تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,186 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,113 |
افشای چهره منفور غرب در حوادث بوسنی و هرزگوین | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 130، مهر 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
افشای چهره منفور غرب در حوادث بوسنی و هرزگوین حجة الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر قلم را یارای آن نیست که فجیع ترین تراژدی تاریخ معاصر در قلب اروپا را به تصویر کشد و بیان را توان آن که خشم و نفرت وجدان های جریحه دار شده نسبت به قدرت های اهریمنی و سیاستگذاران غربی، اروپائی و آمریکائی و محافل به اصطلاح حقوقی بین الملل و بی تفاوتی پدران روحانی مسیحی در برابر عظیمترین جنایت جاری در اروپا آن هم با دست گروهی از پیروان آئین مسیحی را بر لب آورد. واژه های: رذالت، شرارت، قساوت، و سبعیّت هرگز نمی توانند قالبی برای جنایت صربها، این جانواران وحشی باشند و سکوت مرگبار محافل بین المللی و بی تفاوتی پدران روحانی چیزی است که عقل و منطق و وجدان آن را تقبیح می کند و لکه های ننگ و رسوائی سیاستگذاران غرب و سران اروپائی و آمریکا را هرگز نمی توان با آب زمزم و کوثر شستشو کرد. اما هیچ یک از اینها غیر منتظره نیست نه آن سکوت و بی تفاوتی که مشابه آن در حوادث قرن فراوان بوده است و نه آن جنایات از صرب که از انسانیت مسخ شده و جانورانی درنده و بازماندگانی از تبار صلیبیان اند که تاریخ ننگ بار پیشین خود را دیگر بار به نمایش می گذارند که در گذشته نیز از این جنایات سبعانه داشته اند از کندن پوست صورت مردان و زنان مسلمان بی گناه و با کارد صورت «صلیب» روی سینه ها نقش کردن و در آب جوشان بدن ها را سوختن... آن پرونده سیاه صلیبی گری در گذشته و این هم عملکرد فعلی آنها در بوسنی و هرزگوین... آنچه امروزه در غرب می گذرد صورت زشت تری است از صلیبی گری قرون وسطی که حتی مستشرقین غربی مانند گوستاولوون فرانسوی با انفعال و شرمندگی آن را به تصویر کشیده و از سیلاب خونی که صلیبیان در کوچه ها و خانه های اندلس و بیت المقدس جاری می ساختند، سخن گفته و مهاجمان صلیبی را به جانوران درنده ای تشبیه می کنند که در پی صید خود از دیوارها بالا می رفتند و به خانه ها هجوم می بردند و می دریدند و می کشتند و امروزه نژاد صرب و صلیب همان جنایات را در قرن بیستم، در مهد آزادی، در اروپای متمدن! در یک نبرد ناجوانمردانه و نابرابر با مسلمانان انجام می دهند. خانم فهیرا چیگیچ رئیس جمعیت زنان بوسنی به خبرنگاران گفت: سربازان صرب زنان حامله را به اسارت می برند و بر سر دختر یا پسر بودن جنین شرط بندی می کنند و آنگاه به طرز فجیعی شکم زن را می درند و برنده یا بازنده می شوند و کودکان را در آتش می سوزانند، آنچه امروزه و در قرن بیستم مسیحی در اردوگاه مرگ می گذرد، از گرسنگی، شکنجه، قطعه قطعه کردن اعضاء و صورت و سر را با چکش شکستن و تجاوز ناموسی و دیگر جنایات، بخشی است از وحشی گری صرب ها در برابر چشم ناظران بین المللی و محافل حقوق بشر، رهبران