تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,255 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,164 |
پیام مهم مقام معظم رهبری به اجتماع عظیم مسلمانان در مراسم برائت از مشرکین در مکّه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 127، تیر 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پیام مهم مقام معظم رهبری به اجتماع عظیم مسلمانان در مراسم برائت از مشرکین در مکّه بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله ربّ العالمین و الصلوة و السلام علیهم السلام سیدنا و نبیّنا محمد و آله الطیبین الطاهرین قال الله الحکیم: «و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمناً و اجنبنی و بنی ان نعبد الاصنام ربّ انهن اضللن کثیراً من الناس فمن تبعنی فانه منی و من عصانی فانک غفور رحیم». اکنون که مراسم حج فرا رسیده و نغمۀ لبیک برآمده از دلهای مشتاق، فضای حریم امن الهی را انباشته است و ملتهای مسلمان، از آفاق گستردۀ جهان، به میعاد ذکر و استغفار و قیام و اتحاد شتافته، و برادران مهجور، به یکدیگر رسیدهاند، جبهۀ سپاس و خضوع به ساحت خدای عزیز و حکیم سوده، حمدی به عظمت صفات حُسنی، و شکری به وسعت دریای رحمت حق، نثار حریم حضرت احدیّت میکنم، که یکبار دیگر به مسلمین مشتاق، توفیق این فریضه را عطا فرمود و یکباره دیگر پرچم عزت و عظمت را بر فراز سر مسلمانان در خانۀ امن خود برافراشت، و یکباره دیگر حجاج ایرانی را بر این سفرۀ رحمت و عظمت نشانید. زبان و قلم از توصیف و تقدیر این نعمت بزرگ، قاصر است. خدا کند که نور معرفت بر دلهای روشن شما حج گزاران بتابد و حقیقت، بیواسطۀ حرف و گفت، در جان مشتاق شما متجلی گردد. نکتۀ مهمی که اینجانب میخواهیم به شما برادران و خواهران از هر کشور و ملت که هستید بگویم این است که حج، نعمتی الهی است که بر نسلهای مسلمان ارزانی شده است. قدردانی و شکرگزاری، آن را زیاد میکند و ناسپاسی و قدرناشناسی، آن را از مسلمین میگیرد که این همان عذاب شدید الهی است که: «ولئن کفرتم ان عذابی لشدید». گرفته شدن حج به این نیست که از مسلمانان کسی به حج نرود، بلکه به این است که مسلمانان از منافع بیشمار آن محروم بمانند، و زیاد شدن آن به این نیست که هر سال گروههای بیشتری حج کنند، بلکه به این است که از منافع آن بهرهمند شوند که: «لیشهدوا منافع لهم» خوب است بدرستی بیندیشیم، آیا جهان اسلام توانسته است از منافع حج برخوردار شود؟ و اساساً این منافع چیست؟ حج درست میتواند تحولی درونی در یکایک مسلمین پدید آورد و روح توحید و ارتباط با خدا و اعتماد به او و ردّ همه بتهای درون و برون وجود آدمی که همان هواها و هوسهای پست کننده و قدرتهای اسیر کنندۀ آدمیاند، و نیز احساس قدرت و اعتماد به نفس و رستگاری و فداکاری را در آنان پدید آورد، و چنین موجودی شکست ناسپاس و تهدید و تطمیع ناپذیر میسازد. و نیز حج درست میتواند از اعضای جدا افتادۀ امت اسلامی، پیکرهای واحد و کارآمد و نیرومند بسازد، آنان را با هم آشنا و از حرفها و دردها و پیشرفتها و نیازهای یکدیگر، آگاهشان کند و تجربههای آنان را متبادل سازد. اگر حج با توجّه به این هدفها و نتایج، برنامهریزی میشد، و در این برنامهریزی دولتها و علماء و