است ترا عبادت نکرده ایم» . پس دیگران را چه رسد که عمل ناچیز و ناقص خویش را زیاد شمارند و به آن دلبسته و احساس خشنودی کنند . ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 284 |