صرب این اعمال را تصفیه نژادی و مسلمان زدائی می نامند، این جنایات که قسی ترین قلبها را جریحه دار می کند حکایت آدمخواران اقصی نقاط جهان نیست بلکه مربوط به قلب اروپا و به اصطلاح مهد آزادی و تهیه کننده اعلامیّه حقوق بشر است! و در دنیایی که غرب از حمایت حیوانات سخن می گوید! اما با سکوت در برابر شنیع ترین جنایات تاریخ که نرون و آتیلا و چنگیز و هیتلر را روسفید کرده، سند رسوائی خویش را امضاء می کند. چرا که غرب، با اسلام کینه دیرینه دارد و انتقام اسلام انقلابی را از زنان و کودکان مظلوم باید بگیرد! این جنایات در روزگاری صورت می پذیرد که قدرت های سلطه گر غربی با حربه حقوق بشر و برای مجازات چند مفسد تروریست هیاهو می کنند و اشک تمساح می ریزند، اما اکنون که حقوق ابتدائی میلیون ها مسلمان در خانه و کاشانه شان پایمال می گردد و به وضع دلخراش کشته و آواره و شکنجه می شوند و فریاد تظلم بر آورده اند، کسی نیست به دفاع از حقوق بشر قیام کند! آمریکا و متحدینش برای سلطه برمنافع نفتی در خلیج فارس عظیم ترین لشکرکشی تاریخ را کردند، اما در بزرگترین فاجعه قرن که خود نیز به عمق آن معترفند، بوش با کمال خونسردی می گوید: آمریکا در بوسنی و هرزگوین منافعی ندارد! و در کنفرانس لندن، سران بیش از چهل کشور به بحث و گفتگو نشستند و با یک موضع گیری نمایشی به یک محکومیت لفظی و تعارف گونه بسنده کردند و عملا به صربها چراغ سبز دیگری دادند که رهبر صرب ها با رضایتمندی از نتایج کنفرانس گفت: دیگر بیمی از دخالت خارجی وجود ندارد و به حملات وحشیانه خود افزودند. درسهای این حوادث این وضع اسفبار برای جهان سوم و بیش از یک میلیارد مسلمین جهان، از روشنفکران غرب زده تا دولت های خود باخته و توده های انسانی درس آموز است که علی رغم تلخی و دردناکی می تواند ثمراتی را در پی داشته باشد، مشروط به این که به حوادث با دیده اعتبار نگاه شود: 1-هشدار به غرب باوران یکی از ثمرات آن شکسته شدن بت زرین و گوساله سامری غرب در دید روشنفکران غرب زده است که غربیها را انسان می پنداشتند و فرهنگ و تمدن آنها را الگوی ایده آل تصور می کردند و معتقد بودند شرقی باید سراپا غربی شود و دعاوی و نیرنگ بازی های بشر دوستانه آنان بیش از یک قرن فکر و اندیشه روشنفکران را در اسارت گرفته بود. اینجاست که روشنفکران و غرب باوران باید با پاسخ به ندای وجدان خود فریاد کنند که ننگ و نفرت بر غرب که آن همه امکانات انسانی را به پای علم و تمدن قربانی کرده اما اکنون که انسانیت مورد شدیدترین تهاجم است به یاری انسان نمی شتابد! ننگ و نفرت بر این شیطان های سفید که با غارت ثروت ملت ها وسیله شهوت و هوس بازی را برای خود فراهم ساخته، اما در برابر پایمال شدن ارزش های انسانی این گونه ساکت و بی تفاوت نشسته است! ننگ و نفرین بر نظام نوین که سردمدار استکبار جهانی آمریکا مبشر آن است و مفهومی جز سلطه اهریمنی شیطان بزرگ و غارتگران بین المللی بر مقدرات نسل های انسانی و هجوم ارزش های مادی و معنوی میلیاردها انسان ندارد! روشنفکران باید بدانند که گرچه غربیها در تکنیک و صنعت