صاحبنظران و روشنفکران جهان اسلام، همکاری میکردند، ثمرات گرانبهائی نصیب امت اسلامی میگشت که با هیچ دستاورد دیگری در دنیای اسلام قابل مقایسه نبود. به جرأت میتوان گفت: همین یک تکلیف اسلامی اگر درست و چنانکه شریعت اسلام، خواسته است مورد بهرهبرداری قرار گیرد، پس از زمانی نه چندان بلند، امت اسلامی را به عزّت و قدرتی که درخور آن است خواهد رسانید. باید با تلخی اذعان کرد که شکل کنونی انجام این فریضۀ الهی، با وضعیت مطلوب آن فاصله زیادی دارد. امام راحل عظیم، تلاش مؤثری در این جهت مبذول داشت و تصویر روشنی از حج ابراهیمی، حج عظمت و عزت آفرین، حج سازنده و تحول دهنده، در برابر چشم امت اسلامی قرار داد و همین اندازه تاکنون منشأ برکات فراوانی در جهان اسلام شده است، لیکن با اینهمه، گسترش این اندیشه و این نحوه عمل به همه ملتهای مسلمان، نیاز به مجاهدت مخلصانۀ علمای دینی و روشن بینی و مساعدت دولتمردان همۀ کشورهای اسلامی دارد، و امید است که این وظیفۀ بسیار اساسی مورد توجه و عمل آنان قرار گیرد. اکنون بجاست که با استفاده از این فضای معطر اخوت و بعنوان ادای بخشی از وظائفی که حج بر دوش ما مینهد، نگاهی به جهان اسلام افکنده و موقعیت آن را با توجه به حوادثی که پس از حج گذشته تا امروز در سراسر جهان پیش آمده، برآورد نمائیم و وظائف خود را در این مجموعه باز یابیم. حوادث یکسال گذشته از جملۀ مجموعه حوادث نادری است که کمتر زمانی به این کوتاهی را در تاریخ به یاد داریم که اینهمه حوادث بزرگ را در خود جای داده باشد. در رأس این حوادث، فروپاشی ابرقدرت شرق و نابودی قدرت غول آسائی است که دهها سال، یکی از دو سلطۀ عظیم سیاسی و نظامی و تبلیغاتی جهان، به شمار میرفت. اضمحلال امپراتوری پهناوری با قدرت نظامی افسانهای و دسترسی به سلاح اتمی و همه گونه وسیله امکان برای سلطه و نفوذ در دیگران، در محاسبات معمولی و مادی، در شمار کارهای محال است. اما این حادثه اتفاق افتاد و نادرستی محاسبات مادی یکبار دیگر ثابت شد. گسیخته شدن بلوک شرق، دگرگونی فاحش جغرافیای سیاسی در اروپا، سربرآوردن ملتها و کشورهائی که سالیان متمادی بزور در غصب، در تصرّف بیگانگان یا زیر نفوذ آنان بودند، نیز از جملۀ این حوادث شگفتآور است. به همین اندازه جالب و هیجان انگیز است پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان و به قدرت رسیدن ملتی که چهارده سال با غربت و مظلومیّت و فقر مادی ولی با ایمان عمیق به اسلام، بار جهادی پرمرارت را بر دوش کشید، و نیز پدید آمدن چند کشور مسلمان مستقل در آسیای میانه با ملتهائی که عیلیرغم تبلیغات زهرآگین هفتاد ساله کمونیستها و علیرغم تلاش پس ماندههای آن دوران که هرگز با اسلام آشتی نکردهاند و نخواهند کرد، ندای اسلام سر داده و به مسلمانی خود افتخار میکنند و در پی تحقّق بخشیدن به احکام اسلامی هستند و نیز پدید آمدن حدّاقل دو کشور مسلمان در اروپا یعنی بوسنی و هرزگوین و آلبانی که از هم اکنون موجب دغدغۀ دولتهای اروپائی شده است. و نیز از نوعی دیگر، پیروزی گروههای اسلامی در الجزایر در انتخاباتی آزاد و با روش منطبق بر معیارهای دمکراسی که مایۀ امید و تفاخر همۀ مسلمانان و حاکی از عمق ایمان اسلامی در آن ملت مجاهد و مجرب بود، و در عظمت