تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,418 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,366 |
ما و یادگارهای امام خمینی «قدس سره» | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 127، تیر 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ما و یادگارهای امام خمینی «قدس سره» قسم دوّم سخن در باب این مسأله و طرح چنین سئوالی برای پیروان راستین روح الله بود که در راه شناخت اسلام ناب محمّدی(ص) و تمیز و تفکیک آن با اسلام آمریکایی چه اقدامی نموده و تا چه حدّ در انجام این «واجب سیاسی بسیار مهم» گام برداشتهایم؟ مگر نه اینکه به گفتۀ امام: «به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایههای اسلام ناب محمّدی (ص) است... اسلامی که پرچمداران آن، پابرهنگام و مظلومین و فقرای جانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بیبهره بودهاند و دشمنان حقیقی آن، زراندوزان حیلهگر و قدرتمداران بازیگر و مقدّس نمایان بیهنرند». (14/9/67) پس، راه شناخت و اوّلین گام در این راه درک این نکته است که پرچمداران اسلام ناب، پاهبرهنگان و مظلومین و فقرا هستند و سرمایهداران و پول پرستان دشمنان حقیقی چنین اسلامی میباشند. سئوال اینجاست که آیا ما مدعیان پیروی از امام نیز همین گونه میاندیشیم؟ اگر چنین است لازمۀ داشتن این بینش عبارتست از اعتقاد داشته به این اصل: «ملّت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند بخوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصوّر میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند و آنهایی هم که تصوّر میکنند سرمایهداران و مرفّهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبّه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کم میکند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی، دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر با ما هستند که درد فقر و محرومیّت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدیّنین بیبضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند». (پیام استقامت- 29/4/67) و اعتقاد داشتن به این اصل، ایجاب مینماید که در بُعد اجرایی، اقداماتی، عملی بدین شرح مورد پیگری قرار گیرد: «ارائۀ طرحها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزۀ اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار میرود». (فریاد برائت- 6/5/66) «ما باید تمام تلاشمان را بنمائیم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستعضفین را حفظ کنیم». (پیام استقامت- 29/4/67) «آنهایی که در خانههای مجلّل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همۀ رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتّی از دور هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همۀ زحمات ملّت را بر باد دهند، چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیدهاند و فرق و سینۀ شکافتۀ نظام و ملّت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکردهاند و از همۀ زجرها و غربتهای مبارزان و التهاب و بیقراری که برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگان دل به دریای بلا زدهاند، غافل و بیخبرند». (فریاد برائت- 6/5/66) «آنهائی که در خانههای مجلّل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همۀ رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتّی از دور هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همۀ زحمات ملّت را بر باد دهند، چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیدهاند و فرق و سینۀ شکافتۀ نظام و ملّت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکردهاند و از همۀ زجرها و غربتهای مبارزان و التهاب و بیقراری مجاهدان که برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگان دل به دریای بلا زدهاند، غافل و بیخبرند». (فریاد برائت- 6/5/66) «روحانیّت متعهّد، به خون سرمایه داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت». (3/12/67) در ارتباط با پاسداری از این یادگار امام یعنی اصل حاکمیّت محرومین و پابرهنگان و آشتی ناپذیری و عدم سازش با سرمایهداران چه کردهایم؟ آیا در این جهت حرکت نمودهایم؟ آیا سیاستگذاران و دستگاههای مختلف کشور در زمینۀ نهادینه ساختن این اصل گام برداشتهاند؟ مع الأسف در پارهای موارد، جهت گیریها و سیاستگذاریها سمت و سویی مخالف با اصل فوق را در پیش گرفته است تا جایی که سرمایهداران فراری به خارج از کشور، طی یک اقدام رسمی دعوت به همکاری میگردند از آنان خواسته میشود که ثروت و امکانات خود را برای «سازندگی کشور» مصروف داشته و در اختیار بگذارند! یعنی همان اقدام عبث کوبیدن آب در هاون! نمونهای دیگر در بُعد کلّی و در سیاستگذاریهای کشور مسألۀ استقراض از منابع خارجی است که متأسفانه نمایندگان مجلس سوّم نیز بر آن صحّه گذاشتند و امید است که مجلس چهارم در اصلاح برنامۀ اول پنجساله توسعۀ کشور، این آفت و موریانۀ خطرناک را از اقتصاد و سیاست کشور بزداید. بر کسی پوشیده نیست که «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» اهرمهای اقتصادی استکبار غرب برای استثمار کشورهای ضعیف و یا به قول آنان «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» محسوب میشوند و استقراض از این منابع، ملزوماتی را میطلبد که از آنجمله پیاده نمودن دستورالعملهای سیستم اقتصاد سرمایهداری در کشور میباشد که اجرای چنین دستورالعملهایی با اصل حاکمیّت محرومین و مبارزه با سرمایهداری و سرمایهداران زالوصفت تضاد دارد. پس چه بهتر که در ابتدای این ورطۀ خطرناک و در حالیکه هنوز میزان استقراض ما از منابع خارجی و اجرای سیاست اقتصاد بازار آزاد در کشور مراحل آغازین خود را طی میکند، دلسوزان جامعه با سرعت، دقّت و حسّاسیّت به صورتی معقول مسئولین اقتصادی کشور را از ادامۀ آن بر حذر دارند. امّا گذشته از این ابعاد کلّی که اقدام دربارۀ اصلاح آن متوجّه خواص میباشد در بُعد تعمیم این اصل و صیانت از این یادگار امام به طور عام، در حیطۀ زندگی و کار روزمرّۀ خودمان، نوع پاسخ به این سئوال قابل تأمّل است که آیا در محدودۀ کار و توان ما طی این چند سال به طرف حاکم نمودن چه قشری حرکت نمودهایم حاکمیّت متدینّین بیبضاعت و حزب اللهییها و بسیجیها و خانوادۀ معظّم شهدا، و مفقودین و جانبازان و ایثارگران؟ و یا خدای ناکرده ارتقاء بخشیدن به تکنوکراتها و غربزدهها و متخصّصین بیتعهّد؟ آیا در حیطۀ کارهای روزمرهمان ارزشهای انقلابی و اسلامی حکمفرما بوده یا اینکه «پول» به عنوان حلّال مشکلات فلان سرمایهدار، «حرف آخر» را زده و قوانین دست و پاگیر اداری از سر «راه» او برداشته شده و محرومین و مستضعفینی که بضاعت مالی نداشتهاند برای گذر از همان قوانین دست وپاگیر اداری با درهای بسته و جوابهای «سربالا» مواجه گردیده و به خاطر این که این نظام را از خود میدانند در برابر این بیاعتناییها دردمندانه سکوت مینمایند. خلاصۀ کلام اینکه مهمترین اصل و معیاری که در شناخت اسلام ناب محمّدی(ص) مطرح است و نقش محوری را دارد همین اصل: «حاکمیّت محرومین» میباشد و از این روست که امام خمینی(س)، اغلب تعابیری را که برای اسلام ناب محمّدی(ص) عنوان نمودهاند چنین اصلی را القاء مینماید. تعابیری همچون: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندۀ اسلام ناب محمّدی (ص)، اسلام ائمۀ هدی علیهم السلام، اسلام فقراء دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیّتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایهداری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کنندۀ اسلام رفاه و تجمّل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفّهین بیدرد و در یک کلمۀ «اسلام آمریکائی» باشد... هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذّت میبرند». (پیام به هنرمندان متعهّد- 30/6/67) در ارتباط با شناخت نقطۀ مقابل اسلام ناب، یعنی اسلام آمریکایی نیز اصولی از جانب امام خمینی(س) برای پیروان راستینش به یادگار مانده است که بسیار قابل توجّه و تأمّل بوده و لازم است تا با نصب العین قرار دادن این اصول ضمن مبارزه با وجوه مختلف، اسلام آمریکایی را به عنوان یک «واجب سیاسی بسیار مهمّ» در دستور زندگی خویش قرار دهیم. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 68 |