پیشتازند اما در انسانیت و اخلاق و عواطف انسانی با آدمخواران وحشی چندان فرقی ندارند، این حقیقتی است که گوشه ای از آن را در حوادث بوسنی و هرزگوین می توان دید که حتی نشریات غربی بدان اعتراف کردند. نشریه بهار پرس نوشت: «آقایان بزرگ سیاست جهانی! ایده نظم نوین جهانی خودتان را به همراه هزاران جسد شکنجه شده مردم بوسنی با دست خود به خاک سپرده اید» باری این حوادث که فصلی از کتاب جنایت بار غرب را نشان می دهد، به روشنفکران می آموزد که عقل و قلب خود را از چنگال اسارت غرب رهانیده و به خود آیند و بدانند که رشد تکنولوژی غرب هرگز دلیلی بر رشد عقلی و انسانی او نیست و بیش از این فریب غرب را نخورند. 2-هشدار به دولت ها و اما دولت های وابسته که همه چیزشان را تسلیم غربیها کرده اند و با این حال موجودیت خود را مدیون غرب می دانند! باید بپذیرند که غرب با آنها و کشورها و ملتهایشان همانند گوسفند قربانی عمل می کند، از شیر و پوست و گوشت آنها بهره کشی می کند و آنان را به مسلخ می کشند و هرگاه پای منافع مادی در میان نباشد، عملکردی بهتر از آنچه در بوسنی و هرزگوین می گذرد نخواهد داشت. سران کشورهای اسلامی به خاطر داشته باشند که جلو چشم غربی ها کشورهای مسیحی حوزه بالتیک مانند لتونی و استونی اعلام استقلال کردند و هیچگونه اتفاقی هم نیافتاد اما گناه مردم بوسنی و هرزگوین، مسلمان بودن آنها است و غرب با اینکه با مسلمین کینه دیرینه دارد و دول غربی نمی خواهند در اروپا اسلام پا بگیرد، انگلیس و فرانسه که بخاطر حجاب چند دانش آموز جار و جنجال ها کردند و رسوائی ببار آوردند چگونه آرام می نشینند در قلب اروپا دولتی به نام اسلام اعلام موجودیت کند. حقیقت این است که سردمداران غرب از شنیدن صدای اسلام در قلب اروپا به وحشت افتاده اند و باید مانع رشد اسلام خواهی شوند گرچه قتل عام زنان و کودکان و مردم بی دفاع حتی اروپایی باشد!. این است که به احساسات صدها میلیون مسلمان در سراسر جهانکه از حوادث بوسنی و هرزگوین خشمکین اند وقعی نمی گذارند و صرب ها را ساح و تجهیزات می دهند و حمایت سیاسی می کنند و آدمکشان صرب، دوره های نظامی و شکنجه گری را در اسرائیل و در قلب خاورمیانه عربی و جلو چشم دول و ملل عرب می گذرانند و برای جنایتکاری راهی منطقه می شوند. امپریالیسم و صهیونیسم و دول غربی و سایر سیاستگذاران قطب استکباری دست در دست یکدیگر نهاده و دول اسلامی هم به نظاره ایستاده و میلیون ها بشکه نفت و میلیاردها دلار سرمایه ملل مسلمان را روزانه به خزانه های جهنمی غرب می ریزند و این هم عملکرد غرب با یک اقلیت مسلمان و بی دفاع در خاک اروپای مدعی دموکراسی. جا داشت غیرت اسلامی و انسانی و غیرت عربی و ملی، سران کشورهای اسلامی را بر آن دارد که در برابر ظلم و جنایتی که از سوی غرب بر مسلمین می گذرد واکنش تند مناسب و قاطع نشان دهند. و این بی تفاوتی نیز دور از انتظار نیست! بویژه از رژیم هایی که رگ و خونشان از آمریکا و غرب تغذیه سیاسی می شود و بعد از سه ربع قرن هنوز نتوانسته اند با رژیم اشغالگر قدس برخوردی جدی داشته باشند و این غده سرطانی