آن همین بس که قدرتهای ضد اسلامی و مرتجعین منطقه را به یک اندازه مشوش کرد، تا آنجا که با کودتای مزورانه، بر روی آن حرکت اسلامی سرپوش نهادند و فعلاً آن را مهار کرده و به بند کشیدهاند، و البته هر روشن بین بوضوح در مییابد که تا زمان دارزی نخواهند توانست به این وضع ادامه دهند. باری، سال گذشته ما سرشار از چنین حوادث کم نظیر و شگفتآور بود، و بجز آن، رشد حرکتهای اسلامی و بیداری مسلمین و اصرار آنان بر بازیافتن هویت اسلامی و مبارزه با قدرتهای قلدر و معارض، در بسیاری از مناطق عالم بخصوص در فلسطین عزیز و برخی کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه، نیز از ممیزات برجستۀ این سال بود. این حوادث مهم و عبرت انگیز بسیاری از آنها بیواسطه یا با واسطه از اسلام، متأثر بوده است، بر روی هم وضعیت جدیدی را برای اسلام و مسلمین به وجود آورده که وظیفۀ همه ملتهای اسلامی است آن وضعیت را درست بشناسند و بدون فوت وقت، نسبت به آن موضعی یکپارچه و متین و منطبق با محاسبه اتخاذ کنند. این وضعیت جدید دارای دو بخش یا دو عنصر است: اوّل- اینکه تفکر اسلامی و هویت اسلایم در گسترۀ جهان، از شوکت و عزت و نشاط بیشتری برخوردار گشته و اسلام بصورت یکی از برجستهترین حقایق موجود عالم، در سرتاسر جهان مطرح گردیده است. و دوّم- آنکه قدرتهای مسلط جهان در موضع صریحتری از خصومت نسبت به اسلام و مقاصد اسلامی قرار گرفتهاند، و تحقیقاً یکی از فصول اصلی در نظم نوین پیشنهادی آمریکا برای جهان پس از سقوط کمونیسم، فصل اسلام زدائی و مقابله با رشد روزافزون حرکتهای اسلامی است. هر کس اظهارات و اقدامات سرمداران رژیم آمریکا را دربارۀ اسلام، و نهضتهای اسلامی معاصر، و کشورها و ملتهائی که دم از گرایش به اسلام میزنند و مدعی یا آرزومند تشکیل نظام اسلامیاند، تعقیب کند از عمق کینهای تمام نشدنی به اسلام و نظام اسلامی اطلاع مییابد. در حوادث جاری عالم نیز شواهد متعددی را بر این مدعا میتوان مشاهده کرد که از جمله تلخترین و غم انگیزترین آنها، حوادث جاری در بوسنی و هرزگوین و نیز جنگهای خانگی در قرهباغ و منطقۀ عمومی قفقاز است. سرکوب خونین و قساوت آمیز مسلمانن در سارایوو که در قلب اروپای باصطلاح متمدن جریان دارد، بقدری خشن و وحشیانه است که آدمی را به یاد قتل عامهای معروف اروپا در قرون وسطی و در جنگهای مذهبی و نژادی این قارۀ جنگ طلب میاندازد، با این تفاوت که امروز صربهای یوگسلاوی سابق، برای کشتار دستجمعی مسلمانان از ابزارهای جنگی مدرن استفاده میکنند! با اینحال این دولتها که به بهانه حقوق بشر در کار کشورهای دوردست هم دخالت و اعمال نظر میکنند در برابر این فجایع دست روی دست گذاردهاند. آمریکا و کشورهای اروپائی در همین منطقه و نسبت به جمهوریهای دیگر همان کشور سابق، آنجا که پای مسلمانن در میان نبرد بطور قاطع از پیش آمدن چنین کشتارهائی جلوگیری کردند. در منطقۀ قفقاز نیز دولتهائی که میتوانستند با اعمال فشارهای معمول، مانع از کشتار مسلمان قرهباغ شوند، نه تنها اقدامی جدی نکردند بلکه تلاش میانجی گرانه جمهوری اسلامی را هم آماج توطئه و مخالفت خود ساختند و بیعقلاقگی خود را به سرنوشت ملت تازه استقلال یافتۀ قفقاز، ثابت کردند. ارتباطات فشردۀ آمریکا و عواملش با