را در قلب جهان اسلام تحمل کرده و امروزه سخن از مشروعیت دادن به این مولود نامشروع آمریکا می گویند! و تا جهان اسلام چنین سرانی دارد وضعی بهتر از این نخواهد داشت. 3-آزمایش مسیحیت! مسیحیت که خود را مبشر رحمت قلمداد می کند و کلیسا که هزاران مبلغ مسیحی در لباس طبیب و پرستار و مهندس و کاردینال و مبشر به اقطار جهان می فرستد تا مردم عالم را به مسیحیت فرا خواند و دم از صلح و بشر دوستی می زند. آیا نمی بیند در بوسنی و هرزگوین چه می گذرد؟ آیا آقای پاپ در تعالیم مسیح خوانده است که نباید ناظر فجیع ترین جنایات بر مظلومان باشد و حتی یک کلمه به نشانه اعتراض بر لب نیاورد؟ آیا دژخیمانی که در این جنایات دست دارند خود را جزء جامعه مسیحی نمی نامند؟... این حوادث همچون صدها نمونه دیگر نشان داده که مسیحیت تبشیر ایده ای جز دفاع از منافع ابرقدرتها ندارد و تبشیر استعمار با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند. آیا چنین آئینی با چنان رهبران و پیروانی هرگز می تواند امیدی برای محرومان و ستمدیدگان جهان باشد؟! این است که در حوادث بوسنی و هرزگوین و سکوت پدران روحانی دیگر بار خشم و کینه مسیحیت و ورای آن صهیونیسم را نسبت به اسلام و مسلمین باید نظاره کرد و وجدان های عمومی مردم جهان را به داوری طلبید. 4-بی اعتباری سازمانهای جهانی در این گونه حوادث، بی اعتباری و وابستگی سازمان های جهانی حقوق بشر بیش از پیش برملا می شود مردم دنیا به ماهیت مکاران آنها آگاهتر می گردند. سازمان ملل در حادثه ای چون خلیج فارس در ظرف یک ماه چندین قطعنامه صادر می کند و متحدین را در دخالت های نظامی حمایت می کند چرا که با منافع غرب و آمریکا هماهنگ است و فلسفه وجودی این سازمان ها خدمت به منافع ابرقدرتهاست اما در حوادثی چون بوسنی و هرزگوین قدرت تصمیم گیری ندارد و دست به عصا راه می رود همچنان که قطعنامه های این سازمان در محکومیت رژیم اشغالگر قدس طی ده ها سال اخیر نقش بر آب بوده است. و اینک بر ملت هاست که هشیار تر از پیش با قطع امید از این سازمان ها که بازیچه سلطه استکباری اند، خود در فکر کار خویش باشند و برای احقاق حقوق انسانی بپاخیزند و بدانند که حق گرفتنی است و نه دادنی! 5-مسئولیت ملت ها! ملت ها باید بیاموزند که در قاموس سلطه استکباری هیچ چیز جز منافع نامشروع که از طریق راهزنی بین المللی به چپاول می برند ارزش ندارد و غرب و جهان به اصطلاح متمدن برای ملتهای محروم و جهان سوم کمترین بهائی قائل نیست و دولت های وابسته نیز بازیچه دست آنها می باشند. حال که چنین است چرا سینه خود را به کانونی آتش فشان علیه غرب و سردمدار آنها نظام نوین سلطه آمریکائی، بدل نکنند؟ و منافع آنان را درسراسر جهان به خطر نیندازند؟ این اژدهای خوش خط و خال غربی نه عاطفه می شناسد نه انسانیت و حتی عنوان حقوق بشر و مذهب و مسیحیت را نیز در همان راستا یدک می کشد. با توجه به این واقعیت بود که رئیس جمهوری بوسنی پس از نشست این محافل به منظور بررسی مسائل یوگوسلاوی گفت: ما به این نتیجه رسیدیم که از مجامع بین المللی قطع امید کنیم و روی پای خود بایستیم و تمام توان خود را در دفاع از کشور خود به کار بندیم. این از یک سو، از سوی دیگر بر ملل مسلمان و نیروهای غیرتمند جهان اسلام در جای جای جهان است که در حوادثی از این دست به یاری یکدیگر بشتابند و در همین مسئله حاد جاری در یوگوسلاوی فریاد مظلومانه برادران و خواهران مظلوم خود را پاسخ گویند و دولت های خود و مجامع بین المللی را تحت فشار قرار داده تا به صرب ها و حامیان آنها پاسخی مناسب بدهند و هرکجای دیگر که شیطان بزرگ رد پائی دارد هوشیارانه به مقابله برخیزند و انتقام این سکوت و بی تفاوتی را از نظام سلطه بگیرند و همین جا لازم می داند حماسه با شکوه ملت مسلمان و درد آشنای ایران اسلامی در پشتیبانی از مردم مظلوم بوسنیو هرزگوین و کمک های بی دریغ بشر دوستانه آنها را مورد ستایش و تقدیس قرار دهد. ملتی که خود تلخی جنگ را چشیده و مفهوم مظلومیت را می داند و آوارگی و خانه خرابی و اسارت را می فهمد و هنوز درگیر مشکلات و خسارات جنگ تحمیلی و توطئه جهان استکباری و جنایات شیطان بزرگ است. این ملت و همچنین دولت اسلامی، هرکجا فریاد مسلمانی به دادخواهی بلند شود به فرمان وجدان و تعالیم پیامبر عظیم الشأن اسلام کمر همت می بندد و برای اثبات انسانیت و اسلامیت خود از هرچه در توان دارد دریغ نمی کند. در مسئله آوارگان عراقی، کشورهای همسایه مرزهای خود را به روی این مردم مظلوم بستند، آغوش ایران برای پذیرائی گشوده شد و تحسین جهانیان را بر انگیخت. در مسئله افغانستان، لبنان، فلسطین و جنگ زدگان و سیل و زلزله زدگان در هر گوشه جهان، عطوفت اسلامی مردم ما شایان ستایش و تقدیر ملل جهان است. در سیزده شهریور و روز اعلام همبستگی با مردم بوسنی و هرزگوین دیدیم که علاوه بر تظاهرات میلیونی توأم با فریادهایی چون «غرب حمایت می کند، صرب جنایت می کند» از سیل کمک های مادی و نقدی و حتی آذوقه روزانه خود، چه منظره با شکوهی از احساس و عشق بشر دوستانه را نسبت به مسلمانان و مظلومان اروپا و اعلام آمادگی دفاع جانی به نمایش گذاشتند که نظیر آن را در جریان جنگ تحمیلی می توان دید. اینها درسهایی است که اسلام به ملت ما داده و تعالیمی که مبشر رحمت و آزادگی در روزگار ما حضرت امام خمینی «قدس سره» به مردم ما آموخته و امروز شاگردان مکتب او، راهش را تعقیب می کنند تا دنیا بداند حقوق بشر، انسانیت و عطوفت و ستم ستیزی و امداد مظلوم جایگاهی جز در اسلام ناب محمدی (ص) که تبلور آن در انقلاب اسلامی است ندارد تا ملت های تحت سلطه اسلام ناب را از اسلام آمریکایی باز شناسند همچنان که مردم مسلمان بوسنی و هرزگوین پس از قرن ها تازه مفهوم اسلام را فهمیدند، باشد که این حوادث تلخ باعث شود اسلام چهره واقعی خویش را در اروپا بنماید و پاک بازان مسلمان، با جبهه قوی و هوشیاری به بازسازی اندیشه اسلامی بپردازند و اسلام اروپایی رنگ اسلام محمدی (ص) بگیرد و برای منافع نامشروع غرب تهدید جدی و برای محرومان طلیعه امیدی باشد. گرچه کافران و جنایتکاران و قدرت های سلطه گر از آن روگردان باشند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 97 |