دولتهای تازه مستقل آسیای میانه برای ترساندن آنان از گرایشهای اسلامی و آنچه آنان نام بنیادگرائی بر آن مینهند، موضعگیریهای خصمانۀ آنان در برابر بیداری اسلامی در همه جا و بطور نمونهای بارز با حرکت سیاسی پیروزمندانه مسلمانان در الجزایر، رفتار حیله گرانه و عذرآمیز آن با ملت عراق و افکندن آنان در وضعیّت غم انگیز و مظلومانۀ کنونی، دشمنی عنادآمیز آنان با زمامداران سودان که صرفاً عکس العمل گرایش اسلامی آنان است و دهها نمونۀ دیگر در سرتاسر جهان، مجموعاً شواهد انکارناپذیری بر خصومت علنی آمریکا و دیگر سلطه گران نسبت به اسلام و بیداری اسلامی و باز یافتن هویت اسلامی از سوی مسلمین جهان است. ملتهای مسلمان باید به این سئوال پاسخ دهند که وظیفۀ مسلمین در برابر این موضع عنادآمیز و کینه توزانه چیست؟ شک نیست که قلدران عالام فقط به احساسات خصمانه اکتفا نمیکنند، و از همۀ امکانات مالی و سیاسی و تبلیغاتی و اگر بتوانند، نظامی خود برای اعمال دشمنی استفاده خواهند کرد، همچنانکه تاکنون کردهاند. و ملّت ایران در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز، این دشمنیها را تجربه کرده و امت بزرگ اسلامی شاهد کینهتوزی استکبار جهانی با ایران اسلامی یا سایر نمونههای حرکت اسلامی در نقاط دیگر جهان بوده است. شک نیست که بیتفاوتی ملتهای مسلمان در برابر این وضع، دشمن را تشویق میکند و صحنه را هر روز بر مؤمنین به اسلام تنگتر میسازد. مسلمانان باید نشان دهند که جهان اسلام دارای قدرت برخورد است و میتواند در برابر تجاوز و دشمنی آمریکا و هر متجاوز دیگری بایستد، تاکنون همۀ لطمات جبران ناپذیری که به امت اسلامی از سوی استعمارگران دیروز و مستکبران امروز وارد شده، عمدتاً ناشی از ضعف نفس و ضعف روحیّۀ دولتها یا ملّتها بوده است. ایستادگی ملّتها دشمن را بستوه میآورد و او را در رسیدن به هدفهای متجبّرانهاش ناکام میسازد. اگر رهبران و ملت فلسطین، همین شجاعت فداکارانهای را که امروز انتفاضۀ اسلامی در برابر صهیونیستها از خود نشان میدهد، در آغاز تشکیل ولت غاصب صهیونیست نشان میدادند، این سرنوشت مرارتبار و زهرآگین برای فلسطین رقم نمیخورد، و اگر امروز سران نهضتهای اسلامی و مردم مؤمن، سختیهای مبارزه را بر خود هموار کنند بیگمان امت اسلامی، آیندۀ شیرینی را به دست خواهد آورد. استکبار در تعرّض خود به ملتهای مسلمان، حدّی نمیشناسد. امروز صیهونیستهای غاصب و آمریکا بعنوان حامی همه جانبۀ آنها تا آنجا پیش رفتهاند که حتی ملیت فلسطینی را هم انکار میکنند و حقیقتی بنام ملت فلسطین را نمیشناسند. در حالیکه ملت فلسطین، ملتی است با ریشههای عمیق تاریخی و پیوندهای انکارناپذیر جغرافیائی، و آنکه نه ریشۀ تاریخی دارد و نه رابطۀ جغرافیائی، ملت جعلی و دروغین اسرائیلی است. در کشورهای اسلامی که مردم با ایمانی ناگسستنی به اسلام وابستهاند- از قبیل جمهوریهای تازه استقلال یافته که علیرغم هفتاد سال تلاش اسلامزدائی کمونیستها، با گرمی و هیجان از حاکمیّت اسلامی سخن میگویند- قدرتهای ضدّ اسلامی تا آنجا پیش میروند که از خطر اسلام گرائی در این کشورها سخن میگویند و شیرینترین دلبستگیهای آنان را بعنوان خطر قلمداد مینمایند. این گستاخی استکبار و عوامل آن، با یک ارادۀ عمومی و یک اقدام هماهنگ از سوی ملتها و آحاد مردم مسلمان باید پاسخ داده شود و شرّ توطئههای استکبار از سر ملتهای مسلمان برطرف شود. کوتاهی دولتهای اسلامی در مبارزه با رژیم غاصب اسرائیل، آمریکا را به راه انداختن مذاکرات مستقیم اعراب و اسرائیل تشویق کرد و متأسفانه برخی از سران عرب بیآنکه به ابعاد بسیار وسیع این ضربۀ استکباری توجه کنند این شد که دولت غاصب اسرائیل به هدف خود یعنی شناخت شدن از سوی کشورهای عرب رسید بدون اینکه سر سوزنی از مواضع متجاوزانۀ خود عقب نشینی کند. اکنون صهیونیستها علاوه بر ترور و آدم ربائی و غصب سرزمینهای فلسطین و لبنان و سرکوب فلسطینان و کشتارهای جمعی و سایر جنایات هولناک خود در گذشته، بطور روزانه روستاهای جنوب لبنان را با حملات هوائی خود با خاک یکسان میکنند و با اعتماد به اینکه هرگز فشاری از سوی آمریکا و اروپا بر آنان وارد نخواهد شد خشنترین جنایات را نسبت به مردم آن منطقه مرتکب میشوند. مذاکرات عربها با اسرائیل حتی نتوانسته از ادامۀ تجاوز و جنایات صهیونیستها جلوگیری کند. این نمونهای بود از عقب نشینیهائی که دشمن را طلبکارتر و گستاختر میسازد. اینجانب نظر رؤسای کشورهای اسلامی را به قدرت عظیمی که در اختیار آنان است جلب میکنیمن، و آن قدرت ملتهای مسلمان است. با پشتوانۀ این قدرت شکست ناپذیر، دولتهاای اسلامی میتوانند در برابر ابرقدرت آمریکا که امروز جبهۀ ضد اسلامی استکبار را سرپرستی میکند، بایستند و از حق ملتهای خود و نیز از ملتهای مسلمان مظلوم دفاع نمایند. اسلام بهترین تضمین برای ادارۀ زندگی یک ملت است و در سایۀ آن ملتها میتوانند طعم آزادی و استقلال کامل را بچشند و از آن بهرهمند شوند، و ایمان اسلامی آحاد مردم در کشورهای مسلمان نشین، بهترین پشتوانه برای چنین منظوری است. انتظار از دولتهای مسلمان آن است که بجای ترس و واهمه از اسلام، که آمریکا و دیگر سرمداران استکبار سعی فراوان بر القاء چنین ترس و واهمهای در سران کشورهای اسلامی دارند، به این آئین الهی به چشم نجاتبخش ملتهای خود و بمثابۀ پیوندی میان ملتهای مسلمان یعنی اجزاء امت اسلامی نظر کنند و با آن برای خود قدرت و عزت فراهم آورند. این خود قویترین وسیله برای جلب و پشتیبانی ملّتها است، و دولتی که ملت خود را پشت سر داشته باشد میتواند از هیچ تهدیدی نترسد. به ملتهای اسلامی و آحاد مردم مسلمان نیز عرض میکنم که علاج همۀ دردها و ناکامیهای ملل مسلمان، بازگشت به اسلام و زندگی در نظام اسلامی و زیر سایۀ احکام اسلامی است. این آن چیزی است که عزّت و قدرتو برخورداری از نعم بزرگ امنیّت و رفاه را به مسلمانان برمیگرداند و سرنوشت تلخ و ذلّت آمیزی را که طرّاحان استکبار برای امت مسلمان تدارک دیدهاند، از آنان دور میسازد. تبلیغات استکباری بر ضدّ اسلام، که بخشی از حملۀ صلیبی جدید است، چنین وانمود میکند که اسلام قادر بر سازماندهی زندگی سیاسی و اقتصادی ملّتهای مسلمان نیست و ملتهای مسلمان چارهای جز این ندارند که با معیارها و شکل و محتوای حکومتها و نظامهای سرمایهداری غرب، زندگی کنند. این یک ترفند و دروغ مزدورانه است که برای وابسته کردن کشورهای اسلامی به ارودوگاه استکباری غرب و استثمار منابع مادّی آن طرّاحی شده و سالها است تبلیغ میشود. نظام سرمایهداری غرب تا گلو در مشکلات انسانی لاینحل فرو رفته و با وجود ثروتهای فراوانی که در اختیار دارد، از استقرار عدالت اجتماعی بکلی ناتوان مانده است. شورش اخیر سیاهان در آمریکا نشان داد که نظام آمریکا نه فقط نسبت به ملتهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین که نسبت به ملّت خود نیز با بیعدالتی عمل میکند و در اینجا نیز مانند آنجاها، اعتراض را با خشونت و سرکوب پاسخ میدهد. درست است که اردوگاه کمونیزم متلاشی و نابود شد، اما رقیب آن یعنی ارودگاه سرمایهداری هم با وضع فعلی و بخصوص با غرور و طغیانی که پس از یکه تاز شدن در میدان قدرت، بدان دچار شده، ماندنی نیست و دیر یا زود دنیا شاهد سقوط و متلاشی شدن آن نیز خواهد بود. اسلام قادر است که مسلمانان و همۀ انسانیّت را نجات دهد، مشروط بر آنکه درست شناخته و سپس درست به آن عمل شود. نظام اسلامی در ایران بفضل الهی مظهراقتدارو توانائیهای اسلام و تجربهای مجسّم برای مسلمانان است. و این در حالی است که از عمر سیزده سالۀ آن، هشت سالش در جنگی که با برنامهریزی و کینهتوزی استکبار شرق و غرب بر آن تحمیل شده بود، گذشت و پیش از آن و بعد از آن تا امروز هم بیوقفه آماج دشمنیها و خباثتهای اردوگاههیا دشمن قرار داشته است. امام خمینی عظیم قدس الله نفسه الزکیه ملّت ایران را بیدار و مسلّح به عزم پولادین و عملِ مخلصانه کرد، و این راه هم اکنون در برابر همۀ ملّتها قرار دارد. همۀ آنچه از دولتهای مسلمان انتظار میرود، با اراده و خواست ملتهای آنان قابل تحقق است. شما باید از دولتهای خود، مقابله به صهیونیزم و استکبار، و دفاع از مسلمانان مظلوم سراسر عالم، و یکپارچگی و برادری با ملّتها و کشورهای مسلمان دیگر را طلب کنید و در راه این هدفهای عالی، پشتیبانِ دلسوز و فداکار آنان باشید. شما باید به آنان بقبولانید که از آمریکا نترسند و در مقابل قلدریهای آ» بایستند. و شما باید به آنان تفهیم کنید که اسلام و قرآن تنها راه نجات است و آنان را به حصار مستحکم لااله الا الله سوق دهید. و در این وظیفه بزرگ، علمای دین، روشنفکران، خطبا، هنرمندان، دانشجویان و جوانان دارای نقش و مسئولیت سنگینتری میباشند، و زنان نیز مانند مردان و دوشادوش آنان در این وظیفه سهیماند. این است آنچه دعای ابراهیم خلیل (ع)را در حق همۀ شما مستجاب میکند و شما را با پیوند الهی به آن منادی بزرگ توحید متصل میسازد. در پایان به حجاج محترم ایرانی توصیه میکنم که از این فرصت ارزشمند برای تزکیه نفس و ارتباط با خدا و توبه و انا به به حضرت حق و تحصیل رستگاری روحی حداکثراستفاده را بکنند، و از دعا و تضرع و تفکر و تصفیه روح، لحظهای غفلت نکنند و نگذارند که خدای نخواسته مظاهر بیارزش مادی که همه جا نظائر آن را میشود یافت چشم و دل آنان را به خود جذب کند و این روزها و ساعتهای استثنائی را که مخصوص معنویت و تکمیل نفس و تربیت روح و ارتباط با برادران مسلمان است، به بیهودگی از آنان برباید. خداوند همه شما را مشمول تفضّلات الهی و توجهات و ادعیه زاکیه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار دهد. والسلام علیکم و رحمة الله علیهم السلام الحسینی الخامنهای او لذی الحجة الحرام 1412